زبان سکوت و عزم
بسم الله الرحمن الرحیم
«یا هشام! قِلَّةُ الْمَنْطِقِ حُكْمٌ عَظِيمٌ فَعَلَيْكُمْ بِالصَّمْتِ
فَإِنَّهُ دَعَةٌ حَسَنَةٌ وَ قِلَّةُ وِزْرٍ وَ خِفَّةٌ مِنَ الذُّنُوب.»
کم گویی، حکمت بزرگی است، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفیف گناه است.
1- حضرت امام صادق«علیهالسلام» فرمودند: «کونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکمْ» با غیر زبان خویش مردم را دعوت کنید، مردم باید ورع و کوشش و نماز و خیر شما را ببینند، اینها خود دعوت کننده باشند. این است راز پیروزی جبهه حق در مقابل وحشیگریهای صهیونیسم وقتی اهل ایمان به جای ادعا با عزمی محکم، کار خود را دنبال میکنند.
2- و در جای دیگر میفرمایند: «و ان تکونوا لنا دعاة صامتین» دعوت کنندگان خاموش به مکتب ما باشید. این یعنی «عزم» و «استقرار» در مقابل «اضطرار».
3- آیا میتوان به این نکته فکر کرد که رفتارها میتوانند زبان داشته باشند و در بعضی از مراحلِ تاریخ و یا در رابطه با بعضی نکات، زبانِ سکوت رساتر از زبان گفتار باشد؟ اگر انسانها در تاریخی که با نظر به توحید ربوبی شروع شد، صبر و شکیبایی پیشه کنند مناسبات تغییر میکند و شهدا با توجه به این امر ظرفیت حضور تاریخی را که باید در آن حاضر شوند یافتند و آن تاریخ را از آنِ خود کردند. آری! گاهی سخنها یا از اثر میافتند و یا شرایط طوری است که افراد به سخنها گوش نمیسپارند. اینجا است که میتوان گفت دعوتِ بیصدا مکمل دعوتِ با صدا است در عین گفتارهایی کوتاه و اشارهگونه، آنطور که در حکمتهای نهجالبلاغه با گفتار مولایمان علی«علیهالسلام» روبهرو میشویم. حال مائیم و انسانهای این دوران و شرایطی که شرایط آگاهیهای فراوان است، اما بدون حضوری که با کلمات اشارهگونه برای آنها حاصل میشود. آیا راز توجه بیشتر به سخنان اولیای الهی، در شخصیت و در زبانِ سکوت آنها نیست؟
4- قال رسول الله«صلّیاللهعلیهوآله»: «عَلَیک بِطُولِ الصَّمْتِ فَانَّهُ مَطْرَدَةٌ لِلشَّیطان وَ عَوْنٌ لَک عَلی امْرِ دینِک» بر تو باد سکوت زیاد که موجب طرد شیطان و باعث یاری دین تو میباشد.
5- و در جای دیگر میفرمایند: «لَوْلا تَکثیرٌ فی کلامِکمْ وَ تَمْریجٌ فی قُلُوبِکمْ لَرَءَیتُمْ ما اری وَ لَسَمِعْتُمْ ما اسْمَعُ» اگر زیادگوئی شما و اختلاط قلوب شما نبود، هر آنچه که ما میدیدیم و میشنیدیم، شما میدیدید و میشنیدید.
6- به گفته امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه»: سکوت؛ نگهداری زبان از بیهودگی و ترک سخن لغو و باطل است.
7- ای زبان هم آتش و هم خرمنی چند این آتش درین خرمن زنی
ای زبان هم گنجِ بیپایان تویی ای زبان هم رنجِ بیدرمان تویی
--------
سکوت ميکنم و عشق، در دلم جاري است که اين شگفتترين نوع خويشتنداري است
--------
خامشی بحرست و گفتن همچو جو بحر میجوید تو را، جو را مجو
از اشارتهای دریا سر متاب ختم کن، والله اعلم بالصواب
8- مولای متقیان حضرت علی«علیهالسلام» در حکمت 289 نهجالبلاغه میفرمایند: «كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ وَ .... وَ كَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً ... وَ كَانَ يَقُولُ مَا يَفْعَلُ وَ لَا يَقُولُ مَا لَا يَفْعَلُ وَ كَانَ إِذَا [إِنْ] غُلِبَ عَلَى الْكَلَامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ وَ كَانَ عَلَى [أَنْ يَسْمَعَ] مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ ...»
در زمانهای گذشته مرا برادری ایمانی بود... که اکثراً با سکوت بهسر میبرد... و سخنی را میگفت که عمل میکرد و از آنچه عمل نمیکرد، سخن نمیگفت... و اگر کسی در سخنگفتن بر او غلبه میکرد، هرگز در سکوت کسی بر او غالب نمیشد، آن اندازه که به شنیدن حریص بود، به سخنگفتن حریص نبود.
والسلام