بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38736
متن پرسش

سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز: به طور اتفاقی به یک پرسش و پاسخ در سایتتون برخوردم ‌ که این بود سوال ۱.  در اعتکاف صورتهای خیالی سراغم می آمدند. زیادتر از نماز. مثلا اگر چند سال پیش صحنه ای بد و یا نسبتا بد به چشمم خورده بود در اعتکاف مرور می شد به شدت. حتی گناهانی که یادم هم نبود مرور می شد. بنده هم احساس کردم کار شیطان باشد به همین خاطر بی اعتنایی کردم و به ذکر و فکر و خواندن جزوات شما مشغول شدم و کمی با کشف المحجوب به سر بردم تا راحت شدم. به نظر شما این صورتها از بین می روند پاسخ جنابعالی: ۱. چقدر خوب است که این حالات در این دنیا سراغ ما می‌آید که با عدم توجه به آن‌ها می‌توانیم از آن‌ها عبور کنیم وگرنه در برزخ به پای ما می‌پیچد. ۱. بنده مجرد هستم و این مشکل همیشگی بنده هست حتی در نماز، دعا و ... اگر ممکن است اینکه فرمودین خوب است اینها وگرنه ممکن است در برزخ به دست و پای شما بپیچد را توضیح بفرمایید. ۲. چرا حتی در زمانیکه اصلا برای فرار از این افکار سراغ عبادت و ... می‌رویم با این شدت وحشتناک به سراغمان می آید؟ تشکر. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طبق آیه « لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» که شیطان قسم خورده سراغ کسانی برود که در صراط مستقیم هستند؛ این موارد در آن موقعیت‌ها پیش می‌آید و البته با اطاعت از خدا و پیامبر خدا، حیله‌های او ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود. موفق باشید

38734
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: ۱. اگر انسان به یک شخص محرم نگاه کند آیا محدود به آن شخص می‌شود یا نه؟ ۲. اگر انسان به یک شخص نامحرم نگاه کند آیا محدود به آن شخص می‌شود یا نه؟ ۳. نگاه کردن به نامحرم چه ضررهایی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه به نامحرم حتی به وجه و کفین او اگر از سر لذت باشد؛ ذهن و روح انسان را مشغول ظواهری می‌کند که ازحضور در معنویات به همان اندازه محروم می‌شود. موفق باشید

38727
متن پرسش

با سلام و احترام خدمت شما: ببخشید می‌خواستم بگم که من چند وقتی هستش که کیفیت نمازهام مثل قبل نیست و نمازام اونجور که باید احساس می‌کنم مورد قبول خدا هم نیست میشه بگید چیکار کنم که مشکلم رفع بشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید به معارف خود، عمق ببخشید. پیشنهاد ما دنبال‌کردن مطالب سیر مطالعاتی سایت است. موفق باشید 

38716
متن پرسش

سلام و عرض ادب: روز تون بخیر استاد جان. مشتاق دیدار تون هستیم. مدتی است که قسمت نشده خدمتتون برسیم. دعا کنید برامون لطفا. سوالی داشتم از خدمتتون. استاد چی میشه که انسان میل به خوبی ها داره و از یجایی حس میکنه دیگه میل به خوبی ها و خوب بودن نداره و برعکس میل به زشتی ها و بدی ها پیدا میکنه. دلیل این درد چیه و چکار باید کرد؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این قصه هر آن کسی است که در «راه» است و حال با موانعِ آن راه روبرو می‌شود تا در بازخوانی خود به حضور دیگری نظر کند که به جای حضور در باورها، به حضور ذیل اراده الهی قرار گیرد که آن حضور تاریخی است. عرایضی در این راستا تحت عنوان «معنای درک حضور تاریخیِ اصحاب امام حسین«علیه‌السلام»
https://lobolmizan.ir/sound/1520?mark=%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DA%A9%20%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1 
طی 9 جلسه انجام گرفت که البته موضوع حساسی است ولی به نور حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» امکان آن نوع گفتگو فراهم شد. امید است مفید افتد. موفق باشید             
 

38702
متن پرسش

با سلام استاد عزیز: استاد نظر تان را درباره این موارد خواستارم. ممنون. ۱. استاد سعی کردم شاید طبق عادتم درباره مواردی که در دین مان مطرح است آن بحث کلی یا فصل مشترک و نهایتِ احکام و اخلاق و اعتقاد را بفهمم. بطور مثال در فضای بیرون چه خبر است؟ چرا باید محبت کرد؟ چرا باید تواضع داشت؟ چرا باید نماز خواند و... بدون پیش فرضی. بحثم را خلاصه کنم، در پایان رسیدم به «یک،واحد». یعنی سرمنشا و علت تمام کارهایی که در دین سفارش شده و هدف ما و وظایف ما، این است که چون کلا یک چیز در عالم بیشتر وجود ندارد وآن خداست. شجاعت و ایثار و مهربانی و... زمانی معنا دارد که همه چیز یک چیز باشد. یک در مواجهه با غیر می شود شجاعت می شود ایثار.... اداب شرعی باعث می شود ما مشوب به کثرات نشویم و با یک که سرمنشا همه زیبایی هاست زندگی کنیم. با خودم میگم درگیر کردن دیگران در کثرات وهمی مثل قتل آنهاست. ۲. استاد دومین چیز اینکه در مرتبه وجودی و در حد ما و ماده آنچه که شاید بیشتر باید رویش تمرکز کنیم نسبت گرفتن و مبارزه با غیر وجود است. تا وجود شجاعت و ایثار و مهربانی و‌‌... در وجودمان رخ بنمایاند. گویی قصه زندگی فقط قصه عشق بازی و ایثار است. برای اینکه وحدت زیبا رخ بنمایاند باید از خود دربیاییم. ۳. برایم سوال بود یعنی چی استاد می فرمایند که اگر آیت الله قاضی امروز بودند مثل شهدا بودند. تا اینکه یک مشکلی برایم ایجاد شد و باعث شد که بیشتر به علتها در درونم فکر کنم. اینطور فهمیدم که سرمنشا و مبحث کلی که سرفصل موضوعات مشکلات درونی است، بودن و نبودن است. به علت جهاد اکبر بودن جهاد درون رسیدم. یک سرفصل کلی اینکه هر آنچه عقل سالم گوید و آنچه در بیرون و درونم هست و حقیقت دارد و شرع و دین گفته را بها بدم و بقیه، در اصل، نیست و شاید یک روزی عرفا در جهاد اکبر بودند و امروز که نیستی، نمود خارجی یافته، باید در جهاد اصغر هم فعالیت داشت که حق می خواهد حاکم در مناسبات بشری شود. ۴. استاد گرامی آیا درست است که اینطور بگوییم که اگر آنچه که هست یکی است آن یک زیبایی وعلم و... است و سنت و اخلاقیات برگرفته از عدالتش که سنتش هم برگرفته از یک، بودنش هست پس آنچه پیامبر گرامی اسلام (ص) به ما ارائه دادند کشف قانون زندگی است در مقیاس کل زندگی. ۵. استاد آیا می توانیم بگوییم که در مقیاس کوچکتر، آنچه که امروزه برخی دانشمندان یا فقیهان کشف می کنند به ترتیب قوانین طبیعت و زندگی امروز، هم در اصل در بنیان کارشان در حال شناخت بیشتر یک وجود و قوانین و سنتهاش هستند. ۶. در پایان استاد بحثی که یک بار فکر می کنم شما در پاسخ پرسشی فرموده بودید که آن تربیتی که فرزند باید براساس آن پرورش یابد به مادرش الهام می شود، حال استاد سوال اینکه آیا راهی که فرزند باید برود اعم از شغل و.. هم اینطور است؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است که حقیقتی یگانه به وسعت هستی در افق عالم و آدم حاضر است و باید از طریق شریعت الهی به سوی او بود. و این معنای زندگی است. و همان‌طور که متوجه هستید در دل چنین رجوعی همه چیز در جای خود معنا می‌شود و زیبایی علم نیز آشکار می‌گردد حتی در این رویکرد است که الهامات و نفحات به سوی ما می‌آید به همان معنایی که از پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم: «اِنَّ لِرَبِّکُم فی اَیّامِ دهرِکُم نَفَحات، الّا فَتَعَرّضُوا لَها» نسیم های رحمت‌ الهی گاه بگاه می‌وزد. رحمت الهی مثل نسیم است، خبر نمی‌کند که کی و چه‌ ساعتی می‌آیم. هوشیار باشید که از آن نسیم ها استفاده کنید. موفق باشید  

38648
متن پرسش

آیا با مانتوهای الان که کوتاه و گشاده (شبیه بلیزای گشاد در قدیمه) میشه با حجاب بود؟ که الان ۹۰ درصد جمعیت بانوان در تهران پوشیدن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال فقهای محترم آن پوششی را پوشش کامل می دانند که علاوه بر پوشیدن موی سر، عرف جامعه نیز آن لباس را پوششی مناسب شأن زن بدانند و آن پوشش موجب تبرج و خودنمایی های ظاهر زن نگردد. موفق باشید

38644
متن پرسش

سلام علیکم استاد: وقت بخیر و خدا قوت. بنده روحیه ای زودرنج دارم و زمانی که می رنجم هرگز به هیچکس چیزی نمی گویم. حتی پیش آمده که از ناراحتی به خاطر مساله ای مریض بشم اما هرگز ناراحتی هام و علت رنجشم رو به کسی نمی گم حتی خانواده. نهایتش این هست که از چهره متوجه میشن که ناراحتم و رنجیدم. دغدغه بنده این هست که این نقطه ضعف و رذیله رو از بین ببرم به خصوص پیش از ازدواج. سوال بنده این هست که آیا ملاکی هست برای تشخیص این سه موقعیت: ۱ چه زمانی اصلا نباید رنجید و رنجیدن بی جا هست؟ ۲. چه زمانی باید گذشت و سکوت کرد؟ ۳. چه زمانی باید مساله رو با فرد مطرح و مدیریتش کرد؟ بنده رو از دعای خیرتان فراموش نفرمایید. خیلی ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً باید کار افراد را بخصوص اطرافیان را حمل بر صحت کرد و اگر هم کاری کردند که خلاف انصاف و یا خلاف حق بود، اگر زمینه تذکر داشتند خوب است تذکر داده شود و اگر زمینه نبود، با اغماض و چشم پوشی، کرامت خود را نشان می دهیم که فرمود: «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» مؤمن چون با اموری بی فایده و لغو روبرو می شود با بزرگواری می گذرد. موفق باشید

38639
متن پرسش

سلام و عرض ادب: من انسان خوب و مومن و با تقوایی نیستم اصلا. اما مدتی است آتشی به جانم افتاده و خواب شب هایم را گرفته، شب ها هرکاری می‌کنم خوابم نمی‌برد و فقط بر روی سجاده آرام می شوم چیزی از عبادت های عرفا و بزرگان نمی‌دانم برای همین فقط بر سرِ سجاده قرآن می‌خوانم و استغفار می‌کنم اما هرروز حالم بدتر از دیروز می‌شود با نوعی اضطراب زندگی می‌کنم، گویی کسی را منتظرم که از در برسد و از او بی خبرم نمی‌دانم چه کنم، اصلا دوست ندارم در میانِ مردم و فامیل باشم بودنِ در کنارشان ذهنم را می آزارد، تنهایی و فکر کردن برایم مانند خوردن باقلوای آذری شیرین است و در جمع بودن مانند عذاب حتی گاهی به این می اندیشم که برای یافتنِ مقصود خود مهاجرت کنم از شهر خود و بدور از مردمان پُر توقع در قم زندگی کنم اما هر بار تصور اینکه همسرم در این شهر مسئول هدایت نوجوانان است مانع از این امر می‌شود نمی‌دانم چه کنم، دنبال مسیری می‌گردم که بی تابی ام را درمان کند و این آتش را در وجودم تسلا بدهد نمی‌دانم چه کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته حضرت آیت الحق آیت الله حسن زاده، هنر آن است که انسان در زندگی اگر دل با یار دارد، دست در کار داشته باشد. به آن معنا که انسان، خود را در وسعتی حاضر کند که نه از حضور معنویش در نزد خود محروم باشد و نه از حضور در جمع انسان ها و فعالیت های اجتماعی. باید خود را در چنین حضوری مدّ نظر آوریم. موفق باشید

38636
متن پرسش

«یا مجیب». سلام استاد بزرگوار: ضمن آرزوی پیروزی جبهه مقاومت بر جبهه استکبارِ درنده و خونخوار پرسشی از محضرتان داشتم: در گذشته‌ که علمایی مثل آیت الله قاضی «رضوان الله تعالی علیه» با همان کتاب ها و عبادات به آن کمالات نائل شدند، آیا در شرایط امروز تاریخ که این صوت ها و فیلم های معرفتی (نظیر سخنان رهبر معظم انقلاب و تصاویر نمازها و عبادات و توسلات و تضرعات ایشان و دیگر آثار بزرگان) به صحنه آمده است، آیا امکان جدیدی از طریق این صوت ها و فیلم ها ظهور یافته؟ در مورد این امکان کمی برای مان توضیح دهید. التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر میدانی که تذکر به حضور خداوند در صحنه ها باشد می تواند میدان کمال ما به حساب آید و امروز انسان حیرت می کند از کارهایی که این نسل در نسبت با انس با حقیقت در این فضای مجازی انجام می دهد  شما بهتر از بنده می دانید. موفق باشید

38629
متن پرسش

با عرض سلام و ادب: چرا در ذکر رکوع و یا سجده با توجه به معنی ای که یاد ما داده اند، مشغول حمد اویم، گفته نمیشه و بحمدتُ هُ و بحمده می‌گوییم؟ ما که در مقام حمد او نیستیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رکوع و سجده، نظر به پروردگار خود داریم و اظهار می داریم پروردگار من بسی بلند مرتبه است و در حالتی که هستم اعم از حالت رکوع یا سجود مشغول حمد اویم یعنی به کمال و نیکی او نظر دارم.  https://lobolmizan.ir/sound/1180?mark=%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2#sound-row-4548.  موفق باشید

38615
متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار: جا داره همین جا ازتون تشکرکنم که زندگیم با شما عوض شد. استاد یه مدتی هست احساس گم گشتگی دارم همش دنبال یه چیزم که بیفتم تو راه. یه مدت دنبال این بودم برم حوزه، یه مدت دنبال حفظ قرآن و فکر می‌کنم خیلی کارهام بیهوده است حس می‌کنم باید یه کاری بکنم ولی نمیدونم چیکار. رشته ام هنر هستش و نقاشی کار می‌کنم فکر می‌کنم اونم بیهوده است و به درد آخرتم نمیخوره، مثلا دارم ظرف می‌شورم یا نقاشی میگم برو یه کار بهتر کن. با دلهره و اضطراب بیدار میشم صبحها، مثل اینایی شدم که نه دنیا را دارند نه آخرت. لطفا راهنماییم کنید. ممنون میشم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسانِ این دوران بنا نداشته باشد خود را فریب دهد به هر حال با چنین نحوه حضوری روبه رو خواهد بود. در این مورد خوب است به مباحثhttps://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C «راز نیست‌انگاری دوران و راه عبور از آن» رجوع شود. موفق باشید

38595
متن پرسش

با سلام: استاد گرامی برایم سوال هست که حالاتی که در انسان در اوج لذت و رفاه دنیایی رخ می دهد که منجر به افسردگی شخص می شود چه حالتی است؟ جوابی که به نظر خودم می رسد این است که شاید دعوت او به بالاتر از دنیا باشد و پرشدن خلا وجودی و ارتباط با رب العالمین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز همین طور است زیرا انسان بخصوص انسان جدید ظرفیت وسیعی دارد که لذّات دنیایی قانعش نمی کند و هر اندازه در آن ها بیشتر غرق شود، بیشتر احساس پوچی می نماید زیرا جواب حقیقی به جانش نداده است. موفق باشید 

38583
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد سوالی از خدمتتان داشتم اینکه در مورد تقلید از یک مرجع تقلید اگر احیانا مرجع، حکم خطایی دهد و مقلد انجام دهد، کل گناه آن به گردن مرجع است. اول اینکه آیا این صحیح است؟ دوم اینکه برایم جای سوال و روشن شدن دارد. ممنون میشم توضیحی بفر مایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی شخص مقلد با اعتماد به فتوای آن مرجع عمل کند، خداوند از او آن عمل را می پذیرد و خطابودن و یا خطانبودن آن فتوا مربوط به خود مرجع است که در این مورد بحث های مفصلی صورت گرفته است. موفق باشید

38565
متن پرسش

سلام علیکم: استاد گرانقدر وقتتون بخیر. در رابطه با دو پرسش و پاسخی که در مورد جلسه سه شنبه داشتم پاسخ سوال اولم رو قرآنی دادین ولی من فقهی می‌خواستم. من تو این قسمت واقعا سواله برام. آیا به لحاظ فقهی این مطلبی که می‌فرمایید رو بررسی کردین؟ آیا به عنوان مثال رهبری به کسی که حجت بر او تمام شده و می‌داند دین خاتم حق است اجازه می‌دهند به دین یهودی یا مسیحی خود باقی بماند؟ اینجا گره اصلی ذهنی من است و آیاتی که به عنوان شاهد برای بیان مقصودتان می‌آورید ممکنست تفسیر دیگری داشته باشد.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال فقهای ما مبنای فقه شان را از قرآن و روایات اخذ می کنند و از طرفی مفسر جلیل القدری چون علامه طباطبایی که بفرمایند قرآن، اهل کتاب را تأیید کرده است و امری که حاکی از دعوت آن ها به اسلام به معنای شریعت محمدی «صلوات الله علیه وآله» در میان نیست، بعید می دانم نظر فقهی فقها چیز دیگری باشد. موفق باشید

38543
متن پرسش

سلام: جلسه دوشنبه این هفته شما را گوش کردم. سئوالی که دارم اگر انسان خودش رو در معانی یافت کرد و معانی ملکوتی یا معقولند، پایین تر از این حالت زمین و طبیعت و یومیه است و کار و همسر و خانواده و روابط اجتماعیه. این مسائل دون چی میشن؟ چرا من هرگز نمیتونم بدانم مثلا فردا وظیفه ام از صبح تا شام چیست؟ من اصلا نمی‌دونم جایگاه روزمرگیم چیه؟ خلع من رو فرا گرفت! فردا پول از کجا می‌خواد برام بیاد، کجا باید برم برش دارم؟ چطور باید با تک تک آدما برخورد کنم؟ اینها چی میشن؟ مثلا رهبر انقلاب از کجا می‌دوانند باید رمان بخوانند، مدارا بخوانند، با کدام اراده با کدام زمان منظم با کدام حافظه دریابند اصلا معنیه روزمرگیم رو بالکل گم کردم. نمی‌دونم با کی برم با کی نرم، اینها پدر مادر من، دوستم دارند همه اینها یک نوع نگاه عاقلانه است به همه ریز مسئله های دنیا. عقلم حیرانه و قلبم هنوز او نداده کیه و حتی نمیدونه باید صبر کنه فقط می‌دونه باید صبر کنه! چه وضعی افتادم ولی آنقدر می‌دانم من حتی بدنمم هم گرفتار بلایا بوده پس باید نیازمند باشه و خدا هر نیازمندی رو پاسخ گو است. گویا خاطرم میگه باید یک صوری دمیده شه تا همه توهم ها فرو بریزه و قلب با خود در کنار همه با زندگی روزانه باشه! آیا قلب از تن جدا میشه و می‌تونه با خود تن واقعیش باشه هرچند بدن هم یک تنه و روح خودش رو داره و روح تن من نمیدونه کیه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «ره چنان رو که رهروان رفتند» و در میدان زندگی و فعالیت باید حضورمان طوری باشد که در وصف آن فرموده‌اند: «دست در کار، و دل با یار». و این است راز وسعت‌یافتنِ انسان‌ها. موفق باشید

38541
متن پرسش

با سلام: استاد عزیز در مورد احکام فقهی گاهی که پیگیری می کنیم در مورد حکم مسئله ای با یک ذهن کنجکاو یا کمی فلسفی تر با حکمی که فقیه می دهد متفاوت است؟ در طهارت و معاملات و.. یعنی فقیه گاها حکم به پاکی و حلالی و صحیح بودن می دهد آیا این به سهل بودن دین اسلام برمی گردد؟ دوم اینکه استاد عزیز در مورد مباحث عرفانی گاهی یک جمله یا آیه ای در شخصی انقلابی بپا می کند ولی همان جمله در نفراتی دیگر تاثیری ندارد؟ و در آخر استاد عزیز به نظر شما یک راه بهتر که انسان بفهمد خداوند کدام راه را برای انسان بیشتر می پسندد چه راهی است؟ استاد گاهی بین دل وعقل گیر می کنم. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فقیه صرفاً بر اساس تفقه در آیات و روایات نظر می‌دهد با نظر به این‌که سخن قرآن و روایات ماورای عقل جزئی انسان‌ها می‌باشد. ۲. زمینه روحی افراد و اشارت پذیری آن‌ها متفاوت است. ۳. «رَه چنان رو که رهروان رفتند». موفق باشید

38536
متن پرسش

سلام خسته نباشید: زنی هستم مطلقه که مدتی است با آقایی آشنا شدم بنا به دلایلی نمی‌توانم ازدواج دایم داشته باشم. بنظر شما بهتر است با ایشان ازواج موقت کنم و یا همچنان در رابطه دوستی بمانم البته خانواده ام از این موضوع چیزی نمی‌دانند و دوست ندارم کاری کنم که خداوند از دستم ناراحت شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رابطه دوستی با مرد نامحرم خلاف شرع و خلاف حکم خدا است. موفق باشید

38529
متن پرسش

سلام: با توجه به کتبی که پیشنهاد دادید به این نتیجه رسیدم که این عالم تجلی خداست و عالم محضر خداست و خداوند حضور دارند. این حضور را چطور با قلب و وجود میشه درک کرد این عالم ماده و این کارهای دنیایی چطور به وسیله خدا اداره میشه، وظیفه من در این دنیا چیه باید درگیر مسائل دنیایی و مادی باشم از این زندگی مادی من باید به چه چیزی برسم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌جا دیگر جای پرسیدن نیست، جای پای در راه گذاشتن است «خود راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

38526
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم؛ سلام علیکم: ضمن عرض تسلیت شهادت سید مقاومت. ۱.عموم انسان ها مصلحت ۱۰۰ درصدی خود را درک نمی‌کنند و نمی‌دانند بهترین کار چیست، در تصمیمات و انتخابات همیشه سخت انتخاب می‌کنم چرا که نکند فرصت مناسب تری برایم مهیا باشد و من از آن غافل بمانم در انتخاب محل زندگی. انتخاب همسر. انتخاب استاد و...؛ فرصت هایی که با عقل ریاضی قابل درک نیستند؛ چه رزق هایی که از جاهایی، از افرادی به ما می‌رسد که هیچ گمانی نسبت به آنها نداریم؛ چقدر باید رجوع به عقل ریاضی داشت؟ چقدر در انتخابات و تصمیم هایمان با ظواهر مطلوب، کار را پیش ببریم. قاعده کلی چیست؟ ۲. در مباحث فقهی اصولی به مسئله ای برخورد کردیم که عمده افعال حرامی که در دین وجود دارد، بخاطر عدم ظرفیت دنیای مادی و تزاحماتیست که وجود دارد؛ مثلا شراب حرام شده چرا که عقل را زایل می‌کند و دچار مشکلات در این عالم می‌شود وگرنه در عالم دیگر که این زایل شدن عقل ایرادی ندارد و اینکه شعرا و عرفا از شراب و... صحبت می‌کنند، معنای حقیقی آنها که همین شراب مصطلح است، مرادشان بوده. کما اینکه جالب است که خدای متعال در آیات که چندین بار فرموده که خمر گناه کبیر و از عمل شیطان است اما در آیه ۱۵ سوره محمد (صلوات الله) می‌فرماید: و انهار من خمر لذه للشاربین... که انگار خمر یک چیزیست که اینجا حرام اما در عالم دیگر یکی از نعمات الهیست. خلاصه اینکه هرچیزی وجود داره حق است اما شیطان جهت ها را عوض می‌کند و افعال را از جای خودشون در میاره. برای همین بود که خدا یکسری افعال را که انسان ها ظرفیت استفاده از اونها رو نداشتن و دایم باهاش دچار انحراف میشدن و خدا دیگه رحمتی برای اون فعل در آن عالم ندید، اونها رو حرام کرد، کما اینکه برای خمر هم آیاتی داریم که به مرور به حکم حرام رسید. در کلاس بحث شد از اینکه در برابر موقعیت های یکسان می‌توانیم احکام مختلفی داشته باشیم که سید مجتبی خامنه ای هم ظاهرا نظرشون این هست اما اکثریت قبول ندارن. اما جدای از این نظر هم اگر انسان نگاه موشکافانه ای نسبت به احکام داشته باشه؛ همین احکام اولیه و ثانویه خبر از همین احکام متعدد نسبت به یک موضوع می‌دهد که خدا را در شرایط یکسان به انحاء مختلفی می‌توان توجه داشت بهش. ببخشید حرف طولانی می‌کنم؛ مثلا در باب موسیقی هم داریم که نباید مضل عن سبیل الله باشد و تحریک کننده نباشد؛ که یکرسی اهنگ ها برای افرتدی می/ تواند حرام باشد و برای بعضی حرام نباشد و قصه فقه و شریعت ما چیست؟ با توجه به یک سری حقایق، افعالی انجام دهیم که ما را متصل به آن حقایق کنند. عالم ماده محدودیات و تزاحماتی دارد که هرنوع فعلی ظرفیت نیل به حق را ندارد. برای همین افعالی به نام حرام و مکروه داریم. که حرام و حلال برای هرکسی نه به صورت کلی اما جزئی می‌تواند متفاوت باشد، از همین جهت می‌توان‌گفت که انسان ها باید برای خودشان حجت داشته باشند، گویی که باید همه مجتهد در اسلام باشند (نه صرفا فقه موجود).  نتیجه اطاله عرض اینکه ما برای تفقه نیاز داریم که عالم ماده را و قواعد موجود در آن را بشناسیم تا که حکم فقهی ما متصل به رحمت الهی و منجز از عقاب که همان انقطاع از رحمت الهیست، باشد. به نظر می‌رسد که با توجه به روایات و آیات به صورت ضعیف _از جهتی که ظرفیتش را نداریم_ بتوان به قواعد و خاصیت های عالم ماده پی برد، اما چکار کنیم تا عالم ماده را به تمامه بشناسیم؟ ۳. با توجه به تعریف فوق از فقه و شریعت، نمی‌دانم جای مبارزه با ظلم کجاست؟ ما از چه جهت با ظلم در جنگیم؟ از آن‌جهت که نمی‌گذارد ما بوسیله افعالمان به حق متصل شویم؟ از چه جهت نیاز به جامعه ایمانی داریم؟ برای صعود بیشتر به حقیقت؟ چرا مولوی می‌فرماید چون که بی رنگی اسیر رنگ شد موسی ای با موسی ای درجنگ شد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در موقعیت خود نمونه‌هایی را باید مدّ نظر گیریم تا مطابق سیره آن‌‌ها وظیفه خود را انجام دهیم. ۲. آنچه در این دنیا برای ما حجّت است، سیره پیامبر خدا و اهل البیت «صلوات‌الله‌علیهم» می‌باشد که حقیقت دنیا و حقیقت انسان را می‌شناسند زیرا درک خاصیت عالَم ماده به معنای کامل در محدوده ما انسان‌ها نیست، خالق عالم است که خاصیت حقیقی عالم را با همه گستردگی‌اش می‌داند. و در این رابطه شریعت الهی نسبت به علم الهی از طریق پیامبران برای بشر آمده است. ۳. آری! اگر این دوگانگی‌ها که بین انسان‌هااست از بین برود و همه نسبت به حقیقت، آگاه و متعهد شوند دیگر جنگی نمی‌ماند. موفق باشید

38511
متن پرسش

سلام استاد: چرا وقتی دلیل کارهایی که می‌کنیم برای دیگران توضیح می‌دهیم احساس عارفانه ما از دست می‌رود؟ مگر نباید با انسانها با زبان خودشان صحبت کرد؟ بعضی اوقات مجبور به انجام کارهایی هستیم تا فرد مقابل به ما اعتماد کند در این موارد تبعیت تا چه اندازه صحیح است؟ استاد گاهی اوقات تصمیماتی را می‌گیریم که شاید برخلاف میل ما باشد چطور به صحیح بودن آن اطمینان حقیقی پیدا کنیم و بر سر تصمیمات خود بمانیم؟ و در ازدواج تا چه اندازه باید با همسر مشورت کرد؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مهم توجه به سیره اولیای الهی و انسان‌های بزرگ است که در شخصیت انسانی خود نمونه‌اند. ۲. بالاخره بهتر است روح‌های همدیگر را درک کنید. موفق باشید

38497
متن پرسش

سلام: حالتون خوبه؟ خیلی وقت هست که لایق پاسخ شما نبودم اما این موضوع به من جسارت ارسال این پیام را داد. استاد انگار هر انسانی مرکز دنیاست هر کدام از سمت وجود خودشان، این پیوستگی بسیار متحیر کننده است یعنی هرگناه یک فرد علاوه بر خودش به دیگران هم آسیب می‌رساند، چقدر عجیب که یک عدم کنترل نفس من می تواند مسیر فرد دیگری را عوض کند، استاد من تمام عمرم در حال گناه بودم چطور می‌شود طوری زندگی کرد که به دیگران آسیب نرسد راهی هست که خطاهای گذشته جبران شود؟ من امروز متوجه شدم گناهانم باعث آزار و دوری دیگران و علت برخورد های آنهاست، چرا روی دید و بازدید خویشان تاکید می‌شود؟ انسان یک ترازو است که زندگی کنونی در این عصر تعادل آن‌را غیر ممکن می‌کند راه درست و انتخاب درست چه چیزی می تواند باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هرکس و در نسبت با پروردگارش زندگی می‌کند. اگر از بقیه تأثیر می‌گیرد به جهت معنایی است که از خود دارد، حال چه تأثیر مثبت و چه تأثیر منفی و ما با اعمال و رفتار نیکوی خود، نه‌تنها خود را وسعت می‌دهیم بلکه می‌توانیم به مخاطبان خود اگر آمادگی داشته باشند کمک کنیم. موفق باشید  

38485
متن پرسش

سلام حاج آقا: حالتون خوبه؟ تلاش برای ظهور امام زمان یک عمل مستحب است و از کسی سوال نخواهد شد چرا برای ظهور امام زمان تلاش نکردی بهتر است به واجبات اسلام که در قرآن ذکر شده عمل کنیم و چند سالی این مدلی جلو برویم شاید گشایش حاصل گردد. قطعا از سستی و ناامیدی بهتر است. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فرمودند: «منتظران مصلح، خود باید صالح باشند.» به همان معنای رعایت دستورات شرع و انجام وظیفه نسبت به حقوق انسان‌ها. موفق باشید 

38469
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: به تازگی در یکی از استان‌ها مسئولیت استانی در باب امر به معروف و نهی از منکر به حقیر واگذار شده اگر شما به جای حقیر بودید چه کارهایی انجام می‌دادید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار مهم و سنگینی است. به هر حال باید با طرح معارف اصیلی که مبتنی بر «معرفت نفس» و تدبّر در قرآن است، کار را جلو برد و به انسانی نظر کرد که انسان آخرالزمانی است و با ظرفیت خاص در عین آن‌که خودش برای خودش مسئله شده است. با توجه به نکته اخیر عرایضی تحت عنوان «آخرین پیامبر و حضور در انسانیت قدسی» طی دو جلسه شده است. موفق باشید

38468
متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد معظم (زید عزه) و آرزوی سلامتی و توفیقات روزافزون؛ دو نفر از خواهرانم که هر کدام بیش از ۳۳ سال دارند، در گذشته بنا به فضای مذهبی خانواده اهل حجاب و نماز و روزه و اعتقاد به عقاید شیعه بودند، پس از ورود به دانشگاه و بعد از آن تحت تاثیر فضای اینستاگرام و امثال آن و ازدواج با همسری که اهل نماز نبود و متاثر از رسانه‌های بیگانه بود، ابتدا حجاب را کنار گذاشتند و هم اکنون با صراحت دم از عدم اعتقاد به نبوت و امامت می‌زنند و معتقدند عقل انسان و فطرت او برای زندگی درست، کافی است و وقتی ایشان را ارجاع به منابع علمی می‌دهیم به هیچ وجه حاضر به مطالعه و پذیرش ادله نیستند. حتی از من می‌خواهند که حرف شبهه افکنان را گوش دهم و مرا متعصب و جاهل می‌دانند. در فقه شیعه، کسانی که منکر نبوت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و امامت ائمه علیهم السلام شوند، کافرند. آیا خواهرانم که تحت تاثیر مسائل گفته شده به این مرحله رسیده‌اند، کافر محسوب می‌شوند؟ آیا مستضعف فکری نیستند؟ در صورت استضعاف فکری، باز هم مشمول حکم کفر و نجاست هستند؟ برکاتتان مستدام

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این مائیم و آینده ای بس طوفانی که اگر خود را با عمق معرفتی که در آخرین دین هست آشنا نکنیم و در همین رابطه با دیگران حقایق را در میان نگذاریم، باید نگران بود. بی‌حساب نیست که رهبر معظم انقلاب در بیاناتی که با مبلغین و طلاب حوزه‌های علمیه سراسر کشور داشتند فرمودند که نگران تبلیغ هستند. در مورد نکته آخر، آری! این افراد که می‌فرمایید واقعاً مغرض نیستند بلکه تحت تأثیر تبلیغات دشمن و کوتاهی‌های ما می‌باشد و به همین جهت فرموده اند حکم کافر را ندارند. موفق باشید

38466
متن پرسش

با سلام: استاد عزیز به نظر شما این جمله درست است که ما مال شبهه ناک نداریم. مال یا حلال است یا حرام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، مواردی است که فقها باید روشن کنند. موفق باشید

نمایش چاپی