بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39393
متن پرسش

سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: امروز که مطلب شما را در سایت دیدم (در مورد پیش بینی رهبر عزیزمان روحی له الفداه) در مورد فلسطین، غزه و حزب الله، یاد روزی افتادم که جنگ آغاز شد و مردم بشدت تحت حملات رژیم منحوس صهیونیستی بودند و در جمعی که بودم همه حزب الله را شماتت می کردند که این چه حرکتی بود و مردم همه نابود می شوند. شبانگاه که در بستر با خداوند متعالِ عزیزِ مقتدر درد و دل می کردم که خدایا این جماعت با حساب دو دو تایشان اینگونه محاسبه می کنند و اما حقیقت چیست؟ بنظرم جریان کربلا رسید که امروز هم میدان میدان کربلاست و دیر نیست که حقیقت رخ نمایان کند. بعد به حضرت نوح و موسی و عیسی و ... تا حضرت جان، ختمی مرتبت رسیدم که چگونه خداوند حکم خویش را با اندک افرادی در جهان جاری و ساری می سازد. چُنان دلشاد شدم که وصف ناشدنی بود. سجده شکر به جا آوردم و با یکی از نزدیکان مطلب را به اشتراک گذاشتم و او هم خوشحال شد که آری اگر قرآن و ائمه نبودند ما حتما و حتما هلاک می شدیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این صحنه‌ها بیش از پیش به ایمانی توجه داشت که حضرت زینب «سلام‌الله‌علیها» در دل طوفان کربلا ذیل حضور اسلام و امام حسین «علیه‌السلام» به آن توجه داشتند که آن نکتۀ مهمی است. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «حضور نهایی انسان در جهانی که با اسلام شروع شد» شده است. امید است مفید افتد. https://eitaa.com/matalebevijeh/18540 . موفق باشید

39388
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیزم! انسان کامل مظهر اسم الله است. مثلاً علی علیه السلام انسان کامل است. علی علیه السلام می‌فرماید خدایی را که نبینم نمی‌پرستم که این رویت قلبی است. سوال اول: آیا این رویت قلبی به این معناست که صفات الله در علی علیه السلام ظهور کرده است و علی علیه السلام وقتی به خودشان نظر می‌کنند الله را حضورا درک می‌کند ؟ سوال دوم : اگر این درک حضوری و قلبی الله توسط علی علیه السلام در قوه خیال نورانی حضرتش تجلی کند، چه صورتی دارد؟ با تشکر از زحمات شما استاد عزیزم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همین‌طور است. ۲. مهم، معانی خاص توحیدی است که به هر صورتی به ظهور می‌آید و به همین جهت صورت و ماهیت، اساس نیست. اساس، آن معانی می‌باشد که از طریق آن صورت‌های گوناگون مطرح می‌شود. موفق باشید 

39387
متن پرسش

سلام علیکم: ۱. استاد عزیز در رابطه با مفاهیم و اصطلاحات نفسی بنده خیلی وقته درگیر هستم که انسان دقیقا در این اصطلاحات کدام است، فطرت؟ روح؟ نفس لوامه؟ و از این دست سوال ها که آخر من کدام هستم و روحِ نفخه الهی در نسبت با من چگونه است و ارتباط آن با فطرت که یا مخموره است و یا محجوبه، چیست؟ و اراده انسانی و عظم و میل آن (چه به خوبی و چه به بدی ها و خوردنی و جنسی) بواسطه کدام بعد ماست؟ البته جدای از اینکه امیال بواسطه قوه واهمه و شهویه و غضبیه ما را می‌کشاند، اون خود چه خودیست که به این قوا بها می‌دهد و در راستایشان حرکت می‌کند؟ ۲. در سخنرانی شنبه هفته پیش فرمودید آستکی بهتون بگم که توجه به حضرت ولی امر برای تعین در عبادات کم است؛ یعنی چه؟ چه تفاوتی میان امام زمان با باقی معصومین است؟ ۳. در جلسه اول اعتکاف فرمودید که انسان در ابتدا نمی‌تواند به عنوان آیینه انسانیت به نور نبی نظاره بنشیند و نیاز به ولی است. چرا؟ از حیث آئینه انسانی چه تفاوتی در میان نبی و رسول با ولی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به گفتۀ مرحوم ملا عباس تربتی در کتاب  ارزشمند «فضیلت‌های فراموش‌شده» این نکات، امور چشیدنی است و در مسیری که توحید محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» مقابل انسان می‌گشاید، خود به خود پیش می‌آید ۲. بحث در نظر به سیرۀ امامان معصوم است و حضرت صاحب الأمر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» هنوز ظهور نکرده‌اند تا سیرۀ آن حضرت مدّ نظر باشد وگرنه حضورشان که عالمگیر است. ۳. در همان جلسه عرض شد اصل و اساس همۀ عبادات، پیامبر اکرم «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» هستند ولی نور نبوت آن حضرت آنچنان درخشان است که انسان گمان می کند به جهت نبوت‌شان در انسانیت‌شان مستقرند و از این جهت عرض شد نبوت ایشان، حجاب حقیقت انسانیِ ایشان می‌گردد. و این‌جا است که می‌توان به سیرۀ ائمه «علیهم‌السلام» نظر کرد که عملاً در مقام عبودت به سوی حضرت ربّ العالمین قرار گرفته‌ایم. موفق باشید

39359
متن پرسش

با سلام و ادب: استاد وقتی زندگی عرفا را مطالعه می کنم خیلی از آخرت خودم می ترسم. با اینکه سعی خود را در انجام صحیح واجبات می کنم ولی باز از این دست خالی، وحشت دارم. آیا می شود گفت که نوع واجبات دینی، طوری تنظیم شده که انسان را آهسته، دائمی و همگانی در جریان رسیدن به خدا نگاه می دارد؛ و این مقدار نه فشار دارد و نه جلوی زندگی و کارهای روزمره را می گیرد. ولی انسان را تبدیل به حضرت عرفان نمی کند. خوش خوشک رفتن است! و تا آخر و عوالم بعد هم همین است؟ دیگر ترس از برزخ و عذاب و این ها در همین دنیا هم مشکلات، در نتیجه کارهای خودمان اتفاق می افتد ولی هلاک نیستیم!!! صوت معاد شما را گوش کرده ام و کتابش را هم خوانده ام. ولی باز هم از عاقبت و عوالم بعد وحشت دارم‌. دلم می خواهد که از بودن با چنین خالق بی نهایتی لذت ببرم ولی هر لحظه از ترس اعمال و غفلت دل، در رنجم که چه شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که انسان در نسبت با خدا و ابدیتِ خود، راه بیفتد و در راهی که در این زمانه برایش گشوده شده، خود را حاضر کند که همان درک عمیق معارف توحیدی است در عین توجه به تاریخی که با انقلاب اسلامی گشوده شده. در این صورت هر چه قدر انسان جلو و جلوتر برود، بیشتر احساس می‌کند عالم او گشوده و در راستای نزدیکی به انسان‌های کامل همچون مولایمان علی «علیه‌السلام» انسانی‌تر شده. در این رابطه اخیراً عرایضی تحت عنوان «علی «علیه‌السلام» معجزۀ نبوت» شده است. خوب است به آن بحث رجوع شود. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/18472

39352
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: عبارت داخل پرانتز (شما از منظر امام معصوم اعمال خود را انجام بدهيد.) را که در متن زیر در کتاب حقیقت نوری اهل بیت علیهم السلام آورده آید را اگر ممکن است کمی توضیح دهید. «یکي از دستورالعمل هاي مرحوم آقاي ملکي تبريزي همين است که شما از منظر امام معصوم اعمال خود را انجام بدهيد. امام معصوم داراي وجود وسيعي هستند به طوري که نسبت به هر کس از خودش به خودش نزديک ترند.» با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوار!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بحث «علی علیه‌السلام، معجزۀ نبوت» که اخیراً در جلسۀ اعتکاف خدمت معتکفین عزیز مطرح شد؛ بتواند تا حدی باب تفکر در این موضوع را بگشاید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/18472

39343
متن پرسش

سلام استاد: ۱۰ روز قبل سفر عتبات عالیات رفتم. وقتی نجف بودم از علی (ع) خواستم این سخنش «ما رایت شیئا الا و رایت الله قبله و معه و بعدها» را برای من معنی کند. اما رفتار حضرتش خیلی سرد بود. توجهی به من نکرد الان حس خوبی به حضرتش ندارم به نظر شما علتش چه بود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً هیبت حضرت مولا «علیه‌السلام» جهتِ کلی زائرشان را در مقابلش می‌گشایند تا در آیندۀ خود به عالی‌ترین شکل و عمیق‌ترین انتخاب حاضر شود. چرا ما برای امام تکلیف روشن کنیم؟! موفق باشید

39322
متن پرسش

سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: در صفحه ۲۷۷ کتاب عقل و ادب فرمودید تاریخی شروع شده که در آن جریان های غربگرا دیگر در آن جایی ندارند و مردم به چیزی غیر از غرب نظر دارند. سوألم اینه که اگه از غربگراها و‌ جریان اصلاح‌طلب عبور کردیم، پس چرا سال ۱۴۰۳ فقط چهل درصد از مردم رأی می‌دهند اونم به جریان غربگرا و اصلاح طلب؟ پس چرا غرب و غربگرایی در منازل و اجتماع و ادارات و بازار و تمامی شئون زندگی جاری و ساریست؟ حتی بیشتر و بی رحمانه تر از قبل. اونقدر جزئی از ما شده که بیگانه بودنش با جانمون را هم حس نمی‌کنیم. متشکر و شرمنده ام از زمانی که میگذارین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال حضور در تاریخی که تازه گشوده، همان‌طور که در آن کتاب عرض شد؛ در یک فرآیند تاریخی خود را حاضر و حاضرتر می‌کند همان‌طور که با کربلا تاریخی آغاز شد برای عبور از سیطرۀ امویان، ولی آن امر، در یک فرایند تاریخی صورت گرفت وگرنه در ظاهر قضیه که امام و یاران‌شان را شهید کردند و زن و فرزندان‌شان هم اسیر؛ ولی حضرت زینب «سلام‌الله‌علیها» با آن بصیرت فوق‌العاده اظهار داشتند «ما رأیت الا جمیلا» زیرا معنای عبور از سیطرۀ امویان را در دل همان جنایت‌ها متوجه شدند. موفق باشید

39311
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: سخت ترین کار دنیا! حال که فکر می کنم و اندکی تلاش، می یابم که سخت تر از زندگی در زمان اکنون، چیزی وجود ندارد! زندگی در اکنون یعنی؛ بودنی فارغ از آینده و گذشته؛ بودنی تحت تأثیر گذشته و تحت فرمان آینده، در قوام وجودیت اکنون؛ بودنی همراه با فهم اکنون؛ با درک ارادة الهی، در پی تحقق بخشیدن اراده الهی؛ إراده ای که غیر از إراده دیروزین و غیر از حد نهایی آن، که آن برای حضور حضرت مهدی علیه السلام است، بل إراده ای که جز با نفحات بر انسان روشن نخواهد گشت... وا مصیبتا از این زندگی! از من بخواهید تا از شدت کار و بیخوابی و گرسنگی و تشنگی بمیرم اما هرگز لحظه ای در اکنون نباشم...! وای من از رجبی که همان رجب سال پیش باشد! وای من از نگاهی که نگاه سال پیش باشد!؛ طبیعتی که ادعا می کنیم شعور ندارد هرسال خود را تازه و در وسعت گستردگی تازه ای با بهار و پائیزش حاضر می گردد اما من همچنان در تفکری بسر می برم که نه تنها در این ۲۳ سال زندگی جسمی ام، بلکه در قدمتی چند صد ساله که از أجداد فسیل گشته بمن رسیده إدّعاء هویت و زنده بودن دارم! وای من از روزی که همان روز گذشته باشد وای من از لحظه ای که همان لحظه گذشته باشد. بعد هم انتظار دارم حس نشاط و جوانی در منی که در اوان جوانی بسر می‌برم همچون آتش فشان فوران کند، تمام مرا جاری کند! بعد هم انتظار دارم که انقلاب اسلامی را ببینم، حال یا در آن تنفس کنم و از آن رنگ گیرم و یا حتی جزء کسانی باشم که آن را نقد می‌کند (با فرض محالش...)!!!! بعد هم انتظار دارم در نسبتی بی پایان با خلائق باشم!! بعد هم تمام انتظاراتی را دارم که داشتنش جز تمسخر نیست و جز به بن بست نمی رسد!!!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که شب گذشته عرض شد مهم رویکردی است که باید در این ماه با شرایط بسیار حساس و ارزشمندی که پیش آمده به استقبال ماه رجب رفت. عرایضی شب گذشته تحت عنوان «ماه رجب، ماه اخلاص و درک امکانات تاریخی» شد امید است مفید افتد. 
ماه رجب، ماه اخلاص و درک امکانات تاریخی 
بسم الله الرّحمن الرّحیم
۱. پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «إِنَّ هَذَا شَهْرٌ قَدْ فَضَّلَهُ اللَّهُ وَ عَظَّمَ حُرْمَتَهُ وَ أَوْجَبَ لِلصَّائِمِينَ فِيهِ كَرَامَتَه‏.» اين ماهي است كه خدا او را فضيلت داده و احترامش را عظيم كرده و كرامت خود را براى روزه ‏دارانش ارزانی داشته است.
۲. ماهی که پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودی خدا می‌شود و غضب الهی از او دور می‌گردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته می‌شود. زیرا ظرفیت ظهور و حضورِ الطاف الهی را به صورت خاص دارا می‌باشد تا آن‌جایی که انسان به هویتی نایل می‌گردد که در ابدیت، آن هویت، هویتِ «رجبیون» است و به طور خاص، آنان به عنوان «این الرّجبیون» مورد خطاب قرار می‌گیرند.
۳. ماهی که رهبر معظم انقلاب در وصف آن فرمودند: «ماه دعا، ماه عبادت، ماه توسّل الی‌الله. از فرصت این ماه استفاده کنیم، دل‌هایمان را، جان‌هایمان را، نیّت‌هایمان را وصل کنیم به دریای بی‌کرانۀ رحمت الهی. کارها دست خدا است؛ از خدا همّت بخواهیم، از خدا توان بخواهیم، از خدا توفیق بندگی بخواهیم. و این یعنی منوّرشدن به روحیۀ اخلاص، اخلاصی که انسان متوجه شود خداوند چه راه‌های مهمی را در مقابلش گشوده است تا قدمی بس جلوتر برای حاضرشدن در راه‌های پیشِ رو که تاریخِ توحیدی گشوده است؛ بردارد.

۴. باید از خود پرسید حاج قاسم سلیمانی چگونه نسبت خود را با خدا شکل داده بود که نماد بزرگ اخلاص شد و رهبر معظم انقلاب در وصف او به خانواده آن شهید فرمودند: «می‌بینید مردم چه کار دارند می‌کنند برای حاج قاسم؛ این برای شما تسلّا است... بدانید که مردم قدر پدر شما را دانستند و این ناشی از «اخلاص» است؛ این «اخلاص»است. اگر «اخلاص» نباشد، این جور دل‌های مردم متوجّه نمی‌شود؛ دل‌ها دست خدا است؛ این‌که دل‌ها این جور همه متوجّه می‌شوند، نشان‌دهندۀ این است که یک «اخلاص بزرگی» در آن مرد وجود داشت.»
راستی! آن مرد الهی چه نسبتی در راستای درک «اخلاص» با خدا داشت که ما در نسبت با او راهِ ورود به «اخلاص» را مدّ نظر آوریم؟ آیا این همان درک امکاناتی نبود که در دل انقلاب اسلامی در مقابلش گشوده شده بود؟
۵. اگر عبادت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» عبادتی بود به سوی نهایتِ نهایت‌ها و هرچه بیشتر حاضرشدن به آن نهایتی که در متن اسلام نهفته است و بدین سبب آن حضرت آنچه بعد از رحلت پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» پیش آمد را نپذیرفتند؛ پس باید رازِ عبادت‌های آن حضرت را در «اخلاص» به معنی واقعی آن دنبال کرد. اخلاصی که آن حضرت متوجه بودند در اسلام امکاناتی برای تعالی بشر هست بیش از آنچه در سقیفه شکل گرفت.
۶. آری ! اگر عبادت حقیقی، عبادتی است که خداوند راهی را  به سوی کبریایی‌اش مقابل انسان بگشاید تا انسان متوجه تاریخی شود که در اسلام پیش آمده  و حقیقتِ آن راه  با عبادات تفصیل می‌یابد؛ این حاج قاسم سلیمانی است که با درک مکتب فاطمی در عبادات خود متوجه بوده است چگونه نسبت خود را با خداوند برقرار کند تا افق آیندۀ توحیدی و امکان حضور در آن افق را خداوند برایش بگشاید. این است معنای اخلاصی که امروز هرکس با درک آیندۀ انقلاب اسلامی می‌تواند همچون شهید حاج قاسم سلیمانی در ماه رجب به دست آورد و ما را دعوت می‌کند که در این ماه با اعمال مربوطه به دنبال چه حضوری باشیم که منجر به آن «خلوص» شود.
۷. ماه رجبی که از خداوند انتظار دارید تا همه خیرها و خوبی‌هایش را به شما عطا فرماید به همان معنایی که تقاضا می‌کنید: «یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ» و این حکایت از آن دارد که این ماه ظرفیتش چه اندازه گسترده است تا آن‌جایی که حتی اظهار می‌دارید: «يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً» به این معنا که حتی امیدوار هستید خداوند شما را به احوالاتی و حضوری نایل گرداند که حتی تصوری از آن نداشته‌اید.
۸. اینجاست که باید معنای «مراقبه» در ماه رجب را مدّ نظر قرار دهید، به معنای توجه و انتظار نسبت به آینده‌ای که در پیش است و خداوند می‌تواند ما را نیز مانند حاج قاسم متوجه امکاناتی گرداند که این تاریخ با انقلاب اسلامی برای عبور از نظم استکباری پیش آورده و این یعنی «اخلاص» و این یعنی امیدواری به «مقاومت» و توجه به فرصتی که ما را متوجه نهایی‌ترین حضور برای آخرالزمان می‌کند. آری!  ماه رجب «شهر اللّه الأصب» ماه سرازیر شدن آبشار رحمت الهی است برای کسانی که متوجه چنین امری شده‌اند.
۹. ماهی که رسول خدا «صلى‌الله‌عليه‌وآله» فرمودند: «إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ»  از سوى پروردگار شما در طول عمرتان نسيم هايى مى‌وزد، پس خود را در معرض آن‌ها قرار دهيد، و مسلماً ماه رجب یکی از آن موقعیت‌ها می‌باشد، به عنوان یکی از ماه‌های حرام که قرق‌گاه کنترل خود از گناه است و این یعنی شرایطی حساس برای تعالی انسان.
۱۰. شرایط حساسی که با ماه رجب میدان حضور خالصانه در این تاریخ در مقابل ما گشوده شده است تا متوجه امکاناتی شویم که در این تاریخ برایمان پیش آمده، برای حضور در آینده‌ای که حاج قاسم سلیمانی با درک امکانات تاریخ انقلاب اسلامی متوجه  آن شده بود و هیچ مانعی برای به فعلیت‌رساندن آن آینده  برای او معنا نداشت و این یعنی باز «اخلاص» و درک امکاناتی که در این تاریخ برای تحقق نظام توحیدی پیش آمده است.  شرایطی که جوانان ما چون در آن قرار گرفتند با خلوص خود ره صد ساله را یک شب طی کردند و مورد حسرت شب زنده‌داران و اهل عرفان شدند و امام شهیدان در مورد آن‌ها فرمودند: «همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت، مزار عاشقان و عارفان و دل سوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.»
والسلام

 

 

39288
متن پرسش

سلام استاد: چرا بعضی افراد می‌گویند سلامتی آقا امام زمان صلوات. مگر ایشان امام نیستند و در سلامت نیستند؟ میشه اینو برام توضیح بدین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه می‌فهمم که بالاخره آن حضرت هم انسان هستند و در قید حیات، و آرزوی سلامتی ایشان را داریم در راستای هرچه بیشتر مؤثربودن درعالَم. موفق باشید

39287
متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده: قبل از هر چیز خدا و اهل بیت علیهم السلام رو بخاطر نعمت وجود شما شاکرم. استاد من متولد ۶۴ هستم و حضرت امام خمینی (ره) رو ندیدم و درک نکردم اما از کودکی همیشه ارتباط قلبی محکمی با ایشون داشتم و نسبت به مقام ایشون در تاریخ زمانه غبطه می‌خوردم و دوست داشتم مثل ایشون شخصی باشم که در صفحات تاریخ اسم من بدرخشد. اما از قضا و بخاطر شرایط زندگی و تنبلی خودم هیچکاره این دنیا شدم. اما الان که این مبحث پیدا کردن خود و حضور خود در تاریخ جهان و بقول رهبر عزیزتر از جانم پیچ تاریخی جهان رو از زبان مبارک شما می‌شنوم، احساس می‌کنم من هم با حضور درست در تاریخ زمانه خودم و پیدا کردن جهت حرکتم در آخرالزمان و دست در دست ولی فقیه گذر از غربال سخت آخرالزمان و همراهی با ایشون و کمک برای فرج حضرت حجت ارواحنا له الفدا و ظهور شون و تلاش برای تقرب به الله و حضور توحیدی و هرچه بیشتر جلوه گری خود خداوند و زدودن رنگهای گناه و غیرتوحیدی از من و امثال من... مخلص کلام اینکه خود خداوند بلندمرتبه و مهربان است که با حرکت دادن ما در مسیر توحیدی و ظهور تجلیات حکومت و قدرت و بهترین و اراده خودش منت بر ما می‌گذارد و بعنوان وسایل ظهور اراده خودش ما را می‌درخشاند در تاریخ، وگرنه منِ گنهکار و ناچیز و بی مقدار کجا و درخشش در تاریخ کجا؟ درست میگم استاد؟ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور است که متوجه شده‌اید. حقیقتاً در دل طوفان مدرنیته از طریق حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تاریخی ذیل اسلام فتح شد، و در دل انقلاب اسلامی امثال حاج قاسم سلیمانی متوجۀ امکاناتی شدند در راستای عبور از مدرنیته، به همان معنایی که حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» بسی عمیق‌تر متوجۀ امکاناتی شدند فوق آنچه سقیفه‌سازان تصور می‌کردند و در این رابطه عرایضی تحت عنوان «زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» نظر به نهایی‌ترین حضور زن» شد خوب است به آن بحث رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1%20%D8%B2%D9%86&tab=sounds موفق باشید

39272
متن پرسش

سلام علیکم: چرا در سوال 39173 همان تشکیکی که در سوالات قبلی جاری می‌کردید را جریان نمی‌دهید؟ منظور اینست که حدیث زیر را همچون احادیث دیگر تشکیک کنید (اگر چه در خود حدیث لفظ شیعیان آمده): عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّهُ قَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ رَأَيْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي اَلْمَنَامِ كَأَنَّهُ يَقُولُ لِي «كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا دُفِنَ فِي أَرْضِكُمْ بَضْعَتِي وَ اُسْتُحْفِظْتُمْ وَدِيعَتِي وَ غُيِّبَ فِي ثَرَاكُمْ نَجْمِي» فَقَالَ لَهُ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ «أَنَا اَلْمَدْفُونُ فِي أَرْضِكُمْ وَ أَنَا بَضْعَةٌ مِنْ نَبِيِّكُمْ وَ أَنَا اَلْوَدِيعَةُ وَ اَلنَّجْمُ أَلاَ فَمَنْ زَارَنِي وَ هُوَ يَعْرِفُ مَا أَوْجَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حَقِّي وَ طَاعَتِي فَأَنَا وَ آبَائِي شُفَعَاؤُهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ مَنْ كُنَّا شُفَعَاءَهُ نَجَا وَ لَوْ كَانَ عَلَيْهِ مِثْلُ وِزْرِ اَلثَّقَلَيْنِ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ «مَنْ رَآنِي فِي مَنَامِهِ فَقَدْ رَآنِي لِأَنَّ اَلشَّيْطَانَ لاَ يَتَمَثَّلُ فِي صُورَتِي وَ لاَ فِي صُورَةِ أَحَدٍ مِنْ أَوْصِيَائِي وَ لاَ فِي صُورَةِ وَاحِدَةٍ مِنْ شِيعَتِهِمْ وَ إِنَّ اَلرُّؤْيَا اَلصَّادِقَةَ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِينَ جُزْءاً مِنَ اَلنُّبُوَّةِ»..... مردی خراسانی به امام رضا علیه السلام عرضه داشت: من دیشب رسول خدا را خواب دیدم گویا به من فرمود: چگونه خواهید بود زمانیکه پاره ای از من در سرزمین شما دفن شود و شما نگهبان امانت من قرار داده شوید و ستاره من در سرزمین شما مدفون گردد؟ امام رضا علیه السلام فرمودند: من همان مدفون در سرزمین شما هستم و من همان پاره تن رسول خدا می باشم و من همان امانت و ستاره هستم … و پدرم از جدم از پدرش (امام باقر علیه السلام) از رسول خدا نقل فرمود که ایشان فرمودند: هر کس مرا در خواب ببیند (یا: زیارت کند) واقعاً مرا دیده (یا: زیارت کرده) زیرا شیطان نه به صورت من متمثل می شود و نه به صورت یکی از اوصیائم و نه به صورت یکی از شیعیان ایشان و رؤیای صادقه جزئی از اجزاء هفتادگانه نبوت است. من لا يحضره الفقيه، ج:۲، ص:۵۸۴ (شیعه و سنی نقل کرده اند که پیامبر فرمود هرکس مرا در خواب ببیند واقعا مرا دیده چون شیطان به شکل من متمثل نمی‌شود و این حدیث مورد پذیرش بزرگان فریقین است) اگر سید بن طاووس شیعه نیست من هستم؟ آن هم خوابی که فقیه و عالم و عارفی همچون آیت الله بهجت به آن اشاره می‌کنند. چطور می‌توان به این خواب بی اعتنا بود اما حیرت آیت الله جوادی را دلیلی بر انتساب فلان متن به معصوم دانست؟ آیا این اتخاذ نظری که داشتید بدین خاطر نیست که مرحوم آیت الله بهجت وحدت وجودِ مورد قبول شما را باطل می‌داند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که عرض شد این مربوط به خود جنابعالی است که چه نسبتی با آن نوع متون برقرار کنید. اتفاقاً حدیثی که فرموده‌اید کاملاً مورد قبول علمای شیعه نیز هست. ولی با توجه‌دادن به این نکته که به گفتۀ آیت الله جوادی اگر شیطان به صورت اولیای الهی نمی‌تواند در خواب ظاهر شود که سخن درستی است؛ مربوط به کسانی است که از قبل، صورتِ پیامبر و اولیای الهی را دیده باشند. وگرنه همان‌طور که در عالم بیداری عده‌ای همچون مسیلمه کذاب تحت تأثیر شیطان ادعای پیامبری می‌کنند در خواب نیز شیطان می‌تواند به صورتی در آید و خود را به عنوان پیامبر جا بزند. به نظرم نکتۀ قابل دقتی است که آیت الله جوادی مدّ نظر مستمعین خود آورده‌اند. با این‌همه موضوعی نیست که جنابعالی این‌همه اصرار دارید. هر طور خواستید برداشت کنید. موفق باشید 

39268
متن پرسش

با سلام و نور و رحمت خدمت استاد بزرگوارم: استاد با توجه به ظهور انقلاب اسلامی و آمادگی مردم برای اطلاعت و حفاظت از دو نایب حضرت حجه (روحی له الفداه) و ایجاد زمینه ظهور، کمتر از چند سالی است که در ظاهر شرایط روحی و معرفتی جامعه در حال تغییر چشمگیری است و بسیاری در حال روی گردانی از هادی امت یعنی امر ولایت هستند. بالاخص در مجامع دانشگاهی بسیار این مباحث با صراحت بیان می شود. گاهی با امامِ جان، حضرت مهدی با دل گفتگو می‌کنم که آقا اگر نیایید و این عمود خیمه اگر بیافتد دیگر چیزی از اسلام جدتان باقی نمی ماند. استاد بیشتر نگران این روی گردانی و تکرار تاریخ مردمی هستم که از علی رویگردان شدند و شد هر آنچه نباید می شد! اگر مردمی نسبت به نایب امام دل خوش نباشند چگونه امکان پذیرش امام هست؟ و مگر نه این است که امام مانند کعبه است و مردم باید خواهان او باشند؟! البته گاهی گمان می‌کنم که تعبیر امام مانند کعبه است، تعبیر کامل و جامعی نیست بلکه اگر ضرورت تاریخی ایجاب کند کعبه هم به سوی مردم می آید و دست به سوی آنها می گشاید و مگر نه این است که در کربلا همین شد و ما شاهد هر دو وجه امام و ولی حق بودیم که عده ای گرد او گشتند و عده ای چون زهیر، حر و ... را حضرتش به سمتشان آغوش گشود و پیک فرستاد و به سوی خویش خواند... ای به قربان این کعبه دل ها که هم طبیب است و هم حبیب هم طلب است و هم طالب هم راه است و هم راهنما. اصلا اگر امام به سوی کسی نظر نکند و او را فرا نخواند مگر می شود که کسی بسوی او توان حرکت داشته باشد. آیا این اندیشه درست است که اگر بخشی از جامعه در این امر به غفلت رود دلیل بر آشکار نشدن حقیقت نیست!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مهم آن است که ذیل اسلام متوجۀ گشوده شدن تاریخی باشیم که با انقلاب اسلامی گشوده شده است یعنی تاریخی که نظر به آن نهایتی دارد که حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» مدّ نظر داشتند و در همین رابطه بود که انتخاب مورد سقیفه را به رسمیت نشناختند و معلوم است چنین حضوری بی‌مانع نیست ولی با مقاومت در جبهه‌ای که حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» گشودند و با توجه به این‌که انقلاب اسلامی حضور در همان جبهه است؛ در این تاریخ، هرکس باید جایگاه خود را معلوم کند و مشخص است که همچنان که رهبر معظم انقلاب فرمودند دشمن بیکار نیست ولی وجدان تاریخی مردم به سوی آینده‌ای است غیر از آنچه جهان مدرن مدّ نظرها قرار داده. چیزی که در شهادت حاج قاسم سلیمانی به ظهور آمد و این با توجه به همۀ ضعف‌هایی که متذکر شده‌اید، آن حضور در وجدان مردم ما حاضر است و تاریخی است که آغاز شده و مسلّماً با روحیۀ مقاومت فرزندان انقلاب ادامه می‌یابد هرچند که بدون مانع نیست. کاربر محترم سؤال 39269 نکتۀ بسیار ارزشمندی را از کلام رهبر معظم انقلاب مطرح فرموده‌اند و ذیل آن عرایضی شده است که خوب است در این رابطه به آن سؤال و جواب نیز رجوع گردد. موفق باشید                

39252
متن پرسش

سلام استاد: خسته نباشید یک سوال: چرا ازدواج سنت پیامبر (ص) است مگر در ادیان دیگر ازدواج نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت این سخن را در تذکر به عده‌ای از آن صحابه فرمودند که برای عبادت بیشتر، ترک همسران‌شان کرده بودند و حضرت خواستند بفرمایند اگر در مسیر و سنت پیامبر خود می‌خواهند باشند؛ به بهانۀ عبادت بیشتر، نباید ترک همسر، کرده و از ارتباط با آن‌ها خودداری کنند. موفق باشید

39248
متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار: آیا در زمان ظهور حضرت حجت (هر زمانی که خداوند متعال مقدر نمایند) تشکیل حکومت اسلامی و یا بهتر بگویم تشکیل تمدن اسلامی به چه صورت خواهد بود؟ آیا سیر از تمدن فعلی به سمت تمدن اسلامی دفعتا خواهد بود یا اینکه مشابه افقی که انقلاب اسلامی باز نموده است اتفاق خواهد افتاد منتهی با تفاوتهایی. مثلا با راهنمایی های حضرت سرعت سیر در مسیر مورد نظر سریع تر تحقق می یابد و اعوجاج های موجود دیگر نخواهد بود و در نهایت این جامعه اسلامی است که باید با رهنمودهای ایشان لایه های مختلف تمدن اسلامی را شناسایی کنند و به جهان معرفی نمایند. وقتی در مورد حکومت ایشان صحبت می‌شود، شاید به ظاهر به نظر می‌رسد که با حضور حضرت همه کارها را ایشان انجام خواهند داد و یا معجزاتی تحقق خواهد یافت و به یکباره همه جهان ایده آل خواهد شد؟ یا اینکه در رسیدن به آن جامعه ایده‌آل نیاز به یک سیر تحولی است که خود بشر باید طی کند. از طرفی اگر یکی از ابعاد تمدنی نحوه حکومتداری باشد آیا در این سیر تحولی در ابتدا ما چیزی شبیه جمهوری اسلامی خواهیم داشت یا اینکه نحوه حکومتداری از همان ابتدا به صورت انتصاب از طرف خود ایشان خواهد بود؟ و آیا جهانی شدن حکومت ایشان دفعتا خواهد بود یعنی در زمان کوتاهی بر تمام کشورهای دنیا سیطره پیدا خواهند کرد یا به مرور زمان در کوتاه مدت یا بلند مدت و با معرفی تمدن اسلامی در کشورهای پیشرو انجام می شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که فرموده‌اند بسترِ آخرالزمانی عالم از یک طرف به شدت گرفتار غفلت‌ها و آثار شوم خود شدن است؛ که عملاً برای عده‌ای خودآگاهیِ خاصی را پیش می‌آورد و آن‌ها را متوجه راهی می‌کند برای عبور از آن ظلمات. و از طرف دیگر منطق حضرت صاحب الامر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در نهایت توجه به فطرت‌ها است و انسان‌های پاک‌سرشت با تمام وجود منطق آن حضرت را می‌پذیرند که هزاران برابر بالاتر از این نوع دموکراسی‌ها است بخصوص که حضرت عیسی «علیه‌السلام» با آن صفای انسانی خود نیز نزول می‌کنند و نسبت انسان‌ها به اوج خود می‌رسد. آری! برای آن ظهور، مقدماتی لازم است که انقلاب اسلامی به عهده گرفته با رویکرد دفاع از مظلوم و مقابله با ظالم در بستر احترام به انسانیت انسان‌ها. موفق باشید 

39226
متن پرسش

سلام و نور و رحمت خدمت استاد گرامی: در آن سحرگاهی که به لطف خداوند دیدار شما توفیق گردید و به نور کلام شما، این مرده دل سرگشته، جانی دوباره یافت را از محضر حضرت الله سپاسگزارم مدتی بود که به دلیل جدایی از استاد قبلی ام و سرگشتگی های بسیار از مسائلی که در آن مجموعه رخ می‌داد و به هیچ طریقی نمی‌توانستم بپذیرم سرگردان بودم که الحمدلله گشایشی رخ داد. اکنون احساس می‌کنم که روح و جانم خسته است، دیگر مثل قبل شوق و ذوق عبادت ام نیست. گاهی نا امیدی گاهی خستگی و شاید تنبلی چنگ در جانم فرو کرده و از این وضعیت آشوب ام استاد در این برهه ی حساس از تاریخ که گمان می‌کنم چیزی نمانده تا تاریخ به افق حقیقت اصلی خود رهنمون شود، من اینگونه سرگردان و دست بسته‌‌. استاد چه کنم؟ چگونه دوباره در خود شور و شوقی و آتشی روشن سازم؟ وظیفه ام نسبت به امام را چگونه پیدا کنم؟ آنچه حتی اندک دانسته ام را چگونه به عمل آوردم؟ از پس خود چگونه بر آیم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این زمانه، بحث در سلوک ذیل شخصیت إشراقی حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است و در این راه عبادات ما در بستر اسلام با انگیزۀ هرچه بیشتر گشوده‌شدنِ نور توحیدی که با شخصیت حضرت روح الله طلوع کرده که البته جایگاه اصلی این نوع عبادات را در حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» داریم. و در این رابطه در بحث «زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» نظر به نهایی‌ترین نحوۀ حضور زن»https://eitaa.com/matalebevijeh/18316 عرایضی شد. موفق باشید

39195
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامیم: طبق قاعده «بسیط الحقیقه کل الاشیا و لیس بشی منها»، خداوند کمالات همه اشیاء را دارد اما حدود آنها را ندارد. از طرف دیگر ما امام معصوم (ع) را مظهر الله می‌دانیم. خوب امام معصوم (ع) که نامحدود نیست. پس چگونه می‌تواند مظهر بسیط الحقیقه «الله» شود؟ با تشکر از زحمات استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی وجود در عین تشکیکی بودن در مراتب خود جامع است، نور امام معصوم نیز به جهت شخصیت مجردشان از همان جامعیت به نازله بهره‌مند هستند در عین هویت تعلّقی نسبت به حضرت حق. موفق باشید

39179
متن پرسش

سلام بر استاد طاهرزاده: بنده مباحثی که حول روایت «ان العبد اذا اختاره الله لامور عباده...» مطرح فرموده اید و نظر مخالفین را در سؤال و جواب شماره‌های 38956 و 38967 و 38985 و 38999 و 39054 و 39067 و 39103 و 39105 و 39149 پیگیری و مطالعه کردم. از آن جهت که احساس می کنم بحث، کمی از محل اصلی‌اش خارج شده است نکته‌ای را که به ذهنم می‌رسد بیان می‌کنم و اگر حضرت عالی یا کاربران محترم صلاح دیده و قابل توجه دانستند، آن را مدّ نظر قرار دهند. گاهی ما مطلبی را بتمامه از روایت اخذ می کنیم (همان گونه که در مسائل تعبدی که عقل و تجربه در آن راه ندارند، این گونه عمل می شود) این جاست که آن نکته ی معرفتی، وجودا و عدما تابع روایت است و از این رو، بایستی سند و دلالتش در حدی باشد که قابلیت احتجتاج عند الله داشته و به عبارتی آن روایت بایستی «سندا» و «دلالة» حجت باشد. در مقابل، گاهی مطلبی از معارف الهی را از راهی دیگر اتخاذ می‌کنیم و برای اطمینان بیشتر و از باب تأیید مطلب توسط روایت، به کلام منسوب به ائمه علیهم السلام مراجعه می کنیم. روشن است که در گونه دوم، این چنین نیست که آن نکتۀ معرفتی از صفر تا صد تابع روایت باشد و همین که مورد نهی معتبر امام معصوم قرار نگرفته باشد، اعتماد به آن بلا اشکال است؛ به عنوان نمونه می‌توان تشکیک را مثالی برای نوع دوم دانست. بنده احساس می‌کنم اساسا مطلبی که مورد کلام و بحث و گفتگو قرار گرفته است در دسته دوم قرار می‌گیرد و اگر بخواهیم این بحث را در جایگاه خود مطرح کنیم این چنین می‌توان بیان نمود: نقطه اصلی استدلال عبارت است از این که: وقتی خدای متعال عبدی از عبادش را برای هدایت خلق اختیار و نصب می کند (همان طور که طبق ادله ی معتبری که در مبحث ولایت فقیه مطرح شده، ولی فقیه را منصوب از جانب شارع می دانیم) از آن جهت که از وی هدایت عبادش را تکوینا و تشریعا خواسته، بهره ای از کشف حقایق به وی عطا می کند (و یا در نگاهی دیگر، وی به درجه ای از کشف وجود راه می یابد) که فوق بهره ای است که دیگرانی که امر هدایتشان به دست آن عبد مختار است از آن بهره برده اند و در یک کلام، دیگران آن بهره از کشف حقایق را نخواهند داشت. حال در کنار این نکته، ما به روایتی برخورد می کنیم که فرموده «ان العبد اذا اختاره الله لامور عباده...» که اتفاقا سندش به خاطر رفع یا مجهول بودن راویانش نه در کتاب شریف کافی مورد اعتماد است و نه در کتاب خصال و دلالتش نیز جای بحث و گفتگو دارد، به نظر شما با این روایت چه کنیم؟ آیا سندش در حدی است که بتوان آن را معیار إسناد محتوایش به امام دانست؟ آیا دلالتش به گونه است که بتوان به روشنی (و بدون دخالت قرائن خارجی و تنقیح مناط) به موضوعی دیگر سرایتش داد؟ پاسخ منفی است ولی آیا اگر این روایت را در دست نداشته باشیم، از آنچه با مقدمات حکمی - معرفتی به دست آورده ایم چشم بپوشیم؟ پاسخ مجددا منفی است. حال در کنار آن نکته ای که تحت عنوان نقطه اصلی استدلال گفته شد، سوال دیگر آنست که به این روایت در حدّ مؤید هم نمی توان نگریست؟ اساسا مستند ما این روایتی که خالی از اعتبار سندی است نخواهد بود (برفرضی که بابی مستقل در اعتبارسنجی این نوع روایات باز نکنیم) ولی آیا نمی‌توان در حد مؤید و باز تأکید می‌کنم در حدّ مؤید، احکام این روایت را با تنقیح مناط به موضوعی مثل فقیه با لحاظ تشکیک سرایت داد؟ به نظر می‌رسد این نتیجه را با توجه به چند مقدمه بتوان به دست آورد: اولا: مناط این که خدای متعال قدرت کشف خاص و ویژه را به این عبد مختارش داده، عبارت از «اختیاره لهدایة العباد» است و این، همان مناطی است که در فقیهی که در عصر غیبت انتخابش کرده نیز موجود است. ثانیا: سنخ سپردن هدایت در عصر غیبت به دست فقیه از همان سنخ هدایت در عصر حضور است که حضرت امام نیز فرمودند: «ولایت فقیه همان ولایت رسول الله» است. ثالثا: امر هدایت، امری است وجودی و تشکیکی. حال و باتوجه به سه مقدمه فوق، چرا نتوانیم آن امر وجودی را به شکل ضعیف تر بر موضوعی مسانخ جاری بدانیم؟ جمع بندی عرض بنده آن است که: اولا: این روایت باشد یا نباشد به خاطر آن چه تحت عنوان «نقطه اصلی» ذکر شد، فقیه در عصر غیبت را کاشف حقایقی فوق کشف عادی بشری می‌دانیم. ثانیا: در این نحوه مواجهه، روایت را منشأ یک نظریه قرار نداده ایم (چرا که سندا مخدوش و دلالتا قابل بحث است) ولی به کلی هم کنارش نمی‌گذاریم و اتفاقا وقتی به دلالتش رجوع می‌کنیم با تنقیح مناط واضح، می‌توان آن را برای نکته‌ای که به کمک عقل و شواهد وجدانی خارجی به‌دست آورده‌ایم موید بدانیم. امید است عزیزانی که به صورت‌های مختلف در نقد نظر جنابعالی وارد شدند، متوجه مقصد اصلی شما شده باشند. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این که در کلمات جنابعالی نوعی سعه صدر در میان است، جای خوشوقتی است و همان‌طور که فرمودید شایسته بود که رفقا جوانب مختلف روایات را مدّ نظر قرار دهند به‌خصوص که تعجب بنده آن است که چرا منتقدین به بحث آن‌طور که شایسته است مانند شما و یا مانند کاربر محترم سؤال شماره 39172 جوانب موضوع را در نظر نمی‌گیرند. آیا نسبت به آنچه عرض شد معنای نفیِ اطلاقِ عصمت چهارده معصوم پیش می‌آید؟ یا وسعت هدایت الهی را گوشزد می‌کند برای رهبرانی که امور مسلسمین را به عهده دارند؟ مشکلِ برداشت اشکال کنندگان آن است که گمان می‌کنند وقتی در آن روایت از عصمت سخن می‌گوید، منظور مطلقِ عصمت است که مسلّماً مربوط به چهارده معصوم می‌باشد. ولی از این نکته غفلت می‌شود که خداوند اگر جهت امور مسلمین کسی را انتخاب کرد، مددهای خاصی به آن شخص می دهد به همان معنای «شرح صدره» که در یکی از جواب‌ها عرایضی در این مورد شده. خداوند در قرآن به پیامبر خود «صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِم‏» (نحل/44) به این معنا که ای پیامبر! ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو مبیّن انواری برای مردم باشی که بر آن‌ها نازل شده است. و این حکایت از آن دارد که نسبتی بین آنچه بر پیامبر نازل شده است و آنچه بر مردم نازل شده است، در میان است، هرچند مسلّم مراتب آن که همان تشکیکی بودنِ قضیه است، محفوظ می‌باشد. آیا انقلاب اسلامی از همین جنس نیست که اصل آن در زیر سایه‌ اسلام، به صورت تفصیلی بر قلب حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نازل شده و به صورت اجمال بر قلب مردم نازل گشته و حضرت امام همان حقیقتی از انقلاب را که بر قلب مردم نازل شده است تبیین می‌کنند؟ این‌جا بود که عرض شد نیاز است تا با درک جایگاه تاریخی روایات نسبت به امروزمان به تمدن نوین اسلامی بیندیشیم. در این مورد باز تأکید می‌شود در رابطه با نسبت بین ولیّ فقیه و امام معصوم که جایگاهی است غیر از جایگاه مرجع تقلید؛ خوب است به سؤال و جواب شماره 39172 رجوع شود. موفق باشید

39171
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامیم: آیا می توان گفت که امام معصوم (ع) همان تجلی حضرت حق با تمامی اسما به جامعیت بصورت انسانی می‌باشد؟ با تشکر از زحمات استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است به اعتبار آن‌که مصداق کامل فعلیت‌یافتۀ خلیفة اللهی هستند که خداوند همه اسماء را بر جانشان تعلیم داده است. موفق باشید 

39168
متن پرسش

سلام علیکم: قرن هاست همه پیامبران و امامان معصوم و اولیاء الهی دارند رنج پشت رنج می‌برند، امروز هم این نوجوانان و جوانانی که گل چین و اشرف مردمند شهادت را آرزو و انتخاب می‌کنند تا دین خدا همواره ادامه یابد زیرا آنها عاشق زندگی هستند. دل آدم اونقدر به رنج میاد از این که بهترین انسان ها این چنین جان خود را فدا می‌کنند که خود به خود به دنبال آرزوی می‌دود که آرزوی حقیقی همه آزادگانه، روزگاری که بالاخره آمریکا نابود شده بقیع آزاد شده هرکس دیندار تره آزاده تره و ایمان ذات و محور زندگیه. روزگاری که انسانیت جرم نخواهد بود آنکه دم از حق میزنه سنگش نمی‌زنند اصلا شیطان جایی نخواهد داشت بین مردمی که تا قیامت و یوم الوقت المعلوم از شیطان عبور کرده و پر کشیدند. بالاخره خواهد آمد، زمانش مهم نیست مهم تحقق چنین حیاتیه که دوست دارم در آن روزگار نفس بکشم و سینه ام را از آن هوا به اطمینانی همراه با لطافت و آرامشی همراه با یقین تنفس کنم، امیدی که هرگز گم نخواهد شد، آنزمانی که زندگی از برای اهل زندگی است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و این یعنی همان ایمانی که انسان به جای باور به خداوند نسبت خاصی با خداوند پیدا می‌کند و در هر عملی نظر به آن نسبت دارد برای تفصیل بیشتر آن نسبت نزد خود، مانند نوری که همچنان شدید و شدیدتر می‌شود. موفق باشید

39160
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: استاد عزیز و بزرگوار خواستم بپرسم اگر حقیقت نوری محمدی (که حضرت رسول در موردش می‌فرمایند اول ماخلق الله نوری) همان عین ثابته محمد (ص) نیست پس چیست؟ اگر عین ثابته همان حقیقت نوری نباشد آیا یعنی حقیقت نوری همان مظهر اسم الله است یا اینکه نه آن هم نیست. پس چیست؟ ۲. مگر نگفتیم عین ثابته محمد بر تمامی عیون ثابته مقدمتر و محیطتر بوده پس عین ثابته محمد تمام عیون ثابته را بوجود میاورد پس عین ثابته امامان و بقیه عیون ثابته را نیز بوجود می آورد. درست است؟ توضیح دهید ممنونم از شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که چه برداشتی از عین ثابته داشته باشیم و لذا با توجه به آنچه جنابعالی از آن برداشت کرده‌اید به نکتۀ خوبی اشاره می‌فرمایید. و از آن مهم‌تر همان روایتی است که بدان اشاره فرمودید که آری! اول ما خلق الله نور حضرت محمد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است و مبنای همۀ مخلوقات نور آن حضرت است که در جای خود بحثهای مفصلی از طریق اهل نظر به میان آمده است. موفق باشید

39145
متن پرسش

استاد بزرگوار همه جا بحث از صلوات و ثوابش هست ولی ۱. ماهیت صلوات چیه؟ ۲. صلوات مردم بر پیامبر چه ماهیتی داره. ۳. ماهیت صلوات خدا بر پیامبر چیه و با صلوات بقیه متفاوت است یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه می‌توانید به کتاب «صلوات بر پیامبر«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» عامل قدسی شدن روح» رجوع کنید. https://lobolmizan.ir/book/72?mark=%D8%B5%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%AA. موفق باشید

39137
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. بنده دقیقا متوجه نیستم امر به تزکیه و تهذیب چه معنا دارد؟ آیا همچون تحصیل علم، مرحله به مرحله و مشهود است؟ و یا اینکه انسان تزکیه را در دل زندگی و در گذر زمان و در دل فعالیت هایی که دارد، باید بیاد و خود را از جهنم ها برهاند؟ ۲.معنای تزکیه با درک هویت تاریخی چگونه است؟ آیا تزکیه ما در دل تاریخ است و مناسب با تاریخ؟ ۳. در پاسخ به سوال سوم پرسش ۳۹۱۲۱ فرمودید که تفاوت در صحنه تاریخ بودن است؛ برای درک این فرمایش به چه رجوع کنم؟ ۴. نگاه حضوری! _آنچنان که انسان در آن نفس بکشد_ به تاریخ، نظر به چیست؟ چه مد نظر قرار دهم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تزکیه به عنوان حضور در راهی که انسان را به اُنس با خداوند می‌رساند، با رعایت تقوا و تقویت معارف توحیدی پیش می‌آید. ۲. وقتی متوجه شدیم حضرت حق در هر زمانی اراده خاصی دارا می‌باشند به همان معنایی که روایات ما در موضوع شناخت زمان با ما سخن می‌گویند، با حضور ذیل ارادۀ الهی در واقع، تزکیه معنای خود را نشان می‌دهد. ۳. در این مورد خوب است به مباحث «معنای درک حضور تاریخی اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» که روی سایت هست رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/1520?mark=%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DA%A9
4- به ارادۀ خدا در صحنه‌هایی مثل خرمشهر را خدا آزاد کرد و نکاتی که رهبر معظم انقلاب متذکر می‌شوند. موفق باشید
 

39102
متن پرسش

سلام و نور و رحمت: استاد گرانقدر امکان داره به غزلی یا بیتی از حافظ اشاره بفرمایید که در اون حافظ تعیّن نظرش حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها بوده باشد؟ برایتان از صمیم دل طول عمر خواستارم💫 رایحه ی زبان اشارت گونه تان ساحت رازگونگی را طراوت می بخشد🕊️

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً جناب حافظ با آن افقی که در نسبت با حقیقت در مقابل خود یافته است، با همان زبان اشاره سخنانی می‌گوید که چنانچه ما نسبت به وجود مقدس حضرت زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» با سخنان حافظ روبرو شویم، می‌یابیم که آن سخنان نسبت به روحانیت خاص حضرت نه تنها بیگانه نیست، بلکه سخن‌ها دارد. آری! غفلت از ما بوده است که با چنین حساسیتی با اشارات جناب حافظ در غزلیاتش روبرو نشده‌ایم. امید است از این غفلت آزاد شویم. موفق باشید

39087
متن پرسش

تک‌بیتی قدیمی به مناسبت فاطمیه: اسم قشنگ فاطمه یک اسم اعظم است ایام فاطمیه شبیه محرم است. شهادت بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است، وقتی متوجه مقام پیشاخلقتی حضرت باشیم که حاج آقا نجاتبخش در سخنان اخیرشان به خوبی بدان متذکر شدند. https://eitaa.com/matalebevijeh/18180 و همچنین نکاتی که حاج آقا بحرینیان متذکر آن هستند . https://eitaa.com/heyathonarisf/1989. موفق باشید

39084
متن پرسش

سروده‌ای در مورد این ایام فاطمی خدمت شما: «تا که در می‌بینی یا دیوار بر من گریه کن / یا علی!‌ در کوچه، در بازار بر من گریه کن» «ای علی جان کم‌کم از این شهر باید پر کشید / می‌روم از خانه‌ات؛ بسیار بر من گریه کن» «ذوالفقارت لرزه بر کاخ ستم انداختست / گرچه هستی حیدر کرّار، بر من گریه کن» «باورش سخت است این رفتن ولی جانِ علی / تا رسد هنگامه‌ی دیدار بر من گریه کن» «گاه با نقلِ کساء از فاطمه، آرام شو / گاه با «الجار ثمّ الدّار» بر من گریه کن» «میخ و پهلو یک مراعات نظیر نادر است / لفظ پهلو دیدی و مسمار بر من گریه کن» «ابر باش امّا زمان نیّت باریدنت / جای باریدن به گندم‌زار بر من گریه کن» «گریه‌هایت را کسی جز چاه خویشاوند نیست / جان زهرایت بیا بر یار، بر من گریه کن» «جز تبسّم‌های تو آرامشی هرچند نیست / خواهشی دارم بیا این‌بار بر من گریه کن»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر گریۀ حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» و اعتراض آن حضرت در دل آن اشک‌ها، حکایت نگرانی بزرگی است که آن حضرت داشتند؛ که به حجاب‌رفتنِ تاریخی بود که با اسلام گشوده شده بود، باید در فهم آن نگرانی متوجه به حاشیه‌رفتن توحید بود به آن صورتی که مولای‌مان علی «علیه‌السلام» از آن برخوردار بودند و این فهم توحیدی که می‌توانست همۀ جامعه را فرا گیرد و جهان اسلام به افقی بلند نایل گردد؛ به حاشیه رفت و این است راز نگرانی مقدس زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها». و اخیراً در این رابطه عرایضی تحت عنوان «زهرای مرضیه و توجه به ظرفیت تاریخی که با اسلام گشوده شد»عنوان گردید. https://eitaa.com/matalebevijeh/18193. موفق باشید

نمایش چاپی