بسم الله الرحمن الرحیم
فهرست مطالب
گفتگوی اول نوع مواجهه با متفکران در بستر انقلاب اسلامی 35
گفتگوی دوم آيندهی انقلاب اسلامی و تفاوت نگاههای اهل تفکر 71
گفتگوی سوم ادامهی انقلاب اسلامی با قانون يا با اخلاق؟ 109
گفتگوی چهارم ما و خِرَد جديد و انقلاب اسلامی 149
گفتگوی پنجم شروع عصری ديگر 201
گفتگوی ششم انقلاب اسلامی و حضوری ناشناخته در تاريخ 253
گفتگوی هفتم انقلاب اسلامی و ظهور حق اليقينی تاريخی 297
گفتگوی هشتم انقلاب اسلامی؛ صورت کامل دغدغهی هگل در جهان جديد 331
مقدمه
باسمه تعالي
1- کتابی که روبهروی خود دارید، کتابی است در راستای مواجهه با متفکران، بهخصوص با متفکری مثل آقای دکتر رضا داوری اردکانی، به امید آنکه در این مسیر با روحی گشوده و متفکرانه با متفکران مواجه شویم تا در این سیر به جای ادامهی خود در باورهای امروزینمان و توقف در آنها، راهی باشد برای نظر به افقهای مهم تفکر و رسیدن به جای و جایگاهی از تفکر که حضور در «جهان بین دو جهان» معنای خود را برای خوانندگان محترم روشن کند.
2- این کتاب در ابتدای امر میتواند تمرینی باشد برای فهم چگونگی مواجهه با متفکران، تا معلوم شود ما امروز در فهم ایران و انقلاب اسلامی در کدام بستر باید حاضر باشیم و اکنونِ ما در این تاریخ و در این جهان، چه اکنونی است و گذشتهی ما در اکنونیت ما در کجا قرار دارد و در این راستا بتوانیم آن گذشته را برای امروز خود ملموس کنیم تا نه در گذشته متوقف باشیم و نه گرفتار نوعی تجددزدگی شویم. این یکی از انگیزههای مهم ما در انتشار این کتاب است.
3- از آنجایی که «تفکر، تاریخی است»، مجبور هستیم به وضع تاریخی که در آن هستیم بیندیشیم و به جایگاه خود در تاریخ خود فکر کنیم تا معلوم شود چه وجه افتراق و چه نسبتی با مدرنیته و اُومانیته که مبتنی بر فردگرایی است، داریم و چرا باید به جهانی فکر کنیم که انسان، خود را در وسعتی گستردهتر از نگاه فردگرایی مدّ نظر قرار دهد و انسانها بر اساس نوعدوستی که مسئولیتی است نسبت به همدیگر، در کنار یکدیگر زندگی کنند؟
4- در این کتاب بحث از اصل و هویت نظام اسلامی در این تاریخ است که چه صورت و هویتی باید داشته باشد و این غیر از موضوعات اخلاقی و تذکرات اخلاقی است که انسانها در نسبت با همدیگر و یا در نسبت به نظام اسلامی باید رعایت کنند، زیرا در موضوع تذکرات اخلاقی چه در امور فردی و چه در امور اجتماعی، آثار فراوانی وجود داشت که نیاز به انتشار این کتاب نبود، مگر آنکه احساس کردیم انقلاب اسلامی جایگاهی در این تاریخ دارد که همان حضور در «جهانی بین دو جهان» است، و غفلت از آن جایگاه عملاً ما را از هویت اصیل خود غافل میکند.
5- یکی از مجاری تفکر ما با غرب و مواجهه با آن میتواند تفکر آقای مارتین هایدگر و آقای دکتر رضا داوری باشد. این متفکران در این بستر میتوانند ما را یاری کنند و با مدّ نظرقراردادن چنین موضوعی، در کتاب به صورتهای مختلف به اندیشهی دکتر داوری رجوع میشود به امید آنکه روش مواجهه با متفکران برای خوانندگان محترم از این طریق شکل بگیرد.
6- مطالب کتاب از یک طرف نگاه نیروهای مذهبی و انقلابی را به بیرون خود میاندازد و از طرف دیگر جریانهای فکری که در عین ارتباط با تفکر آقای دکتر داوری، رابطهای با جریانهای مذهبی- انقلابی، ندارند را متوجه میکند که چگونه میتوان در عین انقلابیبودن، با تفکر دکتر داوری در این تاریخ فکر کرد زیرا به جهت ظرفیتهایی که در تفکر آقای دکتر داوری هست، بر اهل تفکر که به ایران معاصر فکر میکنند روشن است که نمیتوانند او را نادیده بگیرند.
7- از آنجایی که مخاطب این کتاب افرادی میباشند که نسبت به حضور تاریخی انقلاب اسلامی دغدغهمندند، و از آن طرف مطالب کتاب با ادبیات خاصی مطرح شده که آن عزیزان آشنایی چندانی با آن ادبیات ندارند؛ توصیهی مؤکد ما آن است که مطالب را با دقت دنبال بفرمایند و سعی کنند پیشفرضهایشان حجاب ارتباط با مطالب اصلی کتاب نگردد. به امید آنکه در انتها وقتی کتاب با دقت خوانده شد، توانسته باشند به سیاست توسعه و یا پیشرفتی که باید در این تاریخ در بستر حضور در «جهان بین دو جهان» فکر کنند؛ به آگاهی رسیده باشند.
8- پس از این کتاب، جهت تبیین بیشتر جایگاه عقلی و فلسفی اندیشهی «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان»، دو کتاب دیگر در حال تهیه و تدوین است، تحت عنوانهای «آیندهی دینداری ما چگونه محقق میشود؟» و «در راستای بنیان های حکمت حضور در جهانی بین دو جهان»، که امید است از آن طریق بتوانیم متوجهی نقشآفرینیِ سنت فلسفیِ خود در موضوعات اجتماعی و سیاسی و تربیتی و انسانشناسی در سطحی فاخر باشیم تا اینکه روشن شود این توانایی، در مواجهه با تفکر متفکرانِ عقل مدرن، آشکار میگردد.
9- خوانندگان محترم عنایت داشته باشند کتابی که در دست دارند، با همهی تلاشی که شده اجمالی است از بحثهایی که در دو کتاب بعدی پیش میآید و إنشاءالله در دل کتاب «آیندهی دینداری ما چگونه محقق میشود؟» تبیین میگردد چگونه باید حقیقتاً به آیندهای فوقالعاده روشن امیدوار بود و از هماکنون در آن آیندهی متعالی خود را احساس کرد.
گروه فرهنگي الميزان
مقدمهي مؤلف
باسمه تعالي
1- ما تجربهی «طلوع جهانی بین دو جهان» را در تاریخ دفاع مقدس پیدا کردیم که چگونه در جبهههای دفاع مقدس، نه بیرون تاریخ جدید بودیم که با اسب و شمشیر به مقابلهی دشمنی برویم که با مدرنترین اسلحهها به ما تجاوز کرده است، و نه از هویت قدسی و ایمانی خود به انسانی سکولار تبدیل شویم. حتی آن وقتی هم که رزمندگان ما از روستاهای دور وارد جبهههای دفاع مقدس میشدند، میدانستند وارد تاریخی شدهاند که تاریخِ حضور در آیندهی دیگری است و بدین لحاظ فاصلهی شهری و روستایی و مدرن و سنتی به کنار رفت و بدون آنکه آن روستایی از روستاییبودنش، سر باز زند، راهی را در مقابل خود احساس کرد که میتواند آزادانه شخصیتی را برای خود انتخاب کند که حضور در جهان دیگری است. جهانی که نه او یک روستایی عقبمانده از تمدن مدرن است و نه یک شهریِ گرفتار فرهنگ تجددزدهِ بیرون از سنت دینی. این است تاریخی که با افق انقلاب اسلامی در حال شکلگرفتن است.
2- آنچه موجب مباهات اینجانب است مربوط به فضایی است که در این کتاب شکل گرفته و آن نحوهی مواجهه با متفکرانی مثل هگل و هایدگر و گادامر و بهخصوص نحوهی مواجهه با تفکر جناب آقای دکتر داوری است و نهتنها این نحوه حضور را بنده قدمی به جلو، بلکه نوعی بلوغ میدانم که باید در تاریخ ما شروع میشد، تا ماورای نیک و بد، بر اصل تفکرِ متفکران نظر کنیم و چنین حضوری را تجربه نماییم. چنین تجربهای را بهترین بودن در عالم تفکر میدانم، بهخصوص که با متفکری شاخص و کم نظیر مانند آقای دکتر رضا داوری در سراسر کتاب روبهرو هستیم و تنها کسانی متوجهی عظمت چنین تجربهای میشوند که در سراسر کتاب معنای مواجهه با تفکر و متفکر را ماورای نگاههای ایدئولوژیک چشیده باشند و بدانند مواجهه با متفکران و احترام به آنها غیر از تقلید از آنها است و جملات آنها را کلیشهوار بدون تفکر همچنان تکرارکردن.
3- در حالیکه به خود بنگریم، خود را در جهان احساس میکنیم که به یک معنا در این دنیا هبوط کردهایم و یا در احساسی دیگر در این جهان پرتاب شدهایم، حال چگونه خود را احساس کنیم که آن هبوط به نوعی «بودن» برای ما ظاهر شود؟ تا بتوانیم در بستر هویت توحیدی خود با نسبتی که با پدیدارها برقرار میکنیم، در جهان حاضر باشیم که بدون غفلت از پرتابشدگیمان در جهان، استقرار توحیدی ما برای ما مأوایی تشکیل دهد و جهانی در این میان برایمان گشوده شود. جهانی که بنا است با ممارست با مباحث مطرحشده در کتاب روبهروی خوانندگان قرار گیرد.
4- چون به خود آییم، از یک جهت بین دو تیغه قیچی «دیروز» و «فردا» هستیم و از جهت دیگر در آغوش «پریروز» و «پس فردا» که مأوای اصلی ما است. به بیانی دیگر از یک طرف خود را در جهانِ سنتی احساس میکنیم و از طرف دیگر در جهان مدرن و حضور در «جهان بین دو جهان» حضوری است که جهان «پریروز» و «پس فردا» را در مقابل ما حاضر میکنند تا در این تاریخ از گذشته و آیندهی اصیل خود غافل نباشیم.
5- کتابی که پیش رو دارید، ساحت خاصی را مقابل خوانندگانش قرار میدهد که از یک طرف او را به زمانهای که در آن هست نزدیک میکند و از طرف دیگر از امری نامأنوس سخن میگوید تحت عنوان «جهان بین دو جهان» که نه دیروزِ تاریخ مدرن است و نه فردای آن. هرچند مربوط به تاریخ امروز بشریت است و ورود در نوعی معاصریت، تا همدیگر را درست درک کنیم، هرچند همه در چنین عصری که عصر «جهان بین دو جهان» است زندگی نمیکنیم، یا گرفتار تجدّد هستیم و یا گرفتار تحجّر.
6- در موضوع «جهان بین دو جهان» آنچه کار را مشکل میکند به جهت آن است که چگونه میتوان در عصری زندگی کرد که آن عصر، نه بیرون از عصر مدرنیته باشد و نه درون آن؟ اینجا است که تنها با تفکرِ حضور...