بسم الله الرحمن الرحیم
فهرست مطالب
گفتگوی اول نظر به عقل تکنيکی در دو ساحت 17
نحوهی ورود به تفکر در نسبت با انقلاب اسلامی.. 22
سجايای اخلاقی و عقل تکنيکی.. 28
توجه به مقتضيات زمانه و نظر به افق متعالی.. 39
عقل تکنيکی و روحيهی حججیها 41
گفتگوی دوم عقل تکنيکی يا تکنيکزدگی؟ 45
اقتصادِ دانشبنيان و آيندهی جهان.. 64
فهم تکنيک چگونه حاصل میشود؟. 77
گفتگوی سوم دعوت بشر در عصر تکنولوژی به چه چيز است؟ 83
انقلاب اسلامی و انتظارات جديد.. 88
گفتگوی چهارم تکنيک؛ يک روح يا يک ابزار؟ 115
در اين تاريخ، در کجا قرار داريم؟. 124
تاريخ، ظهور عينی تقدير ملت... 138
گفتگوی پنجم معنای عبور از جبر تاريخی 151
گفتگوی ششم تکنولوژی؛ حجابِ حقيقت يا آينهی ظهور آن؟ 197
آزادی از جبرِ تحميقکننده. 202
امکانی که امکانات ديگر را از بين میبرد. 207
خطر تبديل پديده به يک چيز. 218
تواضع ذاتی برای حضور تاريخی.. 239
گفتگوی هفتم تذکر به عقل تکنيکی 243
گفتگوی هشتم ماهيت عقل تکنيکی 281
گفتگوی نهم ماهيت عقل تکنيکی 323
برقراری نسبتی آزاد با تکنولوژی.. 326
انقلاب اسلامی و مأواگزيدن در تقدير. 334
پانزده نکته در نظر به عقل تکنيکی و جايگاه انقلاب اسلامی 377
مقدمه
باسمه تعالي
1- کتاب پیشرو، حاصل نُه جلسه نشست بین استاد طاهرزاده و رفقایی است که نام آنها در حین مطالعهی کتاب به میان آمدهاست. شکل کار این طور بود که استاد طاهرزاده از قبل، یادداشتهایی را در رابطه با «ماهیت تکنیک» و «عقل تکنیکی» در اختیار رفقای حاضر در جلسه قرار میدادند و سپس بر روی آن متن بحث میشد تا موضوعاتِ مربوط به عقل تکنیکی به صورتی جدی و آزاد از نگاههای سیاسی مورد مداقّه قرار گیرند.
2- متنی که استاد طاهرزاده تهیه کردهاند، شامل چهار قسمت است: قسمت اول، مقدمهای است در هفت بخش؛ شامل رابطهی جهان امروز و تاریخی که ما در آن قرار داریم و توجه به نسبت آن با فلسفهی اسلامی. قسمت دوم، گزینش ایشان از مقالهی «پرسش از تکنولوژی» هایدگر با ترجمهی آقای شاپور اعتماد. در این گزینش و خلاصه نویسی، سعی شده نکاتی مدّ نظر قرار گیرد که در این شرایط باید به آن فکر کنیم و از حواشی که علی القاعده مربوط به تاریخی بود که هایدگر در آن قرار داشت، پرهیز شود. قسمت سوم، یادداشتهایی از کتاب «در بارهی علم» تألیف آقای دکتر رضا داوری است، با توجه به نسبتی که مطالب آن کتاب با روح تکنیک به میان آورده است. قسمت چهارم، خلاصه و گزینشی از مقالهی «فلسفهی پدیدار شناختی هایدگر در باب تکنولوژی» از آقای دُنآیدی با ترجمه آقای شاپور اعتماد است. این مقاله شامل دقتهایی است که آقای دُنآیدی با نظر به مقالهی پرسش از تکنولوژی هایدگر دارد و در این کتاب بر روی آن بحث می شود.
3- آنچه ما را بر آن داشت تا گفتار این نشست را به صورت نوشتار در اختیار خوانندگان قرار دهیم نکات دقیقی بود که گمان میکنیم متفکّران این عصر به خصوص عزیزانی که بنا دارند به نحوهی تحقق تمدّن نوین اسلامی در مواجههی با تمدن غربی فکر کنند، به آن نیاز دارند تا اولا: از سطحی دیدنِ عقلی که در غرب در هویت تکنولوژی به ظهور آمده پرهیز شود و ثانیا: ماهیت تکنولوژی را امری تاریخی، ماوراء آنچه در غرب به ظهور آمده در نظر داشتهباشند و آن را مربوط به روحِ بشر امروز بدانند تا با شناخت جایگاه آن متوجهی سوء استفاده از آن عطای تاریخی باشند و از بهترین نحوهی برخورد با تکنولوژی که ماهیت تاریخی دارد غفلت نشود.
گروه فرهنگي الميزان
مقدمهي مؤلف
باسمه تعالي
1- آنچه به عنوان مقدمه باید عرض شود در ابتدای جلسهی اول تا حدّی عرض شده است تا روشن شود جایگاه این کتاب در این تاریخ با نظر به مقالهی «پرسش از تکنولوژی» که جناب مارتین هیدگر تدوین کردهاند، کجا است و چرا ما نسبتی را بین آن مقاله و طلوع انقلاب اسلامی در این کتاب در نظر داریم.
2- عمده نوع برخوردی است که باید با این کتاب داشته باشیم و چشماندازی که این کتاب بنا دارد در مقابل مخاطبان خود بگشاید، تا خود را در جهانی احساس کنند که روحی دارد و در حال شکلدادن تاریخی است. در آن صورت حسّی در ما زنده میشود که در واقع مربوط به روح و روان خودمان میباشد.
3- نکتهای که در کتاب پیش رو با آن روبهرو میشوید، گفتگو محوربودن موضوعات است. هرچند ممکن است در ابتدای امر مایل باشید موضوعات مورد بحث با صراحت بیشتر مطرح شود، ولی از آنجایی که موضوعات مطرحشده در کتاب دارای ابعاد مختلفی است، هر یک از شرکتکنندگان سعی میکنند وجهی از آن ابعاد را مطرح کنند و خوانندهی محترم کتاب اگر کمی حوصله به خرج دهد پس از مدتی متوجه میشود با این روش با میدانی گستردهتر از تفکر روبهرو میشود، در عین حضور در سنتی واحد و نه با یک فکر و یک نظر.
4- حساسیت موضوع آنجایی است که خوانندهی محترم کتابِ پیش رو بتواند بین روح و روحیهی غربی و «عقل تکنیکی» تفکیک کند و عقل تکنیکی را امری ماورای روحیهی غربی بداند و متوجه باشد در دل غربزدگی و عقل غربی با امری به نام «عقل تکنیکی» مواجه میشود وگرنه اگر نتواند بین آن دو تفکیک کند، به جای تلاش برای حضورِ «عقل تکنیکی» در جهانی که انقلاب اسلامی به دنبال آن است، به اسم «عقل تکنیکی»، همان غرب ادامه مییابد و حاصل آن این میشود که نمیتوانیم آن عقل را با خرد قومی خود درک کنیم.
5- مشخصهی این کتاب جمع بین «عقل تکنیکی» و «انقلاب اسلامی» است، از آن جهت که در تاریخ حضورِ جهانیِ بشر و حساسیت آن نسبت به طبیعت، نوع نگاهی که باید به طبیعت داشته باشد نباید از پایگاه قدس عالَم و آدم بیرون باشد و لذا با تأکید بر عقل تکنیکی، این انسان است که وسعت مییابد و جایگاه خود را در همهی ابعاد عالم تجربه میکند.
6- شاید بتوان گفت حرکت انقلاب اسلامی در مراحل گوناگونِ خود به این مرحله رسیده است که در حضور جهانیِ خود میتواند به جایگاه عقل تکنیکی از زاویهی تاریخی و هستیشناسانه نظر کند و در این حالت است که نه مقلّدوار شیفتهی آن میشود و نه متحجّرانه از آن فرار میکند و این حکایت از آن دارد که انقلاب اسلامی با حفظ هویت خود قدمی به جلو گذاشته است.
7- نظر به مبانی تاریخی تکنیک یکی از نکات مهمی است که باید تلاش کرد با آن در حوالتی تاریخی روبهرو شد و در این راستا است که به جای شیفتگی نسبت به تکنیک، فهم جامعه متوجهی جایگاه تاریخی تکنیک میگردد و در بستر چنین تاریخی، جایگاه انقلاب اسلامی معنای خاصی پیدا میکند، به عنوان «جهانی بین دو جهان» جهانی بین جهانی که تکنیک در آن به عنوان حوالت تاریخی به ظهور آمده و جهانی که نظر به هویت قدسی انسان دارد و میتواند این دو را در جهانی که بین آن دو جهان است، جمع کند.
8- باز تأکید میشود لازم است ابهامهای چند گفتار اول کتاب را تحمل بفرمایید تا آرامآرام موضوعِ مورد بحث یعنی «عقل تکنیکی» و حوالت تاریخی آن، خود را بنمایاند و آن نوع تفکری که تفکر این دوران است به سراغ شما آید و فهمی که حاصل رجوع به «وجود» است، به جای تنگناهای نگاه متافیزیکی نسبت به عالم و آدم ظهور کند.
9- حضور در آینده منوط به جمع بین درستدیدن شرایط تاریخی خود و فهم درست عقل تکنیکی است و هر اندازه متوجهی آیندهی تاریخیِ خود باشیم، به همان اندازه نوع برخوردی که باید با عقل تکنیکی داشته باشیم، جدّیتر خواهد بود.
10- نکتهای که هیدگر بر آن تأکید دارد و شما در این کتاب میتوانید در مورد آن فکر کنید، ماهیت تکنولوژی است و اینکه چگونه آن ماهیت به صورت گِشتل در میآید و عملاً عالَمی که میتوانستیم در آن عالم در اُنس با طبیعت قرار گیریم، از ما ربوده میشود و دیگر چیزی به نام انتظار در نسبت با طبیعت در ما به ظهور نمیآید. مگر آنکه نسبت به حوادث تاریخی گشتل به خودآگاهی برسیم. کاری که این کتاب در صدد تذکر به آن است.
11- نکتهی بسیار مهمی که این کتاب با خوانندگان در میان میگذارد، توجه به این امر است که «تکنولوژی» یک ابزار نیست، بلکه تکنیک، روحی است تا انسان به صورتی پدیدارشناسانه با طبیعت مواجه شود و این نوعی از هویت تاریخی انسان در این تاریخ است، ولی اگر به تکنیک به عنوان ابزار نظر شود دیگر انسان در صحنه نمیماند، بلکه تکنولوژی است که انسان را در اختیار میگیرد.
12- مشکل بشر امروز این است که از تکنیک، به دنبال برآوردهشدن امورات زندگی معمولیاش میباشد و نه درک هویت وجودی و حضوری خود در این عالم. و هیدگر در مقالهی «پرسش از تکنولوژی» سعی کرده است متذکر این امر مهم باشد که میتوان از طریق خِردی که تکنیک را دنبال میکند، متوجهی حضوری خاص در عالم شد و در بستر طبیعت با حقیقت روبهرو شد.
13- هیدگر خطر بزرگ را آن میداند که آدمی به ماهیت انکشاف توجه نکند و گمان کند جز نظم بخش منبع انرژی، چیز دیگری نیست. این حالت را رسیدن به لبهی پرتگاه میداند، زیرا از یک طرف انسان به عنوان منبع انرژی تلقی میشود و در سیطرهی گشتل است و از طرف دیگر خود را متکبّرانه در مقام خداوند زمین میستاید.
14- در ادامهی مطالعهی کتاب در گفتگوی هفتم، خود را بین سیطرهی گشتل، به عنوان خطر به مفهوم دقیق آن و بین سخن هولدرلین مییابید که متذکر میشود: «هرجا خطر هست، نیروی منجی در همان جا میبالد.» یعنی انسان در دل طبیعت متوجهی اصل و ماهیت تکنیک که نظر به حقیقت است، میشود و این چیزی است که میتوان گفت انقلاب اسلامی متذکر آن است از آن جهت که از یک طرف توانسته است خطر گشتل را با نوعی از خودآگاهی تاریخی درک کند و از طرف دیگر متوجهی ماهیت و اصل تکنیک شود که همان نظر به حقیقت است در دل طبیعت و از این طریق نوعی همسنخی با هیدگر پیش میآید که در انتظار ظهور منجی در دل فاجعه است، وقتی آمادگی لازم و خودآگاهی نسبت به خطر گشتل پیش آید.
15- موضوع فهم تقدیر تاریخی از یک طرف و اختیار انسان از طرف دیگر، از نکات دقیقی است که جناب هیدگر بهخوبی در مقالهی «پرسش از تکنولوژی» بدان پرداخته است، تا در عین فهم تقدیرات، آزادی انسان در میدانِ به ظهورآوردن آن چیزی که در تقدیرات عطا میشود، حفظ گردد و روحیهی شاعرانهزیستن که با فراوری نسبت به آنچه در طبیعت نهفته است، همچنان باقی باشد.
16- عصریدیدنِ «وجود» از نکات مهمی است که در گفتگوی نهمِ کتاب پیش رو، آقای «دُن آیدی» مطرح میکند تا ما بحث عدم استتار یا انکشاف را در دل فضایی باز مدّ نظر قرار دهیم، فضایی که در عین انکشاف دارای نسبت استتار است و از این جهت متوجه میشویم موجودات به نحو معیّنی ظهور و حضور مییابند که مربوط به میدان انکشافی است که در آن قرار دارند و معنای عصریدیدنِ «وجود» را باید در این رابطه مدّ نظر قرار داد و بر این اساس به انقلاب اسلامی به عنوان یکی از مظاهر «وجود» در این تاریخ و در این عصر نظر کرد و در آن مأوا گزید تا در خانهی «وجود» مأوا گزیده باشیم.
17- آیا میتوان در مجموع به این نکته فکر کرد که گویا برای شروع تاریخِ مدرن ابتدا باید طبیعت به عنوان منبع ذخیره نگریسته شود، تا شرایط امکان علمی فراهم شود که علمِ محاسباتی است؟ و آدمیان با چنین هویتی در جهان پرتاب شدند و نسبتی که با طبیعت برقرار کردند، نسبت محاسباتی بود و سپس نسبتی ماورای نسبتی که ابتدا با طبیعت برقرار شد ظاهر میشود؟
18- در غربزدگی، «امر صحیح»، به اشتباه «حقیقت» پنداشته میشود و از گشایشی که در تکنولوژی پیش میآید، به استتاری که به همراه دارد توجه نمیشود. «صحیح»، آن تکنولوژی است که به کمک علوم دقیقهای مانند علم فیزیک، با سیطرهی گشتل، از طبیعت برگرفته میشود و «حقیقت» استعدادی وجودی است که در دل طبیعت هست و طبیعت آینهی ظهور «وجود» است در آن موطن که با نگاه هنرمندانه با چنین ظهوری از وجود روبهرو خواهیم بود، زیرا انکشاف مادامی ارزش دارد که از پس آن انکشاف، به «حقیقت» نظر شود.
19- شاید بتوان این طور ادعا کرد که ما آرامآرام در اواخر کتاب میرسیم به اینکه هایدگر ما را متوجهی امری میکند که به زبان آیات و روایات در این تاریخ بهتر آشنا شویم و بفهمیم چگونه باید اشارات آن سخنان را فهمید، از آن جهت که در شرایطی هستیم که قرآن مهجور است و نتوانستهایم با زبان قرآن ارتباط برقرار کنیم. در اواخر کتاب حتی جایگاه شهید و شهادت در تاریخِ خود را بهتر میتوانیم درک کنیم و به همین جهت باز از خوانندگان محترم کتابِ پیش رو درخواست دارم با حوصله سعی بفرمایند مطالب کتاب را تا آخر دنبال کنند.
20- به گفتهی آقای دکتر داوری: «ما هنوز طرح تمدنی که در آن قدرت تکنولوژی غالب نباشد را نمیشناسیم.» در آغاز دورهی جدید، فرانسیسبیکن و گالیله و دکارت، فرارسیدن دورهی جدید و علم تکنولوژیک را دیدند و آن را بشارت دادند، نه اینکه به صرف میل و علاقهی آنان علم جدید بهوجود آمده باشد. تغییر نسبت آدمی با علم در حقیقت فرع تغییر نسبت او با «وجود» است و اشخاص و مردمان به میل و هوس نمیتوانند نسبت خود را با علم تغییر دهند و طرح علم نو دراندازند.[1] در این رابطه باید اولاً: به تمدنی فکر کرد که تکنولوژی یعنی سیطرهی گشتل در آن غالب نباشد. ثانیاً: به تغییر نسبتی که آدمی در این دوران با «وجود» پیدا کرد.
حال با توجه به آنچه آقای دکتر داوری متذکر آن است، آیا با انقلاب اسلامی نسبت ما با «وجود» در دل تاریخ دورهی جدید، در افقی آغازینتر به میان نیامده تا در عین توجه به نظم علمی، متوجهی نیازها و مقاصد خود باشیم؟ امید است جواب این سؤال را در دل کتاب باید بتوانیم بیابیم.
طاهرزاده
گفتگوی اول
نظر به عقل تکنيکی در دو ساحت
بسماللهالرحمنالرحيم
استاد طاهرزاده: در موضوع بحث از مقاله «پرسش از تکنولوژی» که هایدگر نوشته، بحث مشخص بنده مربوط به انقلاب اسلامی است و اینکه چه نوع ورود و خروجی نسبت به آن باید داشته باشیم. و چرا باید تفکر امروز ما تفکر، نسبت به انقلاب اسلامی باشد؟ برهانهای فراوانی نیاز است که چرا تأکید میشود تفکر امروز ما با نظر به انقلاب اسلامی به ظهور میآید؟ در این تاریخ به تعبیر هایدگر: «چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟» این دغدغه خوبی است که بدانیم موضوع امروزین تفکرِ ما چه باید باشد تا تفکر ما، تفکر به حساب آید. هر اندازه در زمانه خود بیشتر حاضر باشیم، موضوع تفکر را بهتر مییابیم. مثلاً جناب سلمان فارسی، حضرت محمدf را خوب میفهمد، همچنانکه اباذر غفاری مطالب وَحی محمدی را بهخوبی متوجه میشود. ولی بسیاری از قریشیها اصلاً نمیفهمند پیامبر خداf چه میخواهد بگوید تا در راستای آن متوجه مسائل زمانه خود شوند. سلمان و اباذر، درگیر تاریخی هستند که در بستر نگاه تاریخی خود، متوجه میشوند گویا پیامبر خداf برای آنها نسبت به مسائلشان حرف دارند و لذا حاضر میشوند تا تمام زندگیشان را بر روی آن سخنها بگذارند.
فکر میکنم چون ما در دنیای مدرن درگیر تاریخ انقلاب اسلامی هستیم، آنهایی که مسائل دنیای مدرن را میشناسند مثل هایدگر، بهتر درک میکنیم و متوجه میشویم که این افراد برای ما حرف دارند. البته بعضیها صرفاً بهعنوان استاد دانشگاه به هایدگر مینگرند، آنها مطالب خود را از هایدگر بهدست میآورند ولی ما چیز دیگری از هایدگر خواهیم گرفت.
این عرض بنده است در نسبت با نوع برخوردی که باید با مقاله «پرسش از تکنولوژی...
[1] - به کتاب «در بارهی علم» از آقای دکتر داوری رجوع شود.