بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: حضرت امام خمینی(ره)

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37813
متن پرسش

سَرِ دار از جمارانش مگر سر بود؟ حتما نه خمینی جرمش از حلاج کمتر بود؟ حتما نه دعوی حلاج شخصی بود و انا الحق می‌گفت! دعوی خمینی (ره) جهانی بود و ماورای جهانی و نحن الحق می‌گفت! انگار خون به ناحق ریخته شده‌ی حلاج با شدیت بیشتری به تاریخ برگشت که «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها». خمینی (ره) یک رهبر سیاسی-اجتماعی نبود! او روح الله بود که با نفخه رحمانی‌اش در کالبد بی‌جان ایران و جهان دمید و اسلامی‌اش کرد. حلاج می‌گفت بکشید مرا تا بیدار شوم اما خمینی (ره) هر لحظه می‌گوید: بکشید ما را ملت ما بیدارتر می‌شود. خمینی (ره) پرچمدار نهضتی است که فجر صادق نهضت جهانی مهدی امتهاست. و اکنون ماییم و انتخاب تاریخی‌مان که خمینی (ره) را برگزینیم یا غرب وحشی را، یک سو مکتب شهادت و یک سو مکتب فضاحت! انتخاب با ماست، هرچه بودیم و هستیم را کنار بگذاریم و پس‌فردایی شویم که «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»، با همت و اراده‌ای که مثل آن را تاریخ به خود ندیده است. فردا را با اراده‌ای الهی با هم خواهیم ساخت و بهتر است بگوییم خدا می‌سازد که قدر الرجل علی قدر همته. من به خال لبت، اي دوست! گرفتار شدم / چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم / فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدم / همچو منصور خريدار سر دار شدم. انقلاب اسلامی خمینی (ره) فریاد نحن الحقی خداوند است در تاریخ ما؛ پس بیایید قدرش را بدانیم. اصلح_جلیلی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راستی! چه رمزی در آن بیت از غزل حضرت روح الله نهفته بود که فرمود: «فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدم / همچو منصور خريدار سر دار شدم.»؟ جز آن است که او از خود فانی و به حق باقی شد تا حکایت تاریخ آینده ای باشد که آن تاریخ، بسترِ تولد و ظهور فرزندانی است همچون شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید سید ابراهیم رئیسی. و عظمت کار در این جاست که هرکس در این تاریخ حاضر نباشد اگر چندین و چند خطبه از نهج البلاغه بخواند و یا لباس روحانیت به تن داشته باشد؛ از آنجایی که خود را بیرون از تاریخ حضرت روح الله احساس می‌کند، چه اندازه با کلماتِ دشمن شادکن آینده را برای خود سیاه می یابد و در بلای بی تاریخی چه اندازه حیران و پریشان است. موفق باشید  

37777
متن پرسش

سلام استاد: نظر شما درباره مرگ مشکوک سید مصطفی خمینی چیه درسته که میگن ایشون رو ترور کردن ‌ امام دستور داده بود. خیلی ممنون میشم حقیقت رو بگین یا منبع معرفی کنید برم دنبالش می‌خوام حقیقت رو بدونم در ضمن از شخصیت الهی و عرفانی امام خبر دارم و کتاب هایی از ایشون خوندم ترور و مسمومیت ساواک؟ یا قتل به دستور امام و اینکه امام فرمودن از الطاف خفیه الهی بود به چه معناست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی بیش از این‌که فوت ایشان مشکوک بود و حضرت امام فرمودند: مصطفی امید آینده بود؛ نمی‌دانم. موفق باشید

37758
متن پرسش

با سلام و خدا قوت استاد: مدتی هست فکر می کنم در مورد مبحث ولایت اگر بخای دنبال کنی یه کم تند رفتم اونم شاید علت اینه که جایگاه بعضی مباحث برام تعریف نداشته یا تعریف صحیح نداشته خصوصا مبحث سیاست از وقتی سیاست را از دیدگاه امام (ره) دیدم که فرمودن اسلام همه اش سیاست است، گاه با خودم فکر می کنم امام چی دیدن که این رومیگن یعنی چه شکلی میشه اونقدر قوی بود که مثلا روضه را هم سیاست دید. یه چیزایی می‌فهمم ولی عمق نداره شاید مرتبط با همان بحث راز باشه استاد تازه میخوام مبحث زن را هم اضافه کنم و از چند دیدگاه واردشم اونوقت بعد شاید بتوان ولایت و بعد از آن را کمی بهتر متوجه بشم. استاد در این مورد درست متوجه شدم؟ اگر آری لطفا راهنمایی بیشتر بفرمایید، البته بنده متاسفانه از شدت دست اندازی در قانون ورود به حوزه و سبک تربیتی غلط بعضی حوزوی ها، استاد شاید ما اصلا تعریف صحیح از سیاست نداریم. اینکه میگیم عین دیانتی صحیح ولی درعلوم انسانی غربی تعریف دقیق ترهست مثلا میگه سیاست آن است که ... حالا ما که می‌خواهیم سیاست را از دیدگاه قران و اهلبیت و معرفی نفس هم ببینیم دیگه یه چیز دیگه میشه، اینطوری شاید افراد بیشتری خصوصا خانم ها بتونن ورود به مباحث سیاسی کنن مثلا اینکه اسلام همه اش سیاست است چه ارتباطی با خانم ها و وظایف مربوط به او نداره، چون دغدغه من همیشه این بود چرا بعضی زنان نسبت به سیاست حساس نیستن، و مدتیه به این جمله امام که فکر می‌کنم حس می‌کنم ما و خصوصا زنان اسلام واقعی را نمی‌شناسیم اون اسلامی که همه اش سیاست است چه مناسبتی با زنان داره و چرا من خانم هنوز نتونستم اسلام را از آن زاویه ببینم که اگراسلامم سیاست نداشته باشه چه بلایی سرم میاد و گمان می‌کنم امام (ره) این رو فهمیده بودن و با تمام کارهایی که واسه زنان شده این بعد قضیه نادیده گرفته شده. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله این حساسیت که متوجه شده‌اید در سیاستی باید حاضر شد که منحصر به مردان نیست؛ جای شکر و خوشبختی است. آری! مهم آن است که هر حرکتی را با حضور تاریخی‌اش مدّ نظر قرار دهیم حتی همان روضه‌ای که می‌فرمایید. آری! ما باید معنای انسان را بازخوانی کنیم و امروز، سیاست به همین معناست و از جهتی در واقع زن و مرد نسبت به این موضوع، یک روح هستند که باید هر کدام بر اساس ذوق خود میدان سیاست را به معنای حضور در تاریخی که در آن هستند، معنا کنند. در این مورد خوب است کمی به نکته‌ای که ذیلاً تقدیم می‌شود، کمی فکر کرد.
با روبه‌ روشدن با اندیشه‌های آشفته و با شکاکیتی که بشر جدید با آن روبه‌رو شد و با توجه به ناتوانی‌هایی که کلیسا و فلسفه اسکولاستیک در مقابل آن اندیشه‌ها از خود نشان داد، موجب شد تا متفکران به این نتیجه برسند که باید انسان به عنوان مبنایی‌ترین مبناها، موضوع تفکر باشد و دین و هنر و تاریخ در نسبت با انسان و معطوف به انسان قرار گیرند و فلسفه با نظر به انسان در موضوعات فوق با ما سخن بگوید، آن هم سخنی وجودشناسانه و نه موجودبینانه وگرنه باز ادامه خودبنیادی انسان و حال این مائیم و فلسفه‌هایی که نظر به وجود دارند یا در نگاه هایدگر و یا در نگاه ملاصدرا. و حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» با نظر به نگاه صدرایی و معنایی که او از انسان به میان آورد، افقی از سیاست را مقابل ما گشود که عین دیانت بود و جنابعالی خوب است در این مورد همچنان بیندیشید. موفق باشید              

37738
متن پرسش

سلام: ببخشید چندین بار درباره ی این موضوع مزاحمتون شدم. استاد این نیست انگاری گلوی من را فشار می‌دهد و هیچ راهکاری جوابگو نیست. فشار زیادی روی قلبم احساس می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متوجه باشیم این حالتی است مربوط به تاریخی که بشر خود را محور خود دانست؛ باید برای عبور از آن، به حضور تاریخی دیگری فکر کرد که حضوری است ذیل اراده الهی که در این زمانه حضور در تاریخ انقلاب اسلامی است. در این مورد پیشنهاد می‌شود عرایضی که در رابطه با انقلاب اسلامی شده است، دنبال شود. مانند کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه». موفق باشید

37726
متن پرسش

سلام علیکم: برای فهم انقلاب اسلامی و امام خمینی رحمت الله علیه، چه سیر مطالعاتی پیشنهاد می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود کتاب‌های «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» و «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که روی سایت هست، مطالعه شود. موفق باشید

37712
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: بعد سیاسی اسلام با بعد اجتماعی اسلام فرق دارد؟ یا یکیست یا هم پوشانی دارند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در شخصیت یگانه خود ابعادی فردی و اجتماعی دارد و اسلام، در راستای تعالی آن ابعاد او را وسعت و رشد می‌دهد و از این جهت حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فرمودند: همه اسلام سیاست است. بدین معنا که حتی وظایف فردی ما نسبتی با مسائل اجتماعی دارد تا آن‌جایی که عبادت برای خدا یعنی نفی استکبار. موفق باشید

37709
متن پرسش

سلام استاد: نظرتون رو در باره این دیدگاه که از علامه امینی نقل شده بفرمایید اجتهاد و مرجعیت عبدالحسین امینی معتقد بود اجتهاد [در دنیای جدید] از حیطه قدرت فرد خارج است و باید «هیئت فتوا»ی مقتدر، شجاع و زمان‌شناس تشکیل شود. وی تألیف رساله را برای مرجعیت جهان تشیع که باید جهانی باشد، کافی نمی‌دانست و کسانی را که بدون شایستگی، مقام مرجعیت را بر عهده می‌گیرند، نکوهش می‌کرد و این کار را جنایتی می‌دانست که مساوی از دست دادن همه ارزش‌های تشیع است. او بر این باور بود که باید میان عنوان‌هایی چون مجتهد، صاحب رساله، مقلَّد، و «مرجع/زعیم جهان تشیع» تفاوت قائل شد و در مرجعیت، علاوه بر شروط معروف (بلوغ، عقل،...) باید شروط دیگری هم در نظر گرفت. امینی معتقد بود صدها جریان فکری، فلسفی، سیاسی، تربیتی، اقتصادی و نظامی در جهان امروز هست و از همین رو، بر این باور بود که سرپرستی تمامی میراث علمی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی علی و آل علی را نمی‌توان فدای چند سال فقه و اصول خواندن و طلبگی کردن فلان آقا کرد و این همه را نمی‌توان به دست کسانی سپرد که دل‌های ترسو، سینه‌های تنگ، چشمان کوته‌بین، اندیشه‌های منجمد، مغزهای بسته و قلب‌های بی‌حماسه دارند. حکیمی، حماسه غدیر، ۱۳۸۶ش، ص۲۹۴.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در نامه‌ای که در همان سال‌های اول انقلاب به علمای محترم شورای نگهبان نوشتند، متذکر این امر شدند که باید آن عزیزان در مسائل جهان خود حاضر باشند و به گفته ایشان علم آن‌ها محدود به مطالبی نباشد که در حجره‌های خود آموخته‌اند. ولی این غیر از مجتهدی است که در امور فردیِ مکلِّف، وظایف فردی او را برای او روشن می‌کند که این در جای خود نیز محفوظ است. موفق باشید 

37693
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: برای شناخت امام خمینی در زمینه مکتب امام خمینی و خط فکری ایشان و در جنبه های مختلف شناختی ایشان سیرمطالعاتی معرفی کنید. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید خوب است با مطالعه کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شروع فرمایید. و پس از آن می‌توانید مباحث «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» https://lobolmizan.ir/leaflet/1005 را دنبال فرمایید. موفق باشید

37675
متن پرسش

به مناسبت سالگرد رحلت امام نورانی ما: بودِ من از عشق بودن گرفت / دل از پرتو جان سرودن گرفت. خمینی‌ترین نور هستی سلام / شکفتی و ظلمت زدودن گرفت. خم و میّ تویی، نِی تویی، کیم من؟ خماری که از میّ گشودن گرفت. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حقیقت، تنها در مظاهر با ما حرف دارد و جان ما را از حقیقت سیراب می‌‌کند، در این تاریخ، آری! در این تاریخ این حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بود در عین اجمال. و مسلّماً ما به اندازه نسبتی که با او داریم در جان خود حقیقت را احساس می‌کنیم. و در این رابطه به رهبر معظم انقلاب که خمینی‌تر شد به اعتبار به تفصیل‌آوردن حضرت روح الله؛ نمی‌توان با تمام وجود نظر نکرد، وگرنه در بی‌تاریخی، آری! در بی‌تاریخی به‌سر می‌بریم و دلِ این خمینی‌ترین خمینی را می‌سوزانیم. https://eitaa.com/mahdian_mohsen/1080 موفق باشید  

37664
متن پرسش

عرض سلام و ادب محضر حضرت عالی: این جانب طلبه ای هستم که روحی متلاطم دارم که در جست و جوی حقیقتی است که آرامش به من دهد و موجب رسیدن به کمالاتم باشد. بعد متوجه شدم که این حقیقت فقط در اتصال معنوی انسان به خداوند حاصل نمی گردد. اما زمانی که جویای مسیر و طریق اصح و اکمل قرب و وصول الی الله شدم، با طرح ها و مکاتب متفاوتی مواجه گشتم. مثل مکتب عرفانی نجف، مکتب اخلاق روایی، مکتب اخلاق فلسفی، مکتب مرحوم صفایی حائری، مکتب انحصار تعالی در فعالیت اجتماعی و... از شما می خواهم با بیان دلیلی که حجت آور بر حقیر باشد این بهترین مسیر و الگوی سیر و سلوک و خودسازی را به حقیر معرفی نمایید؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همه آنچه می‌فرمایید آن‌گاه که خود را در متن تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، قرار دهید ارزشمند و مفید می‌باشد. به نظر می‌آید اگر به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید؛ مطلب روشن می‌شود. موفق باشید

37642
متن پرسش

عنوان: «درک نیروی غیبی انقلاب» با سلام و احترام: چند روز قبل به زیارت مرقد امام خمینی (ره) رفتم. بسیار راغب به این زیارت بودم. خیلی قبل هم رفته بودم. وقتی هنوز ضریح در وسط بود و فقط دیوارهای دورش را گچ کرده بودند. ساختمان تزئین شده کنونی دیگر هیچ چیز آنجا نه بوی امام می دهد نه بوی انقلاب نه خدا. به بهانه سال عمر امام، سقف فلان متر، به بهانه سال پیروزی فلان و... انقدر بهانه بعد از بهانه که یادشان رفت آبروی انقلاب اسلامی ذبح شده است و اما بعد، هر انسان اندک آگاهی با دیدن ان بنای ناهنجار متوجه مسئولان مقصر بی مسولیت منافق خواهد شد که دیگر نیاز به دشمن بیرونی نیست و تعجب اینجا است که با وجود این همه موریانه، کشتی انقلاب چگونه به جلو می رود؟ شاید این تنها نکته و بزرگترین عبرت زیارت مرقد امام باشد که ان شاءالله وجود آن نیروی غیبی، وحشت کشنده را به دل همه ی معاندان بیندازد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته نباید واژه منافق را در این مورد به کار برد. آری! مهم آن است که حضرت روح الله (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در مقابل بشریت راهی را گشودند تا ما بتوانیم به تعالی انسان فکر کنیم. موفق باشید

37604
متن پرسش

با سلام و احترام: شهادت رییس جمهور عزیز و هیئت همراهشان را تبریک و تسلیت می‌گویم. جایی در صحبت هایتان فرموده بودید امام خمینی (ره) در دوران جوانی به روح الله صوفی معروف بوده اند. ممکن است منبع آن را جهت مطالعه معرفی نمایید؟ تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ذهنم هست که جناب حجت‌الاسلام آقای حمید روحانی در جلد اول کتاب «تحلیلی از نهضت امام خمینی» این موضوع را مطرح فرمودند. موفق باشید

37586
متن پرسش

‌ ‌«اینکه ما نمی‌توانیم در امورمان منظم باشیم، بخاطر عدم التزام به نظم یا بی‌تعهدی نیست، بلکه یک مناسباتی جاری است که این مناسبات، اجازه درست و به موقع انجام دادن امور را به ما نمی‌دهد. اینکه مرحوم امام آنقدر منظم بودند چون در یک عالمی تنفس می‌کند و یک افقی از آن عالم را چشیده که می‌تواند منظم باشد، حال اگر ما این را کنار بگذاریم و بگوییم آدمیان هم باید این نظم را داشته باشند، این انتظار ما، آدمیان را در بن بست قرار می‌دهد. با این کار آدمیان در جایی قرار می‌گیرند که مایوس می‌شوند و دائم بر سر خود می‌زنند و به نتیجه‌ای نمی‌رسند.» سلام استاد عزیز: ولادت امام رضا را خدمت شما تبریک عرض می‌کنم. استاد عزیز این متن در یکی از کانالهای مرتبط با شاگردان و اطرافیان حضرت عالی درج شده به این مناسبت خواستم از شما راهنمایی بگیرم: با درک این حقیقت که قوت شخصیت امام خمینی (ره) موجب شد که ایشان نظم، زهد و جدیت و توکل ویژه خود را داشته باشند و تمنای داشتن این اوصاف با همان شدت برای افرادی که از نظر معارف و شدت وجودی به شدت پایین‌ترند، تمنایی نشدنی و مایوس کننده است آیا این تبیین مجوز بی‌نظمی حاد و آزاردهنده در طیف بچه‌های انقلابی است؟ در جزئی‌ترین مثالها: حضرتعالی در طی ۳۰-۴۰ سال برگزاری جلسات با کمترین بی‌نظمی و بسیار به موقع و همراه با متن مورد نظر جلسات را برگزار می‌کنید اما در دایره شاگردان و اطرافیان و همین افرادی که دم از ساختن آینده انقلاب اسلامی می‌زنند، اکثر جلسات با تاخیرهای زیاد برگزار میشه و گاه مخاطبان همراهانی که منتظر همراهی و شرکت در جلسات هستند را آزارده میکنه آیا واقعا حق همین است و این افراد با چنین تبیین‌هایی که در ابتدای پرسش نقل شد حق دارند وقت و شخصیت طرف مقابل را نادیده بگیرند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال حضرت حق به اعتبار وحدت ذاتی و یگانگی که بین ذات و صفات‌شان هست، عین نظم‌اند و هر اندازه ما در نسبت با شرایطی که در اطراف خود داریم؛ رابطه توحیدی برقرار کنیم به نور وحدتی که در اثر نور توحید پیش می‌آید، نوعی یگانگی با کثرات اطراف برقرار می‌کنیم و گرفتار افراط و تفریط و بی‌نظمی نمی‌شویم و در نتیجه می‌توانیم هرچیزی را در جای خود قرار دهیم و از این جهت نظم حقیقی نه نظم تصنعی و ساختگی در زندگی ما ریشه در توحید انسان دارد. موفق باشید

37575
متن پرسش

سلام: راه رهایی از نیست انگاری غیر از پذیرش این موضوع و امید به آینده چیست؟ آیا از راه مطالعه می‌توان از این نیست انگاری خارج شد!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعه و نظر به «وجود»، آری. و این در کنار نسبتی که با انسانی همچون حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شکل بگیرد، ممکن است. علاوه بر چند جلسه‌ای که تحت عنوان «نیست‌انگاری» بحث شد و روی سایت هست، می‌توانید به دو جلسه اخیر شرح سوره «اعلی» نیز نظری بیندازید. موفق باشید

37571
متن پرسش

سلام استاد: یک سوالی داشت اون هم این بود که نسبت صنعت و ساختن و سوختن هم چون عودی که می‌سوزد و فضا را خوش بو می سازد، با مادیات و زمان کنونی که هر لحظه در انتظار ماست، چیست؟ و من کجای این قصه قرار دارم؟ منی که دلسپرده وعاشق از هر کجا گریخته ام و به قطب نما چشم روشن نموده ام، حال خود را در این ناکجا آباد یافته ام، آن کسانی را که در آن جزیره ی ساختن دیدم، دَم ورودی پل سر کنده و سر از خود جدا کرده بودند تا سنگینی سرشان آن جزیره را به زیر آب نکشد. حال من چه کنم که کردنم از همه کلفت تر است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مائیم و راهی که در این تاریخ با انقلاب اسلامی ذیل رهبری نایب الإمام حضرت آیت الحق سید علی خامنه‌ای در مقابل ما گشوده شده است، با نظر به مردانِ مردی مانند حاج قاسم سلیمانی آن‌جایی که فرمود: «یکی از شئون عاقبت به خیری «نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب» است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری همین است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه این است.» موفق باشید

37436
متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: در یکی از گروه‌های تلگرامی بحثی صورت گرفت و عده‌ای اصرار داشتند که جمهوری اسلامی به دین آسیب زده و مردم را از دین جدا کرده! در پاسخ به این افراد مطلبی را نوشتم. نظر مبارک استاد را تقاضامندم. ✍عنوان: «خطای جریان روشنفکری ضددینی و غربزده!»/ جریان روشنفکریِ غرب پرست و غرب گدایِ کشور ما که تمام هستی و عمر شان یک سجده طولانی به غرب است، از فرط مستی و هوس شدیدی که نسبت به مدرنیته دارند، آن را پایان و کمال تاریخ می پندارند و می پندارند که تاریخ و تمدن غرب برای ابد باقی است و باید تمام بشریت در راه تجدد و توسعه گام بردارند و هیچ راه دیگری جز حضور در تاریخ تجدد و توسعه وجود ندارد! غافل از اینکه متفکران و فلاسفه هوشیار و بزرگ غربی، خیلی زودتر از این ها متوجه بحران ها و بی آیندگی تمدن غرب شدند و گزارش آن را به همگان اعلام کردند. ما هم طبق نظر به سنن جاری در هستی و بر طبق مبانی و قواعد ِ قرآنی خودمان، به راحتی می توانیم آینده و افق ویران این تمدن مادی را از هم اکنون به نظاره بنشینیم و به صدای فرو ریختن و خرد شدن اسکلت و استخوان های این تمدن گوش بسپاریم. آنچه در ایران در حال وقوع است، نوعی پوست اندازی از یک دینداری کهنه به سوی یک دینداری ناب و اساسی تری است. بشر جدید می خواهد حقایق را با جان خودش احساس کند و با اگزیستانس خودش با حقایق هم آغوش شود. به همان معنایی که آن مرد بزرگ تاریخی گفت: «در میخانه گشایید به رویم شب و روز /  که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم» حقیقتاً مساجد و مدارسی که ما را در علوم حصولی و مفاهیم دینی متوقف می کنند جای بسیار خسته کننده ایست. ما نیاز به میخانه ای داریم که دائم در مستی و شعف حضور در محضر انوار متعالی عالم قدس باشیم و همه وجودمان با حقایق مأنوس باشد. جریان روشنفکری ضددینی مطلقاً شعور فهم این مطالب را ندارد. لذا تا ذره ای از مظاهر ضد سنت در جامعه می بیند با دمش گردو می شکند و با همه وجود قر کمر می دهد. غافل از اینکه افق دیگری در راه است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر دینداری به معنای کاتولیکی آن در صحنه باشد و صورت متافیزیکی باورها، دینداری به حساب آید؛ جمهوری اسلامی از آن دینداری که حضور انسان را در تاریخ و تاریخ خود و در اجتماع و در سیاست بدون حضور دینی می‌خواهد، جمهوری اسلامی از دینداری عبور کرده است. ولی اگر دینداری به همان معنای جمهوریت است در عین اسلامیت، این مائیم و مردمانی که زیباترین حضور را تنها در چنین نظامی دنبال می‌کنند و مردمان در بستر دین الهی بنا دارند سرنوشت خود را در دست گیرند و در آینده‌ای حاضر شوند که به جای دوگانگی خواجه و برده، به یگانگی بین انسان‌ها ذیل حضور دینداری در تاریخ برسند. حضوری که رهبر آن می‌فرمایند: «اگر به من بگویند خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر؛ رهبری مطرح نیست، خدمتگزاری مطرح است». موفق باشید        

37410
متن پرسش

سلام علیکم خسته نباشید ببخشید این سوال و نوشته کمی طولانی هست خواهش میکنم کامل بخونید. حالاتی بهم دست داد که همه چیز برایم سوال شد با خود گفتم اصلا ما چرا باید زندگی کنیم ایا چون جهنمی و بهشتی هست و جهنم درد دارد؟و همه چیز برایم سوال شد که چرا زندگی چرا کار کردن و ... یک لحظه دیدم در این که من هستی هستم که چرا میگویم نمیتوانم چرا بگویم یعنی هر چه امدم به خودم بگویم تو چرا هستی هستی که چرا میگویی دیدم بی معنا هست برایم. حتی اگر کسی به من بگوید بیا کاری کنم تا دیگر چرا نگویی به او خواهم گفت چرا باز یک لحظه دیدم شاید حالاتم شبیه جناب دکارت هست که گفت من شک میکنم پس هستم و در این که کسی هست که شک میکند نمیتوان شک کرد. با خودم گفتم حال مجبور به زندگی هستم و موجودی ابدی هم هستم پس بیاییم خودم یک معنا بر اساس هستم به زندگی بدهم یعنی خودم معنایی به زندگی بدهم تا بتوانم به بودن خودم ادامه بدهم و باز دیدم چقدر شبیه جناب دکارت شدم که همه امور را ابژه قرار داد هستم و با خود احساس کردم اگر همه چیز رو همینطور معنا بدم شاید دیگر احساس پوچی نکنم حال سوال من این هست که با این حالات(واقعا این حرف ها حالاتی هست که به من دست میدهد نه عقاید و باور ها اتفاقا باورهایم کاملا برخلاف این چیز ها است) چگونه میتوانم با مباحث شما انس بگیرم چگونه میتوانم به ظرفیت انسان اخرزمانی و انسانی که جناب صدرا بیان میکند مانوس شوم ایا من محکوم به هستی هستم که چرا میگوید ؟ اخه هر چه تا حالا کردم دیدم نمیشود در راهی قرار بگیرم و باتوجه به حرف شما که ان را با جان یافتم که فرمودید انسان امروز فقط نزد خود میتواند حاضر شود و همه چیز را در نسبت با خود میتواند بیابد دیدم من هم مثل جناب دکارت هستم؟ خیلی ممنون پاسخ گو سوالات جوانان هستید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قصه هرکسی است که در این زمانه همچون شهید آوینیِ بزرگ به خود آمده و خودش برای خودش مسئله شده؛ در تاریخی که هرکس به خود آید می‌یابد که خودش برای خودش مسئله است ، حال یا چون دکارت و کانت و حتی هگل، با چنین انسانی در عین سوبژگی و درون‌ماندگاری که خودشان باشند برای خودشان، به‌سر می‌برند و یا در دل همان تاریخ مانند هایدگر به گستردگیِ انسان می‌اندیشند و دازاین را که معنای در جهان‌بودگیِ انسان است اصالت می‌دهد که نوعی معنابخشیدن به خود است و در این راستا تا حضور تاریخی انسان جلو می‌رود و یا در این جهان یعنی جهانِ ما، حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» خودش برای خودش مسئله می‌شود و به عرفان ورود می‌کنند و در دلِ عرفان و حضور در جهان انسان‌هایی بزرگ مانند حضرت علی«علیه‌السلام» جلو آمدند و باز گویا منتظر حضور دیگری برای معنابخشیدن به خود بودند که میدان سیاستِ آنچنانی که او فرمود «همه اسلام سیاست است»  و حضور در تاریخ انقلاب اسلامی، مقابل ما گشوده شد تا در چنین حضور در خود و درخشش در جهان، خود را در بستر نهایی‌ترین حضور درک کنیم و فتحی شد از یک طرف برای امثال آوینی‌ها و از طرف دیگر برای آن‌هایی که به شکلی دیگر برای خود مسئله شده بودند و در نتیجه افق شهادت را یافتند و حال مائیم و حضور انسان در این جهان و راهی برای معنابخشی. مدتی است به انسان آری! باز به انسان می‌اندیشم و در این رابطه یادداشت‌های صدگانه‌ای شده است که یکی از آن‌ها تقدیم می‌شود: 29- انسان در نسبت با وجودش و بودنی که رو به سوی هستی دارد، مثل سایر موجودات نیست، وجودی است خاص با هستی گسترده و گشوده، لذا می‌تواند خود را به جهت گستردگی‌اش، در آن‌جا و در نسبت‌یافتن با دیگران، بدون دوگانگیِ ابژه و سوبژه بیابد، زیرا همه‌چیز در نسبت وجود گسترده او معنا پیدا می‌کند. مانند نطق که انسان در آن گشوده می‌شود با نوعی بیرون ایستادن و در آن بیرون‌ایستادن در نسبت با دیگران، خود را فهم‌کردن، در عین حضور نزد همه و همه را از خود جدا ندانستن، به همان معنایی که جناب مولوی می‌فرماید:
این دو هزاران من و ما         ای عجبا من چه منم!.   
موفق باشید              

37369
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: ۱. آیا با روحیه ای که حضرت امام داشتند_ جدای از مقدرات الهی _ امکان ادامه انقلاب وجود داشت و یا نه! این حضرت آقاست که همزمان با زمان وجود یافته اند و این کشتی را ناخدایی می‌کنند؟ ۲.آیا دعایی که در حق دیگران داریم‌ از آن‌جهت که سعه وجودی دیگران را نمی‌شناسیم. اگر دعای مد نظر ما برای فرد محقق شود، آیا نوعی محدودیت برای طرف نیست؟ ۳. بعد از طی کردن بحث هایی از معرفت نفس چرایی چینش سیر مطالعاتی چیست؟ به نظرم برای خودم بهتر است که با مباحث انقلاب اسلامی شروع کنم و بعد مباحث دیگر. از آن‌جهت که با مباحث انقلاب اسلامی در حضور و هویتی خواهم بود که با عزم و اراده و جدیت مرا برای شدن های بسیاری آماده می‌کند. صحیح است و یا نه؟ پیشنیازی می‌خواهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنان‌که رهبر معظم انقلاب کراراً فرموده‌اند آغاز این راه توسط حضرت امام گشوده شد و همه تلاش رهبری آن است که ابعاد بالقوه این راه را در مواجهه آنچه که پیش می‌آید به فعلیت برسانند. ۲. دعای ما برای افراد ذیل رحمت الهی اجابت می‌شود و خداوند آن‌طور که مصلحت افراد است، محقق می‌کند. ۳. کار خوبی است ولی در هر حال انس با قرآن مهم است. موفق باشید

37323
متن پرسش

سلام وقت بخیر طاعات و عبادات قبول: آیا جمهوری اسلامی واژه متناقض نیست؟ چطور ما دنباله رو غدیر هستیم و در نظام اسلامی خود مانند سقیفه عمل می‌کنیم؟ رای گیری وقتی مردم چشم خود را روی واقعیت ها ببندند و ضربه به نظام اسلامی بزنند چه سودی دارد؟ آیا یک حکومت اسلامی که در جمیع شرایط و کوچکترین بخش ها توسط حاکم با توجه به تخصص ها انجام پذیرد راه را برای وصل به حکومت حقه امام زمان هموارتر نمی کند. تشکر از استاد عزیز

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حاکمیت جامعه باید مردم شرکت داشته باشند. زیرا امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» به مردم می‌فرمایند: ای مردم! حکومت از آنِ شما است به هرکس که می‌خواهید بدهید. لذا یک روز بیعت با حاکم، نظر عمومی لحاظ می‌شده و امروز با انتخابات. در هر صورت باید نظر مردم در صحنه باشد. حضرت امام (ره) دردیدارسال ۵۸ با اعضای مجلس خبرگان می‌فرمایند: «من سفارش می‌کنم به آنهایی که خدایی نخواسته یک آرایی دارند برخلاف مسیر ملت، من سفارش می‌کنم به آنها طرحشان را  وآرایشان را برای وقت دیگری بگذارند و وقت‌های دیگر این کار را بکنند. حالا وقت آن نیست که آرایی که خلافِ مسیر ملت است اظهار بکنند». بعد می‌فرمایند: «اکثریت هرچه گفتند آرای ایشان معتبر است ولو به خلاف و به ضرر خودشان باشد». چرا امام این را می‌گویند؟ امام که یک مرد سنتی است! اینجا می‌خواهد بگوید به خلاف! یعنی بگذارید که مردم انتخاب کنند. جای دیگر می‌فرمایند: «این بلوغی که این مردم دارند در حدی است که انتخاب سالم باشد» موفق باشید

37198
متن پرسش

سلام و عرض ادب: اینطور احساس می‌کنم که در حال حاضر مسائل ماورایی از طریق دشمنان جنی و انسی نسبت به شیعیان زیاد شده ابتدا خواستم نظر شما را در این مورد بدونم. بعد از آن هم چون این حملات متعدد گاهی اثرگذار بوده خواستم ببینم چطور در حد عالی می‌تونم علیه این مسائل اقدام کنم طوری که حتی برای نظام اسلامی مفید واقع شوم؟ چند کتاب مفید هم اگر در این زمینه و علوم غریبه معرفی بفرمایید. ممنون میشم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه همین‌طور بوده است که وقتی صراط مستقیم بیش از پیش به میان آید، تلاش شیطان نیز بیشتر به صحنه می‌آید به همان معنا که به خداوند گفت: «فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» و معلوم است که با حضور انقلاب اسلامی در تاریخ، بسیاری از حیله‌های چهارصدساله شیطان که می‌خواست جهان مدرن را مقصد انسان‌ها بگرداند، در حال خنثی‌شدن است. راه حل عبور از حیله شیطان، توحیدی است که اصالت را به انسان‌های موحدی همچون شهدای عزیز می‌دهد که نمونه آن را شما در «دعای سحر» که حضرت باقر «علیه‌السلام» به میان آورده‌اند، می‌یابید. توحیدی بسی بزرگ‌تر از آن نوع ایمانی که افراد معمولی دارند. ایمانی که در این طوفان یعنی طوفان جهان مدرن پیش آمده است، قوتِ کامل را ندارد و بدین لحاظ حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»  که متوجه بودند برای حضوری بزرگ نیاز به توحیدی بزرگ دارند؛ کتاب شریف «شرح دعای سحر» را تدوین نمودند که خداوند تأمّل در آن کتاب را رزق همگان گرداند. در این راستا خوب است به کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» https://lobolmizan.ir/book/241?mark=%D8%AD%D8%B3%D9%86%DB%8C رجوع فرمایید. به امید نظر به توحیدی عمیق به وسعت مقابله با ظلمات آخرالزمان. موفق باشید

37187
متن پرسش

سلام علیکم: باعرض ادب و احترام محضر استاد طاهرزاده. امام خمینی بیت شعری دارند که: درِ میخانه گشایید به‌رویم، شب و روز که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم که حضرتعالی بارها شرح این بیت را بیان فرمودید ولی حضرت امام بیت شعری دیگری دارند: ماه رمضان شد می و میخانه برافتاد عشق و طرب و باده به‌ وقت سحر افتاد از حضرتعالی خواستم اولا شرحی بر بیت دوم بفرمایید و بیان نمایید چرا حضرت امام که قبلا فرمودند درِ میخانه گشایید شب و روز، اکنون با حلول رمضان می‌فرمایند (میخانه برافتاد) با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بیت اخیر، متذکر می‌شوند حتی همان میخانه‌ای را که در زندگی به دنبالش بودند، میخانه‌ای که حضوری است در راستای عبور از معلومات و عبادات انتزاعی و مفهومی و عادتیِ مسجد و مدرسه. حال با رمضانی‌شدنِ زمان، صورتی بسی برتر و زنده‌تر به میان آمده و آن همان شروع روز است در شبانگاهِ رمضان با احوالاتی که سراغ انسان می‌آید. موفق باشید

37111
متن پرسش

سلام استاد: ما در عین اینکه شاکر حضور مردمی در این انتخابات هستیم، باید بپذیریم که در مواجهه با جبهه گسترده و وسیع و پرقدرت استکبار ضربه هایی خورده ایم و دچار ریزش هایی شده ایم. و البته این طبیعت یک نبرد تاریخی و مواجه جهانی و تمدنی است. منتها نکته ی عمیقی که در اینجا وجود دارد و معمولاً از کنارش به آسانی عبور می شود این هست که: این ریزش ها و قهرها سطحی است و عمقی ندارد. اتفاقاً آنچه عمقی و عمیق است، تنفس وجودی و عهد قلبی ملت با انقلاب اسلامی است که در مراحل مختلف انقلاب اسلامی بعضاً ظهور یافته است. چرا که اگر عهد قلبی ملت با انقلاب اسلامی سست یا گسسته شده بود، تا الان باید طوفان اراده ی ملی، صد بار این نظام را زیر و زبر کرده بود. در سال ۵۷ مردم ابتدا با «لا» و «الّا»یی مواجه شدند. ابتدا عهد قلبی ملت با رژیم قبلی گسسته شد (لا) و همزمان عهد جدیدی با حقیقت انقلاب اسلامی در درون ملت بسته شد (الّا). الان هم اگر حقیقتاً و قلباً اکثریت ملت از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی برگشته باشند شبیه همان طوفان ۵۷ طلوع می کرد. بنده راز آرامش و امید بی انتهای مقام معظم رهبری را در همین نکته می دانم که ایشان به خوبی از «عهد قلبی» ملت با انقلاب اسلامی آگاه هستند و رفتارهای ناهنجار «سطحی و زبانی» چیزی از امید و آرامش دریاگونه ی ایشان کم نمی کند. عذرخواهم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب حافظ: «سِرِّ خدا که عارفِ سالِک به کَس نگفت /  در حیرتم که باده فروش از کجا شنید!!» چه اندازه این نگاه را که متذکر آن هستید؛ نگاهی واقعی می‌دانم. نمی‌دانم چگونه باید آن را فریاد زد که وجدان تاریخیِ این ملت که از طریق حضرت روح الله «رضوان الله‌تعالی‌علیه» و شهدا به میان آمده؛ متوجه حقیقت این انقلاب است، هرچند به هر حال مردم از بعضی جهات گِله‌مندند، ولی نه آنچنان که کام دشمنان را شیرین کنند که آنها باید این آرزو را به گور ببرند، بلکه از آن جهت که باید اعتراض آن‌ها را درک کنیم. 
اگر مدرنیته وضعی است تاریخی و جهانی، و از این جهت امکان عبور از آن نیست؛ باید متوجه باشیم که می‌توانیم آن وضع تاریخی را از آنِ خود کنیم ولی در بستر وضعیت تاریخی خود، بدون آن‌که لازم باشد وابسته جهان مدرن باشیم و استقلال خود را از دست بدهیم. و این با نظر به آرمان‌گراییِ انقلاب اسلامی و با نظر به افقی که آن انقلاب مقابل ما می‌گشاید ممکن است، از آن جهت آن حضور در واقع حضور در تاریخی است که موجب تجدید عهد ما با سنت تاریخی‌مان می‌شود ولی با خلق زبانی جدید و در بستر گفتمان و دیالوگ. و ما نباید از این موضوع غافل شویم وگرنه موجب گسستی می‌شود که دشمنان ما به دنبال آن هستند. موفق باشید
 

37082
متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: در دعای ۱۳ صحیفه سجادیه آمده که خدا چنان کن که هیچ نعمتی از بنده است نبینم مگر آن که بهتر از آن را به من عطا کنی. آقای دولابی می گفتند اگر نعمتی در فردی دیدید به خود بنگرید، اگر آن را داشتید خدا را شکر کنید و اگر نداشتیم آن را از خدا طلب کنید ولی نظر امام خمینی در مورد حسد این است که وقتی حسود دیگری را کامل دید، در او حالت انکسار رخ می‌دهد که همین عامل تحقق حسد می‌شود. با توجه به دعای ۱۳ صحیفه سجادیه و توصیه ی مشابه آقای دولابی قاعدتاً در دیدن نعمت در فرد دیگری که انسان حائز آن نیست حالت طلب و انکسار رخ می دهد که به فرموده امام خمینی عامل حسد است. لطفا درباره این موضوع توضیح دهید که اگر نعمتی در فردی دیدیم آیا باید همان یا بهتر از آن را از خدا طلب کنیم یا خیر و اساسا رفتارمان چگونه باشد تا دچار حسد نشویم؟ با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در نظر به کمالاتی که در دیگران هست، متوجه صراط مستقیمی شدیم که در آن صراط با همه آن کمالات به مرور روبه‌رو خواهیم شد؛ با جدیت بیشتر راهِ خود را ادامه می‌دهیم کاری که امثال حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» پیشه کردند. موفق باشید

37016
متن پرسش

با نام و یاد خدا: با عرض سلام و ادب. در موضوعی از یک عالم که به احتمال زیاد از کتاب های حضرت امام (ره) و حضرت آیت الله مصباح به یاد دارم این است که در مصادیق ذکر فکر کردن اهمیت بسیاری دارد و توجه معانی ذکر ارزش پایینی دارد می‌خواستم ببینم چگونه مصداق یک ذکری مثل سبحان الله را پیدا کنم تا بتوانم از مصداق ذکر کم کم به حقیقت ذکر نزدیک شوم اگر امکانش هست با ذکر مثال برایم روشن کنید ممنونم و کتابی در این زمینه معرفی کنید. از زحمات شما ممنونم در پناه حق باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصل است. پیشنهاد می‌شود عرایضی در شرح کتاب «آداب الصلواۀ» از حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شده است. خوب است به آن مباحث رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8 موفق باشید 

37013
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیک و ریحانه
«فاقد البصر فاسد النّظر» كسي كه بصيرت و بينايي ندارد فكر و انديشه‏ اش فاسد است. سخن از فکر حصولی و تفکر ریاضی که از دل اندیشه های بشر برای ساخت معنای زندگی و زیست در عالمی که انسان ها برای ارتباط و فراهم کردن بستری برای ساختن آرمان شهر خود بدان محتاج‌اند نیست. این علم و این نوع فکر و نظر محصول مدرنیته است که در ساحت زیست انسانی رخ نموده است و انسان را در فرآیند تجربه و فیزیک و ترابط های آن با علوم مرتبط با انسان به خود دچار کرده است. و اما سخن این کلام عرشی فراتر از آن است که در افق علم حصولی در بماند و گشودگی باطنی اش را از دست بدهد و از آن عمق و ژرفای ملکوتی اش چیزی بکاهد. بصیرت در آن لایه های باطنی انسان نهفته است که اگر انسان از جان مایه درونی برای فهم زیست عالم زمینی اش بهره نگیرد، عملا از ابعاد متعالی زندگی اش چشم پوشیده است و در افق عرضی عالم انسانی اش صرفا بهره ای خواهد برد آن هم توأمان با رنج و درد و برای فروکاستن از درد، تن به لذت‌هایی خواهد سپرد که همچون مسکن از درد می‌کاهد اما رنج را به شادکامی مبدل نمی کند و ألم را به لذت مبدل نخواهد کرد. این داستان زندگی روزمره ای است که مولود بشر عالم غربی است که با علم به سراغ فهم زیست انسان شروع به تعریف و نظریه پردازی برای انسان کرد و حاصل آن دست رنج علمی تاریخ مدرن را ساخت که منجر به نهیلیسم شد و انسان همواره برای فروکاستن از رنج ها به سراغ نظریه های علمی پناه بردند و متفکرین برای تسکین درد آدمی او را هر روز در آغوش پناه نظری و حاصل تئوری های خود بنیاد سپردند و حاصل این هم‌آغوشی انسان در این تاریخ چیزی جز دلزدگی و رنج بیشتر و پوچی نبود. امروز اگر می خواهید بن بست نظریه های علمی تاریخ مدرن را بشنوید به صدای فریادهای خاموش انسان ها گوش بسپارید تا آن را درک کنید! شاید یقظه ای تاریخی حاصل شد و بازگشتی از ادامه ی فردایی بس تاریک و سرد و خاموش اگر چه بعید می‌دانم سُکر این غفلت به این راحتی و بی هزینه به هوشیاری بینجامد و انسان بدون درد خماری حیات تاریخ خود بنیادی اش حیات جدید عالم قدس را بیابد و از اعتیاد به آن دست بکشد و راهی که ادامه دیروز معنوی اش بود را به فردای روشن قدسی اش متصل کند و حقیقت آن است که انسان را چاره ای جز بازگشت به عهد ازلی اش نیست. چه آنکه با یقظه و توبه خود، قدم در راه بازگشت تاریخ قدسی بگذارد و یا آنکه به درد زایمان غیرطبیعی تاریخ به این مسیر بازگردد. به هر حال تاریخ در شأن توحیدی‌اش به انسان رجوع کرده است و آدمی ناگزیر از مواجهه ی با آن! راهی جز رویارویی نیست و این مائیم و فردای پیش رویی که غیر از دیروز بشر است و نسبتی که باید با این فردا تعریف کنیم چه بخواهیم و چه نخواهیم، و جایگاه ما دقیقا در همین مواجهه و نسبتی است که با فردا داریم در امتداد رسالت انبیاء اولوالعزم که بایست هدایت تاریخی را به عهده بگیرند و دارای عزم عبور انسان ها از ساحت فروبسته تاریخ دیروز به فردای گشوده ی پیش روی انسان باشند و اگر این انسان ها صاحبان عزم نباشند نخواهند توانست دست آدمی را بگیرند و آنها را در این چرخش تاریخی عالم حاضر کنند. جنس رسالت تاریخی از این دست کاری است بس عظیم که انسان های با عظمت در قدم های راسخ و ایمان های حق الیقینی را می طلبد و این همان جنسی است که با انقلاب جناب حضرت روح الله سلام الله علیه به جمهوریت کشیده شد و دست آدمی را به ساحت تاریخی دیگر از جمهوریت رساند که نه دیروز جمهوری‌های معمول است و نه امروز بلکه جمهوری اسلامی است که طلب فردای بشر این تاریخ است. آری، هنوز سخت و دشواری است فهم آنچه با امام برای صحنه ی آدم و عالم آخرالزمانی رخ داده است و اگر چه در این سالهای نزدیک تر فهم های متعالی‌تری به میان آمده است و جان ها طلب دیگری را از تاریخ به میان آورده است، آنچنان که از جنس شهدای مان هم می‌توان فهمید خصوصا بعد از حاج قاسم که ظهور طلب آخرالزمانی بشر در تاریخ انسان است. عبور از پوچی ها و دزدی ها و رانت و فساد جز با حضور در تاریخ قدسی فردایی انقلاب اسلامی میسر نخواهد شد و صحنه حضور انتخابات در برابر تاریخ سراسر بسته جبهه استکبار از جنس حاضرشدن در فردایی است که بشر بر خلاف دیروز غربی‌اش در عالم قدس شرقی اش حاضر است و دیگر فساد و تباهی را بر نخواهد تافت و جنس مطالبه‌اش جنس دیگری است فراتر از زمین و ورای آرمان شهر غرب که همه را برای خود بخواهد. بلکه لُب اش از پی تعالی و جستن خودی برین همچون شهدا و حاج قاسم هاست. آری باید بگویم که این حرکت و حضور و حرکت بی درد و رنج نخواهد بود آنچنان که ریزش هایی هم در پی خواهد داشت و آنچنان که درگیری‌هایی را بر سر راه خود ایجاد خواهد کرد و همراه با نزاع، اما نزاع بر سر میدان داری فردای آدمی است و پیروز میدان جمهوری است اما نه جمهوری خود ساخته و خودخواه و خود محور عالم غرب که جمهوری اربعین حسینی و حرم جمهوری اسلامی ایران. سبحان الله عما یصفون و سلام علی عبادالله المرسلین. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه با نکاتی که می‌فرمایید احساس یگانگی و امیدواری دارم. از بصیرت گفتید که در لایه‌های باطنی انسان نهفته است. بصیرتی که متذکر آن است تا ما خود را به لذت‌های زودگذر دنیایی از ترس دردهایی که قصه قدم‌های بلند حضور در تاریخِ قدسی ما است؛ نفروشیم و بتوانیم به فریادهای خاموش انسان‌های گرفتارِ چمبره تاریخ مدرن گوش فرا دهیم، و این مشروط بر آن است که متوجه فردایی شویم که بسی از تنگناهای تاریخ مدرن آزاد است.
چه اندازه دقیق از جمهوریتی سخن گفتید که بسی متعالی‌تر از جمهوریت بی‌نمک و سرد جهان غرب است. جمهوریتی که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بر آن تأکید داشت تا انسان حضور تاریخی خود را در خود احساس کند. جمهوریتی که انسانْ بودنی را تجربه کند که به وسعت حضور در آخرین دوران برای آخرین انسان است. همان‌طور که فرمودید: «این جز با حضور در تاریخ قدسی فردایی انقلاب اسلامی میسر نخواهد شد و صحنه حضور انتخابات در برابر تاریخ سراسر بسته جبهه استکبار از جنس حاضر شدن در فردایی است که بشر بر خلاف دیروز غربی اش در عالم قدس شرقی‌اش حاضر است». حال با توجه به این امر آیا می‌توان در راستای بودن و شدنِ خود در «وجود»، به نمادهایی از انسانیت نظر کرد که هستی ما در آینه وجود آن‌ها در حرکت است؟ این در صورتی است که از یک طرف در وجود خود، در عین شدن، حاضر شویم و از طرف دیگر جهتی را در شدنِ خود مدّ نظر داشته باشیم تا همچنان در آینده خود، علاوه بر آن‌که در نزد خود هستیم، در آینده‌ای حاضر باشیم که جدا از ما نیست، بلکه انعکاسی است از وضعیت امروزین ما. امروزینی که ذیل تذکرات رهبر قدسی انقلاب در صحنه‌صحنه‌های این تاریخ، حاضر و حاضرتر خواهیم شد. چه اندازه معنای جمهوریت در این دستگاه معنای اصیل و انسانی است، به همان معنایی که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فرمودند: «جمهوری اسلامی - نه یک حرف زیادتر و نه یک حرف کمتر-». موفق باشید                
 

نمایش چاپی