بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
40657
متن پرسش

باعرض سلام: استاد عزیز آیا می توانیم بگوییم که یکی از مهمترین مباحثی که امروز ما باید به آن بپردازیم این است که ما باید حاصل هر عمل خوب و بد خود را حس کنیم و اینکه هر کس که وقتی گناهی می کند حالش بد می شود و یا کار نیکی و دینی می کند حس خوبی دارد تقریبا حضوری برزخی و قیامتی پیدا کرده است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتۀ مهمی است ولی در هر حال ملاک انسان سیرۀ امامان است لذا ممکن است عملی را مطابق وظیفۀ الهی با نظر به سیرۀ ائمه «علیهم‌السلام» انجام دهیم ولی به زودی به حضوری که در إزای آن باید حاضر شویم، حاصل نشود. موفق باشید

40624
متن پرسش

با عرض سلام: استاد عزیز خدمتتان عارضم که انسان وقتی در خوشی زندگی عادی هست حواسش به برخی چیزها نیست. اخیرا دچار بیماری و مشکلاتی شده ام که می‌فهمم راستیتش اگر ایمان را به این معنا در نظر بگیریم «که نظر چه کسی را در زندگی مهم وموثر بدانیم» متاسفانه ایمان ضعیفی دارم طبق دانسته ها و طرحواره ای که در ذهنم داشتم باید همیشه در کارها با دید توحید نگریست و وظیفه را انجام داد و بقیه اش با خدا. اما تازه می‌فهمم دانستن کی بود مانند عمل. استاد می‌دانم ولی جانم در تلاطمات درگیر می شود. استاد برای اینکه در جانمان به توحید یقین پیدا کنیم و حضوری آرام در تلاطمات زندگی داشته باشیم باید دقیقا چه کرد. استاد آیا ادب خیال یا صبر بر مصیبت تا ملکه شدن صبر، تاثیر دارد؟ لطفا روشن بفرمایید با تشکر.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که پیامبر خدا «صلوات‌الله‌‌علیه‌وآله» در حدیث «ثقلین» فرمودند در کنار قرآن نظر به سیره و عترت آن حضرت نیز لازم است تا در مفاهیم متوقف نگردیم. در دیگر امور هم با نظر به سیره و شخصیت انسان‌های وارسته، می‌توانیم امور خود را بهتر جلو ببریم. موفق باشید

40574
متن پرسش

سلام استاد، در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت در فصل نبوت خاصه دلایلی بر صدق گفتار نبی ذکر فرمودید. در خصوص این دلایل، برخی ادعا می کنند که پیامبر عظیم الشأن اسلام از دوران کودکی در سفر بوده اند و با ادیان مختلف و داستان های اقوام گذشته آشنایی پیدا کرده اند و اطلاعات را تجمیع نموده و نعوذبالله به یکباره ادعای پیامبری نموده اند. و یا در خصوص سابقه درستکاری پیامبر، ادعا می کنند چه بسیار انسانهای درستکاری که در امانت خیانت کرده‌اند. سوال اینجانب این است که با عنایت به اینکه وحی، تجربه و حضوری است مختص نبی و لاغیر و معجزه پیامبر که قرآن است نیز برای انسان عادی به عنوان معجزه قابل فهم و درک نیست و بسیاری از مسلمان ها نیز فقط معنی کلمات قرآن را می‌فهمند، آیا دلیل متقن و معجزه واری برای بشر امروز بر صدق گفتار نبی وجود دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنای «آفتاب آمد دلیل آفتاب»، همان‌طور که در بحث «دریچه‌های اعجاز قرآن» در آن کتاب مطرح شده است؛ قرآن، انسان‌ها را برای درک حقانیت‌اش به تدبّر در آن دعوت می‌نماید و می‌فرماید هرکس خودش با تدبر در قرآن متوجه می‌شود: «وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا» و تنها راه، همین است که با تدبّر در قرآن، خودِ قرآن نشان می‌دهد فوق اندیشۀ بشر است و مردم عادی نیز در این رابطه در عین اعتماد به اهل تحقیق، با روحیۀ فطری خود تصدیق می‌کنند که سخنان قرآن حکایت از جان آن‌ها دارد جانی که خالق آن‌ها به میان آورده است. موفق باشید

40573
متن پرسش

به چه علت حضرت محمد صلی الله علیه و آله شخص اول خلقت انتخاب شد یعنی در چه عالمی با انجام بهترین عمل ایشون نفر اول عالم خلقت شد که بعد بعنوان پیامبر خاتم معرفی شود منظور خود را اینطور بگم 👇👇👇 امام خامنه‌ای به دنیا پا گذاشتن و با کسب علم در مدارس حوزوی و رعایت تقوی به عنوان نایب امام زمان حاکم ایران شد و دقیقا پله‌های ترقی را گام به گام برداشت ولی یکی مثل حضرت علی در خانه‌ی خدا بدنیا میاد، در کودکی سوره مؤمنون میخونه، در تمام صفات (رشادت، شجاعت، علم و هر چی که فکر کنی) نفر اول است و این نشان از این است که ایشون در عالم دیگری باید یک دوره زندگی کرده باشد و شایستگی خود را نشان داده باشد تا در عالم دنیا به این شکل جلوه‌گری کند و یا حضرت عیسی علیه السلام . إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ در یک عالمی باید کل بشر در شرایط یکسان (جسمی، روحی، خانوادگی، هوشی، علمی و ...) عمری زندگی کنند تا با تقوی‌ترین‌شون مشخص بشه و اونوقت یکی اول، دیگری دوم و الی آخر مشخص بشه تا چهارده نفر از آنها گلچین بشه تا این چهارده نفر تحت تعلیم مستقیم خداوند دوره ببینن تا در عالم دنیا بعنوان چهارده معصوم به کل عالم معرفی بشوند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم به چنین فرضی نیست. کافی است متوجۀ علم خداوند به شخصیت افراد باشیم به همان معنای «علمِ قبل ما یکون» یعنی قبل از آن‌که آن حادثه‌ها و یا افراد متولد شوند و به ظهور آیند و لذا شایستگی‌هایی که آن افراد جهت هدایت انسان‌ها دارند در علم خداوند هست و از این جهت آنان را پرورش خاصی می‌دهد تا در وظیفۀ الهی خود موفق باشند. خوب است به سؤال شمارۀ 40563 نیز رجوع شود. موفق باشید

40570
متن پرسش

عوام بود علی را کسی خدا نامید / خدای گوشه‌ی ایوان طلاش آرامید / چه کام برتر از آن بوسه‌‌ی ضریح علی / چه باک گفته کسی: اهل شیعه! ناکامید / نبی به آب وضوی علی تبرک جست / برای مست شدن در پی می و جامید؟ / علی ز خویشتن خویش خود سفر کردست / سفر کنید اگر پیروان اسلامید / علیست شیر خدایی که شیر شیران است / هزار شیر که باشید پیش او رامید / به خال و ابروی او از ازل گرفتارید / کبوترید و گرفتار دانه و دامید / به می بشوی ورقهای دفتر عرفان / خوشا مطالعه‌ای که به عشق انجامید / ۲۶ شهریور ۱۴۰۴

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «هزار شیر که باشید پیش او رامید» از آن جهت که اگر شیربودن یعنی وسیع‌ترین حضور برای فتح قلّه‌ها، هرکس که می‌خواهیم باشیم در مقابل شخصیت گشوده و گسترده و متعالی آن حضرت، تنها ذیل سایۀ انسانیت آن حضرت می‌توانیم به طور حقیقی در نزد خود حاضر باشیم. موفق باشید

40563
متن پرسش

با سلام و درود بر استاد عزیز: چرا خداوند حضرت محمد صلی الله علیه وآله را عقل کل خلق کرد؟ اینکه میگن نود و نه درصد عقل اختصاص به ایشون دارد و یک درصد مابقی مربوط به سایر انسانها اگه اینطور باشه، چون خداوند اراده کرده، می‌تونست اون مخلوق اول من باشم چه دلیلی در وجود حضرت بوده که ایشون انتخاب شده؟ یعنی چه عمل خاصی انجام داده که لایق این فیض شده؟ از این دست سؤالات ذهن من رو درگیر کرده. مثلاً علی اصغر که در کربلا در شش ماهگی به شهادت رسید چه عمل خاصی انجام داده که باب الحوائج شد اینکه هنوز زندگی در دنیای کثیف را تجربه نکرده بود که یک شبه به این مقام والا رسید صرف اینکه فرزند امام حسین علیه السلام بوده، خوب اگه خدا می‌خواست من می‌شدم فرزند امام حسین. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد مفصل است. در مورد قسمت اول سؤال و این‌که خداوند حضرت محمد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» را شایسته یافتند که هدایت مردم و نبوت را به عهدۀ آن حضرت بگذارند، خوب است به قسمت اول کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست رجوع فرمایید. و در مورد قسمت دوم سؤال، قبلاً عرض شد که این امام معصوم است که از اسرار درون افراد آگاه می‌باشند و متوجۀ طلب درونی افراد هستند که چگونه آن کودک ۶ ماهه مایل است در آن نهضت بزرگ سهمی داشته باشد. موفق باشید

40548
متن پرسش

بسمه تعالی، سلام علیکم: دیگر خودم را نمی‌شناسم! استاد دلم نمی‌دانم کجاست؟، نمی دانم کی ام، نمی دانم کجایم. بعد از ازدواجم دیگر خودم را نمی‌شناسم. با موجودی غریبه روبرو گشتم که هرگاه عکس هایش را می‌بینم در فکر فرو می‌روم و می‌گویم این منم؟ نمی‌دانم آن امید کجاست و این امید کیست؟ دلم در سوز و گذار و عذاب غرق است کاری ز دستم نمی آید. از ضعف، از کم بودن، از نبودن متنفرم. اما دیگر نیستم، کمم، ضعیفم. از برای اینکه عقلی هم درکار نیست، آرزوی توقف می‌کنم. آخر منِ به پناه و سر و پایی که بعد از سال ها زندگی در ظلمات، نور یافتم که بکجاست، حالا هم که پایی و اراده ای و چشمی برای رفتن ندارم. بدنبال هرچه بهتر و بیشتر شدن موقعیت های رسیدن به خود، سبک زندگی را اصلاح می‌کنیم و مطالعه و ازدواج و ... را پیش می‌گیریم اما پاینبد شد!!. منِ بی آه و چاره به کجا درد بَرَم؟ به که گویم؟ کی مرا می‌فهمد که بخواهم برایش سفره دل باز گردانم؟ استاد به خدا بگویید باز خر ما را زین نفس پلید. به امام زمان بگویید یک کرشمه. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قصۀ انسان امروزین تاریخ است که بالاخره از حضور دینداریِ دیروزین باید نسبت به حضور امروزینِ دینداری که نظر به انسان کامل است؛ هجرت کند و در نسبت با پیامبر و اهل البیت «علیهم‌السلام» به عنوان آیینۀ انسان های کامل که قصۀ نهایت انسانیتِ ما می‌باشد، خود را جستجو کند و با توجه به همین امر عرایض اخیر تحت عنوان «پیامبر خدا و ائمه علیهم السلام و بازگشت به ایمان گمشده (۱ و ۲)» https://cdn.lobolmizan.ir/uploads/enghelab/bashar_jadid_azadi_va_din/speech/bvf_peyambar_va_aemeh_va_bazghasht_be_iman-1.MP3  و 
https://cdn.lobolmizan.ir/uploads/enghelab/bashar_jadid_azadi_va_din/speech/qOU_peyambar_va_aemeh_va_bazghasht_be_iman-2.MP3 شده است خوب است به آن مباحث رجوع شود. آری! https://eitaa.com/ayaat_110/23538. موفق باشید

40546
متن پرسش

سلام استاد عزیز: من خانمی هستم که احساس می‌کنم دچار شبهه‌ای شدم که عمیقا بهش باور دارم و دارد تمام زندگی من را تمام شادی و نشاط و حضور من را که باید برای خانواده‌ام باشد و وظیفه من است از من می‌گیرد‌. من در درونم باوری دارم که غیب و نزدیکی به خداوند دوست‌داشتنی‌هایم را از من می‌گیرد. اگر به غیب نزدیک شوم دوست داشتنی‌ام را از من می‌گیرد، دائما هم ذهنم امام حسین را مثال می‌زند! یا حضرت علی را که محبوب‌ترین خدا بودند و اینطور دوست‌داشتنی‌ها و خانوادشان را ازشان گرفت. در نتیجه در ناخودآگاهم می‌گویم وقتی دوست داشتنی داری باید از غیب فاصله‌ بگیری! نمی‌توانم خدا را در جبهه خودم ببینم، همیشه خدا را ناخودآگاه حتی بدون اینکه بدانم یا بگویم مقابل خودم می‌بینم، ۲۷ سال دارم و تا کنون موفق به ازدواج نشده ام، هر وقت موردی پیش بیاید و احساس کنم دارم کم کم به او علاقه مند می‌شوم که با او ازدواج کنم سریع وحشت زده می‌شوم که الان خداوند او را به نحوی از من می‌گیرد و نمی‌گذارد پیش برود. نمی‌گذارد ازدواج کنم و پیشش باشم حتی یک بیرون رفتن ساده را دائما به خودم تلنگر می‌زنم که الان خداوند کاری می‌کند که نشود! الان غیب همه چیز را طوری می‌چیند که نشود! نشود من او را ببینم! در واقعیت هم دائما ریز و درشت چنین اتفاقاتی افتاده که این باور را در من تقویت کرده، حتی دو بار تا مرز نامزدی و عقد پیش رفتم اما به اتفاقاتی عجیب از دستم رفته. خودم می‌دانم بر اساس فاعل بالعنایه بوعلی ممکن است خودم باعث تمام این اتفاقات باشم و نه خواست خدای من اما نمی‌توانم این باور را از خودم دور کنم. به محض علاقه مند شدن به چیزی یا کسی وحشت می‌کنم. تمام وجودم می‌گوید علاقه مند نشو! به زودی او را از دست خواهی داد! و همین باعث می‌شود فاصله بگیرم و اصلا نتوانم مراحل ازدواج را طی کنم. خواهش می‌کنم به نور فاطمه زهرا چیزی بگویید که من روشن شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرگز این‌چنین نیست که محبت خدا، ما را از دیگر محبین که در صفای دینداری پیش می‌آید محروم کند حتی در مورد ازدواج می‌فرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (روم/۲۱) از نشانه‌های خداوند آن است که خود او مودّت و رحمت و صمیمیت و صفا را بین زوجین ایجاد می‌کند بدون آن‌که این صمیمیت ما را از محبت خدا محروم کند و یا محبت خدا این صمیمیت و دوست‌داشتن‌ها را از ما بگیرد. اتفاقاً در مسیر دینداری صمیمیت‌هایی بین افراد پیش می‌آید که بسی با صفا می‌باشد، برعکسِ دوستی‌های دنیایی که بیشتر با توهّم همراه است و انسان را همواره نسبت به آن دوستی‌ها نگران و مضطرب می‌کند. آیا محبتی که در جریان اربعین بین زائر و خادم پیش آمده است، قابل توصیف است؟! و آیا این محبت، همان نور الهی نیست که ذیل محبت به حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» به میان آمده است؟ موفق باشید

40544
متن پرسش

در پرسش ۴۰۵۲۰ فرمودید نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند «من رانی فقد رای الله» (هرکس مرا ببیند خدا را دیده است)، آدرس این نسبت حدیثی که دادید را بیان نمایید. ظاهراً تصور می‌کنم این انتسابی که داده اید از برداشت جناب ملاصدرا و صحبت عین القضات همدانی در تمهیدات نشات گرفته که به نظر می‌رسد برداشت ذوقی و اشتباه از حدیث «من رانی فی المنام فقد رای الحق» بوده است. تمام احادیث با این ادبیات به اشکال ذیل است که با برداشت ذوقی و دلخواسته ی حضرت ملاصدرا و حضرت عین القضات متفاوت است: من رآنی فی المنام فکأنما رآنی فی الیقظه. (أمالی المرتضى، دار الفکر العربی‏، ج‏۲، ص: ۳۹۴) من رآنی فقد رأى الحق فان الشیطان لا یتمثّل بی (مجمع الزوائد، دار الکتب العلمیه، ج ۷، ص۱۸۱) من رآنی فقد رأى الحق فان الشیطان لا یتکوّننی (صحیح البخاری، دارالفکر، ج ۸، ص۷۲) من رآنی فقد رأى الحق فإن الشیطان لا یتزیّى بی (الجامع الصغیر، دارالفکر، ج۲، ص۶۰۲ من رآنی فقد رآنی فان الشیطان لا یتشبه بی (کنز الفوائد، دار الذخائر، ج‏۲، ص: ۶۳) بنابر این لفظ الحق که در حدیث آمده به معنی اینست که اگر کسی مرا در خواب یا حالات دیگر ببیند، حقیقتا خودم را دیده، نه اینکه الله را دیده، ضمنا لفظ الحق در لسان وحی و اهل بیت به وسعت ادبیات تصوف و عرفانِ امروزی برای حضرت حق به کار برده نمی‌شده، بلکه دلالت اصلی اش به حقیقت، درستی و مطابقت با حق بوده است. اگر آنچه به رسول الله ص نسبت دادید منبعی دارد بفرمایید. با توجه به اینکه اصلاح انتساب خلاف واقع عمومی به نبی اکرم (ص) باید عمومی باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید که بیشتر بحث رؤیت آن حضرت «فی المنام» است و اساتید محترم همان را توسعه داده‌اند و بر همین اساس به هر حال متوجۀ مظهریت حضرت رسول الله «صلی‌الله‌علیه‌وآله» به عنوان نور حضرت حق و حضرت «الله» می‌شویم و این غیر از تمثل حضرت «الله» است در جمال رسول خدا «صلی‌الله‌علیه‌وآله». موفق باشید

40539
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. اسلام با عشقی جانسوز به انسانها آغاز شده و حضرت نبی اکرم یگانه ای در خلقت پروردگارند که تنها ایشان در کل هستی، از خاطر عظمت ذاتیه بینظرشان توانست همه انسانهای خلقت را در خود پیدا و جمع کنند و بسوی خداوند سیر ایجاد فرمایند. بخدای یگانه پیامبر نهایی عالم هستی قسم، که ایشان از همه مخلوقات شدیدتر حاضرند و کامل ترینند و ایشان از شدت علاقه به ما مردم در عشقی جانسوز و قوی انتظار تک تک ما را می‌شکند تا هر کدام از ما در نهایت استقرار وجودیه خود حاضر شویم. گریه ها و اشتیاق شاد و کامل ایشان به سوی ما همه هستی را به شوری انداخته که والله قسم انسان تا ابد چنین ایمان خاصه عاشقانه ای را نخواهد یافت هرچند تمام هستی را زیروکند. ای نبی خدا به امر خدا ما تشنگان از دست رفته را نجات ده. ای خدای عالم اگر ما را از ایشان جدا کنی به همه هستیه مقدست قسم هرگز با خود کنار نمی آییم و اگر رحم فرمایی بر ما خدایی کرده ای‌. پروردگارا بفرمایید آیا برآورده کردن این خواسته از شما در شأن خداییت نیست؟! یا رب ما را آفریدی سپس پرورش دادی، ما را به نتیجه نهایی یعنی عشق ایمانی وجودی نبی برگزیده ات که نتیجه نهایی ما از خودمان است برسان. خدایا ان‌شاءالله نبینم لحظه ای را که مرا از او واگرفته باشی زیرا وجودم دیگر تاب چنین چیزی را ندارد من خود را به او سپردم مباد جفا از چنین عشق نبیانه اش.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. ما با نظر به آخرین پیامبر که عالی‌ترین حضور را به ما عطا می‌فرماید؛ آن‌چنان وسعت می‌یابیم که چنانچه کوتاهی کنیم، آن کوتاهی در ابدیت ما آنچنان دردناک و جانکاه است که قرآن در بارۀ آن می‌فرماید: «وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً» (فرقان/ (۲۷) ملاحظه کنید که حتی انسان در آن شرایط آنچنان در فشار و پشیمانی است که دو دست خود را در دهان خود می‌برد و فشار می‌دهد و می‌گوید ای کاش در کنار آن پیامبر، راهی را که او در مقابل ما گشوده بود را انتخاب می‌کردم. و این همۀ حرف است در نسبتی که ما باید با پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داشته باشیم و او را راهی بدانیم برای آن‌که در جان خود گشوده و گشوده‌تر گردیم. موفق باشید

40530
متن پرسش

سلام علیکم: خدا قوت. بنده سالهاست که این پرسش به صورت اساسی در ذهنم وجود دارد و خواهش دارم که به زبانی ساده و صریح پاسخ دهید که بنده از پاسخ اطمینان پیدا بکنم و کاملا متوجه آن بشوم. می‌دانیم که رشد انسان بی نهایت است و حد توقف ندارد و از طرفی اهل بیت و انبیاء الهی علیهم السلام نیز انسان هستند، انسان متکامل، آیا اساسا ممکن است که به مقامات اهل بیت دست پیدا کرد دقیقا به همان کیفیت و شدت و مرتبه ی اعلی که آنها در آن هستند نه مرتبه ضعیف آن، و آیا دعا کردن و درخواست مصرانه از خداوند برای دست یابی به این مقامات اشکالی دارد یا خیر؟ اگر علمایی هستند که قائل هستند که می‌توان بدین مقامات رسید به همان کیفیت نام آنها را بفرمایید. خیلی ممنون از صبر و حوصله ی شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که آب، عین تری می باشد و نزدیک شدن به آب و بهره بردن از آب به معنی عین تری و عین رطوبت و عین آب شدن نیست؛ به حکم آیۀ ۳۳ سوره اجزاب خداوند اهل البیت را اراده کرده است تا در مقام طهارت باشند از آن جهت که هیچ نقص علمی و عملی در آنها نباشد تا دیگر انسانها سرگردان نگردند. آری! آنها از اختیار خارح نیستند و حفظ آن عصمت برای آنها واجب است که البته این سخت ترین کار می باشد. عرایضی در این رابطه در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

40521
متن پرسش

سلام علیکم: لطفاً نظرتون را درباره مطلب زیر بیان بفرمایید: حقیقت محمدیه مظهر کامل اسم جامع «الله» است؛ در قیامت و بهشت این حقیقت در «صورت مثالی حضرت محمد ﷺ» متجلی می‌شود، و انسان‌ها با دیدن آن صورت، در حقیقت اسم جامع الهی را مشاهده می‌کنند؛ این رؤیت جامع فقط در انسان کامل ممکن است» 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. آری! «که صاحبدل بداند آن چه حال است» گفتنی نیست، چشیدنی است «خود راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

40520
متن پرسش

سلام علیکم: درباره آیه «و جاء ربک و الملائکه». مطلبی داشتم. اگر این رب در آیه بالا را مساوی رب پیامبر (ص)  بگیریم. رب پیامبر (ص) اسم جامع الله است. حال این اسم جامع مظهر می خواهد. مظهرش حضرت محمد (ص)  است. قیامت هم که مثالی است. پس می‌شود گفت که اسم جامع الله همراه جسم مثالی پیامبر (ص) است. پس آیه بالا معنی باطنی اش این است که: اسم جامع الله در بدن مثالی پیامبر (ص) تجلی کرد. و همه مردم در محشر با دیدن بدن مثالی پیامبر (ص) به اسم جامع الله منتقل می‌شوند. یعنی نور اسم جامع الله را در جمال محمدی می‌بینند. آیا مطالب بالا را درست فهمیدم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جمال آن حضرت آینۀ تجلی انوار حضرت الله است به همان معنایی که خود آن حضرت نیز فرموده باشند: «من رآنی فقد رای الله» ولی بحث در تجسم مثالی است که نمی توان از این جهت گفت آن حضرت تجسم مثالی حضرت الله باشند که به معنی به جسم در آمدنِ حقیقتی است که به نور توحیدی اش بسی بالاتر از این حرفها می باشد. موفق باشید

40516
متن پرسش

با سلام: آیا عقل محض وجود دارد؟ یا عقل همیشه متاثر از چیزهای دیگر است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آنکه در روایت داریم: «اول ما خلق الله العقل» و از آن طرف از پیامبر خدا «صلی الله علیه و آله» داریم که اولین مخلوق، نور آن حضرت است می توان گفت عقل، همواره در مظاهری که مظاهر ظهور عقل است ظاهر می گردد. موفق باشید

40496
متن پرسش

سلام استاد: از بس همیشه اومدم غر زدم، این بار اومدم بگم حالم خیلی خوبه. حالم خیلی خیلی خیلی خوبه. چون دیگه نمی‌ترسم. چراییش رو هم به طور دقیق نمی‌دونم فقط باور کردم که همه عالم تحت مدیریت خداست و این برام کافیه. حضور حاضر خداوند برگشته و از تاریکی جنون آمیز نجات پیدا کردم، فعلا. تا ببینیم در ادامه سفر چی پیش میاد. فقط یه سوال کوچیک، من نماز رو در مسجد سنی ها یاد گرفتم و به همین علت از اول در ۵ نوبت میخوندم، اما کمی مشقت باره. آیا شما هم همین کارو می‌کنید؟ اگه ۳ نوبت بخونم چیزی از فضیلتش کم میکنه؟ البته من در کل روز به یاد خدا هستم. وقتی بیدار میشم، وقتی وسط شب از خواب می‌پرم، وقتی گریه می‌کنم و حتی وقتی دچار تردید در هستی میشم.... و جز این هیچ چیزی از دنیا نمیخوام. سجاده فقط ظاهرشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سیرۀ پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نیز آن بوده که نماز را در ۵ نوبت می‌خواندند، ولی در بعضی شرایط، بدون آن‌که محذوری در کار باشد آن را در ۳ نوبت جمع می‌کردند و بدین لحاظ اکثر شیعیان به صورت جمع می‌خوانند و به نظر می‌آید هر دو روش مورد رضایت خداوند است. ۲. آری! قصۀ انسان چنین است که اگر به نور توحید، آری! به نور توحید منوّر شود؛ به ایمانی مفتخر می‌گردد که همه چیز اوست. در آخر جلسۀ اول: «پیامبر خدا و ائمه «علیهم‌السلام» و بازگشت به ایمانِ گمشده» از ایمانی که در نسبت با اولیای معصوم باید مدّ نظر آورد، سخن گفته شده. خوب است به آن نکته توجه شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/20136 . موفق باشید

40490
متن پرسش

سلام وقت بخیر: ببخشید وقتی درک و حضور امام زمان عجل را در زندگی شخصی خود حس نمی‌کنم پس وقت ظهور هم از یاوران امام زمان عجل الله نیستیم دیگه درسته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، نظر به نایب آن حضرت است که امروز در شخصیت رهبر معظم انقلاب به خوبی مشخص است. آری! اگر انسان بتواند در شخصیت رهبر انقلاب متوجۀ بصیرتی شود که فوق بصیرت یک انسان عادی است؛ می‌یابد که: «دیده ای خواهم که باشد شه شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید

40486
متن پرسش

استاد سلام: ارادت وقتتون بخیر: یک سوالی ذهن من رو به شدت مشغول کرده، ما در حال فعالیت در یک مجموعه فرهنگی دانش آموزی هستیم و یک جمع صمیمی و هم هدف در حال تلاش هستیم و خب اقتضاعات مجموعه دانش آموزی رو هم میدونین دیگه، سوالی که ذهن بنده رو مشغول کرده اینه که، هدف باید رسیدن به خدای متعال باشه، و خب در راه رسیدن به این هدف باید خیلی چیزا رو رعایت کرد و از امتحانات با موفقیت عبور کرد، چیزی که ما می‌بینیم اینه که بسیاری از عابدین و عارفین و زاهدین و سالکین و مخبطین در راه خدا، با خلوت و دوری از مردم و خلوت های طولانی به این مهم دست پیدا کردند و توصیه های بسیاری هم در این زمینه وارد شده، از طرفی هم می‌بینیم بسیاری از بزرگان از جمله مقام معظم رهبری در کنار خلوت و .. با در جمع بودن به این مهم دست پیدا کردند و باز توصیه های زیادی هم وارد شده که در مسیر خودسازی باید دگرسازی داشته باشی تا به خودسازی برسی و به کار تشکیلاتی توصیه فراوان شده، حالا یکجور تناقض در این ها مشاهده میشه، از یک طرف توجه و خلوت و مراقبت و ریاضت و دوری از مردم، از یک طرف در جمع بودن و کار تشکیلاتی و.... ، چطور اینها رو باید کنار هم قرار بدیم تا سعادت حاصل بشه؟ طبیعتا با در جمع بودن یکسری چیزها رعایت نمیشن، مثلا در مدرسه وقتی میخوای کار تشکیلاتی کنی، از یکسری از دانش آموزا حرف هایی شنیده می‌شود که اخلال به وجود میاره، یا مثلا چیزهایی شبیه به این که در جمع قطعا برای انسان به‌وجود میاد، اینجا تکلیف و وظیفه چیه؟ چیکار باید کنیم دقیقا؟ باید با نهایت دقت و ظرافت در جمع باشیم و کار تشکیلاتی کنیم؟ یا نه، روش دیگه رو در پیش بگیرم امیدوارم تونسته باشم، منظورم رو بهتون برسونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد، ملاکِ ما پیامبر خدا و ائمه «علیهم‌السلام» می‌باشند که با نظر به حضرت ربّ العالمین در صحنه‌ها حاضر می‌شوند به آن صورت که به یک معنا تماماً در محضر حق هستند چه آن زمانی که با افراد روبرو می‌گردند و در صدد اصلاح امور جامعه هستند و چه آن زمانی که در خلوت و عبادات خود می‌باشند. مهم آن است که متوجه باشیم چه موضوعاتی را و با چه سبکی با مخاطب و مخاطبان خود در میان بگذاریم که منجر به غفلت خود از حضور در محضر حق نشود و در این‌ رابطه است که خداوند به پیامبر خود می‌فرماید: «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (نحل/۱۲۵) در مسیر دعوت افراد به سوی پروردگارت با روشی حکیمانه و یا با موعظه آن کار را انجام بده و چنانچه طرف مقابل خواست جدال کند، در آن جدال هم حالت احسن قضیه را رعایت کن که کار به مشغول‌شدن ذهن نگردد. بنابراین ما باید به روش حکیمانه که همراه است با دعوت‌کردنِ مخاطب به اندیشیدن و نه محکوم‌شدن، کار را جلو ببریم. و یا به روشی دلسوزانه و موعظه‌گونه متذکر راه‌های حق و باطل باشیم و راه، جز این نیست. و این‌جا است که به یاد سخن آیت الله حسن‌زاده می‌افتیم که می‌فرمودند: «دست در کار و دل با یار» زیرا آن مردان بزرگ با عمق حکمت و روش موعظه‌گونۀ خود می‌توانستند چنین حالتی را در خود داشته باشند. موفق باشید      

40485
متن پرسش

بنام خدای کودکان شهید غزه و هزاران هزار مجاهدی که از کل وجود و حق زندگیشان گذشتند تا ما به هدایت خود موفق شویم. و قسم به انسانی که هزار و چند صدسال در روی کره زمین، هر رنجی از همه مردم دنیا را به جانش خرید و غم هایی دید که فقط خداوند آن‌را می‌دانند، قسم به مهدی صلوات الله علیه که همه این رنج ها و این راه اسلام مقدس ترین هستند. قسم به ذره ذره آه مظلومان عالم، قسم به رنج های زشت و زیبایی که مردم در این راه به جان خریدند، که نوبت خدا فرا رسیده و هرچه جان دادید بهترین کاری بود که برای یک فرصت زندگی می توانستید به خود و خداوند پیش کش کنید. از من و ما گذر کردیم چیزی نیستم الا تسلیم شده ای آماده در ید اراده خداوند، و ما رستگار و به سرمقصد شدیم. مرا می‌بخشید که صحبتی بیش از این ندارم تا شاید عقلی را بجنباند ولی همه حرفم را بعنوان جامع حرف های عقلی و دلی خدمت شما عرض کردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید به هر حال سخن‌ها گفته می‌شود تا «شاید عقلی را بجنباند» و با توجه به این امر در زمانه‌ای قرار داریم که انسان‌ها مجبورند تکلیف خود را با زندگی و تاریخ معلوم نمایند، یا باید بپذیرند که در بستر تاریخی که نظم جهان استکباری شکل داده زندگی خود را جدا از هر مقاومتی شکل دهند و سرنوشت آنها را جهان استکبار هرطور که مایل بود رقم بزند، و یا باید در بستر یگانگی بین «زندگی» و «مقاومت» در مقابل جهان استکباری مقاومت کند و خودش سرنوشت خود را در اختیار بگیرد و با یگانگی بین انسان‌ها، زندگی را معنا کند، به جای روحیۀ نژادپرستی و خودبنیادی که جهان استکباری دامن می‌زند. در این رابطه سعی شده سلسله مباحث «یگانگی بین «زندگی» و «مقاومت» متذکر خطری باشیم که جهان استکباری برای بشریت در این تاریخ رقم زده است و به راهِ برون‌رفت از آن خطر فکر کنیم.
با نظر به سیطرۀ تکنیک در راستای تسلیم‌کردن انسان‌ها توسط جبهۀ استکبار، اهمیت یگانگیِ «زندگی» و «مقاومت» در راستای مقابله با آن جبهه روز به روز بیشتر می‌شود زیرا تنها از همین طریق است که ناتوانی جبهۀ استکبار ظاهر می‌گردد و معلوم می‌شود در مقابل فرهنگ مقاومت، جبهۀ استکبار هیچ راه‌کاری ندارد، به همان صورتی که در مقابل حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» تنها متوسل به شهادت آن حضرت شدند به امید آن‌که شمشیر آن‌ها آخرین راه‌کار است، ولی چیزی نگذشت که معلوم شد آن خونی که در میدان مقاومت و شهادت ظهور می‌کند حضور نرمی است که بر شمشیرها پیروز می‌گردد و از این جهت باید به جایگاه یگانگیِ «زندگی» و «مقاومت» توجه کرد و آینده‌ای که مسلّم نه تنها نقشه‌های رژیم صهیون بلکه روحیۀ دوگانگیِ بین انسان‌ها که در فرهنگ غربی به شدت حاکم است؛ از میان خواهد رفت امری که افق ظهور آن در رخداد اربعینیِ این سال‌ها به ظهور آمده است و اخیراً در این رابطه عرایضی شد. https://eitaa.com/matalebevijeh/20136 موفق باشید
 

40482
متن پرسش

باز رد شد اربعین و باز من حسرت به دل. بار دیگر داشتم پایی و پا نگذاشتم در راه دل. استاد اربعینی دیگر گذشت و این بار هم لطف هم قدم شدن با زائران اربعینی نصیب بنده نشد. نمی‌دانم از بی لیاقتی و کم سعادتی بنده است یا از بی همتی و یا یکجور ترس درونی. نه ترس از گرما و ناملایمات و سختی راه که بی شک حس حضور همه را شیرین می کند. بلکه ترس از نوع ترسی که یکنفر شوق و اشتیاق دیدار یاری را دارد و ترس دارد که نکند بعد از دیدارش از شدت آن شوق‌ و اشتیاق کاسته شود. هر وقت پیاده روی اربعین را از طریق تلویزیون دنبال می‌کنم از ته دل به راهیان پیاده روی اربعین غبطه می‌خورم. غبطه خوردن به حالشان یک حس و حال متعالی به بنده می‌دهد و می‌ترسم بعد از اینکه اولین بار راهی پیاده روی اربعین شدم دیگر این غبطه خوردن به سراغم نیاید. دوست دارم این غبطه خوردن را، دوست دارم اشکی را که به هنگام طلب هم قدم شدن با زائران اربعینی در چشمانم جمع می شود. نمی‌خواهم این اشتیاق سرد شود. نمی‌خواهم پیاده روی اربعین برایم به یک امر عادی تبدیل شود، دوست دارم طلب کردنش را از خدا. خواستم از جنابعالی سؤال کنم با این احوالاتی که این حقیر دارم بهتر است زودتر پیاده‌روی اربعین را تجربه کنم (البته اگر لطف خداوند شامل حالم شود و قسمت شود) یا اینکه به تعویق انداختن آن باعث بیشتر شدن عطش و یا معرفت نسبت به این پدیده می‌شود و چه بسا به تعویق انداختن آن برای بنده حقیر می‌تواند برکات بیشتری به همراه داشته باشد. التماس دعا استاد بزرگوار

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته غبطه خوردن در این امور، در جای خود ارزشمند است ولی تجربۀ «حضور» امرِ دیگری است آن‌گاه که انسان نسبت خود را با حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» در جمع زائر و خادم، احساس می‌کند که چگونه هرکدام به نحوی به امامی نظر دارند که نهایت انسانیت را حتی با آنانی که قصد شهادت آن حضرت داشتند؛ نشان داده است. و حال مائیم و قدم به قدم به سوی او رفتن، تا با هر قدمی سیئه‌ای از جان‌مان زدوده شود و حسنه‌ای به میان آید و آرام‌آرام با نفیِ سیئه‌ها و پیش‌آمدنِ حسنه‌ها، نوعی هم‌سنخی ذیل آن حضرت در انسان پیش آید که این، احساسی است مخصوص به خود. و معلوم است غبطه‌خوردن از این حضور، خود نوعی حضور است. موفق باشید          

40478
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: ان‌شاءالله بزودی با جمع مجموعه فرهنگی تربیتی از نوجوانان متوسطه بزودی عازم زیارت علی ابن موسی الرضا هستیم. خواهشندیم براساس زمانه و تاریخی که در حال زندگی در آن هستیم، توصیه های محتوایی و معرفتی به جمع ما بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه خوب است سری به جزوۀ «زیارت امام رضا علیه السلام در مشهد» بزنیدhttps://lobolmizan.ir/leaflet/624?mark=%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%B1%D8%B6%D8%A7 . موفق باشید

40457
متن پرسش

سلام علیکم: زیارت قبول استاد عزیز. امروز روز اربعین است و قسمت شد در پیاده روی جا ماندگان شرکت کنم اما وقتی حضور یافتم آرزو داشتم که ای کاش نمی آمدم وضع حجابی که در این مراسم بود وضع خوبی نیست برای شخصی مجرد همچو بنده و بسیاری افراد وضعیت اصلا خوب نیست و همینطور برای حتی غیر مجردین و حتی خانم ها و دختران محجب. نمی‌دانم آیا این گونه افراد حق دارند با این وضع در مراسمات مذهبی که به شکل عمومی - نه مثل هیئت که زن و مرد از هم جدا هستند- شرکت کنند؟ آیا نباید ممانعت کنیم حتی اگر به ناراحت شدنشان بینجامد؟ اگر نشود کاری کرد که آنها رفتار خود را تغییر دهند آیا برای امثال بنده شرکت در چنین مراسماتی اصلا ترجیح دارد یا تازه مایه عقاب است و مایه زدوده شدن ایمان؟ حضرت آقا در کتاب طرح کلی می‌فرمایند که تقوا یعنی زره ای که انسان را نگه می‌دارد تا انسان به کمک وبا زده ها برود اما بنده وقتی خودم و اطرافم را نگاه می‌کنم تقریبا هیچ کسی را نمی‌بینم که تقوایی این چنین داشته باشند با اینکه افراد مذهبی اطرافم هستند. حالا آیا به این حد از تقوا می‌توان رسید در همین جوانی با این همه مشکلات؟ راهش چیست؟ راه رفتار با بی حجابان و بد حجابان از جانب ما مردان و ما مردم چیست؟ نمی‌دانم شاید حس و حالم با این نوشتار ناقص منتقل نشده باشد شنیده ام در اربعین هم این فضای بد حجابی دارد پر رنگ می‌شود و اگر چنین باشد حتی نمی‌دانم حق دارم وارد چنین مراسم مهمی مثل اربعین شوم یا وظیفه ام ترک این مراسم است؟ آیا روایتی که می‌فرماید در آخر الزمان در خانه ها بنشینید و بیرون نیایید را می‌توان بر این موضوع تطبیق داد و این وضع بد حجابی و بی حجابی را یکی از مصادیق آن دانست؟ ملتمس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به نگاهی که کاربر محترم سؤال شمارۀ  40388 https://lobolmizan.ir/admin/edit-quest/40388 داشته‌اند نظری بیندازید. موفق باشید

40453
متن پرسش

سلام خوبید استاد: یه سوالی خیلی ذهنم را درگیر کرده ۱. بعد از ماجرای غزه خیلی دین و ایمانم ضعیف شده همیشه میگم پس خدا چرا هیچ کمکی نمی کنند؟ چرا امداد الهی نمی‌رسد؟ یعنی آیا برای ما هم اگر این مسئله اتفاق بیفته، خدا هیچ کمکی نمی کنه؟ یا بنای خدا بر این است که زندگی بر اسباب و مسببات خود اداره بشه لذا پس اگر در زندگی ما هم به مشکلی خوردیم امیدی به خدا نداشته باشیم و البته با نظر خدا یا بدون نظر خدا از طریق اسباب و مسببات باید پیگیر حل آن مشکل باشیم ؟ ۲. به عبارتی در قضا و قدر الهی احساس می کنم دچار جلوه‌ی دیگری از معرفتی شدم که اشتباه است و بیشتر شبیه نظریه جهان بود که شبیه یک ساعت بود که ساعت ساز آن‌را ساخته با قوانین و علل خودش آن را رها کرده ۳. ولی از طرفی ایمانم هنوز بر خداست و میگم نه آن کسی که در این زندگی تا اینجا کمک کرد و مشکلات حل شد چه کسی بود؟ آنکه در مواقع بحرانی کمک کرد چه کسی بود؟ از طرفی میگم خب اگر تو کافرم‌بودی و این اسباب و مسببات رخ می‌داد مثلا اون مشکل حل می‌شد. ۴. مثل بحث رزق که همین شبهه‌ در ذهنم ایجاد شده که خب اگه کار گیرد اومد و پولدار میشی وگرنه اگر علل پیدا شدن کار پیدا نشد بیکار میشی یا یه کار ضعیف و مثل آدمای بدون پول باید زندگی کنی. اگر اینطوری فکر کنم خیلی چیزا می‌ره زیر سوال مثلا تا دیروز می‌گفتم خدا باید کار برایم جور کنه و به قول امام علی نباید خودم را جلوی کسی کوچک کنم و بدونم امید باید به خدا باشه و اگر امید به غیر خدا داشت باشم ناامید میشم ولی الان باید بگیم نه خود خدا گفته هرچیزی از باب اسباب و مسببات آن انجام می شود پس باید بری از بقیه درخواست کنی یه کاری برات جور کنند مگر این نیست که با توجه به همین قانون کفار در علوم پیشرفت کردند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله، مسئلۀ بزرگ روح زمانه‌ای است که ما در آن قرار گرفته‌ایم تا خداوند اقدام بزرگی را به میان آورد و از این جهت برای جوابگویی به این سؤال‌ها باید جدّی‌تر وارد تأمّل در معارف ایمانی و تاریخی شد. پیشنهاد میشود عرایضی که اخیراً تحت عنوان «کربلا و عبور از دوگانگی بین زندگی و مقاومت» شده است ان شاءالله در اندیشیدن نسبت به نکاتی که در ذهن دارید، کمک‌کار خواهد بود. https://lobolmizan.ir/search?search=%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7%20%D9%88%20%D8%B9%D8%A8%D9%88%D8%B1&tab=sounds موفق باشید 

40441
متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: دغدغه ای سالیانی هست که دل من را به خود مشغول کرده و علی الخصوص در چند سال اخیر بسیار پررنگتر به من رخ نشان داده. از حدود ۲۲ سال پیش که اولین سفر کربلا قسمت بنده شد تا هم اکنون که به لطف خدا و دعوت خودشان زیارت های اربعین این چند ساله قسمت شد همیشه یا حداقل در اکثر سفرها در زیارت امام حسین علیه السلام حسی شبیه به با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن از طرف امام را تجربه کرده ام. لذا همیشه در مقابل شور و اشتیاقی که همه برای زیارت کربلا دارن من یک خوف از رفتن و پذیرفته نشدن از جانب امام رو دارم ولی از آنطرف هم چون مطمئنم که چاره ای جز به در خانه شان پناه بردن ندارم هر بار با وجود آن ترس طالب رفتن هستم. بارها خودم رو اینطور تسلی دادم که اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی ولی آیا به واقع همین است؟ در صحبت های شما بود که وقتی به زیارت می‌روید از حضرات معصوم نماز خود را بخواهید عبادت های خود را بخواهید و اینکه آیا تأیید می‌کنند یا خیر، با این فرمایش شما دلگرمی من این هست که حضرت کلیت مسیر را برای شخص بنده تایید می‌کنند ولی در عملکرد هنوز ایراد و اشکال هست. آیا به واقع اینطور است یا خیر، این فقط توهمی برای دلگرمی خودم هست؟ و در اینصورت تکلیف خودم تا زیارت بعد را چگونه باید مشخص کنم. ممنون بابت وقت گذاری شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً هر اندازه انسان به نهایت انسانیت که اولیای معصوم باشند، نزدیک و نزدیک‌تر شود؛ بیشتر احساس می‌کند چه اندازه از آن حضور فاصله دارد، به همان معنای «چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم» به اعتبار تشکیکی‌بودنِ حقیقت که در آن مسیر هرجا که باشیم نسبت به مرتبۀ بعدی که دارای شدت بیشتری هست، احساس نبودن داریم و این راز حضور در صراط است. و البته حضور در رخداد اربعینیِ این سال‌ها حضور خاصی است حاکی از حضور ذیل ارادۀ الهی برای هرچه بیشتر درک انسانیت انسان‌ها نسبت به نظر به حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» که در جای خود بحث آن مهم و مفصل است و از این جهت باید با شرکت در این نوع اربعین، در خود متذکر چنین حضوری باشیم. موفق باشید     

40440
متن پرسش

سلام علیکم محضر استاد شریف و بزرگوار: یکی از علمای اهل سلوک در مطلع فرمایشات شان از وجود مقدس امام زمان ارواحنا فداه با عنوان «حقیقت کامل خدای عینی» یاد کردند. آیا این عبارت صحیح است؟ ممنون از لطف شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً انسان‌های کامل یعنی ائمه «علیهم‌السلام» هستند که حضرت صاحب الزمان «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در این زمانه به صورت خاص، حیّ و حاضرِ آنانند و به عنوان خلیفۀ الهی در زمین مظهر کامل همۀ اسمای الهی می‌باشند. اگر منظور این است، آری! ولی نه به عنوان مستقل بلکه به عنوان مظهر کامل اسماء الهی. به نظر می‌آید جمله‌ای که می‌فرمایید کمی ما را از نظر به مظهریتِ اولیای الهی دور می‌کند. موفق باشید 

40438
متن پرسش

سلام استاد: ببخشید منظورم به خودم هست کار به هیچ کسی ندارم و زیارت اربعین را منکر نیستم. من امسال هرکاری کردم که اربعین کربلا باشم راضی نشدم که برم، پیش خودم فکر کردم گفتم که چند بار رفتی کربلا و عهد بستی آدم خوبی بشی و مورد رضایت خدا و اهل بیت قرار بگیری ولی بدون هیچ تغییری که کرده باشی بازم همون گناه ها را تکرار کردی، هیچ معرفتی، هیچ پیشرفت معنوی نکردی، خوب چه فایده داره وقتی زیارت به قلب ما وارد نشده فقط خودمو خسته کردم. به کمیت نیست بلکه به کیفیت است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که ما در نسبت با حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» بخصوص در اربعین، خود را هرچه بیشتر بیابیم که چه باید بشویم. و معلوم است که شیطان در این راه بی‌کار و بی‌تلاش نیست. در رخداد اربعینیِ این سال‌ها بحث در حضوری است که ما را در جهانی دیگر حاضر می‌کند، جهانِ درک انسانیت انسان‌ها در جمع زائر و خادم؛ و این یعنی عبور از جهان خودبنیاد و نژادپرستانۀ غرب و غرب‌زدگان. این‌جا است که چنانچه بتوانیم در چنین میدانی که اربعین برایمان گشوده است وارد شویم، ارزش خود را دارد. عرایضی تحت عنوان «حضور در رخداد اربعینی اخیر و جابجایی قدرت جهانی» شده است، امید است مفید افتد. https://eitaa.com/matalebevijeh/20038  موفق باشید        https://eitaa.com/esharat/848

نمایش چاپی