بسم الله الرحمن الرحیم
فهرست مطالب
بازگشت به ادب ايراني و همدلي اسلامي 21
انقلاب اسلامي و چهرههاي گوناگون حقيقت 32
اُنس با حقيقتِ همهي موجودات 35
احساس حضور در تقدير تاريخي خود 37
انقلاب اسلامي و نظر به طبيعت، به عنوان آينهي شهود 38
تحجّر، مانع عبور از نيهيليسم 40
انقلاب اسلامي و نجات از سلطهي غربزدگان 41
در آن صورت غربزدگيِ خود را اثبات کردهايم 42
سرمايههاي معنوي خود را فراموش نکنيم 45
انسانِ تُهي، اَبَر انسان نگردد 49
فاجعهي جايگزيني موزه به جاي معبد 50
انقلاب اسلامي و عبور از توريست 53
انقلاب اسلامي و برگشت به کانون تجلّيات معنوي 54
برکات قرارگرفتن در بستر تاريخي خود 55
راهي براي شنيدن سخن هستي خود 56
ما در هستي خود چگونه «بودني» داريم؟ 57
انقلاب اسلامي و زبان رازآشنا 59
انقلاب اسلامي و راز ظهور شهادتها 60
انقلاب اسلامي و عبور از سيطرهي کمّيّت 61
بودني که انسان به دنبال آن است 65
رجوع به خاطرهي معنوي قوم ايراني 66
وقتي زبان، زبان حکمت و تذکر ميشود 67
انقلاب اسلامي و چشماندازي به معماري سنّتي 68
تفکري که باطن زندگي را ميشناخت 69
برگشت به رعايت جايگاه فرزانگان 75
گمشدنِ پارهاي اصيل از وجودمان! 76
آفات بريدگي از سنّتهاي اصيل 77
تقدير ايران، حلقهي مياني بين شرق و غرب 82
بازسازي فرهنگ ايراني و هماهنگي بين ملتها 83
فرق جوهري روح ايراني با روح غربي 84
انقلاب اسلامی و عبور از اومانيسم غربي 85
عبور از ظلماتِ دوگانگي روح انسان با حقيقت 86
مقدمه
باسمه تعالي
انسان مدرن با هرچه بیشتر خیرهشدن به نیازهای مادی خود و تمرکز به کمّیّتهای عالم، ناخودآگاه از حضور خود در جهان گسترده و لطیف عالم معنویت غفلت کرد، در آن حدّ که گمان کرد تنها جهانِ جدّی و واقعی، جهانِ کمّیّتها است. و از آن طرف هر اندازه در جهان مادی جلو آمد و از آن بهرهمند شد؛ بیش از پیش دست خود را خالی احساس کرد، زیرا از حضوری کیفی در جهان کمّی در غفلت بود. در این فضا بود که متفکران و اندیشمندان جهان متوجه شدند انسان مدرن با خیرهشدن به نیازهای مادی، جهانی را که در دل زندگیِ عادی به آن نیاز داشته و همواره بشر در آن بهسر میبرده، بهکلّی از منظرش به غیاب رفته و تنهاییِ آزاردهندهای را به میان آورده است. این امر موجب شد تا همه به فکر باشند چگونه جهانی را که گمشده است بازیابی کنند تا در افق زندگی در جهان کمّیّتها، آن جهان مدّ نظر باشد.
کتاب «انقلاب اسلامی و جهان گمشده» سعی دارد متذکر این امر مهم باشد که چگونه میتوان در این تاریخ و در این زندگی، حضور در جهان گمشده را با درک حضور تاریخی انقلاب اسلامی به زندگیها برگرداند، و معلوم است که این امر نیاز به آمادگی خاصی دارد.
پیشنهاد ما آن است که خوانندگان محترم، با تأمّل و تعمقِ لازم مطالبِ مطرح شده در کتاب را از ابتدا تا انتها از نظر بگذرانند تا روحِ مطلب شناخته شود و سپس تکتک موضوعات در محافل دوستانه مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. به امید آنکه «جهان گمشده» به طلوع آید.
لازم به ذکر است که مطالب این کتاب، درسگفتارهايي است که استاد طاهرزاده به کمک آنها مباحث «انقلاب اسلامي و جهان گمشده» را طي 15 جلسه مطرح کردند و پیشنهاد میشود برای درک بهتر مطالب به شرح استاد رجوع کنید. البته اين نوشتار هم به طور مستقل ميتواند به عنوان متني با 64 تذکر ما را دعوت به تفکر نسبت به جايگاه انقلاب اسلامي در اين تاريخ نمايد.
گروه فرهنگي الميزان
مقدمهي مؤلف
باسمه تعالي
وقتي به سالهای نه چندان دور مينگريم و انگيزهي تحقق جهاني ديگر، غير از جهان مدرن را در بين متفکران جستجو ميکنيم، که آن جهان، نه جهان گذشته است و نه جهان مدرن؛ ميتوان به اين نتيجه رسيد که حقيقتاً آن جهان، جهاني است که انقلاب اسلامي بنا دارد به بشريت عرضه کند ولي دو عامل موجب شد تا بعضي از متفکران نتوانند گمشدهي خود را در جهاني که انقلاب اسلامي بنا دارد محقق کند؛ بيابند.
يکي از آن عوامل چيزي بود که در بين مؤمنين سنتي و انقلابيون افراطي به چشم ميخورد. يعني کساني که نه متوجهي حضور جهانيِ اسلام بودند و نه متوجهي حضور جهاني انقلاب. اينان در ديوارهي تنگِ برداشتهاي خود از اسلام و انقلاب، هر نگاهي غير از نگاه خود به عالَم و آدم را مطرود ميدانستند و معلوم است که انسان متفکر هرگز نميتواند خود را در کنار چنين افرادي قرار دهد.
عامل دومي که موجب شد آن متفکران به طور جدّي پس از تحقق انقلاب اسلامي، آنطور که انتظار ميرفت وارد ميدان انقلاب نشوند؛ برداشتي بود که از اسلام به عنوان امر قدسي داشتند و گمان ميکردند حضور امر قدسي در امور سياسي از ارزش آن ميکاهد و انقلاب را امري مدرن ميدانستند و تصورشان آن بود که ميتوان در همان جهاني که دنياي مدرن شکل داده، به امور قدسي مشغول بود و ضرورتي براي ايجاد نظام سياسي مطابق آموزههاي ديني در نظرشان پيش نيامده بود، هرچند سعي داشتند در دل فرهنگ مدرن از راهي که انبياء الهي براي بشر آوردهاند، پاسداري کنند.
آنچه متفکراني مانند دکتر داريوش شايگان و دکتر سيد حسين نصر را به حضرت امام خميني«رضواناللّهتعاليعليه» نزديک ميکرد، نگاهي بود که آنها مانند حضرت امام خميني«رضواناللّهتعاليعليه» به شريعت الهي داشتند و هرگز شريعت را در محدودهي ظاهر آن متوقف نميکردند، ولي آنها موضوع ولايت الهي را تا مرز امور اجتماعي و سياسي وسعت نميدادند. در حاليکه وقتي ولايت الهي تامّ و همهجانبه است نميشود که حضور آن ولايت تنها در امور فردي بشر جاري باشد ولي در امور اجتماعي آن جريان نداشته باشد.
آنچه در نوشتهي روبهروي خود داريد تحت عنوان «انقلاب اسلامي و جهان گمشده»، تذکري است همدلانه به متفکراني امثال دکتر داریوش شايگان و دکتر سيد حسين نصر، تا روشن شود جهان گمشدهاي که آقايان در آثار خود متذکر آن شدهاند و دنياي مدرن از آن جهان در غفلت است؛ انقلاب اسلامي است که در بنيان خود در صدد تحقق آن جهان است و آنچه آقاي شايگان در کتاب «آسيا در برابر غرب» مطرح ميفرمايند و بنده در سراسر اين نوشته از آن کتاب بهرهبردهام؛ هماني است که با انقلاب اسلامي ميتوان به آن دست يافت.
آقاي شايگان در کتاب مذکور بهخوبي روشن ميکنند، در آسيا چه سرمايههايي از انسانيت و اشراقات معنوي نهفته است که در غرب از آن خبري نيست، ولي در آن زمان يعني قبل از انقلاب اسلامي، مصداقي متعيَّن براي آن در مقابل خوانندگان قرار نميدهند و بعد از انقلاب به دلايلي که عرض شد و به جهت آنکه انقلاب اسلامي در حدّ انقلاب فقهي تقليل يافت، نتوانستند با روح و گوهر انقلاب رابطه برقرار کنند.
نوشتهي روبهرو متذکر روح انقلاب اسلامي يعني «نبأ عظيمِ» اين روزگار است که به گفتهي قرآن «كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ» آنطور که بعضيها تصور ميکنند نيست، بلکه به زودي متوجه خواهند شد که گوهري است گرانبهاء براي آنکه بشرِ گرفتارِ غربزدگي و نيهيليسم را به وادي معنابخشي برساند.
نوشتهي روبهرو درسگفتارهايي است که ما را دعوت به تفکر نسبت به جايگاه انقلاب اسلامي در اين تاريخ مینمايد. امید است که مورد استفادهي عزيزان قرار گيرد.
طاهرزاده
برای مطالعه کامل جزوه میتوانید فایلهای PDFوDOC را دانلود نمایید.