بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: حوزه و دانشگاه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38746
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: به لطف الهی فرمایشات شما در قلب بنده اثر کرد و شرایط نیز فراهم شد برای اینکه جدی و محکم دروس رسمی حوزه را دنبال کنم. ۱. حاج آقا چکار کنم تا همیشه متوجه افق و معنای حوزه و طلبگی در معنای عمیق و حقیقی آن باشم و باز هم دچار وسوسه های شیطانی نشوم؟ با توجه به اینکه در این زمینه کتاب و مطلب نیز محدود است، هرچند اگر هم باشد چیزهایی بیان شده که اگر بیان نمی شد بهتر بود، انسان را محدود و پژمرده می‌کند. ۲. در همین حال و هوا لازم دیدم که در فضای علمی حوزوی چقدر مطلوب و نیاز است که حتما برای تعمق در دروس و برای ملّا شدن، فارغ از کلاس درس و استاد، انسان با یک استادی همراه شود برای پایش علمی، _ در همین احوال یک نقل قولی از شهید نصر الله دیدم که خدمتتان مرقوم می‌دارم؛ ◾️توصیه و هشدار بنده به این حوزه (بعلبک) و حوزه‌های علمیه این است که ویژگی اصلی و روح ویژه‌شان را از دست ندهند. ما وقتی خانه و خانواده‌مان را رها کردیم و با سید عباس به بعلبک آمدیم به این علت نبود که او را اعلم علمای لبنان می‌دانستیم. خیلی‌ها از او عالم‌تر بودند. اما رابطه‌ی ما چهار پنج نفر با او از نجف تا لبنان دقیقا رابطه‌ پدر فرزندی بود. او پی‌گیر بیماری، پول، مطالعات درسی و بعدها ازدواج ما بود. او وضعیت درسی ما را زیر نظر داشت و ما در این زمینه از او می‌ترسیدیم و اگر درس نمی‌خواندیم می‌فهمید. راز حوزه‌های علمیه‌ سنتی ما این رابطه‌ عاطفی، معنوی و درونی است. وضعیت ما مثل امروز نبود که حجت الاسلام که امروز تبدیل به حجت الاسلام دکتر شده‌اند بیاید و درس بدهد و برود و حتی گاهی نام اشخاص حاضر در کلاس را نیز حفظ نباشد. غرض اینکه این استاد شاگردی خود معنا و عالمی دارد که نیاز است. اما به دلایل مختلف استادی پذیرای این مهم نیست؛ بزرگترین دلیلش اینست که احساس دو گانگی میان خط طلبگی خود و این امر بنده نمی‌بینند در حالی که اصلا در عالمی وارد نشده اند که نیاز بنده را عین هویت خود_ مخصوصا ذیل انقلاب اسلامی_ بدانند و از خودم برای این کار اشتیاق بیشتری داشته باشند. به نظرتان چکار باید کرد؟ چطور باید غور در مطالب درسی داشت؟ ۳. چگونه از روح طلبگی غافل نباشیم حال که وارد در آن معنا نشدیم، اما حداقل غافل نباشیم و در انتظارش باشیم تا که این احساس نیاز زنده بماند و بدنبال لقایش باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شما در کار طلبگی متوجه رسالتی باشید که به نور اسلام در مقابل شما گشوده شده است و در همه احوالات، خود را برای چنین حضوری آماده و آماده‌تر کنید. ۲. همین‌که شخصیت رهبر معظم انقلاب را از بدو تا ختم مدّ نظر آورید، ان شاءالله نتیجه حاصل می‌شود. ۳. با نظر به احساس رسالتی که عرض شد همچنان آن حضور مدّ نظر خواهد بود. موفق باشید

38578
متن پرسش

سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز: من دختری ۱۸ ساله هستم که امسال کنکور دادم و به شدت در سال کنکور با ساعت مطالعه بالا درس می‌خواندم وموفق به کسب رتبه سه رقمی کنکور شدم و هنگام انتخاب رشته میان رشته آموزش ابتدایی و روانشناسی مردد بودم که با مشورت با پدرم و خانوده رشته آموزش ابتدایی را انتخاب کردم و از زمانی که فرصت انتخاب رشته به پایان رسیده من به شدت از انتخاب خود پشیمانم و حس می‌کنم که با توجه به ظرفیت علمی که داشتم می‌توانستم در دانشگاه های مطرح درس بخوانم و پیشرفت علمی بیشتری داشتم انتخاب فرهنگیان باعث یک توقف روحی شدیدی برای من شده و حتی از انجام دادن کارهای روزمره خودم هم عاجزم و مدام خودم را سرزنش می‌کنم و فقط نمازهایم را از سر تکلیف می‌خوانم و هیچ امیدی به زندگی ندارم. حس می‌کنم زندگی ام را خیلی محدود کردم و خودم از فرصت و نعمتی که خدا در اختیارم قرار داده بود استفاده نکردم. از شما استاد گرامی خواهش می‌کنم به من توصیه و نصیحتی بکنند و بدانم آیا این مسیری که انتخاب کردم درست بوده تا بتوانم به زندگی عادی خود برگردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر کنید که خداوند شما را در مسیری قرار داده که با روح پاک دانش آموزان ابتدایی که هرکدام جهان بزرگی هستند با اراده های عظیم؛ مأنوس خواهید شد تا عمیق ترین رابطه ها را با ارتباط با آن ها درک کنید و هرچه به خود عمق بیشتری ببخشید، در همین مسیر بیشتر مفید خواهید بود. دنیای جدید به خوبی متوجه شده است که نخبه ترین افراد خود را به عنوان معلّمان آموزش ابتدایی به کار گیرند. موفق باشید

38576
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز و دلسوز استاد طاهر زاده عزیز: بنده طلبه سطح سه هستم ۲۸ سال سن دارم و هنوز مجردم. چهار سال است بصورت معمم منبر می‌روم بعلت مسائل معیشتی و دغدغه ازدواج و... خواستم وارد سپاه شوم اما گفتند که باید تعهد بدهی که هیچوقت لباس نپوشی. در دو راهی گیر کرده ام از طرفی بیکاری و عدم درامد. که باید وارد کار شوم. از طرف دیگر عذاب وجدان و احساس خیانت به راه طلبگی و روحانیت که قرار است لباس را کنار بگذارم. لطف می‌فرمایید اگر راهنمایی کنید بنده را.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر چاره ای نیست با همان روحیه طلبگی و انس بیشتر با قرآن و تفاسیر می توانید در سپاه هم به عنوان نماد یک انسان متعهد به وظایف خود عمل نمایید. موفق باشید

38503
متن پرسش

سلام و درود خدمت استاد عزیز: جهت مشاوره مهمی مزاحمتون میشم. سالی که قرار بود دبیرستان انتخاب رشته کنم با اینکه علاقه بسیاری به رشته های علوم انسانی داشتم (بخصوص ادبیات و فلسفه) اما به دلیل شرایط خانوادگی و انتظارات دیگران و بی اطلاعی خودم مجبور شدم رشته تجربی رو انتخاب کنم و بعد از پایان دبیرستان، رشته پزشکی دانشگاه اهواز قبول شدم که برای خانواده و دوستان یک موفقیت بزرگ بود ولی از همان روز اول حس می‌کردم آدم اینجا نیستم، تا اینکه در ایام دانشگاه خدا توفیق آشنایی با مباحث شما را نصیب بنده کرد و همین سرآغاز تحول جدی زندگی من و همه دیگرانی که به لطف شیوع مطلوب این مباحث در دانشگاه بود به نحوی که امروز که در روزهای پایان سی سالگی هستم در یقینی نسبت به انقلاب به سر می‌برم که با فکر انقلاب اسلامی می‌خوابم و بیدار می‌شوم، البته این به این معنا نیست که کسی هستم و خود را منی می‌پندارم! که نیستم و همیشه از همین طریق سایت مشکلات و گیر و گورهایم را با جنابتان به پرسش گذاشتم، اما آن یقین تاریخی را نیز انکار نمی‌توان کرد. علی ای حال در سی سالگی و پس از پایان پزشکی عمومی و گذراندن دوره های طرح و سربازی و ازدواج و تشکیل یک خانواده مستقل، دیگر عامل بیرونی بر انتخاب هایم تاثیر جدی ندارد و حیران انتخاب راهی هستم که چهل سالگی که ایام رشد و تکامل است اگر به عقب بنگرم حسرت از دست رفتن این ده سال را نداشته باشم. ده سالی که انتهایش ان شاءالله به بهترین نوع بندگی در ساحت اجتماعی که خدا مدنظر دارد بیانجامد. اینجاست که دست به دامن شما شده ام که ادامه مسیر را چگونه انتخاب کنم که پاسخگوی آن نیاز و درد حضور در ساحت انقلاب باشد. مثلا بر این باورم من هم درجات بعدی پزشکی را ادامه ندهم کسانی هستند که آن جاهای خالی در نظام را پر کنند اما اگر در امتداد همین علاقه و استعدادی که دارم و این را نیز لطف خدا می‌دانم، به مباحث علوم انسانی بپردازم توفیقات بیشتری هم برای خودم و هم شاید آینده جامعه داشته باشد و چه بسا نیاز جامعه اسلامی برای نیل به تمدنی توحیدی به این مباحث بیشتر نباشد کمتر نیست. حال چند سوال مشخص ۱. آیا با توجه به توضیحات بالا مصلحت می‌بینید که به مباحث علوم انسانی ورود کنم یا خیر؟ ۲. در صورت مثبت بودن سوال اول، آیا لازم می‌بینید تحصیلات آکادمیک هم داشته باشم یا خیر؟ ۳. در صورت نیاز به تحصیلات آکادمیک شما چه رشته ای را پیشنهاد می‌کنید که ذیل آن بتوان بیشترین ظرفیت را جهت گفتگو با مخاطبان ایجاد کرد، فلسفه یا جامعه شناسی یا مورد دیگری؟ ۴. با توجه به زمینه پزشکی پیشنهاد می‌کنید از این مباحث دریچه ای به علم و بخصوص پزشکی باز کنم، یا با توجه علاقه و تلاش های قبلی ام در زمینه شعر و ادبیات بیشتر در آن زمینه تلاش کنم؟ ۵. در نهایت ما را از دعای خیر خود فراموش نفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این لطف خداوند است که علاقه به امور معنوی و معرفتی را در قلب شما ایجاد کرده است و چه خوب است که خود را آماده کنید برای اُنس طولانی با قرآن از طریق تفسیر شریف «المیزان» و شرح صوتی آیت الله جوادی ۲. شاید اگر خودتان بتوانید در این مسیر وارد شوید گرفتار محدودیت‌های برنامه‌های کلاسیک دانشگاهی نشوید. ۳. در آن صورت رشته فلسفه و کلام خوب است. ۴. هر دوی آن ممکن است و افراد پزشکی را داشته‌ایم که در میدان‌های معرفتی نیز میدان‌داری کرده‌اند. ۵. ان شاءالله که در امورات خود نتیجه کامل بگیرید. موفق باشید

38435
متن پرسش

سلام و خدا قوت استاد طاهر زاده: من پسر۲۰ ساله طلبه امسال پایه ۵ میرم یک سوال: من می‌خواهم ابتدا یقین پیدا کنم به بودن خداوند متعال دوم اگر یقین پیدا کردم می‌خواهم خودم و خداوند را بفهمم چی هستیم. من چه جوریم خودم را بفهمم و همچنین خدا را همچنان که الان هر دوتا را نفهمیدم. خودم رو بفهمم چون نحوه بودنم و سیر جلو رفتنم در آخرت چگونه است چگونه قرار است با موجودی به نام خدا تا ابد باشم؟ ۲. احتمال میدهم سبب خداشناسی بیشتر هم بشود. خدا را بفهمم تا یک فهمی از او حداقل پیدا کنم که چگونه در همین دنیا به موجودی به نام خدا توجه کنم؟ آیا حسی او را فرض کنم؟ و آن را خدا قرار دهم یا تصوری بکنم؟ خلاصه هنگامی که می‌خواهم توجه کنم به موجودی به نام خداوند به چه چیزی توجه کنم ۳. چگونگی ارتباطم با او در آخرت را بفهمم (مثلا اگر قرار است تا ابد با او باشم با او یکی شوم و عشقبازی کنم این چگونه است) ۴. احتمال می‌دهم فهم و شناخت بیشتر وجودش سبب نزدیکی به او باشد. و من تفکر زیاد رو دوست دارم و من می‌خواهم ان شاءالله فکر کنم و خودم به نتیجه برسم (جایی لازم شد مراجعه به مطالعه) بعد حرف فلاسفه رو ببینم و در آخر با نتیجه ام تطبیق بدهم و همچنین نتیجه نهایی رو به بحث با شخصی بگذارم و روش کارم اینگونه باشد و بعدش که اینها حل شد برنامه ریزی برای کل زندگیم کنم برای رسیدن به هدفم یعنی خدا. حال سوال اینجاست من می‌خواهم مرخصی تحصیلی یک ساله بگیرم برای انجام آن امور فلسفی که گفتم (که البته شاید قبلش یک جوهر النضید بخوانم و بعد وارد فلسفه) آیا به نظر شما کار درستی هست؟ چون واقعا هنگامی وه محصل باشم اینقدر دروسی مثل اصول و... کار داره که نمی‌رسم به فلسفه. و اگر بخواهم بگذارم پایه هفت بخوانم بدایه رو احتمال میدم نمی‌رسم که عمیق بشم در فلسفه چون درس های دیگه هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که جناب عطّار می‌فرمایند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید کرد». بحمدالله در مسیر طلبگی و انس با قرآن و روایات و حکمت، جواب سؤالات خود را می‌یابید. پیشنهاد می‌شود در کنار دروس رسمی حوزه و با جدیت کامل جهت دنبال‌کردن آن دروس، سیر مطالعاتی سایت را نیز در حدّ ممکن دنبال فرمایید. موفق باشید

38331
متن پرسش

سلام خدمت استاد: مطلبی که خواستم با شما در میان بگذارم عبارت است از تحصیل در حوزه علمیه به صورت مجازی و غیرحضوری. بنده به دلیل علاقه زیاد به دروس حوزوی و رفتن به دانشگاه و اینکه الان تا چندین سال دیگه حوزه رفتن برایم مقدور نیست خواستم این مسیر را در کنار دروس دانشگاهم بگذرانم. برای طی این مسیر، وقت کافی و مناسبی هم کنار گذاشته ام و طبق الگوی شخصیتی که دارم به لطف خدا از پس چنین کاری برخواهم آمد. منتها الان چیزی نمی یابم که در بستر آنلاین آموزشی باشد! به نظر جنابعالی خوب است که از صوتهای موجود استفاده کنم و طبق چارت معمول در حوزه های علمیه، دروس را فرا بگیرم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر بسیار خوبی است. به نظر بنده با آموزش ادبیات عرب به روش حوزوی شروع بفرمایید که صوت دروس آن در فضای مجازی به صورت مختلف وجود دارد و ان شاءالله در ادامه، به بقیه دروس از طریق همان فضای مجازی می‌پردازید. موفق باشید

38195
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: عرض ادب محضر استاد عزیز. به لطف خدا حقیر از سال ۸۸ با قرآن آشنا شدم و شروع کردم به انس و تلاوت قرآن. خب قبلش دانشجو بودم و مغازه ای هم داشتم و متاهل شدم. با آنکه از آیات چیزی هم نمی‌فهمیدم ولی خیلی حال و هوای طلبگی در بنده زنده شده بود و گفتگوهای با شما و شنیدن حرفای شما هم خیلی در حقیر موثر بود، طوری که سال ۹۰ همه کار و دانشگاه رو رها کردم و طلبه شدم. جوری عاشق قرآن بودم که فکر می‌کردم در حوزه همه چیز خوانده می‌شود برای قرآن و آنجا تمام طلاب دور هم هستند و شبانه روز قرآن می‌خوانند و خلاصه وقتی با حوزه با تمام زیباییهایش روبرو شدم، دیدم که نه، انگار فضا متفاوت است از آنچه در سر می‌پروراندم! ولی باز همان قرآن بود که انگار نسبت من را با حوزه نگه می‌داشت و چندین سال است که با استماع قرآن زنده ام. درسها را که رغبتی خاص ندارم و البته بعضی از کتابهای شما و برخی اساتید رو خیلی دوست دارم مطالعه کنم ولی تا حدی گاهی ورود پیدا می‌کنم ولی نمیتونم به جایی برسونمشون! البته جدیدا یه مقداری حال و هوای مطالعاتی پیدا کردم، از طرفی نوع نسبتی که با قرآن دارم، زیاد نمیتونم ترجمه ها رو باهاش ارتباط بگیرم، خلاصه یه حس بسیار خوبی تو نسبت با قرآن دارم ولی در بحث ارتباطات اجتماعی و مسائل طلبگی، خب این سبک زندگی طلبگی بنده، قابل پذیرش برای جامعه نیست و به نحوی با سرکوفت برخی رفقا و اعضای خانواده روبرو هستم. البته صوت تفاسیر شما رو الحمدلله باهاش زندگی می‌کنم. نوع نسبتی که حضرتعالی و برخی اساتید با مباحث مطالعاتی دارین واقعا از آرزوهای بنده هست ولی هنوز تو این قضیه راهی واسه حقیر باز نشده و شاید بی همتی خود بنده بوده! نمیدونم! بعد از این اطاله، دوست داشتم اگر صلاح میدونین، به حقیر تو این مساله کمکی بفرمایین. ممنون از محبتتون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا در مسیر طلبگی به همان صورتی که علمای سلف راه را گشودند، طلاب عزیز طیّ مسیر نکنند؟ با همان حضور در حوزه و درس و بحث و حضور در مساجد به عنوان امام جماعت و منبر و وعظ و تبلیغ برای رشد فرهنگ جامعه آن هم در اصیل‌ترین طبقه مردمی. موفق باشید

38008
متن پرسش

سلام علیکم: بنده طلبه هستم و از امتحان استادی ادبیات عرب قبول شده ام و از طرفی در از امتحان دبیری عربی هم قبول شده ام و احتمالا در مصاحبه هم قبول شوم. بین معلم آموزش و پرورش شدن و استاد حوزه شدن مانده ام. از طرفی خیلی دوست دارم استاد حوزه شوم و حوزه را بسیار دوست دارم و از طرفی چون در حوزه امنیت شغلی وجود ندارد و به خاطر فشار مالی که خانواده ام را اذیت می‌کند و نیز توصیه پدرم به معلم شدن آن هم به خاطر مسائل مالی نمی‌دانم چه کنم. دوست دارم در حوزه استاد شوم. سوال دیگرم اینکه بنده الان به صورت مجازی در درس خارج فقه و اصول شرکت می‌کنم و چون در شهرستان هستم دسترسی به استاد اخلاق ندارم‌. از طرفی به خاطر پیشرفت معنوی به حوزه آمدم ولی تابه حال به خاطر کوتاهی خودم چیزی از معنویت نفهمیدم و از طرفی ۳۸ ساله ام و احساس می‌کنم عمرم را به بطالت گذرانده ام.غرق در امراض اخلاقی هستم. زود عصبانی می‌شوم و امراض دیگر و از طرفی با دیدن افراد و دوستان ام که برخی واقعا اهل معنویت و احیانا مکاشفه و سیر معنوی اند احساس عقب ماندگی و ناامیدی می‌کنم. چه کنم استاد بزرگوار؟ بد جور عقب مانده ام. از زندگی جز خوردن و خوابیدن چیزی نفهمیدم‌. لطفا کمکم کنید. در حال غرق شدن هستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولویت با حوزه است و عمیق‌شدن در قرآن و روایات و حکمت اسلامی که درنتیجه عبور از رذائل اخلاقی را نیز به همراه دارد مگر آن‌که چاره‌ای نباشد. موفق باشید

37849
متن پرسش

بسمه تعالی. با عرض سلام خدمت استاد عزیز: چند سال پیش علی رغم غیر مرتبط بودن رشته تحصیلی علاقه مند تحصیل در حوزه شدم ولی با قبولی در آزمون وپذیرش تمام زمین و زمان دست بدست هم دادند که موفقیتی در تحصیل حاصل نگردد و به ناچار ترک تحصیل نمودم ولی جانم تشنه کسب معارف ماند و کلا آنچه از دین پذیرفته ام قلبی است و استدلال و دروس مرسوم قلب را در فشار قرار می دهد. آیا باید ایستادگی کنم و باز دنبال تحصیل رسمی باشم یا بنا را بر این بگذارم که جایم اینجا نیست و افقی دیگر پیش روست؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، انس با قرآن و روایات و معارف الهی در تاریخی است که با انقلاب اسلامی به میان آمده است، حال هر کجا که باشیم. موفق باشید

37798
متن پرسش

سلام‌علیکم، در این پیام می‌خواهم از استاد طاهرزاده ی گرامی، تشکر فراوان کنم. من در دو سوال قبلی که پرسیده بودم خیلی مضطر بودم و حالم بسیار بد بود و دوره ی فشار و بیماری و بلای فراوانی را در اوج تنهایی، پشت سر گذااشته بودم و در همین حد پاسخ گویی شما، بسیار دلم آرام گرفت و آرامش خاصی از خواندن پاسختان دریافت کردم و فرموده بودید به آغوش پر مهر علی بن موسی الرضا پناه ببرم  و همین کار را کردم و بلاها و فشارها کمتر شد. و با اینکه تا این سن هنوز کربلا نصیبم‌نشده بود خیلی عجیب و معجزه آسا همه ی شرایط به خصوص رضایت همسرم، برای رفتن به کربلای من فراهم شد و نایب الزیاره تان در تمام حرم ها بودم و تحت قبة الحسین دعاگویتان بودم. باز هم از شما و تمام کادر عزیزتان تشکر می‌کنم. فقط از شدت تنهایی و بیماری و فشارهایی که طی این ۲ سال گذراندم، نمی‌توانم درس بخوانم و نمی‌دانم چه کنم، آیا باید خودم را مجبور کنم به درس خواندن یا نه، پایان نامه ی ارشدفلسفه ام مانده است و مهلتی هم ندارم ولی اصلا توان نشستن پای کار را ندارم، یا نمی‌دانم الان کدام کتاب درسی فلسفی را بخوانم یا صوت درسی اش را گوش دهم. فعلا فقط صوت های شرح چهل حدیث شما را در حال گوش دادن هستم. تنهایی و بدون استاد و بی هم مباحثه ای درس خواندن بعد این همه بلا و بیماری، برایم سخت هست. چه کار کنم؟ باز هم ممنون و سپاسگزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرصتی از این بیشتر که میدان تفکر فلسفی خود را که مسلم یکی از ابعاد نهفته هر انسانی است از طریق رشته دانشگاهی هرچه بیشتر رشد ندهید؟ تفکر فلسفی بزرگ تر از درس دانشگاهی است یک نوع به خود آمدن است و راهی است تا ما هرچه بیشتر در میدان حضور خود با خود، خود را بیابیم. موفق باشید

37709
متن پرسش

سلام استاد: نظرتون رو در باره این دیدگاه که از علامه امینی نقل شده بفرمایید اجتهاد و مرجعیت عبدالحسین امینی معتقد بود اجتهاد [در دنیای جدید] از حیطه قدرت فرد خارج است و باید «هیئت فتوا»ی مقتدر، شجاع و زمان‌شناس تشکیل شود. وی تألیف رساله را برای مرجعیت جهان تشیع که باید جهانی باشد، کافی نمی‌دانست و کسانی را که بدون شایستگی، مقام مرجعیت را بر عهده می‌گیرند، نکوهش می‌کرد و این کار را جنایتی می‌دانست که مساوی از دست دادن همه ارزش‌های تشیع است. او بر این باور بود که باید میان عنوان‌هایی چون مجتهد، صاحب رساله، مقلَّد، و «مرجع/زعیم جهان تشیع» تفاوت قائل شد و در مرجعیت، علاوه بر شروط معروف (بلوغ، عقل،...) باید شروط دیگری هم در نظر گرفت. امینی معتقد بود صدها جریان فکری، فلسفی، سیاسی، تربیتی، اقتصادی و نظامی در جهان امروز هست و از همین رو، بر این باور بود که سرپرستی تمامی میراث علمی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی علی و آل علی را نمی‌توان فدای چند سال فقه و اصول خواندن و طلبگی کردن فلان آقا کرد و این همه را نمی‌توان به دست کسانی سپرد که دل‌های ترسو، سینه‌های تنگ، چشمان کوته‌بین، اندیشه‌های منجمد، مغزهای بسته و قلب‌های بی‌حماسه دارند. حکیمی، حماسه غدیر، ۱۳۸۶ش، ص۲۹۴.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در نامه‌ای که در همان سال‌های اول انقلاب به علمای محترم شورای نگهبان نوشتند، متذکر این امر شدند که باید آن عزیزان در مسائل جهان خود حاضر باشند و به گفته ایشان علم آن‌ها محدود به مطالبی نباشد که در حجره‌های خود آموخته‌اند. ولی این غیر از مجتهدی است که در امور فردیِ مکلِّف، وظایف فردی او را برای او روشن می‌کند که این در جای خود نیز محفوظ است. موفق باشید 

37616
متن پرسش

سلام علیکم استاد: بنده طلبه پایه اول هستم و جدیدا مباحث دینی رو بدون استدلال عقلی نمیتونم بپذیرم، در این حال آیا تعبُّدا دیندار باشم یا مباحث عقلی و فلسفی رو دنبال کنم؟ (از طرفی نهی میکنن که این مباحث برای ما زوده و از طرفی نیازه)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال طلبه ابتدا در هر میدان وظیفه دارد آموزه‌های رسمی حوزوی خود را رشد دهد آموزه‌هایی اولیه مانند ادبیات عرب. آری! این خاصیت نسلی است که بنا دارد با جوانان گفتگو کند و دلیل داشته باشد، ولی این مربوط به ابتدای کار نیست. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/

37588
متن پرسش

سلام علیکم وقت بخیر: نظر شما در مورد انتخاب رشته طلاب چیست؟ چه رشته ای در آشفته بازار این زمان طلاب را موظف به آن می‌کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که در آینده جوانان ما در عین رجوع به دینداری، انتظار دارند از نظر تعقل نسبت به ادامه دینداری خود قانع باشند و این‌جا است که حکمت، بخصوص حکمت صدرایی می‌تواند کمک کند. و طلاب عزیز نباید در کنار سایر دروس از چنین توانایی‌هایی غفلت نمایند. موفق باشید

37546
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: برای این که خیلی در فضای فقه و احکام شرعی نمانم و به وقت به آنها رجوع کنم چکار باید بکنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همان روحیه تفقّهی که علمای ما به حکم وظیفه، نظر به احکام کردند می‌توان به معارف قرآنی نظر کرد. مانند کاری که شهید مطهری انجام دادند و همان‌گونه که عرض شد https://eitaa.com/matalebevijeh/16701 شهید مطهری را همان فضای فقه، در عین زمان‌شناسی، شهید مطهری کرد. موفق باشید 

37526
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: حاج آقا من دچار بی هویتی نسبت به مباحث علمی حوزه شده ام. نمیدانم فقه و اصول چه ارتباطی به دینداری من دارند. جایگاه آن ها را پیدا نکرده ام. کاملا بی میلم. چکار کنم احساس هویت کنم نسبت به مباحث حوزوی؟ منبعی معرفی می‌کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً عرایضی تحت عنوان «انگیزه طلبگی» https://eitaa.com/matalebevijeh/16673  شده است. امید است که تذکری باشد برای ادامه راه. موفق باشید

37511
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: استاد می‌خواهم راه هنر را پیش بگیرم و پا به عرصه سیما، آوینی وار بگذارم و از این‌جهت در رسانه و تبلیغات با توجه به اینکه به هنر علاقه وافری دارم، وارد شوم. نظرتان چیست؟ برای یک طلبه که می‌خواهد طلبگی را در این نظام نورانی محقق کند؟ آیا با این حال قم ماندن را برای خوب فقه خواندن پیشنهاد می‌کنید در صورتی که قصد دارم بعد از سطح یک وارد رشته کارگردانی شوم و یا برای وارد شدن به جهان پیشرو، اصفهان و نفس کشیدن در فضای سها را؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال مدتی باید با پشتکار و بدون معطلی، دروس حوزه را خوب بخوانید تا آرام‌آرام معلوم شود کدام راه را باید ادامه دهید. رفقای اصلی «سها» هم یا به خوبی تا درس خارج کار را ادامه داده‌اند و یا دروس دانشگاهی را دنبال کرده‌اند. موفق باشید

37475
متن پرسش

سلام استاد: گاهی دلم می‌خواهد دانشجویی در یکی از دانشگاه های آمریکا و یا اروپا بودم و شجاعتی همچون آن ها برای مقابله با ارباب ها و زورگویانِ دنیا داشتم. مبارکشان باد این بیداری

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با چنین انگیزه‌ای که در خود دارید، در واقع همان‌جا و کنار همان دانشجویان هستید و زیبایی‌های اراده‌های آنها در جان شما، راهی را می‌گشاید که نتیجه آن به لطف الهی عبور از جهانی است که غده سرطانی رژیم صهیونیستی در آن وجود دارد. چه اندازه خون کودکان شهید غزه کارساز بود. آری! «صد هزاران طفل سر ببریده شد / تا کلیم الله صاحب دیده شد». آیا بصیرت دانشجویان دانشگاه‌های جهان غرب، ریشه در صفای خون کودکان شهید ندارد؟ چه جاهلانه است که رژیم صهیونیستی گمان می‌کند آن کودکان را از میان برداشته است! موفق باشید        

37416
متن پرسش

استاد سلام: بنده نبی ام از دانشجومعلم های اصفهان که چند باری صبح ها محضرتون بودیم. خواستم ببینم این کلید واژه ی بشر جدید یا انسان امروز که استفاده می کنید معنیش چیه و مگر قید زمان می تواند انسان را به قدیم و جدید تقسیم کند؟ ملاک جدید و قدیم از نظر شما چیست و این مرز که انسان را به قدیم و جدید تقسیم کرده از نظر شما چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان «بررسی شیوه‌های تبیین معارف دین» روی سایت هست، إن شاءالله بتواند جوابگوی سؤال جنابعالی باشد. موفق باشید

37408
متن پرسش

سلام استاد: طلبه درس خارج هستم. خسته ام از بی خاصیتی، هم برای خودم هم در نسبت با دیگران. انگار خیلی چیزها رو میدونم ولی نمیدونم به ظاهر دراز اطلاعاتم ولی خالی از معرفت، نمیتونم با امامم ارتباط برقرار کنم، انحرافات جوون ها رو هم می‌بینم و نمیتونم کاری کنم. بعضی وقتا میگم کاش می‌مردم و از این بلاتکلیفی راحت می‌شدم از طرفی هم دلم برای همسر خوب و بچه هام می‌سوزه که گرفتار من شدند معمم هستم و علاقه مند به طلبگی و لباس روحانیت ولی کارم فقط شده هر روز مسجد رفتن برای یکسری پیرمرد و پیرزن و برگشتن خونه بدون ثمری. بعضی وقتها انگار می‌خوام از درون متلاشی بشم وقتی می‌بینم خدا این همه نعمت و آرامش بهم داده ولی من هیچ کاری براش نمی‌کنم سرگردونم، نه میدونم چیکار کنم نه از کجا شروع کنم انگار که هیچ اراده‌ای ندارم خسته ام خسته. تو چاه عمیقی گرفتارم که هر علمی باعث فرو رفتن بیشترم میشه. شدیداً کمک لازمم. استاد همیشه حسرت انسان های موفق رو می‌خورم ولی من نه اهل دنیا شدم که تو دنیا چیزی داشته باشم نه اهل آخرت «خسرالدنیا والاخره»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: همین اقامه نماز جماعت و رونق‌داشتن آن در آن محل، و انس با مردم به عنوان روحانی محل، و سایه‌ای که روحانی محل در محل دارد را؛ نباید ساده گرفت. بخصوص اگر به بهانه‌هایی خردسالان و جوانان را بتوانید با روحانی محل آشنا کنید که نسبت به روحانیت، ذهنیت خوبی داشته باشند، چه خوب است. ثانیاً: بالاخره فضای مجازی در این زمان، میدان خوبی است تا متذکر نکات معنوی که نیاز مردم است باشید. ثالثاً: عمق‌بخشیدن به معارف الهی بخصوص معارف قرآنی از طریق تفسیری مانند «المیزان» زمینه می‌باشد تا رجوع مردم به شما جهت استفاده بیشتر فراهم شود. موفق باشید

37400
متن پرسش

طلبه هستم. به گمانم بسیاری از این علوم به درد انتقال به نسل جوان و جهاد تبیین نمیخوره. با این علوم چه کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علوم رسمی حوزوی، مبنای رجوع به قرآن و روایت است و بسیار مهم می‌باشد. و اگر با آن مبنا ولی با زبان روز با جوانان صحبت شود، به آنها با مبنای اصیل کمک می‌شود. عرایضی تحت عنوان «نسبت روحانیت با مردم» https://lobolmizan.ir/special-post/1478?mark=%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AA شده است. خوب است به آن متن رجوع شود. موفق باشید

37366
متن پرسش

سلام خدمت استاد محترم: در این مدت اخیر بارها شاهد بوده ایم که روحانیون مطرح انقلابی و ولایی کشور، مورد انتقادات شدید و گاه عجیب قرار گرفته اند تا جایی که گمان می رود توطئه ای از جانب دشمن پشت آن باشد، مانند آیت الله علم الهدی، آیت الله مهدوی، آیت الله صدیقی و حاج آقا پناهیان ، درست است که این افراد معصوم نیستند و قطعا اشتباهاتی داشته اند، ولی با اشتباهات آن ها به نحوی برخورد و با استفاده از رسانه، جوسازی شده که مردم در مقابل آن ها برآمده و گاهی خدماتی که داشته اند را زیر سوال برده اند. حتی از برخی افراد بصیر و انقلابی چنین برخوردهایی دیده می شود که در این فضای مسموم، اشکالات دیگر این افراد را نیز برملا می کنند و فضای بدبینی را شدت می بخشند. از نظر شما آیا این ایجاد فضای مسموم برای عالمان دین و بدبین کردن مردم نسبت به آن ها می تواند توطئه ی دشمن باشد؟ و وظیفه ی مردم و به ویژه خواص در مقابل این فضاها و خبرهایی مبنی بر اشتباهات بزرگان چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یقیناً توطئه دشمن است زیرا دشمنان ما می‌دانند از کدام ناحیه ضربه خورده‌اند و حقیقتاً روحانیت ما در کلیتِ خود ادامه‌دهنده راه انبیاء هستند و در دل ارادت و علاقه‌ای که به اسلام داشته‌اند، وارد این میدان شده‌اند. اخیراً در مصاحبه‌ای که پیش آمد عرایضی تحت عنوان « نسبت روحانیت با مردم» https://lobolmizan.ir/leaflet/1468?mark=%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AA . شد خوب است که به آن مصاحبه رجوع شود. موفق باشید

37338
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: ۱. از کجا بفهمیم که داخل سلوک هستیم یا خیر؟ ۲. طلبه هستم. به گمانم بسیاری از این علوم به درد انتقال به نسل جوان و جهاد تبیین نمیخوره. با این علوم چه کنیم؟ ۳. ما اگه اهل سلوک بشیم، درسته که آسمانی‌ها آرامش و سکونت و طمانینه بهمون می‌دهند ولی زمینی‌ها را چه کنیم؟ آخه نسبت بهشون بیگانه و منزوی میشیم. این نگرانی چطور قابل حل هست؟ ۴. بعد از مدتی تمام تدریس‌ها و مطالبتون حالت انتزاعی برای من پیدا کرده و شنیدن این مطالب اون لذت و حال خوش روزهای ابتدایی را ندارد. چاره و عیب کار چیست؟ ۵. وقتی عقل انسان رشد می‌کند و عقلانی برخی کارها و رسالت‌های بسیج‌ را انجام می‌دهد، متوجه می‌شود که بسیاری از این کارها پوچ است. اگر عقلانی تصمیم نگیرد و خود را به دست جریانات بسپارد، عمر و وقتش تلف می‌شود. چاره چیست؟ ۶. گاهی حس می‌کنم که صدای آرامم شنیده نمی‌شود و با برخی افراد باید جدال کنم تا عیبشان را متوجه شوند. آیا اجازه این کار را داریم؟ ۷. دوست دارم دیگران مسئله‌دار و با مطرح کردن مسائل جدی به من رجوع کنند ولی کسی چنین رجوعی به من ندارد. گاهی حس می‌کنم عیب از دیگران است و گاهی حس می‌کنم من نمی‌تونم جوابگوی مسائل اصلی دیگران باشم. کدام مورد به واقعیت نزدیک‌تر است؟ ۸. در مواجهه با نسل جوان که بسیاری از مطالب دینی برای آنها سطحی و مضحک و بی‌فایده و کلیشه است، چه بگوییم؟ ۹. گاهی حس می‌کنم عمرم تمام شده است و هیچ حس معنوی برای خود و دیگران نداشته‌ام. این حس منجر به استرس شده. چاره چیست؟ ۱۰. دلم خواندن مناجات‌های چمران را می‌خواهد ولی حس می‌کنم همانها هم گاهی باز برایم کم است. چاره چیست؟ ۱۱. عبادتی که تمام فکر و حواس من جلب و معطوف به ادای صحیح حروف یا محسابه رکعاتش هست را نمیتونم بپذیرم.‌ اگر نسبت به ظواهر نماز کم اهمیت بشم، نماز باطله. اگر نسبت به ظواهرش اهمیت قائل باشم، چطور انتظار داشته باشم که از چنین عبادتی افق و دریچه جدیدی به روی من باز شود؟ ۱۲. گاهی حس می‌کنم کسی درکم نمیکنه. چه کنم این حس از بین برود؟ ۱۳. حس می‌کنم رهایی از دنیا خوبه ولی چه کنیم که دنیا و استرس‌هاش ما رو رها نمیکنه؟ ۱۴. گاهی میخوام با دیگران صحبت کنم ولی حس می‌کنم درونم پر از خلاء هست و نمی‌دونم چی بگم که درست باشه. رهایی از این حس چطور امکان‌پذیره؟ هرچه بگویم، خودم گرفتارش هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که هرکی در مسیری که شروع می‌کند با این نوع سؤالات و بیش از آن‌ها روبرو می‌شود و این‌طور نیست که باید به دانه دانه آن‌ها جواب بدهد. مهم آن است که به راهی که در آن قدم گذارده، با اطمینان وارد شود – خودْ راه بگویدت که چون باید کرد- و جنابعالی به عنوان طلبه در راه خوبی قدم گذاشته‌اید با این رویکرد که بالاخره این راه، راهِ درک قرآن و روایات انسان‌های کامل است در آن میدان است که می‌یابید علاوه بر جوابگویی به سؤالات خود می‌توانید به دیگران نیز کمک نمایید و از این جهت باید بدون پرداختن به حواشی، با جدیت تمام در راهی که شروع کرده‌اید جلو و جلوتر بروید. موفق باشید

37311
متن پرسش

سلام علیکم! نظر شما راجع به ماجرای ملکی که به اسم آقای صدیقی امام جمعه موقت تهران چیست ؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به مقاله آقای علی فروغی تحت عنوان: «پروژه، حمله به روحانیت انقلابی است» که در سایت رجانیوز مطرح فرموده‌اند رجوع فرمایید. موفق باشید
 https://www.rajanews.com/news/377873/%D9%BE%D8%B1%D9%88%DA%98%D9%87%D8%8C-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
 

37308
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم. با آتش وجود برای شما می‌نویسم و بسیار جان به لب رسیده انقدر محبت مرا ویران کرده و سرگشته و حیران کرده که دیگر آهی نمانده. سیر معرفت نفس و دیگر کتب را برای ورود به فصوص برگزیدم که درحال پیش رفتنم اما نمی‌توانم آتش جانم را آرام کنم. خواستم سیر مثنوی برگیرم. نمی‌دانم با این حجم از محبت باید چه کنم؟ یک منبع عمیق برای محبت معرفی بنمایید. ملول و رنجور و درمانده شدم از بس که نتوانستم این حجم از محبت را در خانه معشوق ببرم. و یک منبع برای شناخت ادبیات فارسی اصیل و برای شناخت مثنوی و حافظ معرفی بنمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در چنین مواردی خوب است به مثنوی فکر کرد و شرح آقای کریم زمانی به عنوان ابتدایِ انس با مثنوی، کمک می‌کند هرچند باید در دلِ برنامه درسی حوزه که در آن حاضر می‌باشید، جای مطالعه مثنوی را دنبال کنید تا تماماً وقت شما مشغول مثنوی نشود. موفق باشید

37144
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: با توجه به پرسش ۳۷۰۷۷ حاج اقا سوالاتی تا بحال از شما پرسیده ام که در جوابش برای اینکه پیشنهاد سیر مطالعاتیتان را بدهید، فرمودید که در کنار درس حوزوی تان باشد و از دروس حوزوی غافل نشوید. علتش چیست؟ مرا توجیه کنید؟ چرا من بعد از گذر یک تاریخ، با وجود امثال شهید مطهری، علامه طباطبائی (رحمت الله علیهما) و خیلی دیگر از علمای سلف و متاخر، بدون اینکه متوجه سیر حرکت علمیشان باشم و متوجه باشم چه چیز هایی حل شده، چه چیز هایی باید حل شود و نیاز امروز چیست، چرا بدون در نظر گرفتن اینها به صورت کلی، باید از ابتدا خودم را متمرکز بر دروسی کنم هچون فقه و اصولی که امروز بدین گونه که هست، انچنان که باید کارایی ندارد؟ بله یک سری دروس را گذراندیم همچون ادبیات و منطق و کمی اصول که به نظر می اید که خوب شد که گذراندیم و در درک بهتر از حیث صرفا علمی، کمک می‌کند؟ خب حضرت آقا هم که در یک جمله در کتاب حوزه و روحانیت، حوزه را محل معنویت خواندند. در صورتی که فعلا نیست. چرا بدون پیدا کردن یک حیات معنوی چرا بدون اطلاع از پیشروی علم، باید دوباره از سرگیری کنیم و چه بسیار که دچار موازی کاری ها و کارهای تکراری می‌شویم؟ چرا الان که جوانم و در نهایت قدرت برای سیر در اسمان معنویت هستم و می‌توانم به سمت عقل فعال حرکت کنم، باید یک سری دروس خشکی را طی کنم که الان هیچ جایی در زندگی ام ندارند و اصلا متوجه این نیستم که چه دردی را قرار هست دوا کنند؟ مگر امام در جوانی به عقلانیت نائل نشد؟ خب ایشان خوشبختانه از اوان کودکی مشغول مقدمات بود و در ایام جوانی مشغول عرفان. خب حال که ما در کودکی مقدمات را طی نکردیم و حال نیز فرصت رهایی از توهمات و شهوات است چرا باید به این علوم بپردازیم؟ بنده قصد دارم اگر بتوانم دروس حوزوی ام را کمرنگ کنم و بیشتر به مباحث بپردازم تا با هویت بتوانم حوزه را امام وار طی کنم و دچار خمودگی و سرگردانی و بی مصرفی برای این نظام نشوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست که تراث فقهی ما تنها مربوط به موضوعات احکام باشد بلکه در درون تفقه نسبت به احکام، روحیه‌ای پیش می‌آید که نسبت به دیگر موضوعات نیز شخص طلبه فربه و دقیق می‌شود و نمونه آن را شما در امثال علامه مطهری می‌یابید که با همان روحیه حاضر در فقه چه اندازه در دیگر موضوعات نیز با دقت وارد می‌شوند و از طرفی با همه نکاتی که می‌فرمایید واقعاً هم اکنون همچنان ما عالی‌ترین سجایای اخلاقی را در همین حوزه‌ها و در بین همین طلاب می‌‌توانیم بیابیم. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!