بسم الله الرّحمن الرّحیم
در راستای درک شب قدر و چگونگی حضور ما در آن شب، خوب است به موضوع نزول «فرشتگان» و نزول «روح» که در آن شب نازل میشوند نظر کنیم که اولاً: این نزول به چه معنا است؟ ثانیاً: انسان در راستای نزول آنها چه رابطه ای با خود پیدا میکند و آن نزول را باید در کجا جستجو کند؟
1- قرآن در توصیف ملائکه میفرماید: «بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ*لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»(انبیاء/ آیات ۲۶و۲۷) آری! آنها بندگان بس بزرگواری هستند که هرگز از سخن معبود خود پیشى نمىگیرند و پیوسته به فرمان او عمل مىكنند. و در راستای آنکه هرکدام مقامی خاص و نحوهای خاص از حضور را دارا میباشند؛ قرآن از زبان آنها میفرماید: «وَ ما مِنَّا إِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ؛(صافات/۱۶۴) و هیچیك از ما نیست جز آنكه مقام معلومى دارد. یعنی به عنوان مثال یکی فرشته «قابض» و یکی فرشته «محیی» و یکی فرشته «علم» است و در آن بستر با انسان ها ارتباط دارند.
در موضوع سجده فرشتگان به آدم میفرماید: «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا ...»(بقره/34) این در موقعیتی است که فرشتگان حقایق خود یعنی اسماءشان را در آدم به عنوان خلیفة الله یافتند و در واقع به مظهر اسماء الهی سجده کردند تا معنای خود را در هویت خلیفة الله احساس کنند.[1]
2- امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» در موضوع ظهور فرشتگان برای انسان و تمثّل آنها میفرمایند:
«ملائکه به دلیل مجرد بودن هنگام تمثّل از مقام خود تجافی نمیکنند، نزول و صعود به همان معنایی که برای اجسام است برای آنها محال است؛ زیرا موجود مجرد از لوازم اجسام مادی مبرا و منزه است، پس تنزل آنها چه در مرتبه قلب یا صدر یا حس مشترک و چه در بُقاع زمین، مانند کعبه و کنار قبر رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله»، چه در بیت المعمور که در روایات آمده است، به طریق تمثّل ملکوتی یا مُلکی است؛ بنابراین ملائکه می توانند در مُلک و ملکوت به طور تمثّل وارد شوند»(امام خمینی، 1374، ص342)
3- آيه «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأمين* عَلىَ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِين»(شعراء/ 193-194)؛ و آيه «مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأى»(نجم/11) حکایت از آن دارد که فرشتگان در جان حضرت و یا بر جان هر آنکس که بر او نازل شوند، حاضر میگردند و احساس او از خود، احساسی میشود که نور آن فرشته یا فرشتگان که همان اسمای حسنای الهی است، در جان او جاری میگردد.
4- در دعای مربوط به ماه رمضان داریم: «اَللّهمّ اِنّى اَسْئَلُكَ فِیمَا تَقْضِي وَ تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ فِي الْقَضَاءِ الَّذِي لَا يُرَدُّ وَ لَا يُبَدَّل»؛ یعنی آنچه در شب قدر تقدیر میشود از آنجایی که موجودیت انسان را فرا میگیرد، قضایی است حتمی و عملاً در شب قدر با نزول فرشتگان، جایگاه وجودی انسان در عالم مشخص میشود و از این جهت در شب قدر باید با آزاد شدن از نسبتهایی که انسان را در ساحات فرودین نگه میدارد، خود را در معرض نسیم فرشتگان قرار داد تا هویتی بس متعالی در خود بیابد و در شرایطی قرار گیرد که فهمش از خود، فهم برتری شود و بر اساس آن هویتِ برتر زندگی را انتخاب کند.
5- وقتی خداوند به رسول الله«صلواتاللهعلیهوآله» فرمود: «وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ» مبنی بر آنکه تو چه میتوانی بیابی از شب قدر؛ نخواست ضعف ادراک خاتم النّبیّن«صلواتاللهعلیهوآله» را مطرح فرماید، بلکه خواست متذکر ساحت شب قدر شود که ساحت دیگری است. مثل آنکه در مورد قیامت میفرماید: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ ... يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»(اعراف/ 187) از تو از زمان قیامت میپرسند، گویا فکر میکنند تو میدانی. در حالیکه ساحت قیامت، ماورای ساحت زمانمندی است و رخدادها هستند که در مقطعی از زمان پدیدار میشوند و ساحت قیامت یک رخداد از رخداد ها و حوادثی نیست که در مقطعی از زمان انجام گیرد. و برای آنکه روشن شود شب قدر ماورای اموری است که میتوان به عنوان یک واقعه در این عالم درک کرد؛ فرمود: «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» یعنی از هزار ماه که یک عمر باشد، برتر است، زیرا انسان را وارد نحوه دیگری از «وجود» میکند، هرچند هنوز به مطلع فجری که باید برسد نرسیده باشد.
6- به آیات اولیه سوره «دخان» نظر کنید که میفرماید: «حم*وَ الْكِتابِ الْمُبينِ* إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرينَ* فيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكيمٍ* أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلينَ»(دخان/ آیات1تا 5) در شب قدر هر امر حکیمی گشوده میشود، امر حکیمی که مقام عنداللّهی دارد.
در این رابطه میتوان گفت قرآن در مقام عنداللّهیاش در مقام «اِحکام» است و در شب قدر که تا حدّی از آن مقام نازل و گشوده میشود، در مقام «اجمال» است، اجمالی که امکان نزول یک جای آن، بر قلب پیامبر«صلواتاللهعلیهوآله» در آن فراهم است. و مقام بعدی، مقام «ثُمَّ فُصِّلَتْ» است که در 23 سال به ظهور آمد و اگر با نظر به هویت شب قدریِ خود به قرآنی که گشوده شده و ما با آن روبهرو هستیم؛ مواجه شویم، همین قرآنی که روبهروی ما است میتواند متذکر مقام «اجمال» آن باشد به طوری که هر آیه و سورهای از آن موجب حضور در وجه وحدانی قرآن شود که شما در شب قدر آن را تجربه کردهاید، مشروط بر آنکه متوجه باشیم در شب قدر هویت وجودی انسان شدت مییابد و اعمال آن شب را با رویکردی انجام دهیم که جان خود را در معرض نزول و ورزیدن فرشتگانی قرار دهیم که انوار اسمای حسنای خداوند را در جانمان متجلی میکنند.
7- در شب قدر با بسطِ وجود خود میتوانیم در همین دنیا، جاودانگی خود را احساس کنیم و در بستر احساس جاودانگی خود، انتخابهای جاودانهای داشته باشیم. زیباترین زندگی و نحوه «وجود»، در «اکنونِ خود بودن» است، ولی اکنونی که ماورای گذشته و آینده، در بیکرانه «وجود»، خود را حسّ کنیم. به این امید باید بود تا ما در شبهای قدر تا اینجاها راههای یافتنِ اکنونِ خود را در مقابل خود بیابیم و این دیگر درکِ امر خاصی نیست، بلکه درک وجودِ بیکرانه خودمان میباشد. و در همین رابطه به پیامبر خود«صلواتاللهعلیهوآله» تذکر میدهد، در شب قدر به دنبال امر خاصی نباشد، زیرا فرشتگان و روح که جان را فرا میگیرند و هویت انسان را ملکوتی میکنند، سراغ انسان میآیند. در آن صورت به جای آنکه طالب حاجت خاصی باشیم، که در جای خود امر شایستهای است، میتوان هرچه بیشتر به سراغ وجود بسطیافته خود بود، وجودی که در ذات خود عین ربط به حضرت حق است و این یعنی احساس حضور در آغوش خداوند در همه عالم و در اکنونِ بیکرانه خود.
8- وقتی همیشه پنجرهای به سوی امری باز شود میتوان به جای دیدن آن پنجره از طریق آن پنجره، جهان و زندگی را دید و ما زمانی پنجره را باز میکنیم که نیاز به هوا و نور تازه داشته باشیم. وقتی ماورای روزمرّهگیها آماده کشف مجدد نیمروزِ دیگری هستیم و به فکر مواجهه با آسمانی روشن و درخشان و رمزآلود میافتیم، عملاً آماده وسعتبخشیدن به افقهای تازهای شدهایم فراتر از آنچه هستیم و به آن عادت کردهایم. این یعنی شب قدر از آن هزار ماهی که در آن بودهایم یا خواهیم بود، برتر است. فرآیندی است برای شدن، و این غیر از آن است که همانی را رشد دهیم که در آن هستیم.
والسلام
[1] - قرآن در آیه 33 سوره بقره میفرماید: «قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ ...» ای آدم! از اسماء و حقیقت آن فرشتگان خبر بده. و در آیه 34 داستان سجدهکردن آنها را متذکر میشود.