بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38078
متن پرسش

سلام و درود و نور و رحمت الهی تقدیم به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا و استاد طاهرزاده مهربان. استاد من و چندین نفر از دوستانم خانومهای خانه دار و فعال در بسیج هستیم که مباحث نهج‌البلاغه و مهدویت شما رو دنبال می‌کنیم و مباحثه می‌کنیم. در کنار مشغله های فرزندآوری و مدیریت خانه و همسرداری خیلی دوست داریم برای فرج حضرت حجت ارواحنا له الفدا کاری کنیم که از قافله یاران پیش از ظهور جا نمونیم. دوست نداریم با چند تا کار خیر و برگزاری هیئت و فرهنگی دچار سیرابی کاذب بشیم، این دلتنگی که هر روز صبح به شب میرسه ولی عدم رضایت از خود و اینکه نسبت به قرار و آرامش دل حضرت حجت ارواحنا له الفدا جاهلیم، عذاب مون میده. الان بهترین کار برای فرج اجتماعی همه چیه؟ چیکار کنیم که شرایط ظهور سریعتر فراهم بشه و در امتحانات ظهور پشت رهبر خالی نشه و ایشون از کمی تعداد افراد با بصیرت رنج نبرند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله سخنان مقام معظم رهبری و سیره ایشان برای همه ما حجت می‌باشد و بخصوص که انقلاب اسلامی شرایطی فراهم کرده که هرکس در این تاریخ در هر گوشه‌ای از آن به نحوی حاضر باشد، توفیق انجام وظیفه خود را یافته است. موفق باشید

38053
متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: با توجه به تیمی که آقای ظریف برای تعیین وزراء در نظر گرفته اند، نگرانی جدی وجود دارد‌. سوال اینست که مجلس چقدر دستش باز است که وزرای پیشنهادی را رد کند؟ آیا مجلس می‌تواند همه را رد صلاحیت کند یا چند بار ایراد بگیرد؟ افرادی که برای شورای راهبردی معین شده اند تمامشان مسائلی دارند من جمله در فتنه ۸۸ یا براندازی بعضا شرکت داشته اند. نگرانم انقلاب متوقف شود. شاید الآن شرایط از زمان خاتمی یا روحانی هم سخت تر باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته مجلس موظف است صلاحیت وزرایی را تعیین کند که شأن آن‌ها مناسب مسئولیتی باشدکه در راستای اهداف انقلاب اسلامی قابل تحقق است. حال چه اندازه ممکن است، ما برایشان دعا می‌کنیم. موفق باشید

38029
متن پرسش

ستاد گرامی سلام: ۱. اساسا نگاه قدسی و تمدنی در حکومت اسلامی معطوف به کدام بخش از حکومت است، رهبری یا مقام ریاست جمهوری؟ ۲. آیا ملاک های اعلامی حضرت آقا بر اساس مصادیق موجود در کاندیدها و شریط روز است یا نه؟ ۳. جایگاه ریاست جمهوری در ذیل رهبری ولایت فقیه بیشتر جایگاهی اجرایی است تا ضمانتی در بظهور رساندن جایگاه های قدسی و نگاه تمدنی ولی امر یا چیز دیگری؟ ۴. در شاخص های رهبری کارآمدی و توانایی انجام کار به کرات آمده چه در این دوره و چه قبل، اولا کارآمدی آقای جلیلی در مناصبی که داشته (عمدتا غیر قابل رویت برای عموم) چگونه احراز میشه و مهمتر از آن احراز کارآمدی و اجرایی بودن برنامه های ادعایی ایشان و تناسب آن با محدودیت اجرایی چگونه است؟ (آیا ما توان احراز داریم) در نگاه مدیران نخبه از جمله فرماندهان میدان که مرگ و زندگی‌ جبهه مقاومت را مدیریت می کنند و مهمتر تاکیدات موافق شاخص ها مد نظر رهبری توسط خود ایشان در کارنامه آقای قالیباف که در پایان ماموریت ها اخذ شده چگونه باید از قالیباف عبور کرد و به جلیلی رسید؟ چگونه با عبارت «به عمل کار برآید، به گذشته شخص نگاه کنید کارآمدی را با حرف نمی توان تشخیص داد.»، و در خطاب به قالیباف «مدیر جهادی»، «پرتلاش» ، «شایستگی های شما در مدیریت کارآمد، و تعهد دینی» و ... چگونه در منطق و تعاریف رهبری به جلیلی می رسیم؟ شاید این عدم تفکیک باعث شد ما منفعل در برابر اصلاحات باشیم و حتی نتوانیم تبلیغ کنیم برای کاندید خود (قالیباف) چرا که آنطرف سعید جلیلی بود که نه در قامت مجری قوه مجریه بلکه در جایگاه یک منجی بود، و شاید برای تاکید اصلح بودن قالیباف برای ریاست بر دستگاه اجرایی منجر به لطمه زدن به رسالت انقلاب که حضور در آینده ای غیر از تغییر حکومت شاهنشاهی بود (با فضای که برای جلیلی ساخته شده بود) می‌شد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه قدسی و تمدنی، دو امری نیستند که در نظام اسلامی بتوان آن‌ها را از هم جدا دانست و یکی را به رهبری و دیگری را به جمهوریت و یا رئیس جمهور نسبت داد. آری! آنچه که رهبر معظم انقلاب در مورد نامزدها فرمودند ملاک‌های اساسیِ مربوط به همیشه انقلاب اسلامی می‌باشد. مهم آن است که جایگاه ریاست جمهوری را مانند شهید رئیسی بزرگ مدّ نظر قرار دهیم که در عین اجرایی‌بودن، نظر به اهداف قدسی داشتند. 
در مورد تفاوت آقای دکتر قالیباف با آقای دکتر جلیلی همچنان‌که قبلاً عرض شد باید به جایگاه ریاست جمهوری نظر داشت که اگر ادامه شهید رئیسی در میان باشد، ما به اهداف فاخر و در عین حال ملموس می‌توانیم برسیم و به نظر بنده آقای دکتر جلیلی نسبت به این امر با توجه به شخصیت خاص ایشان، بیشتر موفق می‌شدند؛ وگرنه همچنان که عرض شد جایگاه آقای دکتر قالیباف در جای خود برای ما قابل ارزش است. در این مورد در پرسش و پاسخ‌های متعدد عرایضی مطرح شده است که رجوع به آن‌ها موجب تفصیل این نکات خواهد شد. موفق باشید 
 

37992
متن پرسش

سلام استاد: خدا قوتتون بده ان شاءالله. یک سوالی چند وقته که ذهنم رو مشغول کرده به نظرتون با انتخاب شدن آقای پزشکیان، ما به ظهور نزدیک تر شدیم یا خدای نکرده بداء رخ داده و ... ؟! چون آقا پارسال فرمودند به قله نزدیکیم... یا فرمودند که به دوران اوجی نزدیکیم که از زمان رسول خدا (ص) تا الان اتفاق نیفتاده. حالا می‌خوام ببینم بدا رخ داده خدایی ناکرده؟ یا چطوری می‌شود با تیم آقای پزشکیان، به قله رسید؟ یا شاید بهتره بپرسم این انتخابات، چطوری قراره ما رو به قله برسونه؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور تاریخی انقلاب اسلامی با حالت جهانی و گسترده‌ای که به خود گرفته، در حال صعود است حال باید ببینیم همان‌طور که در جواب سؤال شماره 37991 عرض شد؛ دولت آقای پزشکیان چه اندازه در این حضور قرار خواهند گرفت. موفق باشید

37990
متن پرسش

✅کاش رهبری هم نهج البلاغه می خواند چه بلایی آورده نهج‌البلاغه و قرآن، سر دکتر مسعود_پزشکیان! حالش را خیلی خوب می‌فهمم! هیچ‌جوری نمی‌خواهد برود توی جلد تشریفات و تبدیل به یک رییس‌جمهور بشود! به این دو منبع یادشده زیاد که مراجعه کنی، همین بلا سرت می‌آید! خاکی و خاکسار می‌شوی! فرقی هم ندارد که پینه‌دوز باشی یا پزشک! فیلسوف باشی یا استاد دانشگاه! کارخانه‌دار باشی یا خانه‌دار! برای اهلش، قرآن و نهج‌البلاغه حرف زیاد دارند! یادم می‌آید که سال‌ها قبل یکی از دوستان که تا خرخره غرق متون چپ و کمونیستی بود، شب احیای ماه رمضان زنگ زد به منی که مذهبی هستم و نیستم! حسب‌الحال یک جمله از نهج‌البلاغه بهش گفتم! خیلی خوشش آمد! پرسید این جمله از کیست؟ گفتم: نمی‌دانم مال حضرت علی هست یا نه، ولی در نهج‌البلاغه خوانده‌ام! زد زیر گریه مرد گنده! گفت: باز هم داری از این جمله‌ها؟ تا صبح نهج‌البلاغه‌ی ترجمه‌ی جعفر شهیدی می‌خواندم و دوستم زار زار گریه می‌کرد و مثل بچه‌ها خوشحالی! نهج‌البلاغه را انگار تازه کشف کرده بود! شک کردم که نکند مثل بعضی مواقع مست باشد! نبود! مست جملات قصار نهج‌البلاغه شده بود! کاش معظم‌له هم این کتاب را می‌خواند! کاش این‌همه آدم مدعی اسلام هم جرعه‌ای از آن می‌نوشیدند! قرآن و متن و بطن و عبارات و لطایف آن که بماند! / هرچه می‌گذرد صداقت پزشکیان بیشتر عیان می‌شود، هرچند که من بعنوان شخصی که بعد از سالیان زیادی دوری از صندوق انتخابات به دکتر پزشکیان رای دادم دقیقا عملکرد ایشان را رصد خواهم نمود و اگر لازم بود نقدشان خواهم نمود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که رهبر عزیز انقلاب عصاره درک عمیق قرآن و حکمت‌های نهج البلاغه می‌باشند و ابداً قابل مقایسه با آقای پزشکیان نیستند که در عین علاقه به نهج‌البلاغه بعضاً حتی معنای اولیه آن متن را هم متوجه نمی‌شوند. البته این را به فال نیک می‌گیریم که ان شاءالله دغدغه‌های ایشان، صورت عملی به خود بگیرد. و بتوانند ادامه حضوری در تاریخ انقلاب باشند که با حضورِ شهید رئیسی افق دقیق‌تری جهت ادامه انقلاب در امور اجرایی پیش آمد و رهبر انقلاب در آخرین دیدار با اعضای هیئت دولت سیزدهم متذکر آن بصیرت ها شدند https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=56951   در همین  جلسه به نامه ۵۳ حضرت در نهج البلاغه اشاره می کنند. تعجب می کنم از این جمله شما که می فرمایید: کاش رهبری هم نهج البلاغه می خواند. موفق باشید

37945
متن پرسش

سلام استاد: آیا شما تضمین می کنید که اگر اصلاحات سمت غرب بره داره آخرین نفس هاش را میزنه؟ اگر این مردم ما هستند که با رسانه ها براشون مسائل را وارونه می‌کنند و مردم دوباره به همین ها رای خواهند داد و هر اتفاقی هم بیفته همونجوری که در مناظره ها نظر داشتیم خیلی راحت هر چیزی که خواستند می گویند چون روی جهل مردم خیلی خوب حساب باز کردند و این مردم هم با جان دل پذیرایشان خواهند بود. استاد مسئله اینجاست اگر ما قرار است اجازه بدهیم مردم خودشان فکر کنند که ۱۴۰۰ این اتفاقات افتاد و فکر نکردند که اگر می کردند امروز دیگه این اشتباهات تکرار نمی شد و اگر قرار است که اشتباه کنند تا کی و تا کجا؟ به نظرتون همه این اتفاقات از اون اول تا به اینجا بهونه خدا نیست؟ اگر جواب بله یا نه هستش چرا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید تلاش‌های ارزشمندی که شده است که حتی در دل آن سیاه‌نمایی‌ها منجر به حدود ۱۴ میلیون رأی به آقای جلیلی شد، مورد غفلت قرار گیرد و این حکایت از آن دارد که میتوان تلاش کرد تا سطح فهم جامعه ما رشد کند. ما کوتاهی‌ها و تنگ‌نظری‌هایی داشته‌ایم که بهانه شد تا عظمت‌های حضور تاریخی انقلاب اسلامی درست دیده نشود. موفق باشید

37931
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد طاهر زاده: آقای شکوهیان راد پژوهشگر و مدرس دانشگاه تهران معتقدند آقای علی علیزاده برنامه انگلیس را در فضای اجتماعی سیاسی ایران مشخص می‌کند و الان احتیاج به انسجام و وحدت و نه چند جبهه گی داریم ولی ایشان کد های خاصی را با برنامه ریزی بیان کردند مثل: سرزنش حامیان دکتر جلیلی و دکتر قالیباف نسبت به یکدیگر؛  سرزنش جریان انقلاب و خواص انقلاب نسبت به یکدیگر؛ سرزنش مسئولان و مردم در جریان انقلاب نسبت به یکدیگر. لطفاً نظر و تحلیل تان را راجع به مباحث آقای علیزاده متذکر شوید. با تشکر صوت مطالب ذکر شده در کانال ایتا @SHRChannel https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته نظر هر عزیز جای خود محترم است ولی بنده که تقریباً مطالب آقای علیزاده را دنبال می‌کنم هرچند بعضاً انتقاداتی نسبت به بعضی از سخنان ایشان دارم، به چنین نتیجه‌ای نرسیده‌ام همان‌طور که خود ایشان می‌فرمایند حساسیت ایشان به ایران است آنهم ایرانی که به تعبیر ایشان ایران تشیع و با  حضور ولایت فقیه در نظام سیاسی آن است. موفق باشید

37914
متن پرسش

سلام بر استاد عزیز: بالاخره ملاحظه کردیم که آقای دکتر پزکیان بیشترین رأی را برای ریاست جمهوری در این دوره آوردند. سوال بسیار برای بنده و دوستان پیش آمده است که چه شد بعد از شهادت شهید رئیسی عزیز ما باید بالاخره با صحنه‌ای از نظام دولتی خود روبرو شویم که خواسته یا ناخواسته ادامه شهید رئیسی و دولت او نخواهند بود. نمی‌دانیم چه می‌شود ولی سوالمان این است که چگونه باید آنچه پیش آمده است را تحلیل کرد و نسبت به آن اندیشه نمود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله با ورود و خروجی که در سوال خود پیش آورده‌اید حکایت از آن دارد که باید نسبت به هر رویدادی در تاریخ انقلاب اسلامی بیندیشیم و جایگاه آن رویداد را در دل تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شده است، فهم کنیم. عنایت داشته باشید که به قول آقای دکتر محمد مرندی بعد از شهادت آقای رئیسی ما متوجه نگاه خاصی که جهان نسبت به ما داشت، شدیم و قدرتی که در مواجهه حاکمان جهان نسبت به ایران مدّ نظر داشتند و به نمایش درآمد از یک روز عزای عمومیِ دولت هند تا واسطه قراردادنِ بحرین آقای پوتین را جهت ترمیم رابطه ما با بحرین. https://eitaa.com/jedaaltv/2373 حال در چنین شرایطی که ایران از یک طرف در قوی‌ترین حالات تاریخی خود قرار دارد؛ جریانی به صحنه می‌آید که بنا بر ادعای خود رو به سوی غرب دارد، غربی که نشان داده است نسبت خوبی با ما ندارد. و این‌جا است که ما با آن پشتوانه قدرتی که داریم اگر دولت آقای پزشکیان بخواهد در مقابل غرب کوتاهی کند، عملاً هیبت و قدرت تاریخیِ ایران او را کنترل خواهد کرد تا معلوم شود جریان غرب‌گرایِ کشور ما آخرین روزهای حضور خود را در معادلات تاریخی ما در حالِ گذراندن است و این مائیم که باز به بستری از تاریخ خود برمی‌گردیم که آیت الله رئیسی آن را گشود و در همین صحنه، معنای ادامه آن دولت در نگاهی که به آقای دکتر جلیلی شد، مسئله بسیار مهمی است و این‌جا است که بنده فکر می‌کنم همه چیز دست به دست هم داده است تا ما آخرین قدمهای عبور از جریان غرب‌گرا را برداریم و در افقِ تاریخی خود آقای دکتر جلیلی را در آینده خود احساس نماییم. موفق باشید

37912
متن پرسش

سلام استاد: شکست جبهه انقلاب و رای آوری مجدد دروغ و نفاق و تیم امتحان پس داده‌ی آقای روحانی رو تسلیت عرض می کنم. مردم به امتداد روحانی رای دادند. مردم به شخصی رای دادند که پشت سر هم گفت من هیچ چیزی نمی‌دانم و هیچ برنامه ای ندارم و هیچ کاری هم نمی‌توانم بکنم. بعد از شهادت شهید رئیسی. استاد وقتی شورای محترم نگهبان اجازه میده که چنین تفکری دوباره پا به عرصه انتخابات بذاره و عملا مملکت رو در معرض رای براندازان قرار میده دقیقا ما چرا باید بریم برای انقلاب گریبان پاره کنیم و بگیم نامزدی که شورای نگهبان صلاحیتش رو تایید کرده دروغگوست و کشور و انقلاب رو به پرتگاه خواهد برد و نباید بهش رای داد؟ فکر می‌کنم بهتر باشه از مبارزه برای جمهوری اسلامی ای که خودش میدون رو تقدیم به امثال پزشکیان میکنه دست بکشیم. شورای محترم تایید میکنه بعد طلبه و بچه حزب اللهی باید به آب و آتش بزنه که رای جمع کنه برای انقلاب. واقعا مسخره هست. رهبری فرمود جهاد تبیین کنید. بعد پزشکیان میاد کل جبهه انقلاب و تمام دستاوردهای شهید رئیسی رو به آب خوردن زیر سوال میبره و حالا بیایم جمعش کنیم که نمیتونیم. صلاح مملکت خویش شورای نگهبان داند. خود رهبری فرمود مگه همه مردم توان تشخیص دارن؟ کلی از مردم اسیر شدید هوای نفس هستن. به قول خودتون آقای روحانی با تحریک نفس اماره مردم رای آورد. ما چرا به اینا میدون میدیم؟ اینکه دیگه تقصیر خودمونه. کلا دو سال و نه مال دولت دست انقلاب بود و ویرانه ای که تحویل گرفت رو داشت درست می‌کرد که دوباره دولت رو تقدیم به امثال روحانی کردیم. اگر میگن مشارکت خیلی پایین میشه باید گفت که یک چهار سال اگر با مشارکت پایین هم باشه بالاخره کشور از این وضعیتی که روحانی و تفکرش به وجود آورده تا حدی خارج میشه و دیگه خود به خود مشارکت بالا خواهد رفت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد کم نیست، حداقل فراموش نفرمایید که شورای نگهبان کدام آقای پزشکیان را تأئید کرد و بعد جریان اصلاح‌طلبی چه شد که متوجه گشت می‌تواند او را طعمه خود قرار دهد. عرایضی در شب گذشته به عنوان نگاه به کربلا و تاریخی که در کربلا شروع شد عرض شد امید است کمکی باشد برای هرچه بیشتر نسبت به درک تاریخی که در آن حاضر هستیم. https://eitaa.com/matalebevijeh/17133. موفق باشید

37907
متن پرسش

«بسم رب الزهرا» زندگی و حیات ما در اقبال و ادبار غفلت و یاد امید و بی امیدی خوف و رجا رفتن و ماندن جنگ و صلح ظلالت و روشنایی بودن و نبودن… است که راه خود را در پیش می‌گیرد و گاه به جریان و سیلان می افتد تا مرز حضور خویش در صحنه های گوناگون حق را به یاد ما آورد و ما را به صداقت در عهد تاریخی مان دعوت کند.  ما همه اهل فراموشی و روزمرگی و نسیانیم و خوب می‌دانیم چه زود توبه هایمان رنگ و بوی قداست از کف می دهد و در تیرگی وجودمان ناگهان با جرقه کوچک یاد و نشان و اشارتی به او، خود را در گم‌راهی میابیم آری گم‌راهی... نه آنکه در راه نیستیم بلکه مقصد و غایت و افق اجمالی راه را از یاد می بریم و اعمال و اهداف و کارها رنگ پوچی و بیهودگی می‌گیرند و تنها از آنها صورت و ظاهری به غایتِ اکنون می ماند. اثر و تاثیر غرض های مدنظر ما می ماند و از یاد می‌بریم که منزلگه غایت ما نه در تاثیر و پیروزی و فتح است نه در شکست و به هدف رسیدن. ما تنها در صراط خود به مرگ فراخوانده می‌شویم. راهی که از بودن ها به نبودن ها می‌رویم تا دوباره بیابیم و خود را در گشودگی هستی و وجود خویش دوباره بیازماییم و جلوه کنیم و بتابیم و دوباره رنگ خاموشی بگیریم و در نبود نورِ راه و مقصد همه چیز را فراموش کنیم تا دوباره بی تاب و بی قرار و گمشده راه او باشیم. ما در هراس و ترس از دست رفتن داشته ها و تعلق هایمان به هر ریسمان پاک و ناپاکی دست می آویزیم و می خواهیم خود را نجات دهیم و امان که هر ریسمان بر فرورفتن بیشتر عمق چاه تاریکی و ترس ما بیفزاید و ما را بی پناه تر کند. آری پناهِ تعلق، عادت و روزمرگی و هرروزگی پناه هر هستی غیر از او… و اما او نه ناظر بیرون نشسته است نه غایب بر احوال ما. اوست که ما را دوباره به خویش فرامی‌خواند و در پناه خود کنام گرمی مهیای ما می‌کند و دوباره و چندباره با هجوم حوادث و ابتلائات گوناگون خانه خرابمان می‌کند تا در راه بودن مان را به یاد مان آورد و دوباره به یاد آوریم که «فَکَأنَّ اَلدُّنْیا لَمْ تَکُنْ وَ کَأنَّ اَلْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ» دنیا گویا هرگز نبوده است و آخرت و عاقبت... ما می‌رویم و می‌رویم تا به آنجا که خود خیال رسیدنش را داریم رسیم که ناگهان خود را گمشده و تنها و دور از پناه او میابیم و می‌بینیم او در بر ما نیست. ما او را هرگز در یک لباس و جای مشخص و معین تکراری نمی یابیم . ما به دنبال اوییم و او از ما خواهد گریخت و هرچه بیشتر بدویم او تند تر از ما خواهد گریخت آری تنها اوست که ما را فرا خواهد خواند به هر صورت و تجلی و وقت و اراده که خود بخواهد و بداند. ما در راهیم و از آن اوییم و در تاریکی ها و گمراهی ها نیز به سوی او می رویم و تنها چشم انتظاریم تا او بر اسم رحمان و رحیم و قادر و حی و قیوم… خود بر ما رخ بتاباند تا در راه، راه را از سر بگیریم و به سویش بازگردیم. او شنوا و بینای تک تک لحظات و بی قراری و آشفتگی ماست و ماییم که او را در صحنه و لباس صورت نو فراموش می‌کنیم. آری باید چشم بشوییم و دوباره او را در صورت و تجلی تازه خود بیابیم و از یاد مبریم که او هدایتگر و نویسنده قصه پر پیچ و خم ماست. و ماییم که باید چشم خواندن این قصه را در بند بند لحظات و ایام خود در این دفتر بیابیم که ما همه با هم از آن اوییم و در کثرت راه ها به سوی صراط مستقیم او باز خواهیم گشت چه در غفلت از این بازگشت چه در یاد و خود آگاهی از آن و شاید این گمشده، درکِ تقدیر توحیدی زمانه مان باشد. امید که تاب دل کندن از عطایا و داده هایمان را داشته باشیم تا او را در وسعت دوباره خودش بازیابیم و در گذر ایام و حوادث و صحنه های گوناگون صراط مستقیم انقلاب مان ایمان خود را نو به نو با او بیابیم و تازه کنیم و با ایمان و مناسبات مرده دیروزین‌مان هرگز به سوگ و عزا ننشینیم. یا حق انتخابات ایام الله انقلاب ما و انقلاب اسلامی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یعنی ایمان، این یعنی در راه‌بودن، و راه را محل توقف ندانستن.
هر کس با استقرار در وجود خویش و گشودگی که در این استقرار نسبت به دیگران برایش پیش می‌آید ، حکایت گشودگی وجود را در خود احساس می‌کند و او را به تفکر می‌خواند، تفکری که چیزی جز نظر به وجود در مظاهر مختلف نیست و این غیر از جمع آوری معلومات زیادی است که ما را  در خود متوقف می‌کند، غافل از آنکه در تاریخی قرار داریم که تاریخ حضور در عالم و آدم است با وسعت دادن خود و یا درک وسعتی که در خود داریم. این است وظیفه امروزین ما و معنایی که باید از خود به میان آوریم. موفق باشید    
 

37906
متن پرسش

با سلام و عرض خدا قوت خدمت شما و آرزوی سلامتی برای شما عزیزان و استاد گرانقدر و بسیار عزیز و محترم: سؤالی دارم خدمت استاد عزیز: خوب اکنون که دارم این سؤال رو طرح می‌کنم و سؤالی است که چندین سال هست در ذهنم همیشه هست، روز انتخابات مرحله ی دوم هست و خود هم همچون دور اول رأیم را با قاطعیت به دکتر سعید جلیلی داده ام و از این حیث خوشحال بوده و خیالم راحت است از انتخاب آگاهانه و همچنین ادای تکلیفی که داشته ام. نمی دانم فردا چه کسی انتخاب خواهد شد اما چیزی که هست به نظرم می رسد در این سالیان اخیر و همین طور امسال، خوب درسته که در ایام انتخابات رقبا و هواداران کاندیداهای مختلف همگی شاید به نوعی روی ضعف های رقیبان خود تمرکز نموده و از روش های مختلف و نقدهای مختلف استفاده می کنند تا خود را موجه تر و مناسب تر در انظار عموم جلوه دهند، خوب در همه جای دنیا هم همینطور هست در دنیای امروز... اما چیزی که برایم سؤال هست اینکه در مملکت ما که می گوییم شیعه و الگویمان همیشه اهل بیت (ع) هست و حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) ... خوب شاید از طرف رقبای ما که گرایش به غرب دارند از نظر برنامه و اجرا و ... اگه تخریب و احیانأ انتقادهای غیرمنصفانه صورت گیرد انتظار کمتری هست ولی اینکه عزیزان انقلابی و مرجع ها یا رسانه ها و افراد انقلابی این نوع از نسبت دادن ها و تخریب ها و انتقادهای این چنینی که رقیب را در حد دشمن و منافق و همراه دشمن قلمداد کردن آیا درست هست؟ آیا این نوع از رفتارهای تخریب گرانه در منظر عموم جامعه باعث رواج بداخلاقی ها و اختلاف ها در سطح جامعه و بدبینی نسبت به مسؤلین نمی شود؟ آیا همین اتفاق باعث این همه عدم اعتماد مردم و ایجاد سیاهی نمایی در جامعه و رواج بی اعتمادی نشده که ثمره ی آن این کمتر شدن سال به سال مشارکت و اقبال مردم به انتخابات ها گشته؟ خوب همه این رؤسای جمهور و مسؤلین بلند پایه که در این چند دهه همگی کسانی بودن که در انقلاب نقش داشتن و سالها در مناصب مختلف نظام و همراه نظام بوده اند و از فیلتر‌های مختلف صلاحیتی گذشته اند و با وجود اینکه از سوی نظام طرد شده اند و محکوم شده اند اما باز در انتخابات های مختلف و از جمله همین انتخابات به پای صندوق های رأی آمده و انبوهی از رأی دهندگان را هم با خود جذب انتخابات و مشارکت در آن کرده اند و این یعنی اینکه همچنان به اصل نظام پایبند هستن و گرنه مثل خیلی از اپوزیسیون خارج از کشور که همیشه مردم را ترغیب به براندازی و عدم شرکت در انتخابات می نمایند اینان هم همین کار را می کردند ولی ... چرا با همه این اوصاف ما انقلابی ها و رسانه های انقلابی در این حد از بدبینی و سوء ظن در زمان انتخابات آنها را تا حد دشمن و جاسوس (!) در اذهان ملت یاد می نماییم.‌ مثلاً در همین دور اول کاندید منتسب به جریان اصلاحات نفر اول شد و بیش از ۱۰ میلیون رأی کسب کرد. سؤال این جاست که آیا این نسبت دادن اتهاماتی مثل جاسوس و دشمن و از این قسم... آیا نوعی عدم احترام به رای ۱۰ میلیون هموطن و رأی آنها نیست؟ آیا این باعث بدبینی بیشتر مردم نسبت به مسؤلین نمی شود؟ باعث اختلافات مختلف و ایجاد دو قطبی ها نمی شود؟ لطفا شما استاد گرامی معیار و ملاک درست اخلاقی در این زمینه را مطابق سیره اهل بیت (ع) و آنچه درست و الگو هست و جامعه ساز می باشد را بفرمایید. خیلی ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوب متوجه شده‌اید که ما نباید آنانی که به نحوی خود را متعلق به انقلاب و رهبری می‌دانند هرچند از نگاه سیاسی و عقیدتی همراه ما نیستند را نفی کنیم مگر آن‌که با گفتگویی که با آن‌ها پیش می‌آوریم متذکر حقیقتی شویم که بعضاً گُم می‌شود و روش رهبر معظم انقلاب در این رابطه بسی حکیمانه است و مطمئن باشید اگر درست عمل کنیم بسیاری این افراد که به ظاهر با ما یگانه نیستند، یگانه خواهند شد. قرآن می‌فرماید: «وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ» خوبى و بدى برابر نيستند. همواره به نيكوترين وجهى پاسخ ده، تا كسى كه ميان تو و او دشمنى است چون دوست مهربان تو گردد. موفق باشید

37905
متن پرسش

سلام: در این روز عید ملت ایران متنی نوشتم برای فردا لطفا مطالعه بفرمایید و دیدگاهتان را بیان کنید. به نام پرودگار آشکار و نهان. در این چند روز از عمرمان سعی و تلاشمان بر آن شد تا در مسیری قدم برداریم که به آن اعتقاد داشتیم و در مسیری قدم گذاشتیم که خلوت تر از دگر مسیرها بود. هر روز بر فکر این بودیم که چگونه حرف خود را به گوش مردم برسانیم و تبیین کنیم، این حرف از روز روشن تر را که امروز در سایه مانده. حرفی که واضح است ولی شنیده نمی‌شود. آمدیم وسط برای اینکه خون شهدای خدمت فراموش نشود و آمدیم وسط تا دوباره مثل غدیر حرف زمین نماند و سقیفه شکل نگیرد آمدیم وسط تا صدای بچه‌های مظلوم غزه خاموش نشود آمدیم وسط تا شهادت و مظلومیت بهشتی فراموش نشود آمدیم وسط تا آنقدر همه چیز یادمان نرود که روزی در برابر امام خود بایستیم و او را شهید کنیم تا عده‌ای بیدار شوند. آمدیم تا کربلا پیش نیاید. آمدیم که اگر ادعای درستی و حق می‌کنند و خود را برتر جلوه می‌دهند اگر حاضر باشند داستان مباهله را یادشان بیاوریم خلاصه و خلاصه آمدیم تا ...... هر کس آمد با هزار دلیل شاید مثل روز‌های اول که دغدغه نمی‌گذاشت بشینیم ولی نمی‌دانستیم باید چگونه حاضر شویم و چه کار کنیم. امروز هم انتظار نتیجه همانطور بی قرارمان کرده باشد. ولی باید بتوانیم دوباره بنشینیم و به فردا فکر کنیم و توسل کنیم تا هرچه خیر این مردم و مملکت امام زمان است اتفاق بیافتد. باید امروز فکر کنیم و ببینیم فردا قرار است چگونه در صحنه جمهوری اسلامی نقش بگیریم. در اول متن گفتم که چرا به میدان آمدیم ولی هدف اصلی این بود: ما آمدیم وسط میدان تا بار دیگر میراث امام را زنده نگه داریم و سعی کنیم گفتمان امام بر ادامه مسیر کشورمان حکومت کند. شاید نیت‌های اول متن نیت‌های انگیزه بخشی بود و هست ولی آنها لبه مرز پرتگاه است. چرا که اگر دیگری بر ما حاکم شود شاید نتوانیم به خود او فکر کنیم چون در این ایام با او مانند یک کافر و منافق روبه‌رو شده بودیم شاید اصلا نتوانیم به مقام ریاست جمهوری جمهوری اسلامی ایران فکر کنیم و این جایگاه را در افراد خلاصه کنیم و به خود جایگاه فکر نکنیم این جایگاه جایگاه ریاست جمهور است. یعنی از فردا محترم است همانگونه که تا الان بوده و نه اینکه از فردا به نظر برخی مقام تحمل و انزجار بلکه مقام احترام، سعی و تلاش و کوشش و هم افزایی و هم پیمانی و کمک به همدیگر است ورای اینکه چه کسی بر سر کار بیاید. ما یادمان رفته، که خود آمده‌ایم به یاد آوریم. ما خداوند بلند مرتبه را یادمان رفته ما مردم را یادمان رفته ما یادمان رفته که ما کاره‌ای نیستیم ما بعضی اوقات متصور می‌شویم که اگر ما نبودیم فلان اتفاق نمی‌افتاد و انقلاب جایگاه الان را نداشت انگار که ما که هستیم. ما فراموش کرده‌ایم که خدا هست و شاید با نیت درستی حاضر نشده بودیم و الان هم یادمان رفته که خدا هست و هر کس بر مسند ریاست جمهوری بنشیند نمی‌تواند بدون توکل به خدا و بدون حمایت و استعانت مردم کاری را از پیش ببرد برای همین است که حال دلمان خراب است. الان فقط خدا باید به کار‌ها نتیجه دهد پس دست به دامان حضرت حق بهترین و خیر را بخواهیم و بدانیم همه فرزند انقلاب هستیم و همه فردا باید برای رشد و پیشرفت کشور در کنار هم خستگی نشناسیم و در خستگی ها هم را احیا کنیم و در ندانستن ها هم را کمک کنیم و نگذاریم جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی جایی احساس خدشه کند و در جهان جایی کم بیاورد بلکه مثل یک تسبیح دست به دست هم فرای هر جناحی برای انقلاب هم افزایی کنیم و مانند تمام سنگ‌های یک کوه در برابر ظلم و زورگویی و دشمنان بایستیم. و مانند تمام چرخ‌دنده های یک ماشین به سمت قله و پیشرفت با سرعت حرکت کنیم. به امید آنکه به فردا‌ی خود و ایران فکر کنیم و به امید اینکه از سیل حرکت انقلاب عقب نمانیم و به امید فردایی پرشکوه برای ایران و ایرانی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که به خوبی می‌فرمایید ما در هر مرحله و پیش‌آمدی که در انقلاب پیش آمده و پیش می‌آید باید بدانیم چگونه در بستر صحنه‌های مختلف جمهوری اسلامی نقش خود را ایفا کنیم تا درخششی باشد بعد از درخششی و امیدی باشد بعد از امیدی به همان معنایی که با تمام جان می‌دانیم انقلاب اسلامی آغاز تاریخی است ماورای تاریخی که جهان مدرن مقابل ما گشوده است. نکاتی در جواب سؤال شماره 37914 پیش آمد. به امید آن‌که متوجه باشیم افقی که شهید رئیسی در این مرحله از انقلاب گشودند و معنای دولت اسلامی را به میان آوردند، امری است که تازه شروع شده است. عرایضی در شب گذشته به عنوان اولین شب نگاه به کربلا و تاریخی که در کربلا شروع شد عرض شد امید است کمکی باشد برای هرچه بیشتر نسبت به درک تاریخی که در آن حاضر هستیمhttps://eitaa.com/matalebevijeh/17133 . موفق باشید    

37893
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: همه پرسشهایی که در مورد تایید آقای پزشکیان در سایت بود مطالعه کردم و از روی محبت و خیرخواهی چند نکته عرض می‌کنم: ۱.نامه حمایت آقای داوری تاریخ دارد، ۱۲ تیر ۱۴۰۳ پس این توجیه که دکتر داوری پزشکیان قبل را تایید کرده منتفی است. ۲. در متنی که ارجاع دادید که بخوانیم که توسط آقای ... نوشته شده و در کانال وارستگی هست، نکته آزاردهنده‌ای به نظرم آمد که لازم دانستم بالاخره مطرح کنم. اینکه بنویسند آنان که با سخن فلسفه آشنا نیستند شاید ندانند که ما با سخن فیلسوف در چه شور و شعفی حاضریم، دقیقا بوی همان تحجری را می‌دهد که آقای داوری بعد از انقلاب حس کردند و شاید تحجری باشد بسیار نامحسوس، شاید کسی زبان فلسفه را بداند و اتفاقا به همین دلیل درک کند که چقدر حب و بغض بر روی اندیشه اثرگذار است و الا استاد داوری بعد از ۹۰ سال عمر بصیرتی کمتر از بچه‌های انقلابی فلسفه نخوانده اما روشن ضمیر نداشتند و کسی که در دلدادگی به ایشان است نخواهد که بپذیرد که می‌شود استاد داوری عزیز هم اشتباه کند و بازی بخورد و هرکس با این موضع‌گیری ایشان مخالف است و از این‌همه کتاب خواندن سرخورده شده، بی‌تفکرِ بی‌سواد! فلسفه نفهم نیست. استاد ما می‌دانیم که قاطبه مردم نه استاد داوری را می‌شناسند نه با حمایت او رای شان تغییر می‌کند من این سطور که برایم مثل رنجنامه است را نوشتم تا عرض کنم ما با تعصب ِ در تفکر مواجهیم اگر شما هم این خطر را حس نکنید و رفاقت شما با آقای .... اجازه ندهد که به ضعف بصیرت استاد داوری و کسانی که از سر محبت و دلدادگی به ایشان لغزش را کمال توصیف کنند نبینید ما از احساس تنهایی در عالم اهل فکرهای انقلاب دق می‌کنیم اشکال اصلی نامه استاد داوری حمایت از پزشکیان که ۱۷ خرداد ۱۴۰۳ میثاق‌نامه جبهه اصلاحات برای حضور در انتخابات را امضا کرده و هرکس بگوید تو نامزد اصلاحات هستی را دروغگو می‌داد، نیست اشکال نامه استاد داوری شباهت محتوایی به نامه آقای هاشمی رفسنجانی در خرداد ۸۸ است اینکه اگر مشارکت کم باشد کار به ناآرامی می‌کشد: «زیرا نتیجه زودهنگام آن مي تواند افتادن کشور به راه ستیزه ها و کشمکشهای خطرناک و غفلت از گرفتاریها و مشکلات و دوام پریشانی و فساد باشد.» و پارگراف قبل آن: «اکنون رأی می دهیم که آیا ایران بماند و بکوشد بعضی دردهای مهلکی را که دچارش شده است درمان کند یا به راه وخيم تر شدن آن دردها و گرفتاریها و افتادن در ورطه های خطرناک جنگ و ویرانی برود.» که بوی تهدید و گرا برای نا آرامی و نابودی ایران می‌دهد. مگر ایران با یک مشارکت کم یا با یک انتخاب نادرست نابود می‌شود؟ استاد واقعا این متن و قلم یک استاد فلسفه است؟ همو که سال گذشته جمله به جمله کتاب آزادی قانون سازمان اش را با حوصله با هم خواندیم؟ کاش تفکر از تعلق‌های فردی و جناحی آزاد می‌شد و تنها در خدمت حقیقت قرار می‌گرفت. استاد ما از این شکافی که در خودی‌ها حس می‌کنیم احساس بی‌خودی داریم ما داریم دق می‌کنیم 😭

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد این موضوع، موضوعی نیست که بخواهیم با چند جمله آن را تمام شده بدانیم و اتفاقاً در آن نامه و یا مقاله مفصلی که در اسفندماه چند سال قبل مربوط به آینده نوشتند و واژه «جهان بین دو جهان» را به میان آوردند؛ ما یافتیم که می‌توان از طریق توجهات خود آقای دکتر داوری به جای حضور در جهانِ توسعه یافته که در نوشته های اخیرشان بیشتر به آن پرداخته اند، به جهان بین دو جهان فکر کرد. متن نامه و مباحثی که پیش آمد در ابتدای کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهان بین دو جهان» موجود است و اینجا است که می‌توان متوجه بود ما در حضوری خود را تعریف کرده ایم که ممکن است آقای دکتر داوری این حضور را برای خود به جهت مخاطبان و موقعیت خود ممکن ندانند. هرچند که اگر در آن نامه ملاحظه کنید آن حضور را مدّ نظر دارند. حال آیا اینکه در آن مقاله فرمودند: «من شکست خورده ام» جایگاهش کجاست، باید به اندیشه نشست و این جا است که ملاحظه فرمودید در جواب سوالهای رفقا عرض شد ما تعریف دیگری از خود در نسبت با انقلاب برای خود داریم. آری! باز باید به اندیشه نشست. موفق باشید          

37881
متن پرسش

سلام: خدا قوت. نظرتون درباره متن اخیر دکتر داوری در مورد ریاست جمهوری آقای پزشکیان چیه؟ نه از باب کنجکاوی و نه به اعتبار زیرسوار بردن دکتر داوری که از روی حیرت می‌پرسم. که چگونه نسبت بین زمان شناسی و توسعه نیافتگی و راه‌جویی و این بیانیه در باب دکتر پزشکیان رو جمع کنم؟ متن دکتر داوری: ‌ ‌بیانیه رضا داوری اردکانی در حمایت دکتر مسعود پزشکیان: به نام خداوند جان و خرد. انتخابات روز جمعه ۱۵ تیرماه را با هیچ انتخاباتی قیاس نباید کرد. این انتخابات می تواند چیزی ورای رأی دادن به این یا آن نامزد یا به فلان رسم و شیوه سیاسی باشد؛ بلکه انتخاب میان بودن و نبودن ایران است. اکنون رأی می دهیم که آیا ایران بماند و بکوشد بعضی دردهای مهلکی را که دچارش شده است درمان کند یا به راه وخیم تر شدن آن دردها و گرفتاریها و افتادن در ورطه های خطرناک جنگ و ویرانی برود. البته به دکتر پزشکیان از این جهت باید رأی داد که او شایستگی های بسیار دارد و به آنچه می گوید عمل می کند. در دوران وزارتش نیز به کارهای مهمی چون توسعه دوره های تخصصی و فوق تخصصی پزشکی و پیشرفت حوزه رادیوداروها و توسعه بیوتکنولوژی (زیست فناوری) اهتمام موثر داشته است و اگر به ریاست جمهوری انتخاب شود می کوشد با همکاری اهل صلاح و تدبیر و مشورت با صاحبنظران و کارشناسان تا جایی که می تواند مشکلات را رفع کند و دردهای کشور را کاهش دهد. اما وجه مهمتر قضیه این است که رأی دادن به او رأی دادن به بقای ایران است.  او گرفتار سوداها و اوهام بیهوده ای که ایران را به سوی ورطه های خطر و تباهی می برد، نیست. رأی ندادن در این دور انتخابات را دیگر نمی توان مقاومت منفی خواند زیرا نتیجه زودهنگام آن می تواند افتادن کشور به راه ستیزه ها و کشمکشهای خطرناک و غفلت از گرفتاریها و مشکلات و دوام پریشانی و فساد باشد.  مردم ایران مسلما کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمی کنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کرده اند. ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد زیرا ایرانیان در تنگناها به کشور خود پشت نمی کنند. ایران می ماند و باید بماند تا زخم هایی را که در جان و تن خویش دارد التیام بخشد.  رضا داوری اردکانی ۱۲ تیر ۱۴۰۳ اگه صلاح می‌دونید خصوصی برام بفرستید و باز اگر مصلحت بود در کانال نشرش دهید. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده پیام آقای دکتر داوری اتفاقاً مسئله و موضوعی است که ما را دعوت به اندیشیدن و باز اندیشیدن در این زمانه می‌کند. اولاً: جناب استاد امیر نجاتبخش در مواجهه با آن پیام نکته دقیقی می‌فرمایند که ابتدا خوب است بدان توجه شود.
«خدا را شکر که در میان ما هنوز فلسفه هست. هنوز کلامی هست که ما را تکان دهد و بار دیگر همه چیز را در مقابل ما ویران سازد تا از نو ساخته شویم.
🔹 آنان که با زبان فلسفه آشنا نیستند شاید ندانند ما با سخن فیلسوف در چه شور و شعفی حاضر می‌شویم.
🔸 ابن سینا در نیمه‌های شب در میان کتاب‌ها با سخن حکیمان و فیلسوفان آنچنان وجدی می‌یافت که می‌گفت اَینَ المُلوک وَ اَبنا المُلوک.
🔹 شاید هنوز در میان ما کسانی هستند که می‌گویند ابن عربی سنی است و به حقیقت راه نیافته، اما نمی‌دانم با سخن حضرت روح الله چه می‌کنند آنجا که راه آینده جهان را با درک ابن عربی میسر می‌دانست و سیاستمداران بزرگ را به آن دعوت کرد؟
🔸 آری مگر ما با ابن عربی سنی شدیم که با فیلسوف بزرگ عصرمان بسیجی نباشیم؟ 
🔹 آری امر دشواری است و آنان که عزم و همتی داشته باشند تا با سخن فلسفه روبرو شوند جز راه حضرت روح الله راه دیگری در مقابل خود نمی‌یابند.» (حجت الاسلام نجاتبخش).
ثانیاً: باید در این مورد بحث شود که کدام داوری و کدام پزشکیان؟! آقای دکتر داوری که آنچنان برای شهید آوینی اشک می‌ریزد و در عین حال سخت نگرانِ غلبه تحجّری است که بنا دارد خود را به آقای دکتر جلیلی تحمیل کند. که البته و صد البته تفکرِ تاریخی دکتر جلیلی ماورای میدان داریِ چنین جریانی است ولی بالاخره ما هنوز از این نوع تنگ نظری ها که در بین مان هست، عبور نکرده ایم. و کدام پزشکیان را دکتر داوری پشتیبانی می‌کند؟ پزشکیانِ دیروز را که شورای نگهبان نیز تأیید کرد؟ و یا پزشکیان امروز را که برای رأی آوردن، تا این اندازه از ساده ترین فهم تاریخیِ انقلاب اسلامی دور افتاده است. و البته در این موارد باید در جلساتی که پیش می آید فکر کرد، آن هم به انقلابی که بنا است در منظر شخصیت حضرت روح الله به گفته آقای نجاتبخش، ما بسیجی حضرت روح باشیم. این است معنای زندگی و این است آینده ای که در پیش است. در این رابطه نگاهی به جواب سوالات 37883  و 37884 بیندازید . موفق باشید      

37877
متن پرسش

سلام: چند وقتی هست من نسبت به زمان و روزگار احساس خاصی پیدا کردم نمیدونم نشئت گرفته از حالات روحی ام هست یا واقعیت داره. احساس می‌کنم زمان مثل قبل یا حتی ماههای پیش نیست انگار قراره اتفاق مهم و خاصی بیفته خدا هم از این نوع گذران زندگی خسته شده انگار دنیا داره به آخر میرسه؟ احساس می‌کنم روزها داره زود سپری میشه تا به یک زمان خاصی برسه. انگار سال های پیش روزگار داشت آرام آرام طی می‌شد بدون هیچ عجله ای ولی الان انگار اون آرامش در سپری شدن روزها نیست. حتی وقتی سرگذشت بعضی علما را مطالعه می‌کنم احساس می‌کنم این زمان با زمان آنها تغییر کرده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ما در تاریخ خود هستیم که تقدیر آن نیست انگاری می باشد و ظرفیتی که بشر جدید برای انسانِ آخرالزمانی شدن دارد. این جا است که مکرراً عرض شده است که اگر نتوانیم با تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شده است و مردانی چون حاج قاسم را متولد می‌کند، باز نیست انگاری. با این نگاه در رجوع به قرآن و روایت می یابیم که چه اندازه می‌توانیم بیش از دیروز باشیم. موفق باشید 

37869
متن پرسش

با سلام استاد طاهرزاده: برای کسی که حدود ۳۰ سال از عمرش را پای مباحث شما سپری کرده می دانم این نوشته آب در هاون کوبیدن است و توجیهی برایش تراشیده می شود. در افتضاح انتخابات دور اول ۶۰ در صد نیامدند از ۴۰ در صد باقی مانده حدود نیمی به گفتمان انقلاب رای ندادند یعنی بوضوح اکثریت قاطع گفتند ما این تفکر جبهه انقلاب را قبول نداریم و چه قدر روشن است برای کسی که قضاوت پیشینی نداشته باشد اضافه بر آن کسی که در متن اجتماع باشد بوضوح می بیند چند درصد قابل توجه از همین چهل درصد علی رغم میل قلبی بخاطر ترس از موقعیت شغلی ترس از عدم استخدام های دولتی در آینده ترس از قطع شدن یارانه ترس از عدم دریافت پاسپورت و ترس های متنوع دیگر رای داده اند (گرچه شاید این ترسها واقعی نباشد و اجرا نشود ولی نقش آن ترسها در رأی دادن کاملا هویدا و ملموس است) اگر در جامعه باشی به روشنی و بوضوح بیان می شود من شخصا در بین دوستان اقوام و جامعه مکرر شنیدم. پس همین الان رای اعتقادی به انقلاب حدود همان پانزده درصدی است که خودتان گفتید دشمن چنین می خواسته. حالا هی شما بگوئید دشمن می خواست پانزده در صد باشد حالا که چهل شد پس پیروزی است چرا خاک در چشم واقعیت و حقیقت می پاشید و پیام اکثریت ملت را درک نمی کنید و توجیه می کنید دیگر باید بپذیرید نظر مردم را صندوقها، نوع انتخاب و مهمتر از آن عدم شر‌کت تعین می کند نه طول و عرض تشیع جنازه ها و شوهای راهپیمایی ها. اگر حکومت جرآت دارد یک رفراندوم با عنوان ولایت فقیه را می خواهید یا نه آنوقت شاهد مشارکتی عظیم با نتیجه ای ویرانگر خواهید بود. می دانم هیچ وقت اینکار نمی شود اما روزی این واقعیت را کاملا قبول خواهید کرد. پاسخی نمی خواهم حدود ۳۰ سال پاسخها و توجیهات شما را شنیده ام و افسوس می خورم. فقط برای تفکر و تلنگر نوشتم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌کنید که در این مورد، نگاه‌مان به تاریخ و آینده متفاوت است و بنده با سؤال شماره 37870 هم نظر می‌باشم. اخیراً عرایضی تحت عنوان «کدام رئیس جمهور؟ کدام آینده؟»  https://eitaa.com/matalebevijeh/ 17094و متن «آقای دکتر جلیلی و سیاستی که عین دیانت است» عرض شد. امید است موجب تفکری شود در این تاریخ. موفق باشید

37861
متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: یکی از دوستان خوب من، که از بچه های فعال حزب‌اللهی بود، بعد از اغتشاشات و مسائل اینچنینی، به‌کلی از اسلام و انقلاب بریده. می‌گوید که دیگر حرف از آسمان ها و ایمان قانع‌اش نمیکنه. و جمهوری اسلامی و رهبری رو یک نظام و رهبر مستبد، دیکتاتور و فشل میدونه چونکه اولیات زندگی مردم رو نتونسته تامین کنه، امنیت روانی رو به خطر انداخته، عدالت رو نتونسته برپا کنه، با کل دنیا تنش درست کرده و منزوی است و از این جهت کشورهایی مثل امارات و آلمان و سوئد را برای فراهم کردن همه اینها من جمله عدالت اقتصادی و اجتماعی که واقعا هم در نروژ و دانمارک وجود دارد، تمجید میکنه ولی از این طرف نظام رو مستحق ذم و تحقیر میبینه. از عدالت در کشورهای شمال اروپایی و نه آمریکا که حرف زد، نتونستم پاسخ بدم که چطور اونها میتونن عدالت برقرار کنن ولی ما نه، و به کلی رشته سخن از دستم رفت. با یک چنین فردی چطور می‌توان صحبت کرد، و چطور میشه قانعش کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بنده‌های خدا نه از واقعیات جهان و انسان جدید خبر دارند و نه از واقعیات کشور ایران. و دلسوزیِ ما از این افراد به عنوان فرزندان خود از آن جهت است که ضربه‌های سختی به روح و روان و زندگی خودشان وارد می‌شود. شاید مطالعه کتاب «مدرنیته و توهّم» که روی سایت هست، افقی در رابطه با تفکر در مقابل این عزیزان بگشاید. موفق باشید

37852
متن پرسش

سلام خدمت شما استاد عزیز: به تازگی کلیپی از رهبر انقلاب در رسانه ها منتشر شده است که ایشان در ۲۰ اردیبهشت سال ۱۳۸- می فرمایند «ننگ است برای ملتی که در انتخابات ریاست جمهوری‌اش، ۳۵ یا ۴۰ درصد حائزان شرایط شرکت کنند، پیداست مردم به نظام سیاسی خود نه اعتماد و امید دارند، نه اعتنا می‌کنند». حالا هم که در رای گیری های ریاست جمهوری ۴۰ درصد مردم مشارکت داشتند و تازه بدتر از آن اینکه آقای رئیسی با شهادت شان به قول سید حسن نصرالله (معیاری شدند برای ریاست جمهوری و مسئولیت) مردم چشمشان را بسته و این همه رای به مسعود پزشکیان دادند و فراموش کردند که در دولت روحانی چگونه ذلت برای ایران آوردند به طوری که رهبری فرمودند (اگر جمهوری اسلامی دچار مسئولینی که از خودشون جرئت و جسارت ندارند بشود کارش تمام خواهد بود) استاد راستش با این حرف هایی که در ذهنم می باشد و برای شما نوشتم آن امیدی که در کلاس ها و کلام های شما نسبت به انقلاب اسلامی برام پیش میومد توجهی آنچنانی ندارم دیگر هر چند که می‌دانم با نا امیدی چیزی درست نمی شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که سخنان مقام معظم رهبری در بستر طبیعی خودش مدّ نظر بوده. ولی با شرایط امروز که دشمن بنا داشته حتی مشارکت را به کمتر از ۱۵ درصد تقلیل دهد؛ حضور ۴۰ درصدی یک نوع پیروزی است و مطمئناً در محاسبات خود به خوبی احساس شکست می‌کنند. موفق باشید

37842
متن پرسش

سلام استاد: جایی فرمودید «لا یوم کیومک یا اباعبدالله» اشاره به ظهور تمام اسما و صفات خداوند در کربلا و روز عاشورا دارد آیا این ظهور کامل تنها یک بار است یا تکرار شده و خواهد شد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره هر آغازی با ادامه تاریخیِ آن آغاز، ادامه می‌یابد. مانند انقلاب اسلامی که همان آغازی است که در کربلا به ظهور آمد و باز حبیب بن مظاهر و باز زهیر. موفق باشید

37840
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد اصغر طاهرزاده: استاد گرامی با توجه به کشیده شدن انتخابات به دور دوم توصیه ای به ما بفرمایید. به ما که دل‌نگران ظهوریم، دل نگران امام زمانمان که با نبود دولت اسلامی ظهورشان به تاخیر بیفتد. نگران اسلام و مسلمین و کودکان بیگناه غزه... و خدایی نکرده بجای پیشرفت باز کشور به عقب برگردد. به دوره مرفهان بی درد و مسببان وضع موجود و... راهنماییمان کنید. چگونه برخی از اطرافیانمان را متوجه کنیم به جایگاه انقلاب اسلامی در این عرصه به تمام کسانی که دلسوز ایران و اسلام هستند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست همان‌طور که شب گذشته عرض شد https://eitaa.com/matalebevijeh/17065 این انقلاب، ادامه تاریخی است که با اسلام و با غدیر به میان آمده و هر مانعی که در مقابل آن قرار گیرد به جهت ذات توحیدیِ این انقلاب، منجر به درخشش بیشتر آن می‌شود تا عمیق‌تر آن را ادامه دهد مانند ظهور دولت آیت الله رئیسی و عبور ما از دولت آقای روحانی توسط دولت شهیدِ جمهور. موفق باشید

37837
متن پرسش

سلام علیکم: در اصلح بودن آقای جلیلی، غیر از افق گشایی ایشان نسبت آینده انقلاب، چند شبهه اساسی نسبت به ایشان و اطرافیانشان هست که خوب است پاسخ داده شود، تا در دور دوم با قاطعیت بتوان از ایشان حمایت کرد یکی از شبهات امثال خود آقای ثابتی هستند با اون رای ندادنشان در تعیین رییس مجلس و یا دیگر عزیزان تندرویی که دور آقای جلیلی جمع شدن و آقا در انتخابات مجلس چند بار بهشون تذکر دادند. کسانی‌که با تندروی ها، نیروهای انقلاب را زخمی کرده اند و الان جزو مشاورین و نزدیکان ایشان هستند و نکته دوم بحث تعامل و اجماع سازی مدیران توسط آقای جلیلی است که آیا می‌توانند این بدنه مدیرانی که از افکار ایشون بسیار فاصله دارند را مدیریت و هدایت کنند و درست به کار گیرند که اصطکاک پیش نیاد. قدرت اجماع سازی ایشان مورد تجربه قرار نگرفته است. توجه شود که جمع کردن نخبگان در بحثهای مشورتی دولت سایه، غیر از مدیریت افراد با تفکرات مختلف برای اجرای ایده های رو به جلویی که آن مدیران فهم درستی از آن ندارند. و بحث سوم، توان اجرایی ایشون است، چون تجربه مدیریتی نداشتند که کارآمدی اشان را با آن بسنجیم، این سه تا اشکال را می‌خواستیم استاد نظر دهند برای این شبهات یا واقعیتها باید پاسخ قانع کننده داشته باشیم که در هفته بعد که دور دوم می‌رود دستمان پر باشد. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید هر آن کسی که به معنای واقعی و با حکمت لازم وارد تاریخی شد که با انقلاب اسلامی پیش آمده، با روحی که روح آن تاریخ است با مسائل مواجه می‌شود و از آن‌ها عبور می‌کند. نمونه‌اش رهبر معظم انقلاب در دوران ریاست جمهوری‌شان و یا شهید رئیسی عزیز. و آقای دکتر جلیلی حقیقتاً شخصیتی می‌باشند که متوجه روح تاریخی انقلاب اسلامی هستند و مراحل مختلف انقلاب را می‌شناسند و شعارهای ایشان، حکایت مهمی از دقت ایشان است نسبت به ذات انقلاب و شرایط امروزین ما. و از این جهت با توجه به این امر می‌توان به ایشان امیدوار بود و عبور از آن نوع ضعف‌ها که می‌فرمایید با چنین روحیه‌ای به خوبی انجام می‌گیرد. و از این جهت در عکس‌نوشته شماره 8 عرض شد: 
اگر انسان می‌تواند متذکر این امر باشد که چگونه خداوند در رخدادهای تاریخی به او نزدیک می‌شود و تکلیف کنونی او اندیشیدن به امکان آغازی دیگر از «وجود» است؛ انسان می‌تواند متوجه آن آغاز باشد که چگونه امر قدسی طلوع می‌کند، مانند آنچه در شخصیت آقای دکتر جلیلی ممکن است. 
این نوع درک تاریخی، فرق می‌کند با درک تاریخی عزیزانی مانند آقای دکتر قالیباف که در عین دلسوزی بنا دارند انقلاب را در مقابل جریان توسعه غربی یاری کنند تا ما نسبت به غرب عقب نیفتیم همان‌طور که در مقابل صدام، این عزیزان همچون سرداری شجاع به میدان آمدند و این غیر از آن است که اساساً ما در آینده دیگری از طریق انقلاب اسلامی حاضر شده‌ایم، امری که آقای دکتر جلیلی متوجه آن می‌باشند و از این مهم‌تر این‌که مردم نیز متوجه شخصیت ایشان هستند؛ وگرنه با این‌همه هجمه و دروغ و شایعه، چگونه باور می‌کردیم این‌طور به ایشان رجوع شود. موفق باشید                
 

37825
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم «شهید رئیسی و عبور از لویاتان» امیرالمومنین (علیه السلام): «آفة الاعمال عجز العمّال» آفت كارها، ناتواني كارگران است. یا می‌فرماید: «بخفض الجناح تنتظم الامور» با افتادگي كارها نظم و ترتيب پيدا مي‌كند. اگر زبان، سخن از ساحت وجود می زند پس تجلی حقیقت است و حقیقت روشنی گاه تاریخی امروز ماست که انتظار ما در امتداد این حقیقت به ظهور منجر خواهد شد و اجر انتظار در سختی و گذران همین تاریخی است که باید در آن حاضر شود و جایگاه خود را در آن بیابد تا در نقش آفرینی جبهه ی حق حاضر باشد و در میان منتظران معنا پیدا کند و گرنه در مقدس ترین مناصب هم که باشد از تاریخ خود بیرون است. سخنی با شهید سید ابراهیم بار دیگر به میان آمد تا بار دیگر زبان به سخن آید و گویی این جان ها هستند که آنگاه که مستعد شنیدن سخنانی از جنس حقیقت می شوند خداوند به سخن می آید و تاریخ را از صدایی پس از صدایی پر می کند. حوادثی است که ما آنرا ایام الله می نامیم و روزهای و ایامی که خداوند به میان بشر آمد و بیعتی دوباره بود میان انسان با خدا در زمین و پاسداشت عهد قدسی بشر امروز و ملاقاتی با ساحت معنوی انسان که نوید و بشارت خبرهایی را برای او به ارمغان آورده است تا انسان را از جمود و تحجر دیروز اش آزاد کند و در فردای گشوده ی انسانی اش حاضر کند و اینبار با سید ابراهیم شاهد ایام الله دیگری در تاریخ انقلاب اسلامی بودیم و این همواه ای است پس از همواره و این همان بارقه های فتوح قدسی محمدی است که خدا در تاریخ با رسول اش محمد (صلی الله علیه و آله) در میان کذاشت و حال مائیم و این فتوحات و این گشودگی ساحت معنایی انقلاب اسلامی که به سوی ما آمده است تا ما را در برگیرد و بایست ما از آن استقبال کنیم و خود را در آن معنا ببخشیم و گرنه همراه با تاریخ جامعه مدنی و مناسبات بورژوایی اش به انزوای تاریک سرد آبسوردیسم و مناسبات تنگ سکولار و گسیختگی آرمان لیبرالی تاریخ غرب خاموش و بی صدا افسرده و بی رمق زمین خواهیم خورد. شهید سید ابراهیم درست در نقطه ی بریدگی آدم از جامعه ی مدنی به سراغ مان آمد تا وجه دیگر از انس و ارتباط را به سیاست برگرداند که سیاست تاریخ پس فردایی ماست و انسان دگر باره خود را در عین انسانیت و دیانت دچار سیاست می یابد اما سیاستی برای فتح و گشودگی روشنی گاه های فرداهای پیش رو و پشت کردن به گذشته ی بی اخلاقی مناسبات سیاسی فرهنگ زده ی غرب که آدمی را صورت خیالی معادله های قدرت و ثروت خود می بیند و اگر انسان را در صحنه می آورد برای تمتع بهره ی سیاسی و قدرت خودش می باشد. شهید سید ابراهیم ما را از لویاتان با تمام لوازمش عبور داد و انسان را بار دیگر در تاریخ فردایش شریک کرد و برای او افقی از حضور در سیاست را معنا بخشید یک ارتباط دو سویه که خود را خادمی برای حضور تاریخی انسان در نسبت با زندگی فردایی اش می دانست و انسان را فرصتی برای تحول بخشی و میدان داری دولت ها و این یعنی عبور از لویاتان با همه ی لوازمش. شهید سید ابراهیم الگوی رابطه ی قدرت با طبقه را بهم زد و طبقه را برداشت و دولت را برساخت قدسی انسان هایی کرد که می خواهند برای تاریخ فردای پر شکوه شان نقش آفرین باشند و این یعنی بهم زدن الگوی لویاتان که از لوازم تفکر لیبرال و سکولار غرب بود و انسان برای قدرت بایست در میدان سیاست بجنگد و اگر می خواهد باقی باشد باید همچون سیاسیون مشهور دنیا طلب و دنیا زده شود و گرنه جایگاه اجتماعی اش تضعیف خواهد شد. اما ما با انقلاب اسلامی و طرح جمهوری اسلامی یک نگاه و منظر دیگر را با خود به نمایش گذاشتیم که اکر با زبان وجودی به تبیین آن نپردازیم قطعا جفا کردیم. شهید سید ابراهیم تحقق عینی مردم در بستر سیاست در افق گشوده ی معنویت تاریخ است. شهید سید ابراهیم ظهور و تجلی اراده ی بشری است که از سیاست زمانه ی جهانی خسته شده و به دنبال حقیقت خودش در میدانی می گردد که بازیگر واقعیت باشد نه بازیگر فریب وعده ها و قول های سیاسیون و این آن هویت بخشیی بود که ما با شیهد سید ابراهیم به تاریخ بازگردانیم و حفظ آن به میان آورن زبان حقیقت است تا گوش ها و جان های آماده را به این سخن بنوازیم و آماده ی فرداهای پیش رو کنیم. ابتدا باید بدانیم با شهادت سید ابراهیم چه بر ما گذشته و چه چیز به ما رو آورده تا بتوانیم باب سخن را باز کنیم. (نمی‌دانم شاید به عقیده ی بنده در این چهل روز از شهادت سید عزیز نتوانستیم از آنچه که با این شهادت به ما رو آورد سخن بکوییم و با دوستان صحبت کنیم و گرنه شاهد این همه بد اخلاقی ها و سردرگمی ها و تحیرات در میدان سیاست امروز در میان حامیان کاندیدها نبودیم! احساس می کنم این دعواها به خاطر آنی است که نمی دانیم چه شده و چه بر ما آمده و ما در چه زیست جدیدی از عالم سیاست قرار گرفتیم و چه زبان و زمانی به ما رو آورده است تا بجای آنکه گرفتار دعواهای لفظی باشیم و خود را در درگیری های سیاست زده معطل کنیم به استقبال حقیقتی می رفتیم که تحفه ی الهی بود که خدا با سید ابراهیم به ما داد. آری گویی هنوز ما خودمان را با آن نفحات ایامی که وعده هایش را پیر انقلاب و مرشد به حق اش داده اند نا آشناییم و در انتظار به سر نمی بریم! آری، ما در انتظار به سر نمی بریم و گرنه منتظر را با حقیقت در هر ساحتی از صحنه های تاریخ اش مواجهه ای است از جنس حقیقت و از جنس حضوری بعد از حضور) بگذریم، به هر حال آنچه امروز بیش از گذشته ما را امیدوار می کند طلوع و شروق انوار انسانی است که از دل جمهوری اسلامی ایران برخواسته و پشت به تاریخ اتانومی و خود بیگنگی بشر خودش را در ذیل حکومت الهی نقش آفرین و بازیگر میدان حقیقت می یابد و این صدای خدا در تاریخ پیچیده شده و گوش آدمی آن را شنیده است و یقظه ی آدم رخ داده و ما باید متناسب با این آدم و این تاریخ و این زمانه با او سخن بگوییم و اگر کمتراز این با بشر جرف بزنیم ظلمی است که هم به خود داشتیم و هم به او زیرا استعدادی به میان آمده است که آدمی فهم سخنان متعالی را با این رخدادها کسب کرده است و تصدیق می کند که امروزمان دیروز نیست و فردای مان باید بس روشن تر از امروز باشد. این سخن را اگر جبهه ی انقلاب همراه با رهبری در همان روز شهادت آقا سید ابراهیم اگر دریافته بود ما امروز بسی راحت تر در نسبت با کاندیدایی که باید برای فرداهای تاریخی جهموری اسلامی همراهی کنیم همراهی می کردیم به نظر می رسد باید گفت و باز باید گفت تا خودمان را در حضور آن ساحتی که رهبری از آن می گوید و با این شهادت این شهیدان برای مان منکشف می شود و رخ می نمایاند پیدا کنیم و باز هم باید منتظر بود و به گفت نشست و از این حقیقت امروزنمان دم زد و گفت تا تمام ساحت هایمان را در بر بگیرد و ما را از این تحیر به در آورد تا سلوک همگانی مان شود و این می شود اگر گوش هایمان را به سمت سخنان حقیقی بگشایمم و با خود عهد کنیم تا زبانمان زبان گفت حقیقت شود و چشم هایمان نظرگاه افق های حقیقی باشد به خدا می شود آنچنان که در دفاع مقدس رخ داد و جوانان بسیجی مان را از حجاب غلیظ و عمیق و گناه آلود پهلوی نجات بخشید امروز هم جوانی که خسته و نا امید از گناهان امروز خویش است بداند جایی که می تواند خود را از چنگال گناهان عالم و عصر غفلت مدرن نجات بدهد و برهاند دامن قدسی انقلاب اسلامی است و آن اراده ای که در او بایست پدید آید تا چان و قلب اش منظرگاه عالم عهد قدسی شود تا خطورات گناه نتواند اهوای نفسانی اش را و امیال حیوانی اش برانگیزاند این خیمه ی انقلاب اسلامی است که توان آن را دارد تا این جوان را به یک سالک عاشق و عارفی شب زنده دار در میدان فتوحات معنوی و لیله اقدری اش برساند اما عمده حاضر شدن و گشودن سینه ای است که قلب اش را نور این حقیقت در بر گیرد و صدای حق در این تاریخ به گوشش برسد ولو گناهان گذشته اش معادل گناه جن و انس باشد! در این زمینه بحث بیش از این است که بر قلم آمد اما احساس می‌کنم در مسیر راه حقیقت بقیه را خود راه بگویدمان که چون باید بود. التماس دعا و عذر خواهم بابت تصدیع وقت شریف استاد و مخاطبین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله نویسنده متن فوق نکات بسی ارزشمندی را با ما در میان گذاشته‌اند در راستای حضور تاریخیِ رخداد شهادت آیت الله رئیسی. و اینکه ما می توانیم معنای حضور در میدان سیاست را با روحی جدید درک کنیم. و از آن طرف ایشان به خوبی متذکر می‌شوند که چگونه اگر حتی افراد متدین به انقلاب متوجه تاریخ خود نباشند و آینده‌ای که انقلاب اسلامی پیش آورده، چگونه نمی‌توانند مفتخر به عالی‌ترین انتخاب شوند که آن، مواجهه با حقیقت است در دل یک تاریخ. بیش از این‌که بنده بخواهم سخن بگویم متن آن عزیز با ما حرف‌ها دارد. تنها تقاضای بنده از نویسنده این نکات ارزشمند آن است که پس از نوشتن، سعی بفرمایند با ویرایش خود، متن را برای فهمِ خواننده آماده‌تر نمایند به جهت آن‌که نقص‌هایی در نوشتن پیش آمده است. موفق باشید          

37813
متن پرسش

سَرِ دار از جمارانش مگر سر بود؟ حتما نه خمینی جرمش از حلاج کمتر بود؟ حتما نه دعوی حلاج شخصی بود و انا الحق می‌گفت! دعوی خمینی (ره) جهانی بود و ماورای جهانی و نحن الحق می‌گفت! انگار خون به ناحق ریخته شده‌ی حلاج با شدیت بیشتری به تاریخ برگشت که «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها». خمینی (ره) یک رهبر سیاسی-اجتماعی نبود! او روح الله بود که با نفخه رحمانی‌اش در کالبد بی‌جان ایران و جهان دمید و اسلامی‌اش کرد. حلاج می‌گفت بکشید مرا تا بیدار شوم اما خمینی (ره) هر لحظه می‌گوید: بکشید ما را ملت ما بیدارتر می‌شود. خمینی (ره) پرچمدار نهضتی است که فجر صادق نهضت جهانی مهدی امتهاست. و اکنون ماییم و انتخاب تاریخی‌مان که خمینی (ره) را برگزینیم یا غرب وحشی را، یک سو مکتب شهادت و یک سو مکتب فضاحت! انتخاب با ماست، هرچه بودیم و هستیم را کنار بگذاریم و پس‌فردایی شویم که «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»، با همت و اراده‌ای که مثل آن را تاریخ به خود ندیده است. فردا را با اراده‌ای الهی با هم خواهیم ساخت و بهتر است بگوییم خدا می‌سازد که قدر الرجل علی قدر همته. من به خال لبت، اي دوست! گرفتار شدم / چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم / فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدم / همچو منصور خريدار سر دار شدم. انقلاب اسلامی خمینی (ره) فریاد نحن الحقی خداوند است در تاریخ ما؛ پس بیایید قدرش را بدانیم. اصلح_جلیلی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راستی! چه رمزی در آن بیت از غزل حضرت روح الله نهفته بود که فرمود: «فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدم / همچو منصور خريدار سر دار شدم.»؟ جز آن است که او از خود فانی و به حق باقی شد تا حکایت تاریخ آینده ای باشد که آن تاریخ، بسترِ تولد و ظهور فرزندانی است همچون شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید سید ابراهیم رئیسی. و عظمت کار در این جاست که هرکس در این تاریخ حاضر نباشد اگر چندین و چند خطبه از نهج البلاغه بخواند و یا لباس روحانیت به تن داشته باشد؛ از آنجایی که خود را بیرون از تاریخ حضرت روح الله احساس می‌کند، چه اندازه با کلماتِ دشمن شادکن آینده را برای خود سیاه می یابد و در بلای بی تاریخی چه اندازه حیران و پریشان است. موفق باشید  

37789
متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد گرامی و تقدیر و تشکر به مناسبت تبیین شرایط تاریخی کنونی و معرفی مصداق اصلح اما یک سوال اساسی؟ چند روزی است که هر وقت بین بچه های جبهه انقلاب شروع به مقایسه و بیان نقاط ضعف و قوت کاندیدهای جبهه انقلاب می‌کنیم متهم به تخریب می‌شویم، بخاطر اینکه احتمالا قرار است اجماعی صورت گرفته و همه به یک گزینه رای دهیم اصولا اجماع حول یک گزینه برای جبهه انقلاب چه کمکی به رشد تفکر مردم انقلابی دارد؟ آیا ندیدن نقش مردم و بی اثر کردن نقش آن ها نیست؟ اینکه بزرگانی جمع شوند و قیم مابانه برای مردم یک گزینه انتخاب کنند تا همه به او رای دهند همان تجربه تلخ لیستی رای دادن در انتخابات مجلس گذشته نیست؟ مردم خود باید به بلوغ فکری و قدرت تشخیص هم در گفتمان انقلابی و غیر انقلابی و هم درون گفتمانی و جبهه داخلی انقلاب برسند عرض من اینه که نباید آزادی انتخاب مردم پایبند به یک گفتمان را بین کاندیدهایی که در یک جبهه و گفتمان قرار دارند و از لحاظ تاکتیکی و عملیاتی متفاوتند، به اسم اجماع سلب کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت موضوعی را به میان آورده‌اید که هنوز نمی‌‌دانیم چه جایگاهی دارد. هرچه هست همین‌که انقلاب، نشان داده است فرزندانی همچوم آقای دکتر جلیلی برای ادامه خود در امر سیاست و اجرا، پرورانده است؛ حکایت از آن دارد که آینده این انقلاب چیزی بالاتر از آن مواردی است که دیگر نامزدها مدّ نظر دارند حتی موارد دلسوزانه‌ای که آقای دکتر قالیباف مطرح می‌کنند که بیشتر برای نگه‌داشتن انقلاب است تا به دست جریان اصلاح‌طلب نیفتد، اصلاح‌طلبانی که حاضرند حتی بی‌ادبی‌های‌ آقای فاضلی را به عنوان یک حرکت انقلابی نشان دهند. ولی حکایت حضور انقلاب در این تاریخ بسی بلندتر از این حرف‌ها می‌باشد. موفق باشید

37772
متن پرسش

سلام علیکم: استاد نظرتون در مورد این تحلیل چیست؟ هم حاوی نهیب هست و هم یاس (کفران نعمت و عقوبت، تاخیر در ظهور، اقوام خاسر رویگردان از ولی، کورسوی امید) بسم الله الرحمن الرحیم تلاش برای انتخاب رئیس جمهور جدید را، منحصرا در کند و کاش، بحث و جدل و زد و بندهای معمول تعریف کردن فاصله گرفتن از روح حقیقت انقلاب اسلامی است. از آنجا که احساس می شود وقایعی که پشت سر گذاشتیم نتیجه ی کفران نعمت هایی بود که تر و خشک با هم در آن سوختند، توجه داشته باشیم حفظ جریان حق احتیاج به توسل جمعی و استغفار بسیار و ایجاد زمینه ی حقیقت اخلاص در ما دارد. نا امید نیستیم اما بیش از آن که از قرآن های بر نیزه نگران باشیم، خائف از قلب های زنگ زده ی خودمان و تادیب الهی که منجر به تاخیر در اصل ظهور و فرسایشی شدن اصلاح امور را در پی دارد، هستیم. سپهر باطنی ایران مدت هاست در تلاطمی از کشش های نوارانی وامیال شهوانی دو سمت جبهه ی عقل و جهل به سر می برده است، لکن آنجا که عقل ها تحت برق مطامع از هویت الهی خویش رو به زیاده خواهی ناسوتی کردند باید منتظر چوب جلال و عقوبت کفران نعمت بود. آنجا که مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: أكثر مصارع العقول تحت بروق المطامع! ما در صورتی قوم برگزیده ی خدا خواهیم بود که بنده بودن محمل خویش را در تمام کیان وجودمان پیدا کرده باشد وگرنه اقوامی در تاریخ که گرد وجود ولیّ جمع آمدند و قدر نداستند و خاسر گشتند کم نبوده اند. به قول آن ولی خدا می‌فرمود قوم برگزیده بودن را به ما پیش فروش نکرده اند. شکستگی و استغفار جمعی و تبیین مواضع کفران نعمت و عزم جزم بر عدم رجوع به آن کورسوی امیدی برای آینده ی پیش روست‌. خداوند همیشه پشتیبان اهل حق خواهد بود. مهم این است که از دایره ی مفاهیم ذهنی و تصور اینکه ما اهل حق هستیم خارج شده و در عمل اهل حق باشیم تا شاهد نتیجه ی آن که نصرت الهی است باشیم. ♦️المکتوبات فی النجف الاشرف

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم درک فرصتی است که در دل انقلاب اسلامی به عنوان حرکت توحیدی این تاریخ پیش آمده و فرهیختگیِ خاص دکتر جلیلی می‌تواند آن فرصت را به فعلیت‌اش نزدیک کند وگرنه همان‌طور که ملاحظه فرموده‌اید مائیم و صدها ضعف، ولی با رویکردی که ملت ما بحمدالله به سوی کمال دارند و نباید از این مهم غفلت کرد که چگونه در این زمانه، راهِ حساس تاریخی خود را طی کنیم که نه متهم به تحجّر باشیم و نه گرفتار روشنفکرانِ غرب‌زده. آری! با شهادت آیت الله رئیسی، آغازی در دلِ آغاز تاریخی ما مدّ نظرها آمد که نباید از آن غفلت کرد هرچند که «اگر دیر آمدم، مجروح بودم / اسیر قبض و بسط روح بودم». و ما دقیقاً در چنین شرایطی هستیم. موفق باشید                

نمایش چاپی