بسم الله الرحمن الرحیم
لینک فایل های صوتی کتاب "با دعا در آغوشِ خدا"
فهرست مطالب
جلسهی اول تاريخِ برگشت به دعا 19
جلسهی دوم آيندهی جهان و معنويتی که در پيش است 33
جلسهی سوم معصومانهترين توبه 55
جلسهی چهارم حضور در عالَم اوليای الهی 87
جلسهی پنجم عبور از ذنب کبيرِ انانيّت 111
جلسهی ششم چونکه غم پيش آيدت در حق گريز 135
جلسهی هفتم دعا و حضور در حقيقتِ تکوينی خود 151
جلسهی هشتم توبه و برگشت به نوعی ديگر از زندگی 173
جلسهی دهم توبه، عامل تغيير اساسی 211
جلسهی يازدهم ادبِ به رحم آوردن حضرت حق 233
مقدمه
باسمه تعالي
1- در شرایطی که جهان مدرن، بشریت را هر روز بیشتر از روز قبل با بحرانها روبهرو میکند و به جهت غفلت انسان از حقایق قدسیِ عالم، امکان عبور از آن بحرانها و درمان برایش باقی نمانده است، انسانها بیش از پیش به جهت ذات خداجویشان متوجهی دعا و اُنس با خداوند گشتهاند و در این راستا اگر در مسیر اُنس با پروردگار عالم از راههای صحیحی که اولیاء معصوم(ع) مقابل انسانها گذاردهاند، غفلت شود، عوامِ جامعهی اسلامی با پیشنهادهای غیر عالمانه و بعضاً مَندرآوردی، طلبِ اُنس با خدایِ مردم را به مسیرهایی میکشانند که نتیجهی اصلی آن که گشودهشدن راه رجوع به خداوند است، به میان نمیآید.
2- حال با توجه به نکتهی فوق یعنی جوابگوییِ صحیح به طلب مردم نسبت به دعا، لازم میآید تا با رجوع به ادعیه و مناجاتهای مورد اعتماد، اولاً: جواب نیاز انسانها در رجوع به خداوند به بهترین نحو داده شود و ثانیاً: جایی برای پیشنهادهای غیر عالمانه که موجب تمسخر دشمنان دین میگردد؛ باقی نماند. زیرا دشمنان ما میل به فریبدادنِ ما را در خود میپرورانند تا مردم ما میان درست و نادرست، خوب و بد، زشت و زیبا نتوانند فرق بگذارند. در این رابطه تصمیم گرفته شد شرحی را که استاد طاهرزاده بر اولین مناجات از مناجاتهای «خمس عشرة»، یعنی «مناجات التّائبین» داشتهاند در اختیار عزیزان قرار گیرد، دعایی که حاوی مطالبی بس بلند برای حضور در عالَمی است که مولایمان حضرت سجاد(ع)در مقابل ما گشودهاند.
3- امید است با دقت و تأمل بر نکاتی که در شرح فرازهای این مناجات مطرح می شود راه انس بیشتر با خداوند برای عزیزان پیش آید و همانطور که مؤلف محترم در مقدمه خود تأکید دارند جایگاه این شرح در حد تعلیم دعا است، امری که در سیره علمای گذشته معمول بوده تا بعد از تعلیم دعا، زمینه استفاده از دعا بهتر فراهم شود.
4- آنچه علاوه بر نکات فوق ما را بر آن داشت تا این شرح را به صورت کتابی که در پیش روی خود دارید در اختیار عزیزان قرار دهیم نکات و ظرائفی است که در لابلای این کلمات به صورت اجمال و به اختصار گفته شده و باز خواننده را به مطلب قبلی برگرداندهاند، مطالبی اجمالی که می تواند در جای خود چشم اندازی باشد برای تفکر. در این رابطه پیشنهاد ما آن است که بدون هرگونه عجلهای سعی بفرمایید با سطر سطر مطالب ارتباط برقرار کنید، به این امید که با نکاتی روبرو خواهید شد که گویا میتواند رازی برای شما باشد برای بودنی شایسته به همان معنایی که حضرت حق آن بودن را «نفس مطمئنّه» توصیف فرمودند.
5- حتماً توجه فرمودهاید که مناجات «خمس عشرة» در فضای روحی خاصی توسط حضرت سجاد(ع) اظهار شده و پشتوانهی معرفتی که در آنها دنبال میشود، نظر به معارف خاصی دارد که اگر بتوانیم آن را درک کنیم، با هر کدام از مناجاتهای پانزدهگانه میتوانیم ارتباط برقرار کنیم و بر این اساس و با تذکر به آن پشتوانهی معرفتی، «مناجات التّائبین» شرح داده شده تا خوانندگان محترم با چنین رویکردی به سایر مناجاتها نیز رجوع داشته باشند و از این جهت چندان نیاز نیست که سایر مناجاتها به صورت جداگانه شرح داده شود.
گروه فرهنگي الميزان
مقدمهي مؤلف
باسمه تعالي
به لطف الهی بحثمان را بر محوریت «مناجات التّائبین» از حضرت سجاد(ع)که اولین مناجات از مناجاتهای «خمس عشرة» است با رفقا در میان میگذاریم به امید آنکه بتوانیم از طریق این مناجات راهی بیابیم برای اُنس با خدا، به آن صورت که امامان معصوم(ع) گشودهاند.
فکر میکنم بعد از تجربهای که در 30 سال اخیر یعنی بعد از جریان دفاع مقدس پیدا کردهایم، باز باید رویکرد دیگری به دعا داشته باشیم و به عبارتی تاریخمان «تاریخِ برگشت به دعا» است.
در دوران دفاع مقدس بهخوبی نقش و تأثیر دعا را در جبههها تجربه کردیم و یافتیم که چگونه دعا در کنار فعالیتهای نظامی، نقشآفرین است، به طوری که اگر در کنار تلاشهای نظامی، آن دعاها و مناجاتها نبود، هرگز به آن موفقیتها نمیرسیدیم.
بعد از دفاع مقدس گمان کردیم عقل و برنامههای خودمان برای ادارهی کشور کافی است و از نقشآفرینبودنِ دعا در کنار فعالیتهای اجتماعی و فرهنگیِ خود، برای حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، غفلت کردیم و از دعاها و نیایشهایی که در گوشه و کنار کشور صورت میگرفت معنایی مناسب این تاریخ بهدست نیاوردیم. در حالیکه دعا و نیایش به معنای خاص آن، باید یکی از ارکان اساسی این حضور تاریخی باشد.
با پدیدارشدن ویروس کرونا و زمینگیرشدنِ جهان مدرن و اندیشهی حسّگرایِ پوزیتیویسم، به خود آمدیم که باید ایمان تازهای را دنبال کنیم که آن ایمان با دعا همراه است، دعایی همراه با سلوک عقلی و نه صرفاً درک مفهومی از حقایق. آن سلوک عقلی که در عین معرفتزایی، به بنیادی نظر دارد که از یک طرف با منشأ «وجود» و از طرف دیگر با درون انسان رابطه دارد، و به انسان نشان میدهد چه اندازه میتواند در عالم حاضر باشد. حضوری که به جای دنبالکردنِ خود در برنامههای بیمحتوا و تهیِ غیر قابل دسترسِ دنیای مدرن و ادعاهای توسعه و سازندگی به روش مدرن، از طریق اُنس با خدا به سرنوشتی بس متعالی و معنابخش بیندیشد. اینجاست که انسان میتواند از درون و بیرون به ملکوت وصل شود و به این تجربه برسد که تجربهی ایمانی از طریق دعا، راه مهمی است که امکان ندارد در این دنیا بتوان از آن غفلت کرد و در زندگی به نتیجه رسید.
حتماً تجربه کردهاید عالیترین مرحلهای که انسان باید در سیر ایمانیِ خود آرامآرام به آن برسد، دعا و مناجات با حضرت ربّ العالمین است، زیرا مقام دعا و مناجات بعد از ایمان، به همان معنایی است که گفت:
اوّل قدم آن است که او را یابی
|
آخر قدم آن است که با او باشی |
و دعا آن آخرین قدم است، زیرا وقتی قلبِ انسان متوجهی خداوند شد، بنا میگذارد با محبوب خود نجوا کند و لذا میبینیم سیرهی علمای ما ابتدا تدریس و تعلیم دعا و مناجات بوده است تا انسان بفهمد چه مطلبی را باید با خدا در میان بگذارد، تا دلدادگی با حضرت حق به درستی شکل بگیرد. متأسفانه در سالهای اخیر روش تعلیمِ صحیح دعا مانند بسیاری از سرمایههای فرهنگی این ملت، با روحیهی تجددگرایی که گرفتار آن شدهایم، مورد غفلت واقع شده است. نمونهاش تفسیر قرآن است. در گذشتهای نه چندان دور، خواندنِ قرآن بدون تفسیر معنا نمیداده است. آیت اللّه جوادی میفرمودند استاد ما یعنی مرحوم فاضل تونی که در مدرسهی «صدر» اصفهان درس میخواندند، گفته بودند همکلاسیها وقتی به حوزه میآمدند، تا «مکاسب» را نزد مادرانشان در خانه خوانده بودند. حساب کنید زنهای خانهداری که حدود ۱۰۰ سال پیش مکاسب تدریس میکردند، وقتی در آن حدّ از فهمِ مکاسب بودند، در فهم قرآن و روایت چه اندازه جلو بودهاند. معلوم نیست در صد سالهی اخیر چه بر سر این ملت آمد که نمونهاش را شما امروز در غفلت از دعا ملاحظه میکنید.
در اوایل ظهور انقلاب اسلامی، فضای فرهنگی ملت در حال برگشت به همان روحیهی تدبّر و تفکر در دین بود، ولی دشمن با تهاجم فرهنگیاش- با توجه به پيشزمينههای غربگرايیِ ما- با تمام نیرو به میدان آمد تا ما نتوانیم از فرهنگ اصیل خود استفاده کنیم و به نوعی گرفتار همان بستری باشیم که غرب در مقابل بشر گشوده است، این است که هنوز ما ارزشهای خود را نشناختهایم تا از آن پاسداری کنیم.
به یک معنا میتوان گفت مشکلات ما از زمان قاجار شروع شد که شیفتگی به غرب را دامن زدند و در سلسلهی پهلوی به اوج خود رسید و نسبت به زندگی در زیر سایهی معنویات، نوعی گسست پدیدار شد و هنوز با آن گسست روبهرو هستیم و به همین جهت رویکردی شایسته نسبت به ادعیه و مناجات در ساختن نوعی از زندگی که لازمهی فرهنگ اسلامی ایرانی است، پیش نیامده است. بسیاری از سرمایههای الهی که سالهای سال موجب قوام جامعهی ما بود فراموش شد، در آن حدّ که در حال حاضر گمان میکنیم آن سرمایهها چیز مهمی نبوده است تا به دنبال آنها باشیم.
قبلاً با درک ابعاد دعای کمیل میفهمیدیم به آن دعا نیاز داریم و با دعای کمیل آن نوع زندگی را شکل میدادیم و در پرتو آموزههای آن، همهی افراد جامعه، خود را مسئول یکدیگر و مسئول مسائل جامعه میدانستند.
ملاحظه کردهاید که در ابتدای دعای کمیل شروع میکنید خداوند را بر اساس اسماء و صفاتش مورد خطاب قرار میدهید و با نظر به آن اسماء، تقاضاهای خود را مطرح میکنید تا آنجایی که اظهار میدارید: «بِأَسْمائِكَ الَّتي مَلَأَتْ اَرْكانَ كُلِّ شَيْء» قسم به آن اسمایی که بنیاد وجودِ همهی اشیاء را پر کرده است. هزاران نکته معرفتی باید در اینجا حل شود تا إنشاءاللّه آثار دعا در قلب انسان محقق گردد وگرنه بعد از دعا ممکن است احساس کنیم، گویا دعایی نخواندهایم تا احساس کنیم نهتنها نسبت به خود بلکه نسبت به عالم و آدم مسئول هستیم.
یکی از چیزهایی که در رابطه با دعا و مناجات، گمشده است روشی بوده که علمای بزرگِ ما از ائمه(ع)گرفته بودند. آنها دعا را تعلیم میگرفتند و سینه به سینه تعلیم میدادند، آن وقت است که شما میبینید در دعای کمیل یک دنیا از معارف فوقالعاده ارزشمند نصیب انسان میشود. پس باید توجه داشت فرهنگ تعلیم دعا اولین قدم برای وارد شدن در دعا میباشد و تعلیم فرهنگ دعا، غیر از فهم معانی آن است. مرحلهی بعد از تعلیم دعا و توجه به اشارات آن، این است که هرکس خودش با حضور قلب با دعا هماهنگ شود و سومین مرحله آن است که از طریق دعا، مقصد حقیقی را که اتصال به حق است بهدست آوریم إنشاءاللّه.
در مباحثی که بنا است خدمتتان باشیم در حدّی مختصر مقصد اول یعنی تعلیم دعا را دنبال میکنیم و مراحل بعدی مربوط به خود عزیزان میباشد. باید بپذیریم این راه، گم شده است و به همین جهت آن را جدّی نمیگیریم و البته تا حدّی طول میکشد تا راه، یعنی جدّیگرفتن تعلیم دعا پیدا شود و امیدمان به برکت خون شهداست تا آرامآرام زیر سایهی برکتی که شهدا آوردند چنین شرایطی در این کشور فراهم شود و به مراحلِ دیگر رجوع به دعا و بهرهمندشدن از آن برسیم. زیرا شهدا برای احیای اسلام شهید شدند و خدا نمیگذارد اجر محسنین که همان شهدا باشند، ضایع شود و خون شهدا نتیجهی احیای اسلام میشود و روحیهی برگشت به فرهنگ دعا به معنای واقعی به ظهور میآید تا إنشاءاللّه احساس کنیم نحوهی بودن ما با دعا عین اتصال به حضرت حق میباشد.
قبل از اینکه وارد بحث در مورد دعا بشویم این نکته را خوب است عزیزان بدانند که بزرگان عموماً هر سالی یک دعا داشتهاند. مثلاً آیت اللّه ملکی تبریزی«رحمتاللّهعليه» برای هرکدام از شاگردانشان تعیین میفرمودند که مثلاً امسال شما دعای اول مناجات «خمس عشرة» را داشته باش و آن شاگرد در مناجاتهای شبانهاش در طول آن سال دعای اول مناجات «خمس عشرة» را دنبال میکرده است. مرحوم آقای شانه چی«رحمتاللّهعليه» یکی از شاگردان آیت اللّه ملکی، میفرمایند اتفاقاً یک شب زودتر از اذان صبح در پشت در حرم حضرت معصومه«سلاماللّهعليها» رسیدم، هنوز در را باز نکرده بودند، آیت اللّه ملکی تشریف آوردند و از من پرسیدند آیا بر دعای خود مستقر هستی؟ به ایشان عرض کردم بله آقا. اینکه قلب انسان بر خودِ دعا مستقر شود برکتهای زیادی دارد و البته کار میبرد. اگر کار مهمی نبود این اندازه ارزش نداشت و اگر ارزش دارد پس آسان نیست و احتیاج به برنامه دارد، و واقعاً هم برکات آن فوقالعاده است و با چیز دیگری قابل مقایسه نیست، البته مراحلی دارد.
دعا، بالاترین منزلِ عبادت است، همان طور که حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعليه» از قول استادشان این جمله را بسیار تکرار میکردند و در حقیقت نقل از روایتی است که میفرماید قرآن کتاب نازل است و دعا کتاب صاعد. یعنی قرآن حقیقتی است که از عالم بالا نازل شده و خود خداوند هم فرمود: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ» یعنی ما آن قرآن را نازل کردیم و دعا حقیقتی است برای صعودکردن انسان. قرآن، کتابِ نازل است و دعا، کتابِ صاعد. یعنی خداوند در قرآن تجلی کرده است زیرا خداوند به یاد شما بوده، «لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»(انبیاء/10) و امامان به ما یاد دادهاند و خودشان هم این کار را کردهاند که با دعا بالا رویم تا با خدایی که متعالی است ارتباط برقرار کنیم.
طاهرزاده