"سؤالات مجله سوره"
انتقام جهان استکباری از انقلاب اسلامی
تحلیلی بر اغتشاشات اخیر(سال1401)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سوره: با سلام خدمت استاد گرامی جناب آقای طاهرزاده. ضمن تشکر از وقتی که در اختیار مجله سوره قرار دادید. اگر اجازه دهید گفتگوی ما رفت و برگشتی بین اوضاع فعلی کشور، انقلاب اسلامی و آن مباحثی باشد که جنابعالی تحت عنوان «انقلاب اسلامی جهان بین دو جهان» پیگیر آن هستید. از وقایع اخیر شروع میکنیم که میگویند این اعتراضات و اتفاقات اسمی ندارد. اتفاقات سال 88 را فتنه نامیدیم و برخی عنوان شورشِ اشرافیت بر جمهوریت را بر آن گذاشتند. برای سالها و وقایع مختلف، اسامی متفاوتی انتخاب شد. مثل فتنه بنزینی. برخی از این عناوین ژورنالیستی و برخی آکادمیک میباشند. شما وقایع اخیر را که ظاهراً اسمی ندارد، به چه نامی میخوانید؟ تحلیل شما از افراد حاضر در خیابان چیست؟ برخی از آنان ظهور و بروزهای عجیبی دارند. از آتش زدن پلیس تا فحاشی. به نظر شما اینها چه کسانی هستند؟
استاد: بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ به نظر بنده آنچه پیش آمده است را باید به عنوان یک موضوع تاریخی پدیدارشناسی کنیم، بدون آنکه فعلاً قصد جبههبندی داشته باشیم. از این جهت بنده اتفاقات اخیر را با همه وسعتی که در فضای مجازی داشت، اتفاقی کلان نمیدانم و برای آن هویتی اصیل قائل نیستم. برعکس برخی که در توهّم خود و تحت تأثیر امپراطوریِ توهّم آن را انقلاب ملی در مقابل انقلاب اسلامی تلقی کردهاند. با توجه به این امر بالاخره این پدیده به هر صورتی که باشد، پدیدهای است که در مقابل ما قرار دارد و باید جایگاه آن را در این مرحله از انقلاب مورد بررسی قرار دهیم.
برای شناخت معنای آنچه در مهرماه 1401 پیش آمده، به شاخصههای آن نظر میکنیم که اولاً: در حاشیه این اتفاق عدهای معترض به بعضی از امور هستند که اعتراض خود را با فوت مهسا امینی به میان آوردند ولی ملاحظه کردید روح صحنهای که پیش آمد چیز دیگری در خود داشت و صدای بلند آن پدیده چند ویژگی منحصر به فرد را از خود نشان داد که از جمله ویژگیهای منحصر به فرد آن، جملات و شعارهای بسیار رکیک بود. اینجا است که باید متوجه بود در هر حرکتی، چه مثبت و چه منفی، صدای بلند آن حرکت است که هویت آن را معلوم میکند و اکثریت خاموش جامعه با بررسی صدای بلند آن حرکت، آن را بررسی میکنند که یا با لیدرهای آن حرکت همراهی بکنند و یا نه. در مورد انقلاب اسلامی هم همینطور بود که به گفته آنهایی که انقلابها را بررسی میکنند 10٪ افراد از مردم ایران صدای بلند آن انقلاب بودند و بقیه افراد ملت بررسی کردند و آرامآرام قانع شدند و با حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» و امثال شهید مفتح و شهید مطهری و شهید بهشتی همراهی کردند، در حالیکه در همان زمان چریکهای فدایی خلق فعّال بودند ولی مردم با آنها همراهی نکردند.
صدای بلند اتفاقات مهرماه 1401 با ویژگی خاصاش طوری بود که هیچگونه معنایی که بعداً حکایت از حاکمیت آن جریان داشته باشد از آن بر نمیآمد و این اولین نکتهای است که باید روی آن تأمّل کنیم که چرا جریانی که به گمان خود میخواهد حکومت کند با اینهمه خشونت به صحنه میآید؟! ملاحظه کردید که «خشونت» و «بیحیایی» دو شاخصه آن حرکت بود، در حالیکه ملتها، بهخصوص ملت ایران حساسیتاش نسبت به «حیا» و «عفاف» سابقه تاریخی دارد و البته منظور از عفاف یک تکه پارچه روی سر خانمها نیست. «عفاف»، روحِ این ملت است و منحصر به این ملت هم نیست. عموماً ملتها اهل فرهنگ و عفافاند. با توجه به این امر که یکی از شاخصههای اتفاقات اخیر «خشونت» و «بیحیایی» بود، باید فکر کنیم در صدای بلند این حرکت چه چیزی نهفته است و جای آن در این تاریخ کجا است؟
اگر بخواهم نظر خود را با صراحت در رابطه با اتفاقات اخیر بگویم، عرض بنده آن است که این پدیده هیچ چیزی نیست جز «انتقام از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی»، انتقامی که استکبار بنا دارد در این زمان از جمهوری اسلامی بگیرد و از این جهت آنچنان خشمناک و عصبانی است که به آنچه بعداً پیش میآید فکر نمیکند و علتِ به میانآوردن نوجوانان و جوانان را هم باید در این رابطه دانست.
همانطور که اهل نظر فرمودند حرکت مذکور ترکیبی بود با پیچیدگیهای خاصی که عموماً این حرکتها دارا هستند و در پشت آن برنامهریزیهای گستردهای قرار داشت که اگر پیچیدگی قضیه را درست ببینیم، در آن صورت میتوانیم نسبت به موضوع درست فکر کنیم. پیچیدگی قضیه و تجهیز همهجانبه جهان استکباری با همه توان، نشان میدهد حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ موجب شده تا تمام هویت رقیب انقلاب اسلامی تهدید شود و برای بازگشت به آنچه از دست داده است در فکر چنین حملهای بود و با بیآبروکردن نظام اسلامی، خواستند آبرویِ رفته خود را بازگردانند. حال چه نام رقیب انقلاب اسلامی را مدرنیته به معنای سکولاریسم بگذارید و چه تحجّر و ارتجاع در سیمای وهابیت، و یا جریان روشنفکری مدرنِ حاضر در جامعه ایران که ناراحت است چرا نتوانسته مانند قبل از انقلاب به میدان بیاید و جریان امور را تماماً در دست بگیرد.
ما با سه جریان روبهرو هستیم: جریان «جهان مدرن» و «جهان استکبار» و «ارتجاع» و مقابله آنها با انقلاب اسلامی قابل فهم است و در همین رابطه جواب این سؤال روشن میشود چرا جریان روشنفکری امثال آقای سید جواد طباطبایی در کنار دشمن قرار میگیرد، قرارگرفتن در کنار دشمنانی، که در این مورد آبروی فرهنگ و خرد ایرانی را نشانه گرفته بودند و سعی داشتند با بزرگنمایی بعضی از حرکاتِ افراد فریبخورده یا مزدور، چهره ایران در جهان را چهرهای زشت نشان دهند؟ در آن حدّ که حتی نوام چامسکی که مواضع ضد امپریالیستیاش مشهور است با این جریان همراهی کرد.
دشمنان ما گمان کردند با جریانهایی که به راه انداختند و به کمک امپراطوری رسانه که در اختیار دارند عملاً هیچ آبرویی از ایرانِ انقلابی که ذهن بسیاری از متفکران را به خود جلب کرده؛ نمیماند. بر همین اساس رسانههای دنیا با دروغهای خود خواستند ایران را بدتر از اسرائیلِ کودککش جلوه دهند و اینجا است که رژیم صهیونیستی هم در این انتقامگیری بسیار تلاش کرد، همانطور که آلسعود هم به گمان خود از ایران انتقام گرفت، همراه با بعضی از گروههای به اصطلاح روشنفکرِ داخلی، در آن حدّ که ملاحظه میکردند در فضای رسانهای به دروغ همه چیز این ملت زیر سؤال میرود ولی برایشان اهمیت نداشت و سکوت کردند زیرا همه دست در دست هم داده بودند تا از ایرانی که جهان دیگری غیر از جهان استکباریِ مدرن...
برای مطالعه کامل، لطفاً فایل های doc و pdf را دانلود نمایید