نگاهی پدیدارشناسانه به رخداد کربلا
باسمه تعالی
مقدمه:
با توجه به اینکه آن نوع قرائتی که از کربلا در سنت گذشته خود داشتهایم ما را در طول تاریخ حفظ کرده و به پا نگه داشته است و حتی ما را تا تحقق انقلاب اسلامی در این جهان جلو آورده است ولی ما برای ادامه دینداری در این ظلمات آخرالزمانی و با نظر به بشر جدید و ظرفیتهای جهانی او، نیاز به حضوری دیگر نسبت به آن رخداد بزرگ داریم تا در مواجهه با مسائل امروز و فردای بشر جدید هرچه بیشتر با وجوه عرشی کربلا روبهرو شویم، وجوهی که جوابگوی عمیقترین ابعاد امروز و فردای ما میباشد، با نظر به بودنی اصیل و بیکرانه و جاودانه.
آیا با این نوع «بودن» میتوانیم در آن رخداد بزرگ حاضر شویم، ولی نه برای بهرهمندی از بهشت، که در آن تردیدی نیست، بلکه برای درک حضوری که حضوری وجودی در کنار شهدای کربلا است؟ تا نهتنها در دیروزمان در کنار مولایمان حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» باشیم بلکه در امروزمان نیز ذیل حضور امام حسین«علیهالسلام» خود را در کنار حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعلیه» احساس کنیم و در زمرّه شهیدان دیروز و امروز باشیم.
در واقع سخن اصلی ما این است که آیا میتوان در نظر به رخداد کربلا، به آنچه اصحاب حضرت سیدالشهدا«علیهالسلام» را فرا گرفته بود تا آن تاریخ را آغاز کنند، نظر کرد؟ در نکاتی که در پیش رو دارید سعی بر آن است تا تاریخ کربلا را با چنین نگاهی مدّ نظر آوریم که به اصطلاح به آن نگاه پدیدارشناسانه و یا «نگاه هرمنوتیکی» میگویند. نگاهی که معتقد است هرچه از زمان واقعه بیشتر فاصله داشته باشیم، آن واقعه یا رخداد ابعاد خود را دقیقتر نشان میدهد، مثل نظر به درخت پس از آنکه از دانه اولیه که منجر به آن درخت و میوه شد؛ فاصله دارد و آن دانه در شاخ و برگها و میوههای درخت بهتر خود را مینمایاند.
به عنوان مثال، در نگاه پدیدارشناسانه تاریخی و یا هرمنوتیکی در واقع از خود میپرسیم راستی بر حضرت علی اکبر«علیهالسلام» در آن موقعیت چه میگذرد که تقاضای ورود به حرب را میکنند؟ چه در پیش دارند که در مواجهه با آن و مدّ نظرقراردادنِ آن به سوی آن حرب میروند؟ با توجه به این نگاه، موارد زیر خدمت عزیزان تقدیم میشود.[1]
کربلا و حضور در عهد ازلی
1- در دورههای مختلف تاریخ، بعضاً عهد ازلیِ انسان فراموش میشود و انبیای الهی و اولیای ربّانی در راستای تجدید آن عهد به انسانها متذکر میشوند و از زبان خدا به انسانها میفرمایند: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ& وَ أَنِ اعْبُدُوني هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ»(یس/آیات 60 و 61) ای فرزندان آدم! مگر با من عهد نکردید که شیطان را نپرستید و مرا بپرستید و این است آن راهی که شما را به مقصد میرساند؟
با توجه به این امر، انسانها در هر تاریخی مطابق آن تاریخ میتوانند عهد ازلی خود را که همان حضور در اکنونِ بیکرانه آنها است، تجدید کنند و نیوشای وجود خود باشند، وجودی که از طرفی عین عهد با حضرت محبوب است و از طرف دیگر عین ربط با او است و تجدید عهد ازلی امروزین ما حضور در تاریخ انقلاب اسلامی است و آیندهای که این تاریخ در پیش دارد همانند تذکری که حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» در شب عاشورا متذکر اصحاب شدند و جناب عمّان سامانی آن را چنین سروده است:
جمله را کرد از شراب عشق، مست یادشان آورد آن عهد الست
گفت شاباش این دل آزادتان باده خوردستید، بادا یادتان
یادتان باد ای فرامش کردهها جلوه ساقی ز پشت پردهها
یادتان باد ای به دِلْتان، شور میّ آن اشارتهای ساقی پی ز پی
[1] - در نگاه پدیدارشناسانه سعی بر آن است که پدیدار و یا رخداد تاریخی خودش خود را بنمایاند بدون آنکه ما پیشفرضهای خود را بر آن تحمیل کنیم. زیرا حقیقت، امری نیست که کسی بتواند بر چیزی یا واقعهای تحمیل کند، بلکه باید سعی کرد با نظر به شبکهای از آن رخداد و نگاه هستیشناسانه به آن، با حقیقتی که در آن رخداد با نوعی آشکارگی به ظهور میآید روبهرو شد با رویکردی که نوعی بهسربردن با حقیقت است و از این جهت نگاه پدیدارشناسانه انباشت اطلاعات نیست، بلکه نظر به روحی است که آن رخداد را در بر گرفته است، به عبارت دیگر نظر به روحی است که وجود انسانهایی را که آن رخداد را شکل دادند، در برگرفته و آنها با حرکات و گفتار خود آینه ظهور آن روح که همان اراده الهی در آن تاریخ است شدند و نسبت به اراده الهی، خود را گشوده نمودند.