تلاشی بر روی
سر مقاله شصت و هشتمین شماره
نشریه ی فرهنگستان علوم در بهمن 97
از دکتر داوری اردکانی
بسم تعالی
پس از آنکه روشن میکنند «ایران پر از مشکل است، اما مسئله ندارد» و اینکه سازمانها از تحولی که در زندگی و جامعه رخ داده بیخبرند؛ پس از طرح نکاتی چند در هفتمین قسمت مقالهی مذکور که مربوط به تمدن نوین اسلامی و موانع و راهکارهای تحقق آن است، میفرمایند:
« ... در این میان سخن خوب دیگری هم به میان آمده است و آن سخن تمدن نوین اسلامی است. برای ساختن این تمدن قاعدتاً باید دین و مدرنیته را با هم جمع کرد و با اندیشیدن به طرح آینده لااقل به یاد تجدد آورد که دارد با افق های باز خداحافظی می کند ولی توجه داشته باشیم که بنای نظام الهی و قدسی جز با رسوخ در توحید و آزادی از تعلقات دنیای جدید و کسب ملکات فاضله و مکارم اخلاق، در عین آشنایی نزدیک با جهان جدید و آزادی از آن -که نمی دانیم چگونه ممکن است- متصوّر نمی شود. زندگی کردن میان دو جهان مشکل بزرگ ما و معمای تاریخ معاصر است ولی متأسفانه ما هم کمتر صبر داریم و نمی دانیم و نمی خواهیم بدانیم که راه تاریخ را باید با دردِ تفکر و جسارت در عمل گشود و پیمود. ما امروز به هر جا بخواهیم برویم باید از همین جا که ایستاده ایم آغاز کنیم...»
آقای دکتر داوری در این فراز از سخن خود متذکر میشوند که اگر بخواهیم بر روی تمدن نوین اسلامی فکر کنیم اولاً: باید به متجددین و تجدد بگوییم راهِ دیگری غیر از راه تجدد هم پیشِ روی خود داریم و میتوانیم بر روی آن فکر کنیم. یعنی به یاد تجدد آوریم که باید با افق جدیدی که در پیش است، خداحافظی کند. ثانیاً: باید بدانیم: «بنای نظام الهی و قدسی جز با رسوخ در توحید و آزادی از تعلقات دنیای جدید و کسب ملکات فاضله و مکارم اخلاق، در عین آشنایی نزدیک با جهان جدید و آزادی از آن متصوّر نمی شود.» ملاحظه بفرمایید که در این نکته اگر بخواهیم به سراغ نظامی برویم که بنای آن نظام، امورِ قدسی میباشد، راهی سخت و دشوار در مقابل ما قرار میگیرد زیرا اولاً: باید با جهان جدیدی که در آن زندگی میکنیم، آشنایی نزدیک داشته باشیم، و نظر بنده آن است که بسیاری از افراد مذهبیِ ما آشنا با جهان جدید نیستند و معلوم نیست در کجا قرار دارند و به نظر میآید در هیچ جهانی حاضر نمیباشند. ثانیاً: رسوخ در توحید و آزادی از تعلقات دنیای جدید، کار آسانی نیست.
آقای دکتر داوری در متن مذکور متذکر میشوند اگر میخواهید به تمدن نوین اسلامی فکر کنید، باید نسبت به جهان جدید بیگانه نباشید و در عین حال به حفظ هویت دینی که با رسوخ در توحید و آزادی از تعلقات دنیای مدرن است، فکر کنید. به گفتهی ایشان صِرف اعتقادات و آداب و مناسک، ضامن پایبندی به راستی و درستی در گفتار و کردار نمیشود. یعنی صِرف این نوع باورها و آداب، در گفتار و کردار ما تغییر اساسی که شایستهی تحقق تمدن نوین اسلامی باشد، شکل نمیگیرد. باید با رسوخ در توحید و آزادی از تعلقات دنیای جدید گفتار و کردار دیگری در میان آید. در حالیکه در حال حاضر اکثراً در دل غرب زندگی میکنیم، چه در مراکز آموزشی و چه در امور علمی و اقتصادی و چه در امور حوزوی. و اگر به صِرف طلبِ تمدن نوین اسلامی رسوخ لازم در توحید، آنطور که حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در کتابهای عرفانی خود متذکر آنند نداشته باشیم؛ و از تعلقات دنیای جدید آزاد نگردیم؛ و از آن مهمتر در کسب ملکات فاضله و مکارم اخلاق نکوشیم؛ آری! اگر در این امور وارد نشویم، تحقق تمدنِ نوین اسلامی متصوَّر نمیشود.
زندگیکردن در دو جهان
همانطور که ملاحظه فرمودید آقای دکتر داوری در ادامه میفرمایند: «زندگیکردن میان دو جهان، مشکل بزرگ ما و معمای تاریخ معاصر است.» زیرا بالاخره برای ما در این شرایطِ تاریخی که هستیم، بخواهیم و نخواهیم دو جهان مطرح است. غربیها به راحتی در جهان خودشان زندگی میکنند و ما هم قبل از مواجهه با غرب، در جهان خودمان زندگی میکردیم و به همین جهت 200 سال پیش از این اساساً این مسائل را که امروز تحت عنوان «توسعهنیافتگی» در میان است، نداشتیم. ما قبلاً در جهان خودمان بودیم ولی باید هماکنون از خود بپرسیم در کدام جهان زندگی میکنیم؟ در راستای طرح تمدن نوین اسلامی است که به ما گفته میشود «تمدن»، امرِ مدرن است. انتقاد درست است، ولی پیشنهاد منتقدین در عمل آن است که بگذاریم همان غرب، تمدنِ خود را در همهجا پیش ببرد و حرف ما این است که آری! تمدن، امر جدیدی است و در تاریخ ما این نحوه ورود به عالَم و آدم سابقه نداشته است، ولی بنای ما آن است که در این جهان که جهانِ تمدنی است، امری قدسی را به میان آوریم. و بر این اساس است که میتوان گفت: در مواجهه با دنیای جدید و با نظر به آموزههای دینیمان میخواهیم در این جهانِ تمدنی، تمدن اسلامی را مطرح کنیم و این همان زندگیکردن در دو جهان است.
آقای دکتر داوری میفرمایند: «زندگیکردن میان دو جهان، مشکل بزرگ و معمای تاریخ معاصر است، ولی متأسفانه ما هم کمتر صبر داریم.» به نظر بنده جملهی فوق جملهی دقیقی است بهخصوص که در ادامه، راهی را که باید در پیش گیریم، راهِ دارای بنبست نمیدانند و میفرمایند: « و نمی دانیم و نمی خواهیم بدانیم که راه تاریخ را باید با دردِ تفکر و جسارت در عمل گشود و پیمود. ما امروز به هر جا بخواهیم برویم باید از همین جا که ایستاده ایم آغاز کنیم.» با توجه به همین امر است که باید گفت: «مگر ما میتوانیم با حضور در تاریخِ غرب، خودمان شویم؟» اینکه ما برای حضور در جهانی که - عملاً حضور در دو جهان است- برای آنکه خودمان شویم، باید جهانی بسازیم که نه «گذشته» است و نه «جهان غرب»، نکتهی مهمی است و اینکه این، با صبر و با دردِ تفکر و جسارت در عمل باید همراه باشد؛ سخن قابل توجهی است.
مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» در صحبتهای اخیر خود با مجلس خبرگان میفرمایند: « یکی از عیوب کار، بیصبری و شتابزدگی است؛ مرتّب آدم پا به زمین بزند که «آقا چرا نشد؟ چرا نشد؟» خب هر چیزی قَدَری دارد، هر چیزی اَجَل و اَمَدی دارد، همه چیز با سرعت انجام نمیگیرد.»[1] آقای دکتر داوری در همین راستا میفرمایند اگر میخواهید در دو جهان زندگی کنید - چیزی که نه جهان گذشته باشد و نه جهانِ غرب- باید صبر پیشه کرد و دردِ تفکر و جسارت عمل داشت.
به این فکر کنید که ما در آینده، نه غرب هستیم و نه گذشتهمان. البته امروز تصور روشنی از آن نداریم برای اینکه آن آینده باید خودش خود را بنمایاند، همانطور که ما اول انقلاب چیزهایی را شروع کردیم که نمیدانستیم در آینده، چگونه خود را مینمایاند ولی خودش خود را نمایاند. زیرا انقلاب از جنس «وجود» است و «وجود» همواره در تجلی و نافذ میباشد و خودش خود را ظاهر میکند.
آقای دکتر داوری متذکر این امر مهم میگردند که «متأسفانه ما کمتر صبر داریم و نمیدانیم و نمیخواهیم بدانیم که راهِ تاریخ را باید با دردِ تفکر و جسارت عمل گشود و پیمود.» حقیقتاً همینطور است که متأسفانه ما میخواهیم هیچ کاری نکنیم و دردِ تفکر را به عهده نگیریم و به آرمانهای مهم خودمان نیز دست بیابیم. در این رویکرد در کجای کارهایمان تفکر قرار دارد؟! بهخصوص که بیشتر با تنگنظریِ تمام و با ایدئولژیککردنِ همهچیز، همدیگر را تکفیر میکنیم که چرا مثلاً در تعقیب نماز، مرگِ بر آمریکا نگفتهایم؛ پس طرفدارِ آمریکا هستیم! آیا این است آن تفکری که ما میخواهیم به کمک آن تمدنِ نوین اسلامی را بسازیم در حالیکه برای تحقق آن نیاز به سعهی صدری به وسعت سعهی صدر پیامبر خدا.ص. داریم؟! بعضی از انقلابیون ما تا 20 سال قبل در حفظ انقلاب خوب جلو آمدند و در آن مرحله چه ایثارها و فداکاریها که نکردند. انقلاب همچنان ادامه پیدا کرد و حالا 40 ساله شده است و در این مرحله، نحوهی حضورِ خاصی را طلب میکند. ولی متأسفانه بعضیها تا 40 سالگی انقلاب جلو نیامدند. در حالیکه همینها بودند که انقلاب را در آن مرحله در مقابل تهاجمات دشمن نگه داشتند، اما چرا در ادامهی حضور انقلاب، دردِ تفکر برایشان سنگین شده است؟ اگر دوباره به ما حمله شود، همینها در مقابل دشمن به جبهه میروند، ولی امروز با مشکلی روبهروئیم که آن مشکلِ عدم دردِ تفکر است. نظر بنده آن است که جسارت عمل به معنای امروزی آن کار مشکلی است از آن جهت که ما امروز به هرجا بخواهیم برویم باید از همین جایی که ایستادهایم شروع کنیم و با آرزوهایی که فعلاً در این تاریخ دستیافتنی نیست، نمیتوانیم خود را سرگرم نماییم. آری! باورِ این نکته و مطابق امکانات عملکردن، جسارت خاص خود را میخواهد تا نه بدون دلیل معطل بمانیم و نه با تصور آرزوهای بزرگ به محدودیتِ امکاناتی که داریم فکر نکنیم.
...
ادامه در فایل های word , pdf
[1] - به سخنان مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» در تاریخ ۱۳۹۷/۱۲/۲۳رجوع شود.