بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای رضا داوری در کتاب «فلسفه، سیاست و خشونت» نکاتی را مدّ نظر متفکران این زمان قرار میدهند که موجب تفکر همهجانبهی آنها خواهد شد و به یک معنا، نگاهِ پدیدارشناسانه به آنچه در اطراف ما میگذرد را به ما مینمایاند. بنده به رسم همیشگی وقتی چندسال پیش با آن کتاب روبهرو شدم سعی کردم فرازهایی از آن را گزینش نمایم تا در رجوعهای بعدی نسبت به آن یادداشتها، تفکر خود را در این امور زنده نگه دارم. گمان بنده آن است با نگاهی که رفقا به آن یادداشتها مینمایند:
اولاً: نهیبی به تفکر خود میزنند که چنین موضوعاتی فراموششان نشود. و ثانیاً: شوق مطالعهی آن کتاب در آنها بیشتر میگردد. و ثالثاً: متوجه میشوند نباید از متفکری همچون دکتر داوری که در سلوک به سوی حقیقت، راهی خاصی را برگزیده است؛ غفلت کرد.
طاهرزاده
«فلسفه، سیاست و خشونت»
از دکتر رضا داوری
باسمه تعالی
صفحهی 1- گفت: میگویندشغل اصلی شما توجیه خشونت است، و فلسفهای که به آن تعلق خاطر دارید مولد خشونت میشود.
گفتم: افسوس که روشنفکران ما به جای طرح مسائل اساسی جامعه و دفاع از آینده، نگران توجیه خشونتاند و در کمین نشستهاند تا ببینند چه بهانهای میتوان گرفت تا کسانی را که بیاساسبودنِ مشهورات و حرفهای معمولی و سطحی را نشان میدهند، بدنام کرد.
2- اینکه فلسفه متهم به خشونتآموزی شود، صورت جدید و شاید جدیدترین صورت خشونت باشد. در حالیکه اگر فلسفه با جان کسی پیوند داشته باشد خشونت را از او ...