بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: آسیب شناسی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35116
متن پرسش

سلام استاد: امیدوارم حالتون خوب باشه. چرا ما بعد از دفاع مقدس گرفتار افراطی به تفکر توسعه و غرب زدگی شدیم و زندگی توحیدی که داشت شروع می شد از دست مان رفت؟ چه ناسپاسی از سوی ما مردم صورت گرفت که به این ظلمات گرفتار شدیم و هنوز هم آثار نکبت بار آن را با گوشت و پوست مان حس می کنیم؟ یا اینکه شما معتقدین سیر طبیعی بوده و فقط امتحان الهی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! متأسفانه تفکرات آقای هاشمی و جریان فکری ایشان حقیقتاً نسبت به انقلاب، مانند همان نسبتی بود که سقیفه برای اسلام پیش آورد که همان وجه انحرافی نسبت به اهداف اسلام و انقلاب می‌باشد و باید خدا را شکر کرد که در رابطه با انقلاب، حاکمیت، از طریق مقام معظم رهبری ادامه پیدا کرد. در همان سالها که آقای هاشمی ریاست جمهوری را به دست گرفتند بنده آن سخنرانی مشهور را عرض نمودم که: «چه شد که کار به قتل امام حسین «علیه‌السلام» کشیده شد؟» و آن با جریان آقای هاشمی تطبیق داده شد و البته طرفداران ایشان هزینه‌های سنگینی به گمان خودشان برای بنده ایجاد کردند که تلافی کنند. موفق باشید

35035
متن پرسش

سلام و نور خدمت شما استاد عزیز و گرامی: برایتان از خداوند بهترین درجات و برکات الهی را خواستارم، ان شاءالله خداوند به بهترین شکل ممکن عالمی را که در آن حضور یافته اید و بسترش را برای ما فراهم نمودید تا نسیمی از عالم بهشت ما را نوازش دهد و همراه آن شویم را جبران نماید. عرضی داشتم پیرو صوتی که در کانال مطالب ویژه قرار داده شد https://eitaa.com/matalebevijeh/13661 طبق فرمایشات شما تا آنجا که فهم و درک بنده از آن بوده، در مواجهه با این صوت دغدغه ای برایم ایجاد شد. شاید بهتر بود نگاهی جامع تر به این روایت داشت، و بهتر بود در مرحله اول یقه خودمان را می‌گرفتیم، منظورم قشر ما مذهبی هاست. تا کی انگشت تقصیر به سمت دختر بی حجاب باشد و یا مسئول مربوطه! پس خودمان کجای این قصه قرار گرفته ایم؟ این دست از روایت ها که بیشتر انگشت تقصیر به سمت دیگریست، جان آدمی را به درد می‌آورد. نتایجش را هم که دیده ایم و چشیده ایم، دیوار کشی ها و جدا کردن خودمان از دیگری و عملکرد های نادرست دیگر. چرا تنها به این فکر کنم که آن دختر شل حجاب، فردا روز قیامت پاسخگوی خون آن شهید قرار خواهد گرفت و خودم را در ارتکاب آن گناه اگر سهم بیشتر نداشته باشم، قطعا کمتر نخواهم داشت، موثر نمی‌بینم، کاش قشر ما مذهبی ها بیشتر به نقاط ضعف و کوتاهی هایمان توجه و تامل داشتیم و به خود می‌پرداختیم. چرا وقتی موضوع حجاب می‌شود با اقدامی نادرست و بدون فکر، در وقتِ نامناسب وارد میدان می‌شویم و دیوار کشی می‌کنیم و خودمان را از آنها جدا؟ و حس غرور افتخار هم می‌کنیم و دم از ولایی بودن و جاری کردن حکم خدا و آقا می‌زنیم و تصور می‌کنیم بهترین کار عالم توسط ما صورت گرفته است. آیا همین دیگری را از خود ندانستن، سبب چنین دسته از اتفاقات و ناهنجاری ها نشده‌؟ پس، فردا روز قیامت من هم در قبالِ این خونِ ریخته شده جوابگو خواهم بود. اصلا مگر آن دختر، جدایِ از من است؟! اصلا مگر من و تویی در این میان است؟ مگر حضور و حیات بشرِ امروز توجه داشتن به دیگری که جدای از خودش نیست، نمی‌باشد؟ پس چرا به دنبال اصلاح دیگری هستم وقتی آداب جمع شدن را نمی‌دانم و خود را از هر نقصی مبرا می‌دانم؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید آن آقای محترم نخواسته‌اند خود را و ما را تبرئه کنند، بحثِ ایشان در این رابطه بود که بعضی از خانم‌ها زمینه‌هایی را فراهم می کنند که موجب تحریک اوباش می‌شود و در این راستا درست است که جوانان غیرتی ما تحمل تجاوز به همین دختران را از طریق اوباش بی سر و پا ندارند و خود را برای حفظ آن‌ها به خطر می‌اندازند؛ ولی خانم‌های آن‌چنانی که این‌چنین بی‌پروا در جامعه ظاهر می‌شوند باید متوجه باشند اگر به راحتی با صورتی تحریک‌کننده به میدان می‌‌آیند و همچنان در امنیت‌اند، ریشه در جانبازی جوانان با غیرتی دارد که تحمل حرکات اوباش را ندارند، وگرنه حتماً خبردار شدید که در متروی پاریس، همان اوباش به راحتی به خانمی که دارای همسر و فرزند بود در مقابل فرزندش به او تجاوز شد و چون غیرتمندی در آن‌جا نبود، آب از آب هم تکان نخورد. موفق باشید

35014
متن پرسش

سلام استاد: ضمن عرض ادب. شاید سوالم بی ربط به تخصص شماست. ولی تنها جائیکه همه نوع درد دل دیدم شده سایت شماست. ممنون که وقت میذارید و پاسخگو هستید. پس جسارت به خرج دادم و گفتم سوالم رو نظرم رو اینجا مطرح کنم شاید فرد مؤمن و متعهد و دلسوزی پیدا بشه وبخونه. یادست بخیر بشه و کاری بکند سایتی راه بندازه، یا..... استاد واقعا برام جای سواله قشر کودک جامعه که تماما شناخت او از کارتون ها به راحتی می‌تواند شکل بگیرد. چرا این همه کارتون غیر مجاز و بد آموزی مثل آبشار جاذبه و دخترعنکبوتی و... در فضای مجازی وحتی در شبکه ی شاد و روبیکا به راحتی در دسترسش است؟ ولی کارتونهای بسیار خوب که آموزنده هم هستند حالا نمیگم حتما ایرانی اند، خوبند و فضای آرام و آموزنده دارند همه در سایت تلوبیون هستند که گزینه دانلودی که قبلا داشت، الان گزینه ی دانلود آن را بر داشته اند؟ و کارتونهای خوب به راحتی در دسترس کودکان نیست و قابل دانلود نیست؟، به راستی متولیان فرهنگی این مملکت چه کاری را برای کودکان این سرزمین می‌خواهند انجام دهند؟ مگر حقوق نمی‌گیرند که تولید محتوا کنند؟ پس چرا محتوای تولید شده قابل دانلود نیست؟ و جای تعجبه که برضد آن، محتوای کارتون های خشن و نامناسب  در جای جای فضای مجازی بیداد می‌کنه!! با بازدیدهای بعضا پانزده هزار بازدید به بالا!!! و هر نوع کیفیت دانلودی که بخای اونم مجانی! مگر نمیگن امتیاز انسان، به شناخت اوست و کسانی که با ایجاد شکّ و شیطنت و.. ، حقّ را می پوشانند و شناخت صحیح را از مردم می گیرند، در حقیقت یگانه امتیاز انسان بودن را از آنها، گرفته اند و این بزرگترین ظلمه که این ظلم، به کودکان در غالب کارتون و انیمیشن می‌شود ولی دیده نمی‌شود. و شناخت و افکار کودکانمان با کارتونهای بد خراب و منحرف می‌شود. و کسی کاری نمی‌کند و پدر و مادران چاره ای ندارند چون محتوای خوب قابل دانلود نیست!! متاسفانه کسی تابحال دم بر نیاورده، که آقا کارتونهای خوبی که نمیشه دانلود کرد و کارتونهای محتوای نامناسب در دسترس زیادی که آماده ی دانلوده، این چه وضعشه خدا وکیلی؟ مقصر کیست؟ پس چاره تربیت کودکان امروزی چیست؟ دست والدین بسته است واقعا در این مملکت.... من مادر چکار کنم؟ یعنی کل بچه ها اگر به  تلوزیون به موقعش نرسند، فقط یه سایت تلوبیون رو دارن که مراجعه کنند اونم بدون گزینه ی دانلود!! تو این عصر تکنولوژی!!مایه ی تاسفه فقط یه سایت!؟ خب معلومه بچه ها مراجعه می‌کنند به کلی سایت در دسترس و مجانیه ماهواره و روبیکا و.. و بعد از یه عمری دیدن آن کارتونها، با کلی نوجوان و جوان منحرف فکری روبرو هستیم که قابل اصلاح نیستند یا سخت اصلاح... خب آقا جان کار رو از ریشه درست کنید. که ریشه، همان تولید کارتون خوب برای کودک است، کارتون کارتون کارتون خوب. که البته با گزینه ی دانلود برای عموم آزاد است. خخخ. والا به خدا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حساسیتِ به جایی است. آری! ما هنوز در این موارد و مواردی این‌چنینی واقعاً به بلوغی که باید برسیم، نرسیده‌ایم. حتی متوجه نیستیم در جهانی زندگی می‌کنیم که نه‌تنها جهان دیجیتال، بلکه جهان سرعت، در همه موارد است. امید است این نوع انتقادها از یک طرف، و کارهایی که با تحقق انقلاب اسلامی پیش آمده از طرف دیگر، زمینه‌ای باشد برای حضور در جهانی دیگر. که بنده آن را «جهان بین دو جهان» نامیده‌ام. موفق باشید

35008
متن پرسش

سلام روزتون بخیر: ببخشید استاد یه سوال از خدمت شما داشتم: جسارتا بنده نمیخوام قضاوتی در مورد شهید الداغی سبزوار داشته باشم ولی همش میگم یعنی جو گیر شد یا احساسی که وارد عمل شد و به دفاع از اون دخترا رفت؟ آیا فکر دخترش که منتظرش هست و زنش که منتطرش هست رو نکرد؟ چرا زنگ نزد به ۱۱۰ چرا با چند تا مرد دیگه وارد نشد؟یا چون ورزشکار بود فکر کرد میتونست پس این دو تا جوان بر بیاد؟ خیلی ناراحتم که خدایی نکرده قضاوتی بیجا در مورد این شهید نکنم. لطفا استاد حقیر را راهنمایی بفرمایند.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر. آنچه با نظر به شخصیت آن شهید بزرگوار گفته می‌شود، همان روحیه بزرگواری و غیرت اوست. و اتفاقا این نوع روحیه و روحانیت، کارهایی ماورای محاسبات عادی را نهادینه می‌کند تا اوباش های جامعه که امنیت زندگی مردم را به خطر می اندازند با فرهنگ غیرت و مردانگی از صحنه خارج شوند و این غیر از آن است که به روشهای معمول اداری و انتظامی عملی گردد. باید فرهنگ فتوت و غیرت به میان آید. مطمئن باشید او با شهادت خود نه تنها شر دو اوباش را از سر جامعه کم کرد، بلکه فرهنگ فتوت و مردانگی را شعله ور نمود تا میدان جنایتکاران به خاکستر تبدیل شود. ملاحظه کردید که اولین کسی که وارد چنین فرهنگی شد، مادر خود شهید الداغی بود. بنابراین بحث بالاتر از آن است که نگران فرزند خود باشد او فرهنگی را در این مرحله از تاریخ به میان آورد که مرحله ای از تاریخ ما است. خدایش رحمت کند که نماد غیرت و فتوت و مردانگی بود. موفق باشید
https://eitaa.com/matalebevijeh/13629
https://eitaa.com/matalebevijeh/13625
   

 

34884
متن پرسش

با سلام در لایحه ارتقا امنیت زنان آیا برای ما زنانی که مهریه ۱۴ سکه داریم بیش از ۵ سال حتی ۱۰ سال هست که همسر اجازه ازدواج دریافت کرده و ما نه راه زندگی داریم و نه طلاق ماده قانونی دیده شده است بلاتکلیفی حتی اجازه درمان خروج از کشور برای یک زیارت مشکل داریم و زن حق زندگی مستقل به واسطه رابطه زوجیت ندارد و همیشه در نگرانی است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مسائلی است که در این زمانه پیش آمده و به نظر می‌آید وظیفه نمایندگان مجلس، بخصوص خواهران نماینده آن است که در این مورد فکری بکنند. موفق باشید

34855
متن پرسش

سلام استاد: برخی ها اصرار دارند که دین گریزی ها و ضعف های مربوط به دینداری که در جامعه ما بعضاً مشاهده می شود را به پای نظام و مسئولین بنویسند و معتقدند عملکرد مسئولین جمهوری اسلامی مخصوصاً در زمینه های اقتصادی منجر به دین گریزی ها شده. دلایلی هم که معمولا مطرح می کنند اشاره به جمله ای است که می‌گوید اگر از دری فقر وارد شود از در دیگر ایمان خارج می شود. نظر جنابعالی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند در این‌که کوتاهی‌هایی شده است؛ بحثی نیست. بحث در آن است که آیا ما و حتی جهان اسلام برای عبور از مشکلاتی که به هر دلیلی داریم، راهی جز رجوع به اسلام ناب محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» متذکر آن بودند، داریم؟ آیا باید از دین عبور کرد و یا از یک طرف از متحجّرین نادان و از طرف دیگر از روشنفکرانِ غرب‌زده؟ این‌جا است که حکمت و زمان‌شناسی اقتضاء می‌کند تا زمانه خود را بشناسیم و از مشکلات موجود در دل دینداریِ نابی که حضرت امام متذکر آن بودند؛ عبور نماییم، و این است هنرِ ما در زمان‌شناسی. موفق باشید    

34837
متن پرسش

فضای مجازی و تریبونهای نماز جمعه خیلی مردم مومن رو برای برخورد با بی حجابی و امر به معروف تهییج میکنن، به نظر شما وظیفه شرعی ما با دیدن خانم بی حجاب چیه؟ در صورتی که میدونیم امر به معروف نهایتا سی ثانیه ای براشون هیچ تاثیری نمیذاره و بعضا برخوردای بدی فرد مقابل و اطرافیانش انجام میدن؟ وظیفه ما چیه که مدیون شهدا نشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید نسبت به این نوع بی‌حجابی که پیش آمده است، حساس بود. و وزارت کشور در این رابطه بیانیه درستی داده است. ولی در مورد جایگاه این پدیده که مربوط به شرایط امروزی ما می‌باشد باید تبیین کافی انجام گیرد. در همین رابطه عرایضی در جواب سؤال‌های شماره 34654 و 34827 داده شده و این امر بسیار مهمی است که معلوم شود بی‌حجابیِ اخیر چه نوع بی‌حجابی است و نگاه پدیدارشناسانه تاریخی آن را چگونه می‌بیند؟ و جوانانی که بدان دست می‌زنند، چه چیزی را دنبال می‌کنند؟ آنچه در این مورد باید با دقت دنبال کرد، جایگاهِ نیست‌انگاری این پدیده است و این غیر از آن نوع بی‌حجابی است که در قبل از انقلاب جهت حضور در جهان مدرن مطرح بود. موفق باشید     

34755
متن پرسش

34746 استاد گرامی سلام در مورد پاسخی که به سوال 34746 فرمودید صحبتم اینست که چرا سوء تدبیر و تصمیمات غلط و غیر کارشناسی مسئولین را به حساب امتحان الهی می گذارید. این اشتباه است که تصور می کنیم که در بین ۸ میلیارد جمعیت زمین فقط ۸۰ میلیون آن ها برگزیده شده اند و مادام العمر باید امتحان بدهند. تصمیمات غلطی که در مجلس و دولت گرفته می شود و اجناس را بعضا تا چند برابر گران می کنند و حقوق ها را فقط ۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش می دهند باعث این وضعیت شده یا امتحان الهی؟ آیا خدا می خواهد که در این کشور یه عده هر روز پولدارتر و عده ای هر روز فقیر تر شوند؟ حضرت ابراهیم (ع) برای مهمانانش گوساله بریان کرد ولی در این کشور عده ای دیگر نمی توانند رنگ گوشت را ببینند. آیا این خواست خداست یا به علت وضعیت دولت که نمی تواند به دامدار کمک کند و جلوی قاچاق را بگیرد؟ خدا به داد کارمندان و کارگران برسد. خدا به داد مستاجرها برسد. خدا به داد خانواده های دارای جوان برسد. مخصوصا سال آینده که تورم رسما ۴۰ تا ۶۰ درصد اعلام شده. متاسفانه تمام این اتفاقات پیش چشم رهبر انقلاب رخ می دهد و دست با کفایت ایشان این گره ها را باز نمی کند. اگر به مسئولین حداقل حقوق داده می شد اولا افراد کمی حاضر می شدند پست قبول کنند و ثانیا وضعیت مردم را درک می کردند و تصمیمات درستی می گرفتند. به نظر می رسد راحت ترین کار انتخاب شده که از خود رفع مسئولیت کنیم و همه چیز را به تقدیر و امتحان الهی نسبت بدهیم. متاسفانه در هیچ یک از مسئولین خصوصیاتی که در اسلام و سیره معصومین (ع) برای حاکمان برشمرده شده دیده نمی شود. یاکل الطعام و یمشی فی الاسواق (در متن جامعه بودن) با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بنده به جهت چند دوره حضور در مسئولیت‌های اجرایی در جریان کوتاهی‌هایی هستم که حقیقتاً کوتاهی است و با این وصف، عرض کردم اولاً: در این شرایط امتحان الهی را باید مدّ نظر قرار داد به همان معنایی که قرآن در رابطه با نقش پيامبران در به ظهور رساندن ذات جوامع مى‏‌فرمايد: «وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ‏ يَضَّرَّعُونَ‏، ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدْ مَسَّ آبَاءنَا الضَّرَّاء وَالسَّرَّاء فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ * وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ» [1] ما هيچ پيامبرى را در قوم و قريه‏ اى نفرستاديم مگر اين‏كه آن قوم را به سختى انداختيم، شايد كه اهل تضرع شوند. چون به جهت نبودن پيامبر در آن قوم، آن‏ها حسّى مسلك شده بودند، خداوند پيامبر را مى‏ فرستد تا در عين سير به سوى اجل و سرآمدشان، يا نجات پيدا كنند و به كمالى كه مى‏‌طلبيدند دست يابند و يا به هلاكتى كه مى‏‌طلبيدند برسند. و عموماً اكثر اقوام در رويارويى با پيامبران راه تكذيب را پيشه كردند و هلاك شدند، به‏ جز قوم يونس.[2] زيرا در روياروئى با دعوت انبياء به توحيد، نتوانسته ‏اند از كثرت‏ها به سوى حضرت احد روى بگردانند و بدين جهت نابود شدند، حال آن نابودى يا با باد يا آب يا صاعقه يا هرچيز ديگر صورت مى‏ گرفت.

علامه ‏طباطبائى «رحمةالله‏ عليه» علت اين كه همراه ارسال رُسل سختى‏ هايى را خداوند براى آن امت مى‏ فرستد، اين مى‏ دانند كه آن ملت اسير دنيا شده بودند و لذا بايد سختى بكشند تا از عادتِ فكر و فرهنگ قبلى رها شوند و با تمدن جديدى كه پيامبر آورده هماهنگ گردند و لذا در مقابل سختى‏ هاى پيش ‏آمده شايسته بود به درگاه خداوند بنالند تا آسمانى شوند. به همين جهت فرمود: «لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ» شايد بنالند و شايد روح تضرع و توجه به عالم غيب در آن‏ها احياء شود. ثانیاً: در مورد جایگاه رهبری، باید متوجه بود که ایشان راه‌کارهای کلی را مشخص می‌کنند، ولی تنگناهای تاریخی که ما گرفتار آن هستیم، اموری نیست که اجازه دهد تا کارها به راحتی جلو برود. البته بنده حضور آقای رئیسی را برای رفع آن تنگناها، یکی از الطاف الهی می‌دانم و معتقدم خداوند عنایت خود را با همه کوتاهی‌هایی که داریم از ما بر نگرفته است. موفق باشید

[1] ( 1)- سوره‏ اعراف، آيات 94 و 95.

[2] ( 1)- به آيه‏98 سوره‏ يونس رجوع شود.

34723
متن پرسش

سلام بر شما: راجع به اصالت در تولیدات انقلاب اسلامی ایران سؤالی داشتم: وقتی به هنر انقلاب در اوایل شروع این پدیده نظر می‌کنیم متوجه نوعی جدید از رخ نمودهای عالم هستی می شویم. مثلا وقتی به موسیقی انقلاب گوش می‌کنیم، نوای آهنگران و کویتی پور مصداق اصالت در هنر عصر انقلاب اسلامی است. ولی کار به کجا می رود که آن اصالت فرهنگی که در هنر وجود داشت به تقلید کورکورانه از غرب مبدل می شود؟ چنانچه در ترانه های انقلابی چند سال اخیر، چیزی که گوش ها را پر می‌کند سبکهای غربی و ملودی های بیگانه است. راز تبدیل «اصالت» به «تقلید» چیست؟ آیا جز این است که انقلاب فهمید که آن فرهنگی که برای خودش تعریف کرده بود، قابل پسند دنیای مدرن نیست و حال برای جذب مخاطب، به صورت کورکورانه هم که شده باید از غرب تقلید کرد؟ آهنگ زیبای «سلام فرمانده» با آن محتوای دلنشین، مجبور است که از موسیقی و ملودی غربی استفاده کند چون رسانه اینگونه می پسندد. یا در سینما بعد از آوینی کسی متولد نشده است که آوینی باشد و روح انقلاب را در قالب مستند ارائه کند. و باز باید کورسوی امید نسبت به آینده‌ای داشت که می آید و آوینی ها در قالبی نوین رجعت می کنند. ولی گویا سلیقه انقلابی مردم هم عجیب است؛ در ایام دهه فجر، ترانه «الله الله» آقای رویگری از هر چیز برای مردم جذابیت بیشتری دارد منتها از آن سمت در ظاهر، مردم میلی به چنین سبک هایی ندارند و جبهه انقلاب برای برآوردن طلب هوادارانش مجبور می شود روبه چیز هایی بیاورد که اصالتا برای انقلاب نیست و یک کپی برداری از کار های شکست خورده غربی هاست! تحلیل شما برای این هجمه فرهنگی چیست و برای روشن شدن مطلب و بررسی و عمل در این حوزه چه توصیه ای دارید؟ با تشکر 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هنوز آثار دیروزینِ غرب‌زدگی ما در ما خانه کرده است، ولی ملاحظه می‌کنید که راهی نیز گشوده شده، هرچند در این راه نیز دیروزِ ما خود را نشان می‌دهد. به نظر می‌آید بحثْ در تقلید غرب نیست، بحثْ در دیروزی است که هنوز سایه‌هایش بر ذهن و روان ما سیطره دارد، ولی به هر حال آهنگ «سلام فرمانده» نشان داد که ما جاهای دیگری را که آن‌جاها، غرب نیست، می‌فهمیم. و این یعنی «شروع».

در این‌که تقابل دو نوع معنا از انسان در میان است، بحثی نیست. ولی در نظر بگیرید چگونه انقلاب اسلامی در مقابل تمدنی که ۴۰۰ سال است خود را شکل داده و سایه خود را در اذهان و در جان‌ها جا انداخته، می‌تواند تعریف دیگری از انسان و از هنر را به میان آورد. و این حکایتِ همان آغازی است که بالاخره منجر می‌شود تا سلیقه‌ها و مذاق‌ها به سوی امر دیگری تغییر کنند و وجدان تاریخی دیگری غیر از وجدان تاریخیِ غرب‌زدگی را به میان آورد. بنده آن را «وجدان تاریخیِ شهیدان» نام می‌نهم. موفق باشید   

34570
متن پرسش

سلام بر شما: ببخشید مسئولان کشور ما از چه کسی دستور می گیرند؟ لطفاً نگویید مقام معظم رهبری! در روز ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ که آقای منتظری (دادستان) در میدان امام (ره) سخنرانی می کردند چه حرف هایی که نباید می زدند و زدند و از مردم انقلابی حاضر در صحنه هیچ کس از حرف ایشان خشنود نشد که نشد. (ضرورت اقدام قانونی علیه زنانی که حجاب را رعایت نمی کنند!!!) بنده دورم را که نگاه می کردم می‌دیدم که از هر ۱۰ زن، یکی حجاب ضعیفی دارد و در دلم گفتم:« خدایا! واقعا الان اگر دل این افراد شکسته شود چه اتفاقی می افتد؟ در صورتی که دل ایشان آنقدر شفاف بوده که خداوند آنها را انتخاب کرده و در میدان جهاد علیه استکبار آنها را به صحنه آورده است». خیلی از این دخترها پاکتر از صدتا روحانی و آخوند هستند؛ ادعای گزافی نیست. گویا هرچه حضرت آقا انسان الهی و با کرامتی هستند بعضی از مسئولان کشور پست تر شده اند. جای مهم قضیه اینجاست که: «تبلیغات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، همین دخترانِ به اصطلاح ضعیف الحجاب را نشان می‌دهد که در راهپیمایی شرکت می‌کنند، فردای همان روز برایشان پیامک می‌دهند که به خاطر حجاب برایتان خلافی ثبت شده است و باید جریمه پرداخت کنید». این مضحک است و واقعا استفاده ابزاری (تبلیغاتی) از زن را به وضوح نشان می‌دهد. دختر بی حجاب تا آنجایی دختر انقلاب هست که در صحنه های انقلابی حضور داشته باشد، اگر در پارک دیده شود می‌شود اخلالگر جامعه، مخل نظم عمومی، قانون شکن و بدکار!!! هرچه خداوند اراده کرده است که جهان ما را در ذیل انقلاب اسلامی گسترش دهند، بعضی از مسئولان عقب افتاده ما در تحجر افراطی خویش به سر می بزند و بر نمی تابند. واقعا راه عبور از چنین دیدگاهی در بین انقلابیون افراطی چیست؟ واقعا میٰ‌شود اسم اینها را انقلابی نهاد؟ بالاخره نمیٰ‌شود با اینها انقلاب را به اوج خود برسانیم. این افراد مانند سدی در برابر تحقق جامعه اسلامی، تمدن اسلامی و در آخر ظهور حضرت بقیة الله (عج) هستند. با افتخار یک دهه هشتادی ام. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده نیز با همه احترامی که برای آقای دادستان قائل هستیم، برای چنین مراسمی، سازمان تبلیغات سخنران مناسبی انتخاب نکرده بودند. ۲. منظور ایشان کسانی‌اند که کشف حجاب کامل کرده‌اند. زیرا همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند افراد ضعیف الحجاب را نباید به بی‌دینی و ضد انقلابی متهم کرد، آن‌ها به تعبیر ایشان دختران خودمان هستند. ۳. بحث پیامک‌دادن و جریمه‌کردن، اگر هم که خبر آن صحیح باشد که فکر نمی‌کنم؛ مربوط به آن‌هایی است که کشف حجاب کرده‌اند. البته این یک طرح است و باید روی آن فکر کرد. تصور بنده آن است که به مرور همین خانم‌ها نیز متوجه می‌شوند در فرهنگ ایرانی این نوع بی‌حجابی‌ها به جهت ریشه‌های خسروانی آن جایی ندارد و آنچه قبل از انقلاب با آن روبه‌رو بودیم به جهت تلاش نظام شاهنشاهی بود که بنا داشت فرهنگ غربی را به جای فرهنگ ایرانی خسروانی که همیشه گرایش مذهبی داشته، جایگزین کند. موفق باشید

34532
متن پرسش

سلام وقتتون بخیر: با توجه به اینکه در قرآن هرچه از زلزله بیان شده عذاب الهی بوده آیا می‌توان گفت هر زلزله ای عذاب است؟ یا می‌توان گفت بعضی زلزله ها عذاب است بعضی زلزله ها بستر ابتلاء و امتحان است، بعضی زلزله ها اسباب مرگ را فراهم می‌کند و دلایل دیگر؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال عذاب‌بودنِ اصل زلزله رانمی‌توان انکار کرد، زیرا پیش‌آمدی است بر خلاف بستر آرامی که خداوند در زمین برای بشر ایجاد کرده است. می‌ماند که از این طریق انسان‌ها اولاً: به خود می‌آیند که زندگی سالم‌تری را نسبت به ایمان و تقوا پیشه کنند و ثانیاً: متوجه باشند زندگی دنیایی به هر حال تماماً در اختیار بشر نیست. شاید بتوان در این مورد هم فکر کرد که انسان‌ها با تحقیقات خود متوجه باشند هر کجایی از زمین جای زندگی به معنای تأسیس خانه و کاشانه نباشد. موفق باشید 

34520
متن پرسش

سلام و عرض ادب و تبریک میلاد مولی الموحدین امام علی علیه السلام: در خصوص اوضاع زنان و خانواده و نگرانی هایی که در پرسش ۳۴۴۹۶ مطرح شد می‌خواستم عرض کنم به نظر می‌رسد بعد از ۴۴ سال از انقلاب روشن شده که جریان انقلاب و حتی شخص رهبران انقلابی نتوانستند مسئله جایگاه زن را درست تبیین و ترویج کنند (گرچه کار را در عمل عمدتا فمینیستهای مسلمان!! دولت اصلاحات جلو بردند). بنده در مکاتبه ای که با استاد محسن قنبریان داشتم نکات خود را مفصل عرض کردم و دیدم ایشان هم پاسخی نداشتند. فی الواقع حتی از مباحث شبه فقهی و مغالطی ایشان در توجیه غیرمستقیم اوضاع فعلی هم حیرت کردم. استاد عزیز باید بپذیریم رهبران انقلابی ما و به تبع آنها بزرگوارانی چون شما و آقای قنبریان با وجود تمام ارادتی که به آنها داریم به دنبال جمع بین اسلام و فمینیسم بودند و این جمع جدلی ضرورتا یک جمع مکسر و مخرب از کار در آمده و اکنون زمان آن رسیده که از این راه توبه و تجدید نظر کنیم. امروز زنان مذهبی ما هم مگر نوادری به آسیبهای اشتغال بیرون برای ازدواج و خانواده دچار شده اند و این کاملا واضح است. می‌فرمایید زنان ما در چارچوب نگاه اسلامی احساس مظلومیت می‌کنند، باید پرسید مگر اشتغال در بیرون فی نفسه هیچ ارزشی در اسلام دارد مگر ابزاری باشد برای تامین معاش که آن هم به عهده مرد است؟ حدیث صریح از حضرت امیر (ع) هست که زنان در آخرالزمان به خاطر حب دنیا رو به اشتغال می آورند. باید پرسید که زن که سر هر بچه باید سه سال را مشغول حاملگی و شیردهی باشد چه طور می‌تواند به اشتغال بیرون منزل مشغول باشد که یا باید قید فرزند آوری و پروری را بزند یا با فشار کارفرما به عدم فرزندآوری یا حقوق کمتر مواجه شود یا تحت فشار دوجانبه اشتغال و مادری منگنه شود و تازه با ورود زنان به بازار دستمزد مردان هم کمتر شود تا با وجود اشتغال هر دو نفر هم نتوانند کفاف زندگی را دهند! آخر این از حماقتهای فمینیسم مدرن نیست که ما هم در کمال تعجب دچارش شدیم؟ در خصوص حق طلاق زنان و مردان بدون عذر هم تجربه دولت ریگان جلوی چشم ماست که چه طور با اجرای قانون حق طلاق بدون عذر برای زنان و مردان، زنان در درخواست طلاق گوی سبقت را از مردان ربودند و شاهد سونامی طلاق گیری زنان شدند، فلذا بعد از یک دهه قانون را لغو کردند با این که صدمه وارد شده بود. آیا این موید حکیم بودن شارع مقدس نیست در عدم اعطای حق طلاق به زنان؟ پس ظلمهایی که به زن ادعا شده اولا از ناحیه احکام شریعت نیست. برخی از این ظلمها توهم ظلم است. اما ظلمهای واقعی را هم اسلام با «عاشروهن بالمعروف» منع کرده است. شریعت مقدسه با برداشتن بار اشتغال از دوش زنان، سختی های حاملگی و بچه داری را برایشان جبران و با نوید سرورانگیز «الجنة تحت اقدام الأمهات» بهشت را هم برای آنها تضمین کرده، پس دیگر چه جای ناسپاسی و اعتراض به حکمت بالغه ربوبیه؟! استاد تجربه فمینیسم در غرب یک انحطاط و فاجعه کامل بوده است و امروز بنده به عنوان دانشجوی دکتری فلسفه و پژوهشگر در این زمینه دیدم حتی برخی محققین زن در غرب چه طور ندای بازگشت زن به آغوش خانه و فرزندان را می‌دهند ولی امروز ما هم با روشهای فمیمیستی شبه اسلامیِ اسلامگرا و انقلابی!! زنان این جامعه را به همان منجلاب فمینیسم غربی کشانده ایم و کار به آنجا کشیده که به شرکت زنان محجبه در لهویات و لغویات ورزش مدرن افتخار می‌کنیم که حتی برای مردانش هم به حکم «المومنون... الذین هم عن الغو معرضون» هم دست کم مکروه است! استاد این ره که می‌رویم به ترکستان است! پس باید ندای بازگشت زنان به خانه (البته مسکن تراز اسلامی یعنی غیرآپارتمانی) و فرزندان را بلند کرد. ما زن و مرد و خانواده و فرزندان را با این روشهای متناقض انقلابی!! قربانی کردیم! مکاتبات خود با استاد قنبریان را هم در ذیل می‌فرستم: سلام و ادب در خصوص مطلب زیر از استاد در خصوص طالبان و حضور زنان نکته ای داشتم • تحجر اگر حکمران جامعه ای شود چیزی از جنس طالبان می شود. کتاب نظام امارت اسلامی نوشته قاضی القضات طالبان با مقدمه هبه الله آخندزاده رهبر طالبان، مانیفست حکمرانی این گروهِ به حکومت رسیده است. • آنچه این روزها درباره منع زنان از کار و تحصیل در افغانستان می گذرد هم عمل به این کتاب است! • در جای جای کتاب زن، ضعیف و جای او در خانه معرفی شده است (ص۸۰ و ۸۱). نظام ربّانی درباره زن، بودن در خانه و تولد فرزند و سرپرستی اطفال است. (ص۱۵۱و۱۵۲). تعلیم زنان باید در خانه و توسط محارم باشد. اگر ناگزیر به خروج از خانه شد، معلم، زن باشد. اگر این هم میسر نشد، بایستی میان دانشجویان زن و معلم پرده ای باشد. (ص۲۵۴ و ص۲۶۲) نویسنده برای فتوای به حرمت اختلاط به این شعر فارسی هم تمسک می کند: "ز بیگانگان چشم زن کور باد / چو بیرون شد از خانه در گور باد"! • نزدیک به این فتاوا در کنج حجره های ما هم پیدا می‌شود؛ لکن اسلامِ خمینی و متفکران انقلاب درباره زن نظرشان چیز دیگری بود. آن نظر، غیرِ شرعیت از اجتهاد روشمند، مقبولیت با رأی مردم را هم از آن خود کرد. • تحجری که امام (ره) تا روزهای آخر از آن نالید و در منشور حوزویان هم از آن حذر داد، بعید است مشکلش، بودنِ خمینی بوده باشد و بعد از او به اصالت و زمانه شناسی برگشته باشد! ⚠️ توجه: هروقت در جامعه مظاهر غربزدگی - مثل کشف حجاب و...- بروز می کند، آن قرائت متحجر موجّه جلوه می کند! • گفتمان اصیل انقلاب اسلامی، نقطه وسط و ثبات حرکت پاندولی جامعه است؛ هرچه حرکت به جانب تحجر منحرف شود، از آنسو به سمت غربزدگی برمی گردد و بالعکس! #زن # کتاب_نظام_امارت_اسلامی محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian من فکر می‌کنم چون طالبان در افکار عمومی و عملکردهای گذشته تصویر منفی دارد اگر کارهای خودش را مستند به سنت حقه و کتاب خدا هم کند احتمالا یک عده سنت و کتاب را هم انکار کنند تا منسوب به طالبانیسم نگردند گذشته از این نکته، تقسیم کار مطلوب بین زن و مرد در اسلام چنان که در توصیه حضرت رسول (ص) به حضرت زهرا (س) و امام علی (ع) آمده ظاهرا شبیه همان چیزی است که در کتاب مذکور که البته من نمی‌شناسم آمده. حدیث مشهور از حضرت زهرا (س) که موید نبی (ص) هم قرار گرفت و حتی روحانیون ما از نقلش ابا دارند می‌گوید بهترین کار برای زن این است که نامحرم او را نبیند و او هم نامحرم را نبیند. بگذریم از حدیث علی (ع) که با لحن ذم گفتند در آخرالزمان زنان به خاطر حب مال رو به اشتغال می آورند یا وقتی شارع از اختلاط حتی در مسجد نهی کرده و در صورت قرارگیری زنان و مردان در کنار هم امر به نصب پرده کرده است چه طور با اشتغال زنان در فضای مختلط بین مردان نامحرم راضی است؟ عنایت کنید داریم در خصوص حکم اولیه و مذاق اصلی شارع هم صحبت می‌کنیم و سخن از شرایط استثنایی و ثانوی نیست حالا چه طور است با این احادیث واضح از اهل بیت معصومین علیهم السلام برخی روحانیون بسان فمینیستهای مسلمان! به اشتغال حضرت خدیجه قبل از بعثت در دوره جاهلی برای تشویق اشتغال زنان استناد می‌کنند؟! سخن در این نیست که زنان حق اشتغال خارج از منزل ندارند سخن در این است که آیا این عمل در اسلام به حکم اولی توصیه یا تشویق شده است؟ ظاهرا پاسخ منفی و حتی متضاد است، یعنی مذاق اولیه و اصلی شارع نهی از اشتغال زنان در بیرون است اما مشاغل ضروری مثل پزشک زنان و پرستار و معلم زن برای اناس اتفاقا خودش مورد توصیه شارع خواهد بود اما بنده دانشجوی دکتری فلسفه اسلامی این کشور در تربیت مدرس هستم و سابقه تحصیل در علوم سیاسی دارم و تحقیق و ترجمه از متون غربی هم مشغولم و به انقلاب اسلامی و ولایت فقیه هم ارادت قلبی دارم لذا کسی نمی‌تواند مرا متهم یه تحجر کند اما به نظرم تقدیرها و تشویق های رهبران انقلاب از حضور اجتماعی زنان بعد از انقلاب در شرایط حفظ ساختارها و فرهنگ مدرن در عمل مصادره به مطلوب فمینیستها شد و امروز شاهد عوارض این مسئله هستیم. مثل رواج روابط خارج از عرف و انواع سوء استفاده ها از زنان در بازار، بروز سختگیری ها در ازدواج از طرف زنان شاغل و کاهش فرزند آوری. خوشحال می‌شوم پاسخ استاد قنبریان را در این خصوص بشنوم. رامین اساتید: سلام. برخی از اینها را در سخنرانی ها طرح کرده از جمله روایت حضرت زهرا (س) که غیر از ضعف سند خلاف سیره خود ایشان است (سخنرانی حبیسه یا محرره را بشنوید) مفصل تر هم در برخی دروس قم طرح شده که دروس در کانال گذاشته نمیشه حسامی (عبد الرحمن): http://mghanbarian.ir/lecture/6334/ این متن را از سایت تان پیدا کردم مطالعه شد ابهامات و اشکالات زیادی به نظر می‌رسد. به نظرم آیه «قرن فی بیوتکن» به تنهایی حکم اولی را برای زنان روشن کرده و تخصیصش به همسران نبی بلا وجه است. گرچه مخاطب زنان نبی (ص) بوده اند چون ایشان از حیث شایستگی برای الگو بودن مخاطب شدند و نه نفس زوجیت نبی (ص) چنان که نهی از تخضیع قول و تبرج جاهلی و امر به اقامه صلوة و زکات که متوالی آمده نمی‌تواند اختصاص به نساء نبی داشته باشد، فهکذا «قرن بیوتکن» پاسخ تان به فراز نامه ۳۱ هم نقضی بود تا حلی. اما وقتی آیه ۳۲-۳۳ احزاب را اصل بگیریم و به صراحت آن خطبه هم عنایت کنیم آنگاه موارد استثنا نیاز به توجیه دارد نه اصل امر به اقتران و توقیر فی البیوت. مثلا این که سلمان و ابوذر و امثالهم به خاطر قرب معنوی به اهل بیت و تقوای ممتاز، مجاز می‌شدند به ورود به خانه حضرت زهرا (س)، لذا اینها جزء مستثنیات می‌شود نه اصل احتجاب عمومی در برابر مردان. همین طور حضور زنان در جنگ جمل خصوصا که خود جنگ از شرایط اضطرار است نه شرایط عادی و عمومی. ضمنا توقیر فی بیوت مانند جمیع سایر احکام مطلق و بدون استثنا نیست چنان که زن با اذن شوهر مجاز به تردد به خانه اقوام و همسایگان و دیگر محافل ضروری هست و لذا با احتباس زانی فرق می‌کند. اما علت نظر مثبت مرحوم امام (ره) درباره مشارکت زنان در انقلاب هم به نظرم به خاطر جهات انقلابی و دینی در این حضور استثنایی بود و همین طور نوعی جدل با فمینیست ها. اما متاسفانه آن حضور معنوی و استثنایی و جدلی بعدا تبدیل شد به یک اصل رایج و عادی در جمهوری اسلامی که خلاف سیره (ع) معصومین و کل تاریخ فقاهت شیعه است و نتیجه آن هم این افتضاح اجتماعی است که امروز شاهدش هستیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان «زنان و راز امیدواری به آینده» شده است، https://eitaa.com/matalebevijeh/11304 شاید به کار آید. موفق باشید

34509
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: با تشکر از زحمات شما. اینجانب از همکاران فرهنگی هستم که سالها ست خدمت جنابعالی ارادت دارم، همانگونه که مستحضر هستید هر چند در شرایط کنونی امر ازدواج و فرزندآوری بسیار مهم است و سن ازدواج و خانه نشینی دختران بسیار زیاد شده، ولی متأسفانه اغلب خانواده ها و حتی خود جوانان هر چند مذهبی پایبند رسم و رسوماتی از فرهنگ غرب و تجملات و... هستند که موجب سخت شدن ازدواج شده و پيدا کرد ن دختران یا پسرانی که به این تجملات و رسومات غلط اهمیت ندهند بسیار مشکل شده، لذا اگر بشود ترتیبی اتخاذ شود که خانواده هایی که پایبند این رسومات نیستند به هم معرفی شوند تا ان شاءلله موجب آسان شدن امر ازدواج شود. البته خود ما هم با این معظل روبرو هستیم و اغلب خواستگاری هایی که می‌رویم هر چند خانواده ها به ظاهر مذهبی هستند ولی شروط بدی را مطرح می‌کنند مثلا از همان ابتدا صحبت‌ و آشنایی در کافه و... با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه همین طور است که می‌فرمایید. به هر حال برای عبور از این مشکل باید به تحولی فکر کرد که حالت همگانی پیدا کند تا خانواده‌ها اعم از خانواده دختر و خانواده پسر متوجه باشند با سبکی که برای زندگی در این زمانه در نظر گرفته‌اند، به کلّی فرزندان خود را از زندگی محروم می‌کنند زیرا از طرف خانواده دختر، بحث جهیزیه‌های آنچنانی مدّ نظر هست و از طرف خانواده پسر، بحث خانه مستقل. در حالی‌که با تحولی اساسی می‌توانیم فعلاً به این فکر باشیم که بالاخره در کنار خانواده با جهیزیه محدود، بتوان جایی را برای زندگی مدّ نظر آورد و انتظار است که خانواده‌های مذهبی با چنین شجاعتی به زندگی فکر کنند تا گرفتار مرگ تدریجیِ تنهاییِ دخترها و پسرها نباشیم. موفق باشید

34504
متن پرسش

با سلام خدمت استاد: نظرتان را راجع به متن زیر می خواستم بدانم. لطفا به امثال شهید آرمان علی وردی و... ارجاع ندهید، همه ملتفت به گذار از این وضعیت واقف هستیم و می دانیم اینها در مسیر انقلاب پیش می آید بحث توصیف است شما که بیشتر در جریان هستید آیا همچین یاسی در بین جوانان نمی‌بینید؟ ما که سخت از دست انقلابی ها خسته شدیم، از وضع بد اقتصادی اینقدر خسته نیستم که از دست این دزدان قانونی و شرعی، آیا برخوردی که با جریان عدالت خواه شد را ندیدید؟ آیا برخوردی که با جمهوریت و حتی کسانی که عمری در مسیر انقلاب زحمت کشیدند؟ دغدغه من مایوس شدن است که به نظرم این متن خوب متذکر شده و الان اون شور رو بین دوستان که همگی جوان هستیم نمی بینم. افراد مذهبی و عاشق انقلاب اما اصلا دیگه حتی بحث سیاسی و....هم در کار نیست همه چیز را رها کردند و دنبال یه زندگی ساده ساختن رفتیم و اصلا انگار نه انگار امثال آقای قنبری و... هم هیچ کاری نمی توانند پیش ببرند جز چهار تا سخنرانی برای چند جوان هم سن من که وقتی از مجلس بلند می شویم هیچ امیدی برای به دست ما حل شدن امور وجود ندارد مگر امثال ایشان و.... توانستند کاری کنند که ما بتوانیم؟ اصلا مگر کسی می گذارد؟ البته اکثرا از این مسائل دوستان حتی انقلابی من گذشته اند و فقط می گویند ان شاءالله درست می شود و گویی همه می دانند کار دست غیر است ربطی به ما ندارد و ما برویم یک زندگی خودمان را بسازیم. امروز در حوزه نوجوانی را دیدم آمده بود و معلوم بود تازه طلبه است دوست داشتم بپرسم چرا امدی؟ مگر نمی‌بینی بزرگتر ها هم خسته شده و به یک میز در اینجا بسنده کردند تا گذران زندگی باشد و دعا حواله انقلاب می کنند. آمدی که چی؟ چهار تا حرف از سخنرانی آقایانی مثل پناهیان و ازغدی و.... گوش دادی فکر کردی خبری است؟ خود آنها هم ول معطل هستند چه برسد به نسل بعد. این چینی دیگر بند نمی خورد! در طول سالیان گذشته آنچه همواره عامل تولید قدرت برای حاکمیت جمهوری اسلامی بود. انرژی برخاسته از همراهی حداکثری توده و البته کنشگری حلقه های میانی اثرگذار بر توده بود. (مصطلح به جوان مومن انقلابی) آنچه امروز عامل از دست رفتن قطعی قدرت جمهوری اسلامیست اولا فقدان همراهی توده هاست. ملت با فهم دوگانگی ها اساسا دیگر زیست تحمیلی «ضدزندگی» موجود را با گزاره های ایدئولوژیک و دینی تحمل نمی کنند و نمی پذیرند. اتفاقی که در دهه های گذشته حسب عدم دسترسی به رسانه های آزاد و بی اطلاعی از درون ساختار(دعواهای خودتان را به میان مردم نبرید) و البته تحفظ بیشتر مسئولان در همراهی نسبی با ملت عامل همراهی توده ملت با ساختار بود. اما نکته مهمتر فهم وضعیت کلی حاکم بر اتمسفر حلقه های میانیست. همان جمعیتی که نقطه اتصال جمهوری اسلامی به آحاد ملت بود. من اگر بخواهم وضعیت روانی کلی حاکم بر حلقه های میانی را بربشمرم، مهمترین آنها «سرخوردگیست»! سرخوردگی ایدئولوژیک: این جوانها پس از فهم واقعیتهای عریان سیاسی و اعتقادی موجود دچار نوعی کولپس می شوند. فروپاشی که پیامدش سرخوردگی ست. محال است باب گفتگو را با یکی از دوستان حزب اللهی خود باز کنید و این سرخوردگی در سطوح عمیق را مشاهده نکنید. سرخوردگی که بعضا کار را به استعفا و ترک کار هم کشانده است. سرخوردگی اقتصادی: این جوانان هنگامی که با بخش واقعیتهای عریان اقتصادی آقایان مواجه می شوند دوباره به حجم سرخوردگی های قبلی آنها افزوده می شود. حق هم دارند عمده آقایان در راس از نظر اقتصادی وضعیت بسیار مطلوبی دارند و لااقل مثل عمده جوانان حاضر در حلقه میانی اسیر امور یومیه نمی باشند. در یک هم افزایی ناخودآگاه بین ساختار و جوانان حاضر در حلقه های میانی، جوانان با کوچ داده شدن بسمت ایجاد موسسه و تشکل و اندیشکده گامی بزرگ بسمت رفع حوائج اقتصادی برداشتند. البته این سفره نیز گستردگی آنچنانی ندارد. فلذا باز سر خیل کثیر جوانان حاضر در خلقه های میانی بی کلاه می ماند! بماند که اوضاع دهشتناک اقتصادی که طرح های استراتژیکی همچون جوانی جمعیت را هم از بودجه بی بهره نموده است، اجازه تخصیص بودجه به همان اندک جوانان حاضر در موسسات و اندیشکده ها و تشکلها را هم نمی دهد. و آنهم چند سالیست سرشان بی کلاه مانده است. حال اتفاقی که این بار حادث شده است و بنده و دیگر دوستانی را به این باور قطعی رسانده است که این چینی جمهوری اسلامی دیگر بند نمی خورد، عریان شدن انگیزه های اقتصادی خود حلقه های میانیست! این بچه ها بصورت خیلی واضح و در یک رقابت سخت و حتی خشن در اشلهای ملی و استانی با یکدیگر، دربه در بدنبال پول و بودجه هستند. حالا اینکه دلایل این تنازع خشن چیست چند موردی را می توان برشمرد: ۱.بی اعتمادی به وضعیت کلی پیش روی جمهوری اسلامی و ضرورت بستن بار خویش ۲. بی اعتمادی به وضعیت کلی پیش روی دولت مطبوع و عدم اطمینان از ۸ ساله شدن آن ناظر به کیفیت فاجعه بار عملکرد ۳. اجبار و تنگنای بی امان اقتصادی عمومی که بالتبع دامان این قشر را نیز گرفته است. (حلقه های میانی عمدتا بر خلاف حاضرین در قله هرم خیلی وضعیت اقتصادی مطلوبی ندارند) ۴. انتقامجویی اقتصادی بجهت فروکش نمودن حس سرخوردگی از بابت همه تلاشهایی که در طول سالیان گذشته با انگیزه های خاص) شهدا و انقلاب و امام حسین و...) انجام دادند اما به ناگاه واقعیتهای سیاسی و اقتصادی عریان هیئت حاکمه همه آنها را ویران کرد! علی ای حال بزرگترین اشتباه ساختار این است که فکر می کند این چینی را می شود با قدرت سرنیزه و تفنگ بند زد! نه آقاجان اولا این چینی تاکنون خیلی بند خورده است. ثانیا ملات اصلی بند زدن در طول سالهای گذشته با همه آن ناکارآمدی ها نه تفنگ که مردم و همین انگیزه های غیرمادی حلقه های میانی بود که دیگر نیست. این چینی دیگر بند نمی خورد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بنا به گفته رهبر معظم انقلاب به هر دلیلی شرایط‌مان مطلوب نیست؛ حرفی نیست. بحث در آن است که آینده خود و ملت و انقلاب را در مواجهه با جهان مدرن چگونه باید تحلیل کرد؟ و چه آینده‌ای را باید مدّ نظر آورد؟ به نظر بنده نباید از این سخن رهبر معظم انقلاب که اخیراً با کارآفرینان و دانش‌بنیان‌ها فرمودند، ساده گذشت که می‌فرمایند: «آنچه بنده در ذهن خودم، در مقابل چشمِ ذهنی و عقلی خودم از آینده‌ی کشور و از آینده‌ی ملّت و از پیشرفت دانش این کشور مشاهده می‌کنم، خیلی بیشتر از آن چیزی است که در این حدسیّاتِ متعارف اظهار می‌شود یا فکر می‌شود و واقعاً خیلی بیش از این حرفها است. ۱۴۰۱/۱۱/۱۰

اتفاقاً روز گذشته در إزای همین نوع نکات و سؤالاتی که فرمودید، عرایضی در مدرسه علمیه «صاحب‌الزمان» شد که متن آن عرایض و لینک صوت آن تقدیم می‌شود امید است که نسبت به آینده تاریخی خودمان، ما را به تفکر ببرد. موفق باشید

‌ راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی

باسمه تعالی

لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ ۙ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ ۙ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ

نظر به امکانات زمانه

۱. حضور در آینده با درک زمانه و روشن‌کردن راهی که در پیش است، فراهم می‌شود و غفلت از حضوری که در پیش است، همان بی‌خردی و جهل و نشناختن زمانه است که در روایات از قول حضرت صادق «علیه‌السلام» داریم: «عَلَى‏ الْعَاقِلِ‏ أَنْ يَكُونَ بَصِيراً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِه حَافِظاً لِلِسَانِه»[1] لازم است بر عاقل كه نسبت به زمانه خود بصیر باشد و با پیش‌آمدها مطابق شأن و بصیرتی که دارد برخورد کند و حافظ زبان خود باشد تا مطابق زمانه‌اش سخن بگوید.

آیا جز این است که اهل نظر باید به امکان‌های زمانه بیندیشند و در طلب چشم‌انداز آینده باشند؟ زیرا بدون آن چشم‌انداز، آینده معنا ندارد و گرفتار تکرار زمانه می‌شویم. به نظر می‌آید آینده انقلاب اسلامی، آینده‌ای است که در آن انسان‌ها معنای دیگری به خود می‌گیرند، ماورای انسانِ گرفتار پوچی‌ها.

۲. نقش شهدا در آینده ما

در بستر حضور تاریخ توحیدی و آینده‌ای که گشوده می‌شود خوب است به آیات 169 تا 171 سوره آل‌عمران نظر کنیم که می‌فرماید: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ & فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ & يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنينَ».

اولاً: می‌فرماید آن‌هایی که در راه خدا به قتل رسیده و به شهادت نایل شده‌اند دارای حیات خاصی هستند ماورای حیات دنیاییِ اهل دنیا و یا حیات برزخیِ مردگان. بلکه حیاتی که در نزد پروردگارشان هستند و از رزق خاصی بهره‌مند می‌گردند که بنده این حیات را سومین حیات می‌نامم با بهره‌مندی‌های خاصی که آن‌ها را راضی و شادمان کرده. ثانیاً: می‌فرماید آن شهیدان متوجه همراهان خود و آینده راهی که در آن تاریخ گشوده شده هستند و به همراهان خود که به آن‌ها ملحق نشده‌اند بشارت می‌دهند که نه نگران و محزونِ کوتاهی‌های گذشته باشند و نه نگران موانعی که در مقابل این راه هست و معنای حضور در آینده در دل این بشارت که شهدا به همراهان خود می‌دهند روشن می‌شود. ثالثاً: در آیه بعد بشارت را به اوج خود می‌رساند و از «نعمت الهی» به طور مطلق سخن می‌گوید که به تعبیر علامه طباطبایی «رحمت‌الله‌علیه» این ولایت است که مطلق نعمت می‌باشد، حاکی از آن‌که در بستر حضور در تاریخ توحیدی که انسان‌ها برای تحقق آن از فداکردن جان خود إبایی ندارند کار تا آن‌جا جلو می‌رود که آن جامعه و آن مردم ذیل ولایت الهی قرار می‌گیرند که حاصلش «يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور» است تا از هرگونه ضعف‌های فردی و اجتماعی رهایی یابند و به نتایجی می‌رسند مافوق تصور. به همین جهت فرمود شهدا علاوه بر این‌که بشارت به نعمت الهی دادند و «فضلٍ» به امری افزون بر آن نیز بشارت دادند. رابعاً: در آخر آیه فرمود: خداوند اجر مؤمنین را ضایع نمی‌کند و صراحتاً خبر از آینده‌ای بس متعالی داد که حتمی‌الوقوع است زیرا بحث در اجر شهدایی بود که در بستر حضور در تاریخی که بنا است توحید الهی و ولایت ربّانی را حاکم کند، در مقابل استکبار ایستادگی کردند و اجر آن‌ها چیزی نخواهد بود مگر افول سیطره تاریخ استکباری و به میان‌آمدن تاریخ توحیدی و ولایت الهی.

در این مورد خوب است به سخنان حصرت امام خمینی «رضوان الله تعالی» نظر کنید که می فرمایند:

« ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا می‌داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت‌. مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند! خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.»

۳. حضور در آینده‌ای قدسی

در موضوع اندیشیدن نسبت به آینده، لازم است به نظری توجه داشت که بشر جدید به خویشتن خویش دارد و در همین راستا می‌تواند خود را در بستری از سنت‌های اصیل عالم احساس کند، در این صورت در عین جوابگویی به یقینی که در درون خود به دنبال آن است، سعی دارد به نوعی از توهّم‌زدگی که عموماً فرهنگ مدرنیته گرفتار آن است، دچار نشود. آری! برای حضور در آینده‌ای قدسی باید حضور در سنت‌های الهی دائماً مدّ نظر باشد، تا در همه صحنه‌ها بر خلاف فضاسازی شبکه جهانی که فریب‌کارانه ما را در توهّمات متوقف می‌کنند، در واقعی‌ترین واقعیات به‌سر بریم. واقعی‌ترین واقعیات در این زمانه، تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شده تا انسان‌هایی همچون حاج قاسم سلیمانی در آن متولد شوند و تولد چنین انسان هایی همچنان ادامه یابد. این است راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی.  

۴. حضوری در راستای گستردگی انسان جدید

در نظر به «آینده» در عین حضور در سنت‌های الهی، با آینده‌ای روبه‌رو خواهیم بود که مفهومی و ذهنی نیست، بلکه حضوری است در راستای گستردگی انسان و انسان در دل این نوع حضور با امر بسیار مهمِ «جاودانگی» در عین حضورِ تاریخی خود روبه‌رو می‌شود، امری که متأسفانه عموماً مورد غفلت قرار می‌گیرد که چگونه انسان می‌تواند در آیندهِ وجود خود حاضر باشد و جاودانگی خود را احساس کند. عظمت حضورِ تاریخی در انقلاب اسلامی را باید در چنین نگاهی دنبال کرد و این‌که انسان جاودانگی خود را در آن حضور و در سنت‌های الهی احساس می‌کند و می‌یابد که این تاریخ همراه ما است و از این جهت می‌توان گفت یکی از شاخصه‌های حاج قاسم در فهم تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، آن است که متوجه می‌شود دیگر این تاریخ، تاریخی است که همراه ما می باشد و همه فعالیت‌های آن شهید بزرگوار را می‌توان در این راستا تحلیل کرد، هرچند می‌داند ایران در واقع دو کشور است؛ کشورِ زیباکلام‌ها و کشور آقای رئیسی‌ها. و هنر او مانند رهبر انقلاب آن است که اتفاقاً در همین کشور، به جهت ظرفیت‌هایی که انقلاب دارد، با صبر راهبردی به اهداف اصیل انقلاب فکر کند. با توجه به هوشیاری نسبت به ظرفیت‌های تاریخی انقلاب اسلامی و با رعایت چنان صبری، نه جریان استکبارِ دیروز توانست در سوریه پیروز شود و نه کودتای هفتاد روزه «زن، زندگی، آزادی» توانست در ایران چیزی به دست آورد.

۵. تنها بیش از دو تاریخ در مقابل‌مان نیست

با نظر به شخصیت حاج قاسم سلیمانی و برخوردی که آمریکا با او انجام داد، ما باید متوجه باشیم تنها بیش از دو تاریخ در مقابل‌مان نیست و با توجه به این‌که انسان موجودی است تاریخی و «تفکر» نیز امر تاریخی می‌باشد؛ خود را در کلیّت یکی از این دو تاریخ می‌توانیم معنا کنیم و این‌جا است که با حضور در تاریخی غیر از تاریخی که حاج قاسم به آن تعلّق دارد، باید مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور بپذیریم، به عنوان حضور در تاریخی که مقابل جمهوری اسلامی است. از این جهت است که ابتدا و به صورت کلی باید در نزد خود مشخص کنیم به کدام تاریخ در این زمانه تعلّق داریم، وگرنه با اکنون‌زدگی و بی‌تاریخی، آن‌چنان دچار پوچی و سرخوردگی می‌شویم که نمی‌توانیم «خود» را ادامه دهیم و مانند آقای محمد مرادی به دنبال بهانه‌ای هستیم تا خودکشی کنیم حتی اگر بهانه ما دفاع از شعار «زن، زندگی، آزادی» باشد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

https://eitaa.com/matalebevijeh/12824

 

[1] - إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 140

34496
متن پرسش

با سلام خدمت استاد: برخی اوقات شما در رابطه با سوالات اکثرا خواهران و احیانا برادران در زمینه ازدواج بسیار منفعل هستید آیا برای شما این وضعیت حق و حقوق زنان نگران کننده نیست؟ در سنت اسلامی ما مرد جایگاه و زن هم مقامی داشت. امروز با لطائفی همه دور زده می شود مثلا حق طلاق و... این طور همه چیز را برای زنان خواستن اگر منجر به وضع بهتر خانواده می شد باز وجهی داشت امروز زنان تمام حقوق یک زن مدرن را دارند از حق کار و تحصیل (بدون کار در زمان تحصیل به جهت حمایت پدر) و هم تمام شان زن اسلامی را این امور باعث ضعیف شدن خانواده شده، مردان پا به ازدواج نمی دهند و زنان جواب نمی دهند. البته این وضع نگران کننده است چراکه این نامتعادل بودن خیلی ادامه دار نخواهد بود تا چندی پیش پسران بیشتر به دنبال دختران شاغل بودند الان کم و بیش مواردی می بینم مردان شرط ضمن عقد کرده اند بر حتمی بودن کار زن و تقسیم خرج خانه. بحث این است شما بسیار منفعلانه در این مسئله وارد می شوید. اینکه زنان هم متکفل خرج خانه شوند نه اینکه به میل خودشان به زودی با این روند جزو وظایف آنان شمرده خواهد شد و چه بسیار از زنان آسیب خواهند دید و می‌دانید زنان به دلایل مختلف توانایی حضور در همه صحنه های کار در کنار مردان را ندارند به دلیل فضای خشن و بدنی خیلی از کارها. برای شما این تغییر زن خانه دار به زن کارگر مهم نیست؟ اینکه زن طبق گفته رهبر انقلاب باید در اجتماع باشد و خانه داری به معنای خانه نشینی نیست را قبول داریم اما این وضع و اینگونه پاسخ های شما که با سست کردن اقتدار مرد به روش های گوناگون او را از یک مرد فداکار برای خانه کنده و الان پسران خودشان را مسول تشکیل خانواده نمی دانند و زنان هم کوچک ترین همراهی با شوهر را نمی توانند بپذیرند. الان بسیاری از زنان هیچ همراهی برای مثلا تغییر شهر برای کار همسر را نمی پذیرند. اینها آیا ریشه در فضایی که حتی در بین مذهبی ها گسترش یافته که شما هم کم و بیش در آن شریک هستید دارد بالاخره ما روایت رسول خدا بر تقسیم کار بیرون و درون خانه را داریم یا نه؟ بالاخره آیه «الرجال قوامون علی النسا» را داریم یا نه؟ اگر اشتباه متوجه شدیم بفرمایید. بالاخره نمی‌شود تمام آنچه مرد با آن اعمال اراده می کند را گرفت و دچار اشکال در هویت او نشویم. از آنجا که در فضای معمولی نه در وضع امروز پسران راحت تر به کسب و کار می توانند بپردازند و امر جنسی خارج خانواده خیلی بیشتر به زنان آسیب می‌زند و پسران با وارد شدن در آن به دلیل سخت بودن ازدواج و استفاده بیشتر و بدون مسولیت برای آنها فراهم شده درست است باز به این رویه ادامه دهیم ؟ به نظر می آید جریان مقابل انقلاب با پیش کشیدن حق زنان برای آسیب به نظام اسلامی ما هم دچار یک رقابت بیخود شده ایم و کور کورانه سعی در پیش گرفتن داریم. چندی پیش به گمانم آقای رائفی پور گفتند (در رابطه با حق زن مبنی بر گرفتن پول برای کار خانه) اینها برای این است مرد احساس پر رویی نکند و هر بار زن را در خانه دید بداند به او دارد لطف می کند. با این منطق می توان گفت هر بار زن از خانه پایش را بیرون گذاشت بداند مرد به او لطف کرده و یا هر روز که مرد با زن دیگری ازدواج نکرد به خانه آمد به او لطف کرده آیا این حرف ها باعث قوت خانه می شود؟ اینکه زنی کنار مرد خود برای خانه زحمت می کشد را اینجور به جان هم بیندازیم درست است؟ نگویید جای آن حرف چیز دیگری است و... در مشاوره های خانواده اثر این گفتمان ها را می توان دید. زنانی که با اندک اختلاف در یک بحث ساده به سرعت بحث کار خانه را پیش می کشند و از طرفی مهریه سنگین و از طرفی حق طلاق زنان و از آن طرف تبلیغ برای اینکه هزینه زن برای خودش است و از طرفی با توجه به فضای سنتی ما که اگر زن کار از دست بدهد زیر خرج شوهر یا پدر می رود البته فعلا و از طرفی حق کار خانه و... باعث شده همه آنچه آورده دین و سنت و مدرنیته باشد در حق زن به او داده شده و دست مرد را خالی کردیم. با این وضع طبیعی است زنان به راحتی به مردان جواب ندهند. طبیعی است به راحتی حتی حاضر نشوند با اندک اختلافی زندگی را تحمل کنند. یک نگاه به سنت ازدواج که رایج شده شده بیاندازید، پسران دهه ۷۰ دهه ۸۰ را برای ازدواج قبول می کنند چرا که با فاصله بیشتر و زیاد پسر فرصت پیشرفت و مال و.... داشته و برای یک دختر با فاصله کمی بیشتر می تواند مورد قبول باشد با این روند هر دهه که می گذرد بر دختران مجرد یک دهه افزوده می شود. الان چند میلیون زن بالای ۳۲ سال وجود دارد که شوهر ندارند!!! چون مردان هم به طرز طبیعی و هم این وضع که ایجاد شده اصلا توانایی ارضای خواسته های آنها را ندارند و دنبال دختران سن پایین تر می روند این ریشه در ضعیف کردن مرد ندارد؟ این ریشه در اینکه بالاخره زنان باید با مرد در زندگی راه بیاید ندارد؟ وقتی برای کار شوهر و محل زندگی و.... که اسلام تلاش کرده مرد که خرجی آور است اولویت و بر اساس اقتضای کار او تنظیم شود زن را محق کردیم و تخلف از آن را نوعی بدبختی آن زن قلمداد کردیم ازدواج سر می گیرد؟؟ بهتر می دانید استاد بالاخره مردان مجرد سن بالا راحت تر با توجه به قدرت مالی و....حتی نیاز جنسی و عاطفی را برطرف کرده و می‌کنند اما برای یک خانم سخت است و نمی تواند در سن بالای ۳۲ سال با هر سال یا دو سال یا حتی کمتر با یک مرد بودن سر کند. تفاوت در خلقت وجود دارد. بالاخره مرد راحت تر با این مشکل کنار می آید مرد نیاز کمتری نسبت به زن در مورد دوست داشته شدن توسط یک نفر را دارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه فرمایید که شرایط امروزین تاریخی که انسان جدید در آن حاضر است، شرایط تاریخی خاصی است و نمی‌توان تاریخ را به عقب برگرداند. در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» سعی شده نگاه قرآن و روایات به زن مدّ نظر قرار گیرد ولی باید همان نگاه قرآنی در این زمان و این تاریخ، جواب دهد و باید طوری باشد که زنان ما احساس نکنند خداوند و قرآن به آن‌ها ظلم کرده، چیزی که متأسفانه با برداشت دینیِ بعضی از مذهبی‌ها پیش آمده است. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «معنای حضور انسان آخرالزمانی نزد خود و دیگران و در جهان» https://eitaa.com/matalebevijeh/11304  شده است امید است مفید افتد. موفق باشید

34421
متن پرسش

سلام استاد: روزتون به خیر. استاد بعد از این اغتشاشات یکی از معضل ها بدحجابی و بی حجابی هست. یکی ازدوستان ما فرمانده پایگاه خواهران هست. مرتب در صدد تذکر و امر به معروف هست و نگران بی بند و باری جامعه. نظرش اینه که چرا میگید صبر کنید؟ چرا یه اقدامی برای جمع کردن این اوضاع نمیشه چرا همه ساکتند؟ چرا کانکس های پلیس که در میدان امام هست هیچ تذکری نمیده؟ به نظر شما ایشون چه کار باید بکنند؟ راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی قبلاً در این مورد شد. مسلّماً این افراد به جهت ادامه تلاش رسانه‌های بیگانه هنوز متوجه شکست خود که منجر به افسردگی‌شان می‌شود؛ نشده‌اند. آری! چیزی نمی‌گذرد که متوجه خطای بزرگ خود می‌گردند زیرا با حقیقتی مخالفت می‌کنند که اتفاقاً ریشه در جان و فطرت آن‌ها دارد و لذا برخورد متین و حکیمانه ما که ناشی از دلسوزی نظام نسبت به افراد غافل می‌شود به صورتی که رهبر معظم انقلاب عمل می‌کنند، به موقع خود نتایج آن را خواهد داد وقتی بفهمند ما با آن‌ها سر جنگ نداریم. آری! تذکرات به موقع حداقل موجب می‌شود که متوجه شوند عمل آن‌ها مورد پذیرش بسیاری از افراد جامعه نیست. یأس و افسردگی آن‌ها چیزی نیست که گرمی امروز آن‌ها را برای آن‌ها نهادینه کند. موفق باشید

34417
متن پرسش

 درود خداوند بر شما باد استاد: در روابط پیامی دختر و پسر برای کسانی که میخوان این گناه رو ترک کنن باید کامل کامل این مکالمه قطع و نابود بشه دیگه درسته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره عموماً در آن فضا شیطان میدانِ حضور گشوده‌ای دارد و تا می‌توانیم باید سعی کنیم در چنین فضاهایی حاضر نشویم. موفق باشید

34402
متن پرسش

باسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز. مدتی است بحثی ذهنم را درگیر کرده در مورد کنش گری نیروهای انقلاب به ویژه جریان پایداری و جریان دکتر قالیباف. در مورد هر دو مطالعاتی داشته ام و با وجود اختلاف نظرهایی که دارند هر دو را ذیل جریان انقلاب اسلامی می دانم و از ظرفیت های هر دو و سایر طیف های منتسب به انقلابی و اصولگرایی باخبرم اما بحثی که مرا کمی سردرگم کرده این است که حضرت آقا دام ظله فرمودند که علامه مصباح (ره) معلم تفکر هستند و تمجیدات فوق العاده ای نسبت به ایشان ارایه کردند از آن طرف نسبت به مکتب شهید سلیمانی اشاره زیادی دارند. اما از آن طرف جبهه پایداری که خود را منتسب به علامه مصباح می داند در عمل گاهی می بینیم نوعی رفتارها و اظهاراتی که دارند با آن نگاه فراجناحی حاج قاسم، ظاهرا تعارضاتی دارد از آن طرف دکتر قالیباف هم که رفیق شفیق حاج قاسم بود ظاهرا نگاه فراجناحی حاج قاسم را ادامه می دهد از طرف پایداری ها به شدت مورد انتقاد است و او و جریانش را متهم به اصول گرای ناب نبودن می کنند، حتی برخی از آن ها در مورد اصلح بودن آقای رییسی هم شک داشتند البته من خودم دکتر جلیلی را بسیار متواضع و ولایت مدار می دانم و ایشان به نفع آقای رییسی کنار رفت، از آن طرف وقتی به سخنان رهبر انقلاب نگاه می کنیم ظاهرا با حرف های پایداری ها خیلی نزدیکی ندارد و بسیار نگاه حکیمانه و فراجناحی دارند، در مورد دکتر قالیباف هم نظر شخص بنده این است که شخصیت ایشان به مرور پخته تر شد و شخصیت متعادل تر و البته از جریانات غیر انقلابی بیش تر فاصله گرفت و خالص تر شد اما به نظر جبهه پایداری دکتر قالیباف را همان شخصیت سابق می داند. مثلا در انتخابات مجلس من دیدم آقای یامین پور که گرچه اختلاف نظر هایی با دکتر قالیباف داشت اما از او حمایت کرد جبهه پایداری او را از لیست کنار گذاشت. من البته نمی توانم جبهه پایداری را متهم به افراطی گری کنم ولی حس می کنم از آن نگاه حکیمانه ای که رهبر انقلاب دارند کمی فاصله دارند و باید پخته تر شوند. سوال بنده این است که آیا جبهه پایداری از فرمایشات حضرت آقا و علامه مصباح و حاج قاسم فاصله گرفته است؟ گر چه چهره های موجه و دغدغه مند هم در این جریان است آیا شما تفکر جبهه پایداری را مناسب آینده انقلاب می دانید؟ آیا جبهه پایداری تلقی درستی از نظریه انتخاب اصلح و اصول گرای ناب بودن علامه مصباح دارد؟ نظرتان در مورد جریان دکتر قالیباف چیست؟ آیا نگاه وحدت مدار تشکیکی و جامع طیف های انقلابی، معارض با اصولگرای ناب بودن است؟ آیا برداشت غلط از نظریه اصول گرای ناب بودن، منجر به نوعی تحجر گرایی نمی شود؟ با تشکر التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به لطف الهی ما در بستر انقلاب اسلامی در حال حضور در سعه‌ای از انسانیت هستیم که هر آن‌کس را در بستر انقلاب اسلامی و ذیل ولایت یافتیم، به حکم: «المؤمن مرآت المؤمن» خود را در او بسط می‌دهیم و در این فضا افرادی که قبیله ای و حزبی فکر می‌کنند، بخواهند یا نخواهند خود به خود از انقلاب حذف می‌شوند. زیرا فرزندان انقلاب به وسعت انسانیت انسان‌ها همدیگر را درک می‌کنند، در تولدی که حاج قاسم و حاج قاسم‌ها در آن قرار گرفته‌اند. آری رفیق! بنده هم جسته و گریخته و کم و زیاد چنین گِله‌هایی دارم، ولی با تأکید بر حضور تاریخی انقلاب اسلامی که آغازی است برای بشر جدیدی که به دنبال حقیقت است یعنی بشرِ آخرالزمان، می‌توانیم از این ضعف‌ها عبور کنیم. هر جریان که در متن انقلاب تنها بر نظر خود تأکید کند از وسعت فرزندان انقلاب خارج می‌شود. خوب است در این مورد به حکم مقام معظم رهبری به جناب آقای صالحی بعد از رحلت آقای دعائی توجه شود تا بنگریم انقلاب چه وسعت فوق‌العاده‌ای در خود دارد[1]. موفق باشید  

[1] - بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای سید عباس صالحی دامت توفیقانه روزنامه‌ی کهنسال اطلاعات در دوران نظام جمهوری اسلامی همواره نماینده و نمایشگر یکی از اضلاع نظام و انقلاب و سخنگوی قشرهائی از مردم عزیز بوده که غالباً سخن آنان بیش از هر جای دیگر در این روزنامه انعکاس می‌یافته است. چند وجهی بودن نگاهها و سلایق سیاسی در میان نخبگانی که در اعتقاد راسخ به انقلاب و نظام اسلامی مشترکند، وجود روزنامه‌ئی با این خصوصیت را مفید و شاید الزامی می‌کرده، و اکنون نیز آن‌چنان است. برادر انقلابی و پسندیده خصال مرحوم حجت‌الاسلام دعائی، که علاوه بر افتخار نمایندگی از سوی امام عظیم‌الشأن در آن روزنامه، از سوی اینجانب نیز سالها این مأموریت را بر عهده داشتند، به گونه‌ئی شایسته توانسته بودند جهت‌گیری مزبور را رعایت کنند. اکنون پس از درگذشت تأسف‌بار ایشان جنابعالی با سوابق درخشان علمی و مبارزاتی و انقلابی و تصدی مسئولیتهای خطیر در نظام جمهوری اسلامی، در صدر فهرست افراد مناسب برای اجرای این مأموریت می‌باشید. لذا اینجانب شما را به نمایندگی خود در موسسه و روزنامه‌ی اطلاعات و مدیر مسئول آن روزنامه منصوب می‌کنم و توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت می‌نمایم. سیدعلی خامنه‌ای ۱۸ خرداد ۱۴۰۱

34355
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیز: غرض از مزاحمت، یکی از اساتید متعهد و متخصص دانشگاه در خصوص مسائل فرهنگی و عقیدتی جامعه نگرانی هایی را مطرح کرده بودند. کلیت موضوع حول این موضوع بود که به نظر می‌رسد از دید جامعه شناختی، سطح دینداری و اعتقادات در جامعه تنزل یافته. به طور مثال، جمعیت جوان در مساجد و نماز جمعه ها بسیار کمتر از جمعیت افراد میانسال و پیر است، حال این که در کل جامعه این طور نیست و مشخصاً نسل جوان و نوجوان حضور کمتری دارد. اوضاع حجاب را هم که می‌بینید، بسیار بدتر از گذشته های دور. من حیث المجموع، به نظر می‌رسد کمیت و کیفیت دینداری مردم رشد نکرده است. پاسخی که حقیر به نظرم رسید این است که از نظر کمیت ممکن است شاهد این مشکلات باشیم، اما از نظر کیفی نه. انقلاب اسلامی موفق به تربیت نسلی شده که ممکن است از نظر تعداد ظاهری در اقلیت باشند، اما ان شا الله همین ها مصداق «کم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ» خواهند شد و کشور را به اوج خواهند رساند. نظر شما در خصوص پاسخ حقیر چیست؟ به طور کلی پاسخ شما به این سوال چیست؟ آیا سطح دینداری در عموم جامعه کاهش یافته است؟ چرا جمعیت حاضر در مساجد و نمازهای جمعه رو به پیری رفته؟ و از دید بالاتر و مهمتر، نقش آفرینی انقلاب اسلامی در عرصه تمدن سازی و فرهنگ سازی را چگونه می بینید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در قسمت دوم مصاحبه‌ای که با مجله «سوره اندیشه» شد پیش آمد مبنی بر این‌که نسل جدید ظرفیت‌های بسی گسترده دارند که با قرائت دیروزی که ما از دینداری داریم، راضی نمی‌شوند و این به معنای بی‌دینی آن‌ها نیست. به همین جهت ملاحظه می‌کنید اینان خود را در وسعت حاج قاسم سلیمانی جستجو می‌کنند و از آن مهم‌تر با نظر به شخصیت قدسی و متعالی رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» خود را در نظر می‌گیرند که در زیر سایه آن حضرت، جهان خود را شکل دهند. پیشنهاد می‌شود سری به آن مصاحبه بزنید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/12424

34329
متن پرسش

با سلام و ادب خدمت استاد عزیزم: همان طور که مستحضر هستید انسان دارای ابعاد گوناگون است. تربیت و رشد انسان در مکتب اسلام ناب مبتنی بر رشد همه ابعاد انسانی است. لذا برای تربیت یک انسان جامع اسلامی که بر مسیر صراط مستقیم حرکت کند باید برای تربیت اعتقادی، اخلاقی، علمی، جنسی، جسمی، روانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، دفاعی و فرهنگی او برنامه ریزی کرد. بر اساس مقدمه فوق، به خصوص در دوران هجمه فکری، فرهنگی، رسانه‌ای و جنگ اقتصادی اجانب به حریم نظام اسلامی و آلوده شدن سطح وسیعی از جوانان و نوجوانان به انحرافات گوناگون، به نظر شما در شرایط امروز، کدام یک از وجوه فوق که به صورت تفصیل در زیر آمده، در راه‌اندازی یک طرح تعالی‌بخش برای نجات جوانان و رشد آنان در سطح یک شهر باید محور باشد و نسبت بقیه انواع تربیت با آن چیست؟ ۱. تربیت اعتقادی مستقیم از طریق پاسخ به شبهات ذهنی. ۲. تربیت اخلاقی مستقیم از طریق اصلاح سبک زندگی در امثال برگزاری مجالس آل الله صلوات الله علیهم اجمعین و انس با زندگی‌نامه شهدا. ۳. تربیت علمی از طریق ارائه آموزش‌های مؤثر و مورد نیاز به همراه مهارت افزایی در خصوص کنترل خشم، ارتباط مؤثر و... ۴. تربیت جنسی و تسهیل شرایط ازدواج و همسریابی و مشاوره در این خصوص و تبیین مسئله حجاب و پوشش ۵. تربیت جسمی و آموزش‌ها و مهارت‌های لازم در نوع تغذیه و ورزش و تندرستی ۶. تربیت روانی و ارائه مشاوره‌های روانشناختی و خانوده ۷. تربیت سیاسی با رویکرد تقابل با جنگ روایت‌ها، دشمن‌شناسی و تبیین کارآمدی انقلاب اسلامی و محور قراردادن ارشادات و مطالبات رهبر معظم انقلاب اسلامی از مردم و جوانان. ۸. تربیت اقتصادی از طریق کارآفرینی و توانمندسازی جوانان در حوزه اشتغال مبتنی بر خلاقیت و روش‌های نوین. ۹. تربیت اجتماعی از طریق اصلاح شبکه روابط در امثال رسیدگی به حال محرومان، اردوهای جهادی، راهیان نور، زیارت مشهد و قم با رویکرد ارتقای مسئولیت‌پذیری اجتماعی. ۱۰. تربیت دفاعی و ارائه آموزش‌های نظامی و دفاع شخصی و تبیین عناصر جنگ شناختی و سواد رسانه‌ای. تربیت فرهنگی که به نوعی حاصل جمع همه موارد فوق است. سؤال فوق از بابت تنظیم ایده اولیه برای انسجام‌بخشی به فرایندهای هدایتی و تربیتی در سطح یک شهرستان با جمعیتی حدود ۷۰ هزار نفر است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب متوجه ابعاد تربیتی که باید انسان‌ها متذکر آن باشند، شده‌اید. حقیقتاً اکثر مواردی که می‌فرمایید در جای خود اولویت دارد. عمده آن است که این امور در دلِ حضور در تاریخ انقلاب اسلامی و توجه اصلی به آن، هرکدام پیش آمد را باید دنبال کنیم. با این افق که در دلِ انقلاب اسلامی است که بنا داریم وارستگیِ خود را در این ابعاد رشد دهیم و به جهانی که استکبار در حال افول است، فکر کنیم. موفق باشید

34313
متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: متاسفانه برخی مردم، طرفداران نظام را، احمق فرض می‌کنند و اصلا نمی‌توانند درک کنند که چرا ما با وجود این همه فساد و دزدی و مشکلات، از نظام حمایت می‌کنیم یا اینکه فکر می‌کنند امثال ما از جایی تامین می‌شویم که از نظام حمایت می‌کنیم. سوال بنده این است که چطور اعتراض کنیم و مقابله خود با فساد درون کشور را نشان دهیم که ناامیدی در دل مردم ایجاد نشود؟ به نظر بنده هیئت دولت آنگونه که باید، نشان نمی‌دهند که بخواهند با فساد مقابله کنند و مدام از دشمنی با آمریکا و... می‌گویند (البته شکی در دشمنی آمریکا با ملت ما نیست) و این حرف ها برای برخی مردم خسته کننده شده است و به گونه ای تصور می‌کنند که انگار این حرفها برای گول زدن است. توقع بنده این است که سران کشور نسبت به مفسدین داخلی به شدت بیشتری برخورد کنند. (مثلاً آقای رحیم پور ازغدی پیشنهاد دادند که در نماز جمعه مفسدین اقتصادی را مجازات کنند) حال چگونه می‌توان نشان داد که بسیجیان در خط مقدم مبارزه با فساد درون کشور حاضرند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نشان می‌دهد که مردم انتظار و عزم بیشتری برای حل مشکلات دارند. ولی همچنان‌که در جواب سؤال شماره 34287 عرض شد باید برای آن‌ها روشن کرد راه حلّ مشکلات اتفاقاً تقویت نظام و تقویت دولتی است که با تمام تلاش درصدد رفع مشکلات است. در همین رابطه در جواب سؤال مذکور عرض شد.

ملاحظه می‌کنید که در شرایط تاریخی بسیار حساسی قرار داریم. پیشنهاد بنده آن است که از این زاویه هم می‌توانید به حضور تاریخی و توحیدی انقلاب اسلامی نظر کنید که با میدان‌آمدنِ شهدای آن‌چنان بزرگ، حکایت از آینده‌ای دارد که بیرون از عقل استکباری است. در آن صورت به صحنه‌ها به صورت دیگری می‌نگرید. اختیار با خود شما است. با توجه به این امر ما باید متوجه باشیم تنها بیش از دو تاریخ در مقابل‌مان نیست و با توجه به این‌که انسان موجودی است تاریخی و تفکر نیز امری تاریخی می‌باشد؛ خود را در کلیّت یکی از این دو تاریخ می‌توانیم معنا کنیم و این‌جا است که با حضور در تاریخی غیر از تاریخی که حاج قاسم به آن تعلّق دارد، بخواهیم یا نخواهیم باید مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور بپذیریم به عنوان حضور در تاریخی که مقابل جمهوری اسلامی است. از این جهت است که ابتدا و به صورت کلی باید در نزد خود مشخص کنیم به کدام تاریخ در این زمانه تعلّق داریم، وگرنه با اکنون‌زدگی و بی‌تاریخی، آن‌چنان دچار پوچی و سرخوردگی می‌شویم که نمی‌توانیم «خود» را ادامه دهیم.

اشکالات بعدی در دل آن تاریخی که هستیم معنای خاص خود را به خود می‌گیرد که آیا در تاریخی که هستیم آن تاریخ ظرفیت عبور از آن مشکلات را دارا است و یا باید از آن تاریخ منصرف شد؟ این‌جا است که «تفکر» معنا می‌دهد و به اصطلاح گادامر، تاریخْ ما را دعوت به تفکر می‌کند تا تفکر ما تاریخی باشد.

به هر صورت خطرِ بی‌تاریخی خطر کمی نیست به‌خصوص اگر طرف به امید آن‌که می‌تواند به گمان خودش با سرنگونی جمهوری اسلامی، تاریخی را برای خود شکل دهد و بعد با شکست خود احساس پوچی کند، دیگر به قول خودشان زندگی برایشان معنا نمی‌دهد و به جای آن‌که خود را ملامت کنند که چرا کارشان به آن‌جا رسید، دست به خودکشی خواهند زد. موفق باشید   

34312
متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهر زاده: استاد خانم بنده خیلی از فضای مجازی استفاده می کنه. خودش می گوید در اکسپلورر اینستاگرام زیاد می چرخد. اکسپلورر واقعا چیز بیهوده ای هست. کلیپ ها های یک دقیقه ای و عکس به تعداد زیاد. یه جورایی آدم رو سرگرم می کنه ولی از طرفی باعث پوچ گرایی هم می شود. مثلا همسرم عبارت «هیچ، هیچِ بسیار» رو گذاشته بیوگرافی خودش در فضای مجازی فی الحال سوال اینه که چطور می تونم از شر این فضای مسموم نجاتش بدم؟ چه طور بهش القاء کنم از که باید از این پوچ گرایی بیرون بیاد؟ و یک مسئله دیگه هم اینه می ترسم زیاد امر به معروف کنم. چون نمی خوام باعث پنهان کاری همسرم بشه یا نمی خوام باعث بشه که دیگه پناهگاه امنی برای همسرم نباشم. لطفا توی این مسئله هم راهنمایی بفرمائید که حد امر به معروف چه قدر هست؟ آیا می تونم مثلا موبایلش رو ازش بگیرم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خوب است که با حالت رفاقتی متذکرشان کنید که بالاخره فضای مجازی ما را از واقعیاتِ اطراف‌مان غافل می‌کند. جناب آقای دکتر یامین‌پور در جمع دانشجویان نکاتی فرموده‌اند که خوب است به آن‌ها توجه شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/12139  - ۲ راهکار، گرفتن موبایل از ایشان نیست، راهکار، رشدِ رسانه‌ای است تا خود ایشان نیز عاملی شوند جهت فعالیت در مسیر انقلاب و مقابله با دشمنان انسانیت. موفق باشید

34288
متن پرسش

سلام استاد گرامی: در مورد حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» بسیار شنیده‌ایم ولی همیشه برای بنده این سوال هست که واقعاً چرا خداوند به آن حضرت آن طور که شایسته شأن آن حضرت باشد، کمک نکردند؟ به طوری که گویا دشمنان آن حضرت پیروز شدند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً به نکته بسیار دقیقی اشاره می‌کنید بخصوص که در قرآن هم داریم: «وَ لِلهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ» و از این جهت هرگز نباید حضور تاریخی حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» را طوری گزارش داد که از حضور حماسی و انقلابی و تاریخیِ آن حضرت غافل شود. اخیراً عرایضی تحت عنوان «نظر به حضور تاریخی حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» در خطبه فدکیه» شده است که ذیلاً متن آن گفتار و لینک صوت آن تقدیم می‌شود. موفق باشید

*  نظر به حضور تاریخی حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها»  در خطبه فدکیه

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ»

* درک ظرفیت تاریخی و هنر حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها»

۱. از حضور حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» در مسجد مدینه و طرح آن خطبه با آن محتوای خاص، متوجه می‌شویم چگونه حضرت متوجه ظرفیت تاریخی شده‌اند که با اسلام شروع شده و جریان سقیفه‌ساز از آن غفلت داشت. درک ظرفیت تاریخی، هنر بزرگ اولیاء الهی است که متوجه می‌شوند شرایطی پیش آمده تا بگویند «آنچه را باید بگویند». مهم نیست که بسیاری نشنیدند، ولی بالاخره آنچه باید گفته می‌شد، گفته شد.

*تاریخی توحیدی و انتظار حقیقی در وارستگی انسان

۲. درک تاریخی که با اسلام و توحیدِ خاص اسلامی شروع شود، انسان را منتظر گشایش‌هایی نسبت به خود و دیگران می‌کند و این است معنی وعده رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» که به زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» خبر دادند: «مهدی امت، از ما است». و در جای دیگر می‌فرمایند: «الْمَهْدِیُّ مِنْ عِتْرَتِی، مِنْ ولد فَاطِمَة؛»

*چرا باید به آینده انقلاب اسلامی امیدوار بود؟

۳. اگر حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» در آخرین کلمات خود در آن خطبه فرمودند: «فَاعْمَلُوا إنَّا عَامِلُونَ وَ انتَظِرُوا إنَّا مُنتَظِرُونَ» شما انجام دهید آنچه را می‌توانید انجام دهید، ما نیز آنچه را می‌توانیم انجام می‌دهیم، شما منتظر باشید، ما نیز منتظر خواهیم بود. با این جمله خواستند آنان را متوجه نگاه خود به آینده تاریخی کنند که با اسلام پیش آمد و پس از آن کلمات، اشاره به وعده خداوند کردند که فرموده است: «وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون‏» (شعراء/227) بدین معنا که مقابله هر جریان با مسیری که با اسلام شروع شده است، به شکست و ناکامی می‌انجامد و این است راز امیدواری ما به آینده‌ای که با انقلاب اسلامی شروع شده، هرچند استکبار با تمام قدرت مقابل آن ایستاده.

*باز نظر به سیره حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» و گفتگو از اسلام در قالب انقلاب اسلامی

۴. در این زمانه این مائیم که باز باید به حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» رجوع نماییم و به گفتگویِ آن حضرت در مسجد مدینه و توجه‌دادن به تاریخی که دیروز، با اسلام در مقابل جاهلیت گذشته شروع شد توجه کنیم و امروز در همان راستا در مقابل جاهلیت مدرن به تاریخی نظر داشته باشیم که اگر هزاران مانع در مقابل خود دارد، ولی به جهت حقّانیت این تاریخ یعنی انقلاب اسلامی، هرگز امید در ما نمی‌میرد زیرا بالاخره: «إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً».

*مطالبه‌گری و اعتراض، آری، ولی اغتشاش و براندازی، نه!

۵. اگر آقای سلیمان کتانی نام کتاب خود را «فاطمه زهرا، زهی در نیام» گذاردند، خواستند بفرمایند حضور فاطمه «سلام‌الله‌علیها» یعنی اعتراض بر هر انحرافی که جامعه را از اصالت‌هایش جدا می‌کند. اعتراضی در بستر گفتگو و تبیین و نقدی متفکرانه و عالمانه و تذکر به افقی که با اسلام پیش آمده است. این اعتراض غیر از اغتشاشات بی‌ریشه‌ای است که جریان براندازِ آمریکایی- اسرائیلی در عین بی‌ریشه‌گی، بدان دامن می‌زند و خود را گرفتار انواع ناکامی‌ها و افسردگی‌ها می‌کند.

*غفلت از حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» و تحجّرِ وهّابی‌گری

۶. با سقیفه راه آینده‌ای که اسلام می‌توانست بپیماید، گم شد و حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» در خطبه خود متذکر آینده و تاریخی شدند که با اسلام پیش می‌آید وگرنه بدون تذکرات حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» می‌توان همچنان در تاریخ جاهلیت بود و در عین حال به ظاهر عبادات اسلامی مشغول گشت.

*غفلت از «غدیر» و نفیِ «دیگری»

۷. در غدیر، سیاست و حاکمیت نظر به وجود متعالی انسان دارد، تا انسان‌ها هر کدام به حکم «الْمُؤمن مِرآتُ الْمُؤمن» آینه دیگری شوند و با غفلت از غدیر یعنی با غفلت از وسعت انسانی که امام علی «علیه‌السلام» می‌تواندآینه انسانیت او باشد، روحیه نفی دیگری و روحیه تکفیری جایگزین آن شد، روحیه‌ای که هیچ فهمی از دین جز فهم محدود خود را نمی‌پذیرد.

*مقابله با جاهلیت دوران و پذیرفتن هزینه‌های آن

۸. حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» با درک عظمت اسلام  و نحوه ادامه آن با انسانی معصوم، متوجه شدند از مأموریت تاریخی خود نباید غافل شد هرچند مقابله با جاهلیت دوران، چه در امروز و چه در دیروز بی‌هزینه نیست، مأموریتی که در این روزها بسیجیان و نیروهای انتظامی با درک هزینه از دست‌دادن جان، آن را به جان خریدند و خدا می‌داند به خوبی می‌دانستند با مادرِ معنوی‌شان حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» محشور می‌شوند و این را چون قبل از شهادت‌شان درک کرده بودند این اندازه نسبت به شهادت بی‌قرار بودند. گواه ما، مادران و همسران شهدای امنیت است.

*درک تاریخ توحیدی و تأکید بر «مقاومت»

۹. مشکل جریان سقیفه‌سازان، همان بی‌تاریخی است و گرفتاری در اکنون‌زدگیِ دوران جاهلیت و غفلت از تاریخی که با اسلام شروع شده بود، امری که حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» متذکر آن بودند. همانند جریان اغتشاش‌گر این دوران که در دل تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده تا انسان را معنا ببخشد، حاضر نیست و همان‌طور که زهرای مرضیه و حضرت علی «علیهما‌السلام» در مقابل آن جریان کوتاه نیامدند، انقلاب اسلامی بر تأکید بر وجه الهی و فطری انسانیِ انسان‌ها در مقابل این جریان کوتاه نخواهند آمد.

*مشکلاتی که امکان عبور از آن بود

۱۰. با غفلت از تذکرات حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» و توجه به افقی که با اسلام پیش آمده بود، جامعه آن روز مسلمانان با اموری روبه‌رو شد که امکان آن را داشت تا با آن مشکلات روبه‌رو نشود، امری که بحمدلله جامعه تشیع امروزین با بصیرت لازم متذکر آن شد و در همه مراحل انقلاب اسلامی در مقابل فشارهای بیرونی و سقیفه‌سازانِ درونی ایستادگی و مقاومت کرد. باشد که به حکم «بَشِّرِ الصّابرین» نتایج صبر و مقاومت خود را در افول استکبار جهانی نظاره کند.

إن‌شاءالله. به امید آینده‌ای که مردم ما پاداش «صبر» و «مقاومت» خود را به بهترین نحو بچشند.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

https://eitaa.com/matalebevijeh/12429

34287
متن پرسش

سلام استاد گرامی: وقت بخیر. نظر تخصصی تون رو در باره این مطلب می خواستم.

 راستش متاسفانه شرایط یطوری پیش رفته و میره که من و امثال من الان دیگه دغدغه شون اصلا نمیتونه آینده کشور یا استراتژی های دولت و… باشه چون رسما دغدغه مون شده دعا برای کمتر کشته شدن مردم مملکت چه با شلیک گلوله چه با فقر چه با… از ابتدا هم مشخص بود حجاب بهانه است. ولی چیزی که برای من و امثالم مشخص نیست بهانه ی نظام برای کشت و کشتاریه که راه انداخته از مردم عادی گرفته تا سپاهی و بسیجی و نیروی انتظامی، و قسمت عجیب ماجرا اونجاست که همیشه همه ی اینا که کشته میشن یا دشمنن یا به وسیله ی دشمن کشته شدن! و نمی دونم چرا فکر میکنن هنوزم این عذر و بهانه ها کافیه برای ساکت کردن مردمی که سالهاست با مشکلات اقتصادی و فرهنگی دارن به نفس کشیدن ادامه میدن و الان صفت داغدار هم بهشون اضافه شده. ما قشر جوان آنقدر سوال جدید فقط توی صد و خورده ای روز اخیر ایجاد شده و هیچکس پاسخ مطلوبی برایمان نداشته که اگر بگویم زندگی هایمان مختل شده اغراق نکرده ام. اگر بخواهم شرح‌حال این روز های حجم زیادی از جوان‌های کشور (مذهبی و غیر مذهبی) را برایتان شرح بدهم باید بگویم شرایطشان وخیم است، خیلی وخیم. احساسِ رانده شدن اصلا چیزی نیست که بشود براحتی با آن کنار آمد چه برسد به وقتی که بدانی اگر اعتراضی هم به این وضعیت موجود بکنی در بهترین حالت ۲۰ روزی بازداشت در پیش داری. آزادی اندیشه و بیان در ایران چیزی جز ادعا نیست و بیانش مایه‌ی خنده است. در نظام جمهوری اسلامی جرمی داریم به نام «تبلیغ علیه‌ نظام» و هر روزه به همین جرم دستگیر و مجازات می‌کنند، در حالی که با استناد به همین قانون حکومت بنی‌امیه و بنی‌عباس حق تعقیب و مجازات همه‌ی ائمه‌ ی شیعه را داشته اند. و هزاران تفاوت و تناقضی که نظام جمهوری اسلامی به اسم دین و به اسم عدالت علی چهل و اندی سال است در گوش مردم خوانده و اجرا می‌کند و کسی حق اعتراض ندارد!.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌کنید که در شرایط تاریخی بسیار حساسی قرار داریم. پیشنهاد بنده آن است که از این زاویه هم می‌توانید به حضور تاریخی و توحیدی انقلاب اسلامی نظر کنید که با میدان‌آمدنِ شهدای آن‌چنان بزرگ، حکایت از آینده‌ای دارد که بیرون از عقل استکباری است. در آن صورت به صحنه‌ها به صورت دیگری می‌نگرید. اختیار با خود شما است.

با توجه به این امر ما باید متوجه باشیم تنها بیش از دو تاریخ در مقابل‌مان نیست و با توجه به این‌که انسان موجودی است تاریخی و تفکر نیز امری تاریخی می‌باشد؛ خود را در کلیّت یکی از این دو تاریخ می‌توانیم معنا کنیم و این‌جا است که با حضور در تاریخی غیر از تاریخی که حاج قاسم به آن تعلّق دارد، بخواهیم یا نخواهیم باید مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور بپذیریم به عنوان حضور در تاریخی که مقابل جمهوری اسلامی است. از این جهت است که ابتدا و به صورت کلی باید در نزد خود مشخص کنیم به کدام تاریخ در این زمانه تعلّق داریم، وگرنه با اکنون‌زدگی و بی‌تاریخی، آن‌چنان دچار پوچی و سرخوردگی می‌شویم که نمی‌توانیم «خود» را ادامه دهیم.

اشکالات بعدی در دل آن تاریخی که هستیم معنای خاص خود را به خود می‌گیرد که آیا در تاریخی که هستیم آن تاریخ ظرفیت عبور از آن مشکلات را دارا است و یا باید از آن تاریخ منصرف شد؟ این‌جا است که «تفکر» معنا می‌دهد و به اصطلاح گادامر، تاریخْ ما را دعوت به تفکر می‌کند تا تفکر ما تاریخی باشد.

به هر صورت خطرِ بی‌تاریخی خطر کمی نیست به‌خصوص اگر طرف به امید آن‌که می‌تواند به گمان خودش با سرنگونی جمهوری اسلامی، تاریخی را برای خود شکل دهد و بعد با شکست خود احساس پوچی کند، دیگر به قول خودشان زندگی برایشان معنا نمی‌دهد و به جای آن‌که خود را ملامت کنند که چرا کارشان به آن‌جا رسید، دست به خودکشی خواهند زد.[1]

موفق باشید

[1] - به سخنان قبل از خود کشی آقای محمد مرادی رجوع شود که به ادعای خود در رابطه با شعار«زن. زندگی. آزادی» در شهر لیوان فرانسه دست به خود کشی زد. همکلاسی اوگفته است که او اغلب درباره فضای سیاسی ایران صحبت می‌کرد و اغلب امیدوارانه می‌گفت که رژیم سقوط می‌کند. روزنامه لوپروگره، نوشت در ساعت ۱۵ روز سه‌شنبه تجمعی به یاد محمد مرادی در محل واقعه روی پل گالیه‌نی این شهر برگزار شد.

34286
متن پرسش

سلام بر استاد عزیز: وقتتون بخیر. استاد جانم، شما هم احساس می کنید بخشی از این خانمها که بی حجاب شده اند، از سر لج کردن به عملکرد ما اینطور شدن؟ نحوه برخورد نادرست و سلیقه ای و فاقد کرامت بخشی از بدنه گشت ارشاد، عملکرد تبعیض آمیز آن، مثلا در سال ۸۴ تا ۸۸ من ساکن شهرک غرب تهران بودم در مناطق بالاشهر و پاساژها و مال ها، همان سالها حجاب افتضاح بود اما در این مکان‌ها گشت ارشادی نبود، آیا ارشاد فقط برای مناطق متوسط و قشر متوسط است؟ خب مردم این تبعیض ها رو می‌فهمند و خشمگین می شن، یا مثلا جشنواره فیلم فجر که مرکز بی حجابی است چرا یک ماشین گشت ارشاد دم در جشنواره نمی گذاشتن که هر بازیگری با اون حجابهای وحشتناک خارج شد رو جهت ارشاد سوار ون کنند و ببرن؟ که اتفاقا سرچشمه خیلی از بی‌حجابی های جامعه ما همین حضرات بازیگرند. خب چطور در یک کشور قانون شامل حال یک عده میشه و شامل حال عده ای دیگر نمیشه؟ شامل حال مناطق پایین شهر میشه ولی شامل حال مناطق مرفه و بالاشهر نه؟ خب اگر ما واقعا قصدمان اجرای قانون بوده باید در خیابان فرشته و نیاوران و الهیه و.. ‌‌ هم به مرّ قانون عمل می‌کردیم، بدون ترس از عواقب، باید بازیگران متجاهر به بدحجابی رو هم می‌گرفتیم و ارشاد می‌کردیم بدون ترس از واکنشها، ولی این کار رو نکردیم! رفتیم مرکز شهر و پایین شهر چون صدای قشر متوسط به جایی نمیرسه! استاد قبول دارید که مردم می فهمند و نمیشه کلاه سرشون گذاشت؟ من خودم حزب الهی و انقلابی ام، اما قبول دارید یک سری عملکردها زبان ما رو الکن کرده و انقلاب رو در مظان اتهام برده؟ قبول دارید کسانی که با عملکردهای غلطشون به اسم گشت ارشاد دستی دستی مردم رو مقابل دین و حجاب قرار دادن باید استغفار جدی کنن چون به نظر من به نوعی در این ناآرامی‌ها و خونهای به ناحق ریخته شده شهید عجمیان ها و آرمان ها و....ممکنه دخیل باشن؟ ما اون سعه لازم رو نداشتیم و با تنگ نظری های خودمون حقیقت دین رو به محاق بردیم. خدا ان شاالله از سر کوتاهی ها بگذره و خودش جبران مافات کنه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که رهبر معظم انقلاب در بیانیه «گام دوم» فرمودند اگر ما متوجه چنین ضعف‌هایی در خودمان نباشیم و با خودآگاهی تاریخی نسبت به آن‌ها آگاهی لازم را نداشته باشیم، عملاً بیش از آن‌که از دشمنان ضربه بخوریم، از دوستان نادان خود ضربه می‌خوریم و انتقاد آن‌هایی که روی این ضعف‌ها دست می‌گذارند را، وسیله‌ای قرار می‌دهیم تا کلیّت نظام مقدس اسلامی را ناکارآمد و نفی کند. آنچه موجب امیدواری است همین است که بحمدلله خِرد انقلاب طوری است که در هر مرحله‌ای خود را بازخوانی می‌کند، زیرا به گفته جناب نیچه، ماری که پوست نیندازد، می‌میرد. باید با نظر به افق قدسی تاریخی که در پیش است، قدم به قدم از این تنگناهای تاریخی عبور کرد.

ما به جهت غفلت‌های تاریخی و غرب‌زدگی، درد انباشته قرن‌ها و دهه‌ها را در پشت خود احساس می‌کردیم و با حاکمیت رژیم پهلوی آن فشار به تدریج شدید و شدیدتر شد در آن حدّ که باید همراه جناب حافظ ندا سر می‌دادیم:

درون‌ها تیره شد باشد که از غیب          چراغی بر کَنَد خلوت نشینی

واقعاً دیگر در راستای اصلاح امور از دست هیچ سیاستمداری و هیچ روشنفکری هیچ کاری بر نمی‌آمد تا این‌که آن خلوت‌نشینِ سالک، آن پیرِ جهان‌دیده یعنی حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به میان آمد و نشان داد: «آنچه در آینه جوان بیند/ پیر در خشت خام آن بیند!» ما را متذکر آینده و چشم‌اندازی کرد که با همه موانعِ موجود، ولی راه بسی روشن است، به روشنیِ نگاهی که امروز نایب الإمام متذکر آن است و در توصیه خود به دانشجویان می‌فرمایند:

«توصیه اول من پرهیز از انفعال و ناامیدی است؛ مواظب باشید؛ یعنی مواظب خودتان باشید، مواظب دل‌تان باشید، مواظب باشید دچار انفعال نشوید، دچار ناامیدی نشوید. شما باید کانون تزریق امید به بخش‌های دیگر باشید... مواظب باشید به افق پشت نکنید، به قلّه پشت نکنید، همیشه به سمت قلّه و به سمت افق روشن حرکت کنید.» (۱۴۰۱/۰۲/۱۱)

موفق باشید.

نمایش چاپی