بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سایر موضوعات

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
40118
متن پرسش

سلام علیکم: با آرزوی سلامتی و طول عمر استاد بزرگوار. در تعریف هنر، اکثر اندیشمندان و نظریه پردازان، اعم از صاحبنظران مسلمان و غیر مسلمان، هنر را ذیل زیبایی تعریف می کنند. اما تعریف حضرت امام رضوان الله تعالی علیه از هنر کاملا متفاوت است. امام می فرماید: هنر عبارت است از دمیدن روح تعهد در انسان ها امام با نظر به چه ساحتی از هنر چنین تعریفی را بیان داشته اند؟ آیا این تعهد همان عهدالله نیست؟ الم اعهد الیکم یا بنی ادم ... رابطه بین این بیان امام با زیبایی که از ارکان هنر است چیست؟ اگر در این زمینه منبع یا کتابی برای مطالعه و تحقیق وجود دارد مورد امتنان است که معرفی بفرمایید. سایه با برکتتان مستدام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجه هستید نکته ظریفی در سخن حضرت روح الله رضوان الله تعالی علیه نهفته است، آنطور که متوجه شده‌اید عهد ما با حقیقت همان هنر واقعی به حساب می‌آید. سال‌های قبل نکاتی در رابطه با هنر یادداشت شده است که خدمتتان  ذیلا ارسال می‌شود، امید است مفید افتد. موفق باشید
 هنری که چشم به راه ما است
باسمه تعالی
۱. چرا آثار هنری، خواه در کلمه و خواه در تصویر و تجسم و خواه در فیلم و تئاتر، می‌توانند عمیقاً مدعی حقیقت باشند؟ حقیقتی که به سوی ما است وقتی ما در انتظار آن باشیم.
۲. هنر همواره در باب حقیقت به ظهور می‌آید و در بستر تاریخی خود در شُرف آمدن است، تا افقی را برای ما بگشاید، افقی که افق گذشته نیز در آن دخیل است.
۳. وقتی هنر بازگوکننده حقیقت است که به سوی ما می‌آید؛ پس عملاً حقیقت را در هر میدانی که ظهور کند، آشکار می‌کند، مشروط بر آن‌که ما در منظر خود در مواجهه با حقیقت، به دنبال حقیقت باشیم، هرکجا که می‌خواهد باشد.
شاخه گل هرجا که می‌روید گل است                   خمّ مُل هرجا که جوشد هم مُل است
۴. آیا علاج فلاکت زمانه ما هنری نیست که ما را از جهان کمّیّت‌ها به جهان کیفیت‌ها سیر دهد و جهان کیفیت‌ها را در مقابل ما بگشاید؟ به گفته مولوی:
آن جهان و راهش اَر پیدا بُدی                             کم کسی یک لحظه‌ در این‌جا بُدی
آیا نگاه هنرمندانه کمک نمی‌کند تا ما خویشتنِ راستین خود را با تمام بیکرانگی‌اش احساس کنیم؟
۵. اثر هنری، هرکدام که می‌خواهد باشد، چیزی است که در آن و از خلال آن حقیقت روی می‌دهد و انسان را از تحجّر و ظاهرگرایی نجات می‌دهد تا به دست متدینین، امام حسین «علیه‌السلام» به قتل نرسند. 

۶. اثر هنری چیزی است که «عالَمی را برمی‌گشاید»، مثل برگشودن عالَم دینی توسط تاج محل.
۷. هنر و هنرمند، متذکر روح پنهانی است که در هر تاریخی جاری است تا انسان‌ها گرفتار روزمرّگی‌ نگردند و بتوانند با خود زندگی کنند و به بسط انسانیت بیندیشند تا آنچه به نحو بنیادین ما را در برگرفته، فراموش نشود.
۸. هنرمند، آگاه به روح زمانه خود می‌باشد و متذکر آن روح است، روحی که همان اراده الهی است که در هر تاریخی مطابق آن تاریخ به ظهور می‌آید. لذا قرآن می‌فرماید: «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» (الرّحمن/۲۹) هر آنچه در آسمان‌ها و زمین است مطابق نیاز و ظرفیت خود از خداوند تقاضا می‌کند و او نیز در هر روزگاری مطابق نیاز آن زمانه در شأنی به ظهور می‌آید.
۹. هنر بزرگ و هنرمند بزرگ، هنر و هنرمندی است که محل ظهور اراده‌ای از طرف حضرت حق باشد که قصّه طلب جان انسان‌ها است. پس هنرمند در نسبتی متقابل بین «خلق» و «حق» هنر خود را می‌آفریند و جناب مولوی در این رابطه می‌فرمایند:
چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم                              نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم
چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی                            پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم
 ۱۰. آری! هنر، عامل ظهور «هستی» و «وجود» است تا انسان را به بودن‌اش برگرداند. بودنی بیکرانه و جاودانی. و این است عامل سپاس‌گزاریِ ما از هنرمندان. آن‌ها به بشر چشم و گوش دادند تا با لذّت ببینند و بشنوند که انسان چیست. این است آن هنری که چشم به راه ما در این تاریخ است.
از اشارتهای دریا سر متاب 

ختم کن والله اعلم بالصواب                     والسلام
 

40116
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: بنده و چند نفر از دوستان اعضای اصلی شورای کانون فرهنگی هستیم که در خصوص ادامه روندمان از محضر شما راهنمایی می خواستیم. کانون مان از سال ۸۳ شروع به کار کرده که در مقاطع مختلف روندهای مختلفی را تا کنون آزموده، حدود ۸ سال پیش یک روند تربیتی با توجه به تجربیات قبلی انتخاب و شروع کردیم در زمان شروع روند از روحانی کانون درخصوص ادامه حضورشان روند کلی کانون سوال پرسیدیم و ایشان گفتند روی بنده حساب نکنید و دنبال فرد جایگزین باشید چون قصد رفتن به قم را دارم، ولی ما اهتمام داشتیم که ایشان در راس حضور داشته باشند، حدود سه سال پیش و با رفتن امام جماعت شب مسجد، ایشان جایگزین ایشان شدند و گفتند هستم، ولی در عمل اتفاقی نیفتاد و مسائل معطل ایشان شد و تا کنون هم همین روند ادامه دار بوده، در کلام می گویند بنده محکم هستم ولی در عمل این طور نیست. این اتفاق نه تنها در روند کانون بلکه در روند مسجد هم وارد شده و کم کم یکی یکی نفرات مسجد و کانون به خاطر رخوت و مشخص نبودن مسائل در کلان مسجد و کانون یا رفته اند یا درحال رفتن به مجموعه های دیگر هستند. درمورد وظیفه ما که از دغدغه مندان و مسولان مسجد و روند تربیتی هستیم در مورد ایشان که جایگاه مسئول کانون و امام جماعت مسجد را دارند درخواست مشورت داریم و به چه نحوی مسیر خود را با ایشان مشخص کنیم که از یک طرف فرمایش امام خمینی عزیزمان است که مرکزیت امر باید روحانی باشد و از طرف دیگر عدم مشارکت جدی ایشان در امورات مجموعه. و العاقبة للمتقین. با تشکر از حسن توجه شما استاد گرامی. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  به هر حال با احترام به شخصیت ایشان و بدون تقابل که مطمئناً به ضرر مسجد و فضای معنوی آن خواهد شد سعی بفرمایید با همراهی هیئت امنای مسجد به همان روش نرم و ظریف اهداف رهبر معظم انقلاب را متذکر جوانان عزیز بشوید و حقیقتاً باید نگذارید به راحتی مردم ما از رهنمودهای ارزشمند رهبری غفلت کنند و معلوم است که آن روحانی محترم در این رابطه اگر فرصت همراهی نداشته باشند مسلماً مخالفت نخواهند کرد. موفق  باشید.

40097
متن پرسش

میگن روزی دست خداست و خدا مومنین را بیشتر دوست دارد پس چرا وضع کشورهای غیر مسلمان بهتر است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نمی‌توان در این رابطه یک قاعده‌ای را شکل داد. آیا آنچه در کشورهای استعماری به چشم می‌خورد، رزقی است که خداوند برای آنها رقم زده؟ و از آن طرف آیا استدراجی در میان نیست؟ که البته بحث آن مفصل است. خوب است در رابطه با رزق، سری به کتاب «جایگاه رزق در هستی» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید

40055
متن پرسش

هو پسر جوانی که در لاله گوشش گوشواره ریزی کاشته، شاید با این تغییر کوچک، در تلاش است تا در زندگی راهی تازه را تجربه کند، راهی که پیش از این پدر او نرفته. دختر جوانی که از هر طرف موهای خود را بیرون انداخته، در کنار مادر چادری خود به آرامی قدم می‌زند. آرامشی که شاید ساده به دست نیامده. می‌توانم مدت‌ها کلنجارشان را در ذهنم بازسازی کنم. قهر و آشتی هایی که در نهایت هر کدام را به پذیرش طرف مقابل وادار ساخته. این ها تصویر تمام جامعه ما نیست، اما لااقل بخشی از آن را بازنمایی می‌کند. چه شده؟ این نسل چرا از مسیر والدین خود به این میزان گریزان است؟ چطور فرهنگی که نسلی را تا پای جان شیدا و شیفته خود ساخته بود، توسط نسلی دیگر پس زده می‌شود؟ آیا در انتقال آن فرهنگ خطایی رخ داده؟ آیا آنطور که باید و شاید از ابزار رسانه استفاده درست نشده؟ ما که کم کاری نکردیم. ما خیابان های زیادی به اسم شهدا نام گذاری کردیم، فیلم های زیاد و خوبی برای آن ها ساختیم، عکس آن ها را بر روی جلد کتاب ها و دفتر ها چاپ کردیم. مگر می‌شود انسان پاک‌فطرتی، داستان شهدا را بشنود و در دلش تصدیق نکند؟! مگر می‌شود تصاویر آن ها را ببیند و همراهی با آن ها را آرزو نکند؟! آیا این نسل به فطرتش پشت کرده و منحط شده؟ یا دلیل را از جای دیگری باید جستجو کرد؟ به گمان من، آنچه تحت عنوان فرهنگ ایثار و شهادت تا به حال به نسل جوان عرضه شده، صورتی ظاهری از آن بوده است بدون آنکه نسبتی با حقیقت آن برقرار کرده باشد. فرهنگی که به جوانان دهه ۵۰ جرئت طوفان می‌داد، برای جوانان دهه هشتاد پای تخته تدریس می‌شود و آنها باید دست به سینه مفاهیم آن را حفظ کنند تا در امتحان نمره ۲۰ بگیرند. اما او هم می‌خواد طوفان به پا کند. او هم می‌خواهد دل به دریا بزند. حتی اگر این مفاهیم برای عده ای علاقه مندی ایجاد کند، نهایتاً مانند جوان ویلچری ای خواهد بود که عاشق دویدن های رونالدو باشد. یا پسر لال و بی زبانی که شیفته چهچهه های شجریان است. مگر می‌شود به کسی آموزش شنا داد، بدون آنکه او را لااقل در حوضچه ای از آب رها کرد؟ مگر بدون آب، معلم شنا فایده ای دارد؟ فرهنگ ایثار و شهادت هیچگاه متبلور نمی‌شود، مگر آنکه عرصه ای برای ظهور و بروز آن وجود داشته باشد. باید پرسید چرا جوان امروز آنگونه که باید، ذیل انقلاب اسلامی، عرصه را برای خود گشوده نمی‌یابد و به دنبال شکوفایی خود در عرصه های دیگر می‌گردد؟ چالش اصلی در انتقال فرهنگ‌ ایثار و شهادت، نه پایین بودن کیفیت محصولات فرهنگی، بلکه تنگ‌ شدن این عرصه و میدان است. به تعبیر دیگر، اصلا قرار نیست این فرهنگ از نسلی به نسل دیگر منتقل شود، بلکه قرار است در هر نسلی آبیاری و شکوفا گردد. امام به جوانان مشق شهادت را دیکته نکرد، بلکه بذر آن را در جانهایشان بیدار نمود. شاید آن جوانی که در اعتراضات خیابانی علیه نظام شعار می‌دهد، یا دختری که حجاب از سر بر می‌دارد، روحیه شهادت هنوز در او زنده است، هرچند مسیرش به خطا رفته. و آن جوانی که در مدرسه ده بار از روی درس شهدا خورشیدند رونویسی کرده، روحیه شهادت درونش کشته شده باشد. ما روایت های صادقانه را قربانی چارچوب های ذهنی خود می‌کنیم. از شهدا، درس خوان هایشان را دستچین کرده و برای فرزندانمان تعریف می‌کنیم. و با چند روایت از نماز اول وقت و احترام به پدر و مادر آن را تکمیل می‌کنیم. ما فرزندانی منظم و حرف گوش کن می‌خواهیم که موهای خود را یک طرفه شانه کرده باشند و عکس شهدا پس زمینه تلفن های همراهشان باشد، بدون آنکه قدرت نه گفتن به ما را داشته باشند. در نهایت هم یک‌ زندگی کارمندی با حقوق ثابت برای آنها آرزو داریم که عکس شهدا را در دفتر کارشان قاب کرده باشند. نتیجه این رویکردها در بهترین حالت، کویرنشینانی است که حسرت دل به دریا زدن را می‌خورند و زمین‌گیرانی که عاشق آسمانند ولی امید به پرواز ندارند. محصولات فرهنگی و روایت های دفاع مقدس، در فضایی تاثیر خود را خواهند گذاشت که دیکته نشوند بلکه الهام بخش باشند. جوان مانند نویسنده ای است که به دنبال ایده ای برای نوشتن داستان زندگی خودش است. او باید خودش را در جهانی که شهید گشوده حاضر ببیند و به او اجازه داد تا داستان متفاوت خودش را بنویسد. حال چاره چیست؟ در جوانی که خود را بیرون افتاده از میدان می‌یابد، چگونه می‌توان حس حضور را زنده کرد؟ چه موانعی باید برطرف شود؟ برای مثال، چرا دانشجوهای کشورهای اروپایی در واکنش به بمباران غزه آرام و قرار ندارند، اما دانشگاه ها در کشور ما که خط مقدم مبارزه با اسرائیل است، سرد و ساکت مانده؟ اما پیش از اینکه راه حلی بیابیم، باید یک سوال را صریح و روشن جواب دهیم. آیا ما واقعا می‌خواهیم که جوانانمان اهل فرهنگ ایثار و شهادت باشند؟ به گمان من خیر! خواسته قلبی سیستم جامعه و بسیاری از خانواده ها این است که جوانانی رام، سربه راه و تحت کنترل داشته باشند. هرچند در زبان آن را در زرورقی از عنوان های تحصیلی، ورزشی و یا مذهبی می‌پوشانند. به عبارتی، یک مانع بزرگ بر سر تبلور این فرهنگ، خود ما هستیم. جوانی که در فرهنگ ایثار و شهادت بزرگ شود، زیر بار خیلی از ظلم ها نمی‌رود، کنترل او سخت است، دغدغه هایی دارد که شاید برای ما آزار دهنده باشد و دردسرهایی ایجاد کند. آیا ما سعه صدر تحمل او، دغدغه هایش و آزمون و خطاهایش را داریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام  علیکم: همانطور که در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» عرض شد؛ اساساً با حضور آخرالزمانی انسانها روبرو هستیم که یا باید در اوج انسانیت خود با سلوکی متعالی و معارفی فوق معارف متافیزیکی حاضر شوند، و یا به کلی در میدان انکار هر حقیقتی قرار می گیرد. زیرا با معارفِ نیم بند، نمی‌تواند در نزد خود و در سوبژه خود حاضر شود. این بود  که در کتاب «بشر جدید...» در مصاحبه ای که با اساتید محترم پیش آمد بر این نکته تأکید شد که آری! ما در درک انسان جدید باید از طریق گفتگویی که پیش می آید کار را جلو ببریم. فکر می  کنم بازخوانیِ آن دو کتاب ما را نسبت به آنچه می فرمایید حساس تر کند. موفق باشید

40046
متن پرسش

سلام خدا قوت: پرسشی دارم و البته به امید راهجویی و آن اینکه وقتی حرف از ادامه دادن خود در تاریخی که جلویمان است (و آن انقلاب اسلامی است) می‌زنیم، حرف از عالم داشتن و دیدن افق و نه صرفا اعتقاد داشتن و قبول داشتن است به میان می‌آید. به قولی بعد از امثال حاج قاسم‌ها بود که دیدیم جهاد زندگی کردن است نه چیزی کنار زندگی. یعنی صرف قبول داشتن آقا آن شور و بودن را برای در میدان بودن و سلحشورانه آینده را رقم زدن به ارمغان نمی‌آورد. و باید آنچه ولی می‌بیند را ببینیم یا به قولی هم افق و هم عالمش شویم. نمی‌خواهم بگویم چگونه و چطوری و از این قبیل چیستی‌ها که شاید بشود اینگونه هم پرسید. نمی‌دانم. چندین ماه و شاید ماه‌هاست می‌خواهم بپرسم اما خودم را پس می‌زنم که پرسیدنی نیست. آری! جز به اشاره نمی‌توان از عالم حاج قاسم‌ها گفت. که درک می‌کردند. از طرفی به آسانی هم نمی‌شود از بی‌عالمی نجات پیدا کرد. غرض. گویا پیداست که از چه چیز بی‌چاره می‌شوم و پناهی جز نوشتن نمی‌یابم. و گویا شما دستم را خوانده‌اید. مگر عالم‌داری با اینگونه نوشتن می‌شود. به خویشتن که می‌نگرم، آتش طلب را می‌بینم. اما آتش طلبِ طلب حاج‌قاسم‌ها نه آن آتش و طلبی که جان ایشان را می‌گداخت و نشان از عالمی بود که دربرشان گرفته بود. آن آتشی که سید حسن آن طور از خدایی که سید علی نشانش داده بود سخن می‌گفت آن آتشی که حسن تهرانی مقدم را عاشق مبارزه با صهیونیست کرد و بود و نبودش بود. صبر چگونه است تا از بی‌عالمی بِرَهیم و «مژده بده مژده بده یار پسندید مرا» را به انتظار بنشینیم. گفته‌ها، توان بیان ناگفتنی‌ها را ندارند و شما مرد خواندن نانوشتنی‌ها هستید. یا علی مدد

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام  علیکم: همانطور که متوجه شدید کافی است به خود آییم و خود را در تاریخی که آغاز آن با انقلاب اسلامی است احساس کنیم. حضور در آینده با درک زمانه و روشن‌کردن راهی که در پیش است، فراهم می‌شود و غفلت از حضوری که در پیش است، همان بی‌خردی و جهل و نشناختن زمانه است که در روایات از قول حضرت صادق «علیه‌السلام» داریم: «عَلَى‏ الْعَاقِلِ‏ أَنْ يَكُونَ بَصِيراً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِه حَافِظاً لِلِسَانِه»  لازم است بر عاقل كه نسبت به زمانه خود بصیر باشد و با پیش‌آمدها مطابق شأن و بصیرتی که دارد برخورد کند و حافظ زبان خود باشد تا مطابق زمانه‌اش سخن بگوید.
آیا جز این است که اهل نظر باید به امکان‌های زمانه بیندیشند و در طلب چشم‌انداز آینده باشند؟ زیرا بدون آن چشم‌انداز، آینده معنا ندارد و گرفتار تکرار زمانه می‌شویم. به نظر می‌آید آینده انقلاب اسلامی، آینده‌ای است که در آن انسان‌ها معنای دیگری به خود می‌گیرند ماورای انسانِ گرفتار پوچی‌ها. عرایضی تحت عنوان «راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی» شده است که امید می رود تا حدی آن نوع حضور که از یک طرف حضور در جهان درونی خود می باشد و از طرف دیگر جضور در جهانی که جهان آینده است را در مقابل عزیزان بگشاید. در این رابطه از مطالعه کتاب «ما و راه کربلایی شهید رئیسی» از انتشارات سرای هنر و اندیشه سها غفلت نفرمایید. https://eitaa.com/soha_sima/4950 موفق باشید.

40035
متن پرسش

سلام استاد عزیز و گرامی. خیلی ممنون از وقت شما. سعی کردم تفکری را در رابطه با معماری در تاریخ انقلاب اسلامی پیش بیاورم. خیلی ممنون می‌شوم ملاحظه بفرمایید و راهنمایی کنید. بسم الله الرحمن الرحیم. معماری و سکونت در عهد تاریخی. معماری به عنوان سواد اعظم و به عنوان عُرف نشان می دهد که چه سنت هایی از هستی را شناخته است. اگر معماری و ساختن تقرب الی الله است حرکتی است از کثرت به وحدت، معرفت دارد. معماری «قل هو الله احد الله صمد» جامعیتی اشاره گونه. احساسِ غنی، تمامیت و تکمیل با افقِ به سوی او. گردآوری هر چیزی به نحوه هستی اش در فضا یعنی به چگونگی ایستادگی، گشادگی، بستگی و بازتاب بستگی دارد. هر مورد از تجسم بخشی به بازتاب آئینه وار چیزهای دیگر پرداخته و یکی از روش های هستی بین زمین و آسمان را به نمایش می‌گذارد. معماری در هماهنگی با شیوه ی همبستگی آدمیان برپا می‌شود. شهر انقلاب اسلامی گویی میخانه است، مناسبات بین انسان ها، محل عبادت است. معماری حقیقی در تاریخ انقلاب اسلامی از کجا شروع می‌شود؟ (غم دلدار فکندست به جانم شرری / که به جان آمدم و شهره بازار شدم / در میخانه گشایید به رویم شب و روز / که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم) گشودگی ها افراط و تفریط تعادل در گشودگی. اگر پوشیدگی وجود نداشته باشد در پیدایی معنای گشودگی از دست می‌رود رویکرد عملکرد گرایی و رویکرد معنا گرایی و شاعرانگی در تاریخ انقلاب اسلامی به یگانگی می‌رسد. زیرا اعمال حقیقی خود معنا بخش شعر زندگی هستند. خانه ها معرف نوع ارتباط بین انسان ها است. پوشش نیز ارتباط بین انسان ها را نشان می‌دهد. و حجاب نیز گردآورنده امر چهارگانه است. هر معماری، سلسله نسبت هایی را در انضباطی حقیقی برای انسان فراهم می‌کند. نسبت های ضبط شده در عالم معماری انسان در میان چه نسبت هایی است؟ پذیرش اعمال و یا شخصیت ها کافی شاپ های مدرن و یا چایخانه های سنتی؟ میکده ی شهری خمینی چه نشانه ها و شاخصه هایی دارد؟ هر معماری یک سوره است و یک عالمی دارد و به حقیقتی اشاره می‌کند. (نوع دیوار بافت جنس مصالح ارتفاع ضخامت سنگ آجر صافی برجستگی) هویت انسانی که از کنار دیوار می‌گذرد؟ چقدر او از نقش بستن دیوار در نفسش، حقیقت خودش را احساس می‌کند و انسانیتش و شعورش و شخصیت بلند و روح نورانی اش چقدر آشکار می‌شود؟ آیا آن نحوه ساختنِ دیوار، توفیق همجواری با انسانیت را دارد؟ اگر انسان انسانیتش را ظهور داد خودش را تازه پیدا می‌کند. و اینگونه انسانیت مبنی انتخاب هر چیزی می‌شود. درهای رنگی قدیم روح زندگی بود تجمل نبود. همچنین حضرت رضا می فرمایند دیوار خانه ها را سفید کنید. گشودگی و باز بودن به شخصیت محیط گشودگی ها؛ پیوند بین فضاها و ارتباطات بازشو ها، باب ها (باب الرحمه) (باب الله) احساس و شخصیت یک درب و ورودی و ارتباط برقرار کردن و مراتب «ورود به یک حقیقت» ما به استقبال چیزی می رویم که وجوه متفاوت دارد و این وجوه متفاوت رجوعی دارند به اِمکان ما عبارت جدا کننده؛ و حفظ حریم؛ کاملا از دو روح متفاوت صحبت می کنند برای طراحی جدا کننده ایده ها و مصالح و شکل و رنگ متفاوت است از ایده پردازی برای حفظ حریم در نهج البلاغه آمده است؛ از خدا بترسید و تقوا پیشه کنید که شما در پیشگاه خداوند مسئول بندگان، شهرها و آبادی ها هستید. زیرا از همه چیز حتی از خانه ها و حیوانات بازپرسی خواهد شد. خدا را اطاعت کنید و او را عصیان نکنید. هر نیکی دیدید آن را انتخاب کنید و از هر شری اعراض کنید. سه دری و پنج دری / ابواب بهشت و عدد فرد کیفیت بازشو ها و گشودگی ها؛ یک گشودگی بزرگ و یا چند گشودگی کوچک همگی معنای متعلق به خود را دارند. اینکه در عین گشودگی حریم فضا را گرامی می‌داریم و با نگه داشتن حریم فضا را تعریف می‌کنیم ما مسئولیم در اینکه بابِ چشم گوش قلب ببندیم و باز کنیم. باب، وجودی است. اذن می‌خواهد. گشودگی باید ورود نرم را فراهم کند، طیف دار، باشد شرایط تغییر معنا را فراهم کند، مراتب ایجاد کند. القا داشته باشد. (حتی با دیوار کوتاه پایین آستانه نیز معنا عوض می‌شود) یعنی «وقتی» برای ورود! «وقتی» برای عبور و تعبیر و حضور ... حضور در سکونت انسان انقلاب اسلامی. حضور در سکونت دیگری و حضور در سکونت خویشتن سکونت ارتقا یافته؛ مکان مصلی و ملکوت صله رحم و سکونت؛ فرم ها و شاکله ها زبانی هستند که نسبت بین انسان و خدا و زمین و آسمان را بیان می‌کنند نشانه های خانه عنکبوت در سکونت های دنیای مدرن کدام است؟ و سکونت در سستی چیست؟ معماری های آشفته حال مابین معابر سردرگم در زمانه ما نشان از چیست؟ مکان و کالبد شهری باید نسبت انسان و خدا و زمین و آسمان را به زیبایی گرد آورد. این زیبایی کدام است؟ بعضی از گشودگی ها انسان را فرامی‌خواند، یا از نظر بصری توجه جلب می‌کند، یا ترس و واهمه ایجاد می‌کند یا تفاجر و شکوه خیالی ایجاد می‌کند. گشودگی ها در انقلاب اسلامی ساده بی ادعا متواضع حکیمانه و پر ظرافت و ملایم است. (ارتفاع، عمق، شکل، مصالح، نقش، رنگ، مقیاس) معماری زبان است. زبان ساختاری دارد، در و دیوار دارد، به پنجره ی قلب شنونده باز می شود. انسان عین ربط است و فضاهای ارتباطی و گشودگی ها و درها و پنجره ها در ایجاد ارتباط بین انسان ها و اصلاح ذات بین موثر هستند. زیبایی وجودی ایی میزان است، که تربیت در آن باشد. زیبایی هایی که راه تفکر را بگشاید و عالم را به تو نشان دهد. با تدبیر استعداد های محیط به صحنه بیاید و در فرآیند دانش بنیان حقیقی ایجاد شود. آیا معماری که تربیت در آن باشد، می تواند از نظر زیبایی میزان باشد. زیبایی هایی که در به سوی او بودن ایجاد شود. و به سوی او بودنِ اکنون، در تاریخِ انقلاب اسلامی معنا می شود. زیبایی های جهت مند. زیبایی های به سوی او. (با نفی شیطان و نفی خود) تربیت در معماری و امر گردآورنده کدام است؟ چگونه معماری می تواند عالم ربوبی را نشان دهد؟ و اساس تربیت را اشاره کند؟ آیا جز این است که فضایی برای عبودیت بنا کند؟ شهر مکانی است برای دیدار با عالم انقلاب اسلامی. برای دیدار دگرگونی آسمانی به سمت تعالی. مومنین برای انکشاف عالم ایمان انسان های دیگر گرد هم جمع می‌شوند. شهر در کدام تقدیر تاریخی قرار گرفته است هلاکت یا سعادت؟ قدر و اندازه ی شهر چقدر است؟ مکان های تاریخی چگونه موعظه می کنند؟ همان معماری ها که ساکنان را هلاک کرده امروز به زیبایی ستوده میشوند. (گردشگری و کا خ پادشاهان و جذب سرمایه) خداوند می فرماید : "من گنج مخفی هستم دوست داشتم شناخته شوم". و معماری نقشه ی گنج است نه خود گنج . معماری کردن عملی است که بر مبنای توحید باید باشد. و زندگی طواف حق است. آیا تصویر شهدا بر تابلو ها و اسم آنها بر معابر می تواند در تاریخ انقلاب اسلامی دگرگون کننده معماری ها باشد؟ یگانگی بین شهدا و مکان چگونه تحقق میابد؟ شخصیت شهدا چگونه در کالبد شهر و معماری اثر میگذارد و فرم ها را دگرگون میکند؟ و بر دیدار ها و آشنایی ها وضوح می بخشد؟ شهر مکانی است که در آن دیدار با انقلاب اسلامی صورت میگیرد. دیدار با تاریخ؛ دیدار با صفویه و سیروا فی الارض اگر شهر سواد اعظم است. ثواب و گناه را میشناسد. بیداری و غفلت را می شناسد. شهر اسلامی بدون جمع مومنین، شهر اسلامی نیست. اگر خرمشهر شهری است در آسمان که خدا آن را فتح کرده است، شهر صحنه ایثار ها و فداکاری هاست. صحنه ی تقوی و گشایش هاست. تعبیر شاعرانه از معماری، گاهی به بیراهه میرود. آنجا که ظرف و مظروف جا به جا میشوند. معماری در انعکاس زندگیِ شاعرانه، ایجاد میشود. تا صدای شعر زندگی و حضور دوست از لابه لای در و دیوار آن شنیده شود. در معماری مدرن تعابیر شاعرانه از فرم، عرصه معماری را به خیال می کشاند و از حقیقت دور میکند. شهر صحنه دیدار با امکان ها و فرصت های تاریخ انقلاب اسلامی است. صحنه انتخاب های تاریخی است. صحنه صبر است. چه نکاتی در تعین معماری و شهر موجب سستی غفلت و یا عجله و شتاب در جمع مومنین می شود. جمع مومنین و شهر اسلامی را بازخوانی کنیم؟ چه ایمانی مد نظر است و چگونه شهری را میخواهد؟ معماری شعری در وصف انسانِ انقلاب اسلامی میگوید. کدام وجه در اخفا و کدام وجه در افشاست؟ عالم غیب و عالم شهادت برای انسان انقلاب اسلامی چه انعکاسی در فرم و تقوی شاعرانه دارد؟ دستاورد های وجودی و معانی در چه تعینی از معماری، اشاره پذیر میشوند؟ تزکیه در معماری های انقلاب اسلامی اهمیت دارد. تزکیه و پاکی گمشده ی انتخاب های معمارانه است. و انسان انقلاب اسلامی در کثرت و تنوع انتخاب های مدرن خود را به فراموشی می سپارد. گشودگی در و یا پنجره در دیوار؛ و یا بافت و نقش و نگار بر روی دیوار چه میگوید؟ میزان هم ندایی و آشنایی با انسان انقلاب اسلامی که از جوار آن عبور میکند چیست؟ او را می شناسد؟ یا بیگانه است؟ دیوار بی تفاوت، دیوار خشن، دیوار خودبرتربین، دیوار دلسوز، دیوار با بصیرت و با معرفت، هوشیار و امانت دار ... گشوده بودن صفا داشتن امادگی برای فداکاری و ایثار، همگی صفاتی هستند که دیوار انقلاب اسلامی در خود دارد. از نظر معرفت نفس، انسان هر چه در بیرون با آن مواجه میشود را از عالم بالا میگیرد و در وجود نفس خودش ایجاد میکند و به آن علم پیدا میکند. چگونه معماری میتواند کمک کند انسان حقیقت انقلاب اسلامی را درخود بیابد؟ انسانی وسیعتر و متمرکزتر و آسمانی تر ویژگی های گشودگی در فرم و تناسبات و یا به عبارتی شخصیت گشودگی، و یا شخصیت پردازی برای گشودگی می تواند انسان را به واقعیت یا به وهم راهنمایی کند. اینکه به انسان امکان و وجود و حضور بدهد. وقتی تعین گشودگی در هست خویش مستقر باشد. انسان را به اکنون بیکرانه جاودان سوق میدهد. این گشودگی در شخصیت معمار و سازنده باید تحقق یافته باشد تا در اثر معماری منعکس شود. گشودگی اگر عدالت داشته باشد حق هر چیزی را ادا میکند. حق نور، هوا، دیدار، شنیدار، علم و آگاهی، حفاظت و امنیت، پیدایی و پوشیدگی، و همچنین توسط این گشودگی فضا در سلامت و تعادل قرار میگیرد. ولی در دنیای مدرن، اینکه برای نمای بهتر، گشودگی ها در شخصیت پردازی جداگانه از ساختمان طراحی میشوند که ساختمان را جلوه دارتر کنند. دوگانگی و بیگانگی انسان مدرن را نشان میدهد. زیرا در دنیای مدرن گشودگی ها گمراه کننده و غفلت زا هستند. گشودگی ورودی هتل لوتوس پارسیان خیابان امام رضا (ع) در مشهد؛ معماری عجیبی دارد ، استوانه ی بلند بیضویِ شیشه ایی که انسان را سردرگم میکند و به هم میریزد. زائر (انسانی که انسانیت را ملاقات کرده) وقتی از حرم بیرون می آید و از کنار این گشودگی عبور می کند از عدم فهم و درک چنین معماری از حضور و عالم وجود، به تفکر واداشته میشود. که معماری به کدامین سمت میرود و چگونه راه متعالی شدن و ارتقا یافتن را در انحطاط وجودی جستجو میکند. انسان با قرار گیری در معماری، در یک اشاره قرار میگیرد و پرتوهای عالم آن معماری وجود او را سمت و سو میدهند. اثر وجودی معماری بر انسان قابل درک است ولی اینکه اشاره بودن عالم معماری در حجاب می رود و معماری منهای اثر وجودی اش ارزیابی می شود جای سوال است. اینکه پرتو های عالم معماری چقدر انسان و ایمانش را با او در میان میگذارند، چقدر برای ایمان انسان مانع ایجاد میکند و آن را به تاخیر می اندازد و چقدر زمینه ظهور ایمان را فراهم میکند، اهمیت دارد. ایمان و تناسبات ایمان در تاریخ انقلاب اسلامی کدام است؟ جایگاه ایمان های مرتبط در سکونت ها و معماری های ما کدام است؟ ( اتاق های مرتبط و مسیرهای حرکتی متنوع ) اگر معماری با صداقت باشد می توانیم بگوییم؛ پرتوهای عالم معماری، صدقه جاری است. تصدیق حقیقت است. و جان و جانانِ انسان بعد از این را نیز تصدیق میکند. خیلی ممنون از راهنمایی شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد موضوع معماری در این زمانه امری است در جهان بین دو جهان و همۀ آنچه فرموده‌اید را باید شخص معمار مبتنی بر تصوری که منجر به بنایی می‌شود؛ به میان آورد. همان‌طور که مثلاً ما در فضای مساجد سنتی و یا خانه‌های سنتی هرچند هم که ساده باشد به جهت نوع فضا و بنا، احساس می‌کنیم در همان جایی هستیم که باید باشیم، گویا در مغز جهان حاضر شده‌ایم و این‌جا است که می‌بینیم حتی مساجد، محل و مأوای حضور طولانی اهل سلوک می‌شده. مثلاً ۴۰ روز تقریباً همۀ وقت خود را با حضور در مسجد تجربه می‌کرده است. موفق باشید

40034
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرانقدر: خداوند شما را حفظ کند که اگر امیدی در زندگی دارم و راه زندگیم راعوض کردم، نتیجه مطالب ارزشمند شماست. از نزدیکان بنده در خارج کشور زندگی می‌کنند وعلیرغم همه اعتقادات خوب و پایبندی، با ولایت و نوع مدیریت این سال‌های ایران زاویه دارند، و به نظرم بیشترش معلول نوع اخباری است که آن طرف دریافت می‌کنند. یک سری انتقادات مدیریتی واقعا قابل دفاع نیست ولی ایشان همه را زاییده نوع تفکر سیاسی دینی ما می‌داند. کدام کتابتان را برای تغییر نوع نگاه به ایشان هدیه بدهم؟ اینکه کلا نوع نگرشش را به عالم تغییر بدهم که حتی شاید، برگردد واز تخصصش برای انقلاب استفاده کند، از کدام کتاب می‌شود همچین تغییر نوع نگاه را ایجاد کرد؟ من چون اغلب کتاب‌های شما را طی سالیانی مطالعه کردم و تدریجا با بحث و استاد جلو آمده ام خودم نمی‌دانم کدام کتاب مفید تر خواهد بود؟ لطفا اینو به من فوری جواب بدیند تا دوشنبه بیشتر ایران نیستند و من دلم میخواد همچین هدیه ای بهش بدهم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب یکی از کاربران تحت عنوان «آیندۀ ما در حقیقی‌ترین گفتار» https://eitaa.com/matalebevijeh/19292 شده است که می‌تواند راهگشا باشد و گمان می‌کنم کتاب «عقل و ادب ادامۀ انقلاب اسلامی» همراه با شرح صوتی آن بتواند مخاطبان محترم را به اندیشیدن نسبت به آینده‌ای دعوت کند که مدّ نظر رهبر معظم انقلاب است در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی. موفق باشید

40032
متن پرسش

سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد گرامی: استاد آیا میشه گفت فلسفه و نگاهی که جناب ملاصدرا به وجود دارند به نوعی عرفان نظری و فلسفه و نگاهی که جناب هایدگر به وجود دارند ما رو به نوعی عرفان عملی رهنمون میسازن؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در همین رابطه فکر کرد و البته توجه و تعمق نسبت به «اصالت وجود» صدرا به عنوان حضوری که انسان از آن طریق در نزد خود می یابد؛ راهگشا است. در این رابطه رفقا جلساتی نسبت به بازخوانی کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (رضوان‌الله‌تعالی)» داشته‌اند که توجه به آن مباحث می‌تواند در این رابطه راهگشا باشد. https://eitaa.com/soha_sima/4697 . موفق باشید

40017
متن پرسش

با سلام و عرض ادب استاد ارجمند: نوین اسلامی گروهی از جوانان انقلابی و تلاشگر در مسیر جهاد تببین و آگاهی بخشی برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی کانالی را راه اندازی کرده اند با عنوان حکمران که نشریه ایی را هم به صورت ماهانه بعضا چاپ می کنند به منظور آگاهی بخشی و انتشار. چند نسخه از نشریه به صورت فیزیکی هم نزد اینجانب موجود است که کاربرانی که علاقه مند هستند می توانند در ایتا به آیدی rahdoust@ پیام بدهند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقا کار خوبی را در آن نشریه به عهده گرفته‌اند. امید است کاربران محترم بتوانند با تهیۀ آن نشریه، استفادۀ لازم را ببرند. موفق باشید          

39963
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: شما در شرح صوتی فصوص الحکم فرموده اید که اسماء بدون مظاهر صرفا امری انتزاعی است. مثلا ما اسم حی نداریم. بلکه ما مظهری داریم که حی را نشان می‌دهد. مثلا درخت اسم حی را نشان می‌دهد. حال سوالم این است که این امر درباره اسم جامع الله هم صدق می‌کند. یعنی اسم جامع الله بدون مظهر امری انتزاعی است؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و مظهر اسم جامع «الله» ، انسانِ کامل می‌باشد. و در همین رابطه خداوند فرمود: «علّم آدم الاسماء کلها» و اساساً در همین رابطه کتاب «آن‌‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» تنظیم شده. موفق باشید

39945
متن پرسش

سلام علیکم استاد: شما همیشه راهنمای من بوده اید هرچند من برای صد در صد پیروی از نصایح شما کاهل بوده ام اکنون من در دوچیزسردر گم هستم و بارها راه های مختلفی را برای پیدا کردن وظیفه ام در این موارد طی کرده ام که بی سرانجام بوده ،اول علاقه و استعداد که در زمینه هنری در خودم می‌بینم اما هنر یا راهی که بتوانم آن‌را با دین گره بزنم و تا به ثمر رسیدن آن‌را ادامه دهم را پیدا نمی‌کنم و دوم در زمینه فرهنگی یا قرآنی، مرا راهنمایی می‌کنید🙏🏻🙏🏻

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر با همین روحیۀ هنری، دل به قرآن بسپارید تا نسبتی با کلام الهی پیدا کنید، خود به خود روحیۀ هنری شما شکوفا می‌شود. پیشنهاد می‌گردد اگر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها  دنبال فرموده‌اید، به سراغ شرح سورۀ آل‌عمران که صوت آن در سایت هست، بروید. موفق باشید

39923
متن پرسش

سلام استاد خداقوت: یه جایی می‌خواندم که بخش حیوانی ما که شهوت ها و غرایز ما آنجاست بخش طفیلی وجود ماست و بخش انسانی ما و روح ما اصالت ما را شکل می دهد. می‌خواستم بدونم اگر جسم و غرایز آن مثل میل به خوردن و شهوت و ... طفیلی است پس چرا در بهشت هم به آن توجه می شود و وجود دارد؟ سوال دوم: شما در کتاب جوان و انتخاب بزرگ فرمودید که ورزش برای حاکم کردن اراده بر بدن لازم است. اول اینکه این ورزش معناش صرف فعالیت بدنی با نگاه حاکمیت اراده بر بدن هست یا یک حرکات مشخص مثل دویدن در یک زمان مشخص؟ مثلا کسی ممکن است در طول روز خیلی درگیر این مکان آن مکان باشد و در رفت و آمد باشد. حالا یا برای کسب روزی یا هر فعالیت سالم دیگر. این هم ورزش است؟ و اینکه بنده در تاریخ اهل بیت علیهم السلام و پیامبر اکرم ص جایگاه ویژه ای برای ورزش ندیده ام. به این معنا که حضرت مثلا ساعت ۹ تا ۱۰ صبح برن ورزش اختصاصا آیا این یعنی این بزرگواران ورزش نمی کردن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همانطور که در شرح سوره مبارک واقعه عرض شد غذاهایی که در بهشت از آن خبر داده می‌شود، غذای روح است. ۲. نیّت و ارادۀ انسان در فعالیت‌های روزانۀ خود نیز مهم است که بدن را در راستای سرزنده‌بودنِ هرچه بیشتر به کار بگیرد. البته در گذشته زندگی‌ها طوری بوده که خود به خود بدن، سرزنده می‌مانده و نیاز به این نوع ورزش‌ها نبوده. موفق باشید

39902
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: ما به همراه جمعی از جوانان در تهران و در مسجد محل حدود ۱۰ سال است که کارفرهنگی می کنیم. در سال های اخیر برنامه های مختلفی جهت جذب نوجوانان به سمت فضای اسلامی و‌انقلابی گذاشته شده است. اما در حوزه کار قرآن اعم از روخوانی و روان خوانی و قرائت و حفظ ضعیف عمل کردیم و در مجموع فضای نوجوانان فضای قرانی به شکل خاص نمی باشد فلذا تمایل به کار قرآنی کمتر وجود دارد و معمولا علاقه ای برای پیگیری موضوعات و مسائل قرآنی وجود ندارد. هرچند که همه نوجوانان و جوانان فضای اسلامی و انقلابی دارند و برای پیشبرد اهداف انقلاب تلاش بسیار می کنند و حتی از زندگی شخصی خود برای کار فرهنگی مایه می گذارند. با وجود چنین وضعیتی نسبت ما با قرآن چگونه تعریف می گردد؟ آیا به جهت اینکه در مجموع روحیه ها نسبت به یادگیری قرآن سویه ندارد باید از کار قرآن صرف نظر کرد؟ چگونه نوجوانان و جوانان را به کار قرآنی و یادگیری قرآنی سوق بدهیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نمی‌توان از انس با قرآن و تدبّر در آن بخصوص در این زمانه صرف نظر کرد. پیشنهاد بنده آن است که رفقا نکات اصلی تفسیریِ استاد فیاض‌بخش در رابطه با سوره بقره را که هر جلسه کمتر از ۲۰ دقیقه است، یادداشت کنند و هر هفته ۳ جلسه را گوش بدهند و در یک جلسه هرکس یادداشت‌های خود را به مباحثه بگذارد. کانال مباحث استاد، https://eitaa.com/Jelvehnooralavi . موفق باشید

39895
متن پرسش

سلام استاد: من مدتی است که دنبال سلوک هستم و خیلی تلاش می‌کنم. ولی یه سری امور را نمی فهمم و مستقیما در سخن عرفا به آن اشاره نمیشه. مثلا دست زدن برای سالک اشکال داره؟ آیا کتابی هست که آداب معاشرت یه سالک در قرن ۲۱ که سبک زندگی های خاص خودشو داره، با جزئیات توضیح بده چطور زندگی کنیم و چطور با دیگران رفت و آمد کنیم؟ مثلا اگه تولدی دعوت شدیم که سالم بود یا اصلا تعریف تولد سالم از ناسالم چیه و خیلی سوالات دیگه. من خواب دیدم حضرت زهرا رو صدا می‌زدم ولی فایده نداشت و فهمیدم سبک زندگیم با چیزی که ایشون بخواد سازگار نیست یعنی لابد اثری از ایشون در سبک زندگیم نیست. سلوک فردی رو نمیگم این رو می فهمم و برنامه مطالعاتی و تقریبا عبادی دارم. ولی سلوک جمعی، با دیگران چطور باشم کجا برم کجا نرم، حتی صحبت عرفا رو بشنوم نمیدونم اون رو برای رتبه من میگن یا برای رتبه خودشون. و اون هم خیلی کمه. یه مثال میزنن که اصلا برام اتفاق نیفتاده ولی ده مثال که اتفاق افتاده در صحبتاشون ندیدم و واقعا سواله برام که چطور زندگی کنم. ممنون میشم چند کتاب معرفی کنید برای آداب معاشرت و آداب بقیه امور زندگی برای یه سالک و به من توصیه کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به همان معنایی که فرموده‌اند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت» ان شاءالله با تدبّر در قرآن خودِ قرآن راهنمایی می‌کند و در آن رابطه می‌توانید سؤالات خود را بیابید. نکته‌ای که سؤال‌کنندۀ محترم شمارۀ 39896 در قسمت چهارم سؤال خود متوجۀ آن هستند. ۲. به هر حال طبق روایات صادره از معصوم نمی‌توان به صِرف خواب اعتماد کرد. ۳. حرکات طرب‌انگیزی که خلاف شأن مؤمن نباشد، اشکال ندارد مانند دست‌زدن در برنامۀ محفل. ولی همان‌طور که بزرگان ما فرموده‌اند دست‌زدن در مسجد ظاهراً با شأن مسجد و فضایی که باید در مسجد جاری باشد؛ نمی‌خواند.  موفق باشید

39867
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر: استاد منظور اینکه شیطان چیزهای مادی رو زینت میده چیه؟ الان کتاب هایی که داستان طور هستن و رمان های خارجین ولی آموزنده ان هم شیطان زینت میده؟ من متوجه این حرفا نمیشم آخه رماناش بد نیست اصن و آموزنده است. ممنون میشم راهنماییم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم توجهی است که با این نوع آثار برای انسان پیش می‌آید. اگر موجب فهم هرچه بیشتر حقیقت و انسانیتِ انسان‌ها شود و انسان را از دلدادگی به تجملات دنیایی منصرف کند؛ خوب است از آنِ هر نویسنده‌ای که می‌خواهد باشد. موفق باشید

39860
متن پرسش

با سلام خدمت استاد طاهرزاده: بنده چند وقتی است سوالی ذهنم را مشغول کرده و آن اینکه خدا برای چه انسان را خلق کرده؟ هدف از خلقت انسان چه بوده؟ ممنون میشم از اینکه بتوانم پاسخی دریافت کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست، با همین عنوان مطرح شده است. خوب است که به آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید

39852
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: اعظم رحمت الهی خلق دنیایی انسان ها! واقعا این خدای رحمان چه خداییست چه ربیست و در پی تحقق چه محشریست که آدمیان را در اسفل سافلین، در بستر «زمان و مکان» اراده بر خرق کردنی هاشان گذارد؟ جز نهایت رحمت و عشق چه می‌شود دید که خبط و نقص بی زمان انسانی را با زمان می ساید. واقعا چه می‌شود از این رب متوجه شد که انسانی را کرامت بخشید و توان خرق ظلمات بی زمانش را در بستر زمانمند اراده نمود که اگر اینگونه نبود خدا می‌داند که چه عذاب بیکرانه ای در قبال کوچکترین ظلمت ها می‌خیزید؟؟؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و این است معنای «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». و این است معنای زندگی در پهندشت طوفان‌ها. و این است معنای غزل شماره 140 https://lobolmizan.ir/leaflet/1635 . موفق باشید

39810
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد گرامی چند روز قبل در کانالتان کلیپی از استاد رحیم پور ازغدی گذاشته بودید با عنوان کربلا حسینی بی زینب کبری سلام الله علیهما. بنده و دوستانم گروهی در ایتا تشکیل دادیم که قصد داریم به صورت تخصصی به امر تبیین خون شهدای جبهه مقاومت بپردازیم. تولید محتوا برای فضای مجازی و پیشنهادهای عملی در فضای حقیقی داشته باشیم و در کانال «قیام زینبی (س)» منتشر کنیم. خواستم نظر شما را در مورد این کار بدانم و اگر پیشنهادی داشتید مطرح فرمایید. نکته دیگر جملات و عکس نوشته هایی تولید می‌شود که شاید برای اولین بار است و ترس از اشتباه و انحراف وجود دارد، این ترس را چکار کنیم؟ به عنوان مثال نظرتان با این جمله چیست: «نماز بی جبهه مقاومت، نماز نیست، صرفا یک عادت است.» یا جمله «جبهه مقاومت، تنها پرچمدار توحید در زمانه ما» با تشکر فراوان از شما استاد عزیز. التماس دعا

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله با نظر به وجدان تاریخی که با انقلاب اسلامی برای شما و امثال فرزندان انقلاب پیش آمده؛ به لطف الهی ذیل اشارات رهبر معظم انقلاب، کار را جلو خواهید برد و نباید در این موارد چندان دغدغه داشت به همان معنایی که جناب عطّار می‌فرمایند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت». موفق باشید

39783
متن پرسش

سلام علیکم: ضمن آرزوی طاعات و قبولی استاد عزیز سوالی داشتم از محضرتان، دانشجوی مقطع ارشد هستم و علاقمند به امور و فضای تربیتی، مدتی است که کار تربیتی و مجموعه تربیتی رو به لطف و عنایت الهی با دوستان شروع کرده ایم و فهمی که دارم این هست که تکلیف من انجام این کار هست و به نظرم یکی از کارها و پروژه های اصلی زندگی ام هست و زمان زیادی را صرف امور کانون می کنم. هر از گاهی این ترس و دلهره در دلم ایجاد می شود که آینده مالی ام چطور خواهد شد و ذهنم را درگیر و اذیت می کنم. آشنایان و اطرافیان بعضاً هم از سر دلسوزی این مورد را بهم تذکر می دهند که فکر فضای مالی باشم و... از یک طرف هم این تذکر را می دهند که افرادی که مدتی وقت زیادی را صرف امور فرهنگی و تربیتی می کنند بعد از مدتی چپ می کنند و پشیمان از اینکه چرا وقت خود را صرف کار فرهنگی کرده اند که هیچ آورده مالی و اقتصادی برایشان نداشته هست. استاد ممنون میشم راهنمایی بفرمایید و در صورت امکان راهکار عملیاتی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً اگر با مبانی اصیلی مانند «معرفت نفس» در فعالیت‌های فرهنگی و تربیتی جلو بروید به لطف الهی هر روز کارتان بهتر و بهتر جلو می‌رود و در عین حال آری! بالاخره باید مسیری جهت امور اقتصادی پیشه کرد و این دو قابل جمع می‌باشند. موفق باشید

39779
متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام: آیا ابن عربی در فتوحات مکیه یا فصوص، بر علیه شیعه و امیرالمومنین علی علیه السلام مطالب نوشتند؟ آیا ایشان ضد شیعه بوده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست. مرحوم آیت الله فاطمی‌نیا در این مورد تحقیقات خوبی داشته‌اند مبنی بر این‌که اگر در فتوحات، جملاتی به چشم می‌خورد حاکی از طعنه به شیعه، مربوط به فتوحاتی است که بعد از حیات ابن عربی برای مقابله با شیعه چاپ شده که بحث آن مفصل است. کتاب «جدال با مدعی» از استاد حسین غفاری نکات بسیار خوبی در این مورد مطرح کرده است. موفق باشید

39768
متن پرسش

با سلام خدمت استاد اصغر طاهرزاده: با توجه به «کتاب گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی» در آثار هنری می توان به اشارت های سلوکی زیر اشاره کرد: ۱. فیلم آژانس شیشه ای، فیلم موج مرده و دقایق پایانی فیلم دیده بان: در رساله ی لب الباب نوشته ی علامه طهرانی (ره) به سالکانی که در سلوک بقاء دارند اشاره کرده است: «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام» سالکانی که از پرده های جلال عبور کرده باشند، وجه باقی هستند، در آژانس شیشه ای، حاج کاظم هنوز در فضای جبهه باقی است و گذشت زمان و تغلب احوال و تغییر جامعه هیچ تاثیری بر او نگذاشته است، در فیلم موج مرده، سردار مرتضی راشد با وجود مخالفت ها و مانع های بسیار و حتی عزل از مسئولیت هنوز در موقعیت خود باقی است، و در پایان فیلم دیده بان، با وجود استمرار امدادهای غیبی، فرد دیده بان تسلیم نیروی دشمن می شود و خود را به تیغ جلال می سپارد و به تعبیر جناب مولوی در دیوان شمس: «دکان او ویران شود» ۲. در ۱۰ دقیقه ی ابتدای فیلم عملیات کرکوک، حاجی مروت در تنگنای بسیار سختی قرار دارد که می تواند اشارتی به ذکر یونسیه باشد «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» و یا این غزل از حافظ: «در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع» ۳. در دقایق پایانی فیلم دوئل، زینال وقتی در بن بست قرار می گیرد و راه عبور خودروی او از هر دو طرف بسته است، به بیراهه می زند و وارد میدان مین می شود که به تمهیدات عین القضات همدانی اشاره دارد، در بسته ترین شرایط راهی باز می کند. ۴. در فیلم ارتفاع پست، علاوه بر موش و گربه ی عبید زاکانی به داستان خفاشان و حرباء اثر سهروردی در کتاب لغت موران اشاره دارد، یعنی دست به دست شدن هواپیما بین محافظان و هواپیما ربایان به رویارویی دو تفکر متضاد اشاره دارد، که به موازات هم انجام می شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و این‌ها همه یعنی باید گوش‌سپردن به ندایی که در هر تاریخ و در هر زمانه جاری است، هرچند مانند صداهای معمولی گوش‌خراش نیستند. موفق باشید

39759
متن پرسش

با سلام و عرض ادب: تهنیت سال نو و تسلیت شهادت مولا امیر المومنین. در تفسیر سوره زمر، آیه ۳، مبنی بر دروغ بودن ادعای آنانکه به غیر حق توجه دارند و در عین حال آن را برای نزدیکی به حق، توجیه می کنند، فرمایشات بسیار متینی از استاد شنیدم. با اینحال ابهاماتی هم برای من وجود دارد: ۱. اکهارت تول در کتاب «نیروی حال» بحثی را در باره واژه «خدا» و «هستی» طرح می کند که در ظاهر امر با سیاق آیه مطابقت دارد، گرچه گذاشتن نام دروغ بر آن آسان نیست. ایشان بدون انکار «خدا» می گوید این واژه بسیار دستمایه سوء استفاده بوده و هست و ترجیح می دهد که از واژه «هستی» استفاده کند. ولی نکته عجیبی را ذکر می کند: مفهوم بی حد و کرانه «خدا» اساسا توسط ذهن (نفس) به سطح یک شکل محدود و غیر واقعی تقلیل پیدا می کند و بعضا در قالب «خدای من و ما» موجبات تضادها و کشمکش های بیشمار در تاریخ میان انسانها شده و می شود. حال آنکه «هستی» - به مفهوم وجود مطلق که اتفاقا با تعریف استاد هم از خدا همسو و هم معنی است - چنین نیست و ذهن (نفس) هیچگاه از هستی شکل فرو کاسته ای را تصور نمی کند و هیچوقت هم به صورت انحصاری به آن نمی پردازد و عبارت «هستی من یا ما» دور از ذهن است. بر من منت می گذارید اگر توضیحی در این زمینه بفرمایید. 95546

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه می‌فرمایید نکتۀ بسیار مهمی است از آن جهت که واژۀ «خدا» به عنوان اُبژه به میان می‌آید و در آن صورت، حقیقتاً آن «خدا» خدای پیامبران نیست، بلکه مفهومی است ذهنی. و به نظر بنده نیز باید برای احیای دینداری نسبت به این نکته حساس باشیم به همان معنایی که جناب مولوی می‌فرماید: «بیزارم از آن کهنه خدایی که تو داری / هر روز مرا تازه خدای دیگری هست». شاید همۀ کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را تذکر به همین نکته دانست. موفق باشید

39755
متن پرسش

سلام استاد: حالتون خوبه؟ لطفا راجع به شعار امسال راهنمایی بفرمایید چه کارهایی از دستمون بر میاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد نیاز به جلسات متعددی دارد از آن جهت که مردم متوجه شوند برای عبور از مشکلات اقتصادی باید به عنوان یک جهاد، نسبتی بین سرمایه‌گذاری برای تولید برقرار کنند و دائماً در حدّ توان برای تولید، سرمایه‌های خود را ولو اندک، به کار گیرند و دولت نیز در این راستا زمینه‌ها را فراهم نماید. بنابراین سخنان رهبر معظم انقلاب در این رابطه را به عنوان یک راهکار اساسی که در مورد آن به خوبی فکر شده است، باید در نظر گرفت. در این مورد خوب است نظری به فیلم سَر انگُشتِ فاطمی https://eitaa.com/soha_sima/4786 بیندازید. موفق باشید

39753
متن پرسش

سلام: از خدا خواستم هدایتم کنه شما رو جلوی راهم قرار داد! ۲۰ سالمه بالا شهر تهران زندگی می‌کنم. بچه پولدارم ولی نمیدونم زندگی برام چه معنی داره. ریش و قیچی با خودتون. میخوام آدم بشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید از جایی شروع بفرمایید. از این جهت سیر مطالعاتی سایت را در همین رابطه خدمت عزیزان پیشنهاد می‌کنیم. در مورد ورود به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» خوب است آن را با شرحی که آقای وحدتی در کانال «تفکریسم» به میان آورده‌اند، دنبال بفرمایید. https://eitaa.com/tafakorism/1763   موفق باشید

39740
متن پرسش

سلام: آیا خوندن کتاب های رمان (داستان نوجوانان) ما رو از هدف بزرگ زندگی دور میکنه؟ باعث پوچی میشه؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک طرف انگیزۀ ما مهم است و از طرف دیگر، محتوای رمان‌ها. آری! اگر رمانی مانند «بینوایان» ویکتورهوگو باشد و ما نیز بنا داشته باشیم از طریق آن رمان‌ها متذکر حضور در زندگی به معنای اصیل آن باشیم؛ کار خوبی است وگرنه وقت‌گذراندن است. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!