زندهبودن کافی نیست
(تفسیر سوره اعلی)
باسمه تعالی
«سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى وَنُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرَى فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرَى سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى الَّذي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى ثُمَّ لا يَمُوتُ فيها وَ لا يَحْيى».
1 - آری! «سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى»، و این یعنی آیندهای در پیش است که زندهبودن کافی نیست، باید زندگیکردن را بیاموزیم و آن، در بستر حضور در تاریخ و در صراطی پیش میآید که رونده خود را طوری در بر میگیرد که تجربه درک حقیقت در همان رفتنها برایش پیش آید و این یعنی حضور در تاریخی که در این دوران با انقلاب اسلامی به ظهور آمده است و آینده خاصی را مقابل انسان میگشاید، به عنوان چشماندازی برای حضوری بیشتر در نزد خود که در این حضور، انسان «جهانی است بنشسته در گوشهای». و این غیر از آیندهای است که سیاستزدگانِ غربزده، مقابل انسان قرار میدهند تا در آن فضا صاحبان قدرت، جانشین انسان میشوند و به تدریج اختیار را از بشر سلب میکنند، در حالیکه با حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، به امکانهایی میاندیشیم که باید آغاز شوند و در آن تاریخ، خطر محوشدن و فراموشیِ بشر متوقف میشود و آدمیان با شأنی بس متعالی آماده سفر به سوی آیندهای میباشند که آینده اوهام و سوداها و ادعاهای محال نباشد که بستر فلاکت بشریتاند در فضای «لا يَمُوتُ فيها وَ لا يَحْيى» و روندگان آن راه نمیدانند به کجا میروند زیرا تنها در طریق طرحهای جهان استکباری پیش میروند. امری که شهید ابراهیم رئیسی به خوبی متوجه آن بود و متذکر امر دیگری در سیاست بود، سیاستی که عین دیانت است و در آن زندهبودن کافی نیست.
2- اگرجهانِ انسانی در سراسر وجود خود، یکپارچه کُنش و حرکت است و انسان در چنین جهانی با ارادههایی که نظر به وجوه متعالی خود دارد، به خود معنا میبخشد و خود را هرچه بیشتر احساس میکند. حال اگر این انسان در چنین جهانی و با ارادههایی که دارد، در ارزشهای جهان استکباری متوقف شود و خود را در همان مفاهیم نگهدارد، باید منتظر میهمان ناخوانده «نیستانگاری»باشد، حتی نیستانگاریِ دینی که در آن فضا، خداوند طوری احساس نمیشود که در همه امورِ انسان منشأ اثر باشد و اراده الهی او را در بر گرفته است ، تا معنای بودن و زندگیکردن را با حضور خدا، حتی در امور سیاسی احساس کند و مردم ما در تشییع پیکر شهید آیت الله ابراهیم رئیسی نشان دادند به دنبال حضوری هستند که معنای امروزین آنها باشد، حضور امروزینی که بسی گستردهتر از حضور دیروزین است. آیا وقت آن نرسیده تا در حرکت این مردم معنای اندیشههای بزرگ را «فهم» کنیم؟ مردمی که با حضور فوق العاده خود در تشییع پیکر رئیس جمهورشان نشان دادند چه اندازه اهل درک حقیقت یباشند ، در هر کجا که باشد.
3- آری! بشرِ امروز برای حضور در ابعاد متعالی و نهفته خود به دنبال نوعی از حضور است تا ابعاد متعالی خود را مدّ نظر آورد، امری که با مواجههشدن با شهادت آیت الله رئیسی در خود احساس کرد و معنای حضور در تاریخی که سیاست در آن تاریخ عین دیانت را مدّ نظر می آورد..
کجا است آن قلمی که گزارشگر قلبهایی باشد که در این دروان حقیقتاً متوجه نظر به حقیقتاند ، در آینه شخصیت مردی که وقتی در آن صبح، خبر شهادت او را دادند؛ صبح بیداریِ وجدانهایی شد که از داشتن آن غافل بودیم؟!! داشتههایی که تنها در نسبت با انسانهای بزرگ و معنوی آشکار میشود. انسانهایی که اشاره به حقیقت دارند. آری! حقیقتی که تنها در آینهها ظهور میکند و ما فهمیدیم وعده «سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى» چه وعدهای است و خبر از چه میدهد. آیا شهید ابراهیم رئیسی بزرگ حکایتی از حکایتهای حقیقت این دوران نبود و نیست؟!! و آیا حکایتِ «باز شهید رئیسی» از او به گوش نمیرسد؟!!
4- در مورد شهادت آیت الله رئیسی میتوان به ورقی از تاریخ در بستر توحیدی که در این زمانه ظهور کرده؛ اندیشه نمود و ما تا این اندازه به او احساس نزدیکی میکنیم با عزمی که در مردم ما طلوع کرد، و طلبی عرشی که پیش آمد و اشکی که جاری شد. مهم آن است که متوجه باشیم در شخصیت شهید رئیسی این مائیم و عزمهایی بلند که در پیش است، و این یعنی «سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى» برای عبور از فلاکتِ « لا يَمُوتُ فيها وَ لا يَحْيى».
5- آری! این انقلاب، صفحه گشوده توحید است، با ظهور مردانی که اشارههایی هستند به سوی عرش که با بودنشان مأمور نمایش حقیقت توحیدیِ عرشاند، در جهان سیاست، تا تاریخی به ظهور آید که حکایت حضور انسان کامل«عجلاللهتعالیفرجهالشریف» میباشد و آن مردان با شهادتشان که برگشت به مأوایِ عرشیشان میباشد، ما را متوجه عرش میکنند .
و اینجا است که ناگهان به خود میآییم که چه اندازه نیازمند آن حضور هستیم. پس ای پیامبر خدا و ای همه موحدان تاریخ «فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرَى سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى».
6- حضور اینهمه مردم، حکایت حضور در تاریخی است که خداوند اراده کرده تا با نور وجود انسانهایی بزرگ و معنوی از یک طرف، حجابِ غلیظترین ظلمات استکبار آخرالزمانی را دفع نماید؛ و از طرف دیگر، زمینه ظهور انسان کامل و انسانهای متعالیِ آخرالزمانی را فراهم کند و در یک کلمه آری! شهید رئیسی به خوبی معنای خود را در انقلاب اسلامی درک کرد تا در جهان سیاستی که با انقلاب اسلامی گشوده شد، راه گم نشود و متوجه باشیم به کجا باید دل ببندیم. آیا حکایت سخن رهبر معظم انقلاب در تأکیدِ ایشان نسبت به «ایمان» و «امید»؛ حکایتِ آنانی نیست که همچون شهید رئیسی معنای حضور در انقلاب را فهمیدند؟ و معلوم شد مخالفان او مصداق آیهای می باشند که می فرماید: « وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى الَّذي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى ثُمَّ لا يَمُوتُ فيها وَ لا يَحْيى»؛ پس زندهبودن کافی نیست. باید زندگی کردن را بیاموزیم.
والسلام