باسمه تعالی
1- آیا فکر کردهاید که جستجویِ خدا هم به هدایت الهی در ما سروده میشود؟ و اگر فرمود: ماه رجب، ماه من است؛ خواست تا ما او را در جستجوی او پیدا کنیم و هرچه بیشتر به دنبال او بودن را هم به خودِ او نسبت دهیم.
2- تو برای رسیدن به آسمان از اعماقِ جهنم خیز برداشتی! به همان معنایی که حضرت حق فرمود: « لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويمٍ (4) ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ (5) إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ (6)
هر اندازه مبدأ حرکت پایینتر باشد به همان اندازه صعود بیشتر میشود. شایستگی یک فرد در پیکاریست که او برای تبدیل بیاعتقادی و بداخلاقی به تقوا و فضیلت انجام میدهد.
3- دانشِ ما کاملاً بی فایده است مگر اینکه واقعاً بتوانیم آن را در درون و از طریقِ خودمان به زندگی تبدیل کنیم. در غیر این صورت تبدیل به باری میشود که میتوانیم با آن فخر بفروشیم و حجاب خود را نسبت به حقیقت غلیظتر کنیم.
4- خاموشی که در ماه رجب توصیه شده، به معنای لالبودن نیست. لال برعکس، میل به «سخنگفتن» دارد. لال، نه فقط ثابت نکرده است که میتواند خاموش باشد بلکه یکسره فاقدِ هرگونه امکان اثبات چنین چیزی است. همانند شخص لال، کسی هم که طبعاً عادت به کمسخنی دارد نمیتواند نشان دهد که خاموش است و خاموشی میتواند. آنکس نیز که هرگز چیزی نمیگوید نمیتواند در لحظهی معیّنی خاموش بماند. تنها در سخنگفتنِ راستین است که خاموشیِ اصیل ممکن است. خاموشی توانستن، مستلزم آن است که انسان چیزی برای گفتن داشته باشد، یعنی گشودگیِ اصیل و سرشار خودش را در اختیار داشته باشد. آنگاه است که کمسخنی چیزی را آشکار میکند و «پُرچانگی» را سرنگون میسازد.
5- باید رازی داشته باشی تا بتوانی به زندگیِ خود ادامه دهی. اگر رازت را نیابی، هرگز خودت را نیز نخواهی یافت. چنانکه اگر رازِ خویش را گُم کنی یا فراموش کنی، مُردهای؛ اگرچه به زندگی تظاهر کنی. اما اگر رازت را تاب بیاوری و با آن آشتی کنی، همیشه زندهای؛ اگرچه با مرگِ خویش در تقلّا باشی.
6- آیا میتوان در ماه رجب به این حالات فکر کرد و اگر روزه گرفتهای سعی کنی در چنین جایگاههایی مأوا گزینی، تا رازهای زندگی را بیابی؟
در هر حال باید بدانیم هر تغییری که در شهر و خانهی ما پدید میآید قبلاً در وجود ما پدید آمده است و از این جهت با بازگشت به عالَم دینی، شهر و خانه هم دینی میشود.
لیلة الرغائب: در انجام اعمال «لیلة الرّغائب» به شرایطی باید فکر کرد که با اعمال این شب، نسبتی خاص بین ما و انوار الهیه به صورتی متعیّن شکل میگیرد و آن صورت متعیّن، همان فرشتهای است که در قبر به سراغ انسان میآید و به او میگوید: «من مونس تنهایی تو بوده تا وحشتت را از بین ببرم»، و در همین دنیا نیز به صورت اجمالی انسان چنین اُنسی را با آن جهان احساس میکند به شکلی که گویا درهای آسمان به سوی او گشوده و در جهانی بس کیفی، خود را احساس میکند.
اولین شب جمعه ماه رجب که ماه ریزش رحمت الهی است، «لیلة الرّغائب» خوانده میشود، «لیلة الرّغائب» شبی است که میل و توجه به عبادت و بندگی در آن بسیار است و بندگان خدا در این شب گرایش زیادی به رفتن به در خانه خدا و ارتباط و انس با او دارند.
معنی آنکه فرمود: نماز لیلة الرغائب چون فرشتهای در شب اول قبر به سراغ انسان میآید؛ بدین معناست که در تنهاترین تنهاییها انسان با چنین مأنوس خدایی رابطه برقرار میکند و سرمایهی تنهاییهای او میگردد.
هفتاد بار «اللّهمّ صلّ علی محمّد النّبىّ الأمىّ و علی آله»،
سپس سجده کرده و در سجده هفتاد بار بگوید: «سبّوح قدّوس ربّ الملائکة و الرّوح»،
سپس سر خود را بلند کرده و بگوید: «ربّ اغفر و ارحم و تجاوز عمّا تعلّم إنّک أنت العلىّ الأعظم»،
آنگاه بار دیگر به سجده رفته بگوید «سبّوح قدّوس ربّ الملائکة و الرّوح»، ، سپس حاجت خود را از خدا بخواهد، إنشاءالله تعالی برآورده میشود.