زهرای مرضیه(سلام الله علیها)؛ مرز بین آزادی و تکلیف
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است، نه تاریخِ داعشیگری و طالبانیسم است و نه تاریخ لیبرالیسم، به معنای اباحهگری که به نام آزادی هیچ قیدی را، حتی اگر آن قید و تکلیف الهی باشد، نمیپذیرد. تکالیفی که بشر برای زندگیِ زمینیاش نیاز به آن دارد تا به حکم «وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُو»(بقره/36) در زندگی زمینی که دشمنی انسانها با همدیگر اقتضای آن است، با این سخن خداوند که فرمود: «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً»(بقره/38) برطرف گردد، و فرمود: پس چون از طرف من هدایتی و دیانتی به سوی شما آمد «فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون»(بقره/38) هر آن کس که هدایت و دیانت مرا پیروی کرد، او را نگرانی نخواهد بود و میتواند در مرز بین تکلیف و آزادی زندگی کند و این درست بر عکس آن است که در صدر اسلام به نام اسلام ولی با روحیه داعشیگری خواستند مولایمان را به جرم عدم بیعت با خلیفه، گردن بزنند و اگر زهرای مرضیه(سلام الله علیها)در آن صحنه حاضر نشده بودند و صحنه را به هم نمیزدند، امروز سراسر جهان اسلام، با اسلامی روبهرو بودند به زشتی اسلام داعشیگری. و انقلاب اسلامی در واقع متذکر جهانی است بین دو جهان تا از یک طرف به نام آزادی، تکالیف الهی فرو کاسته نشوند و از طرف دیگر آزادی انسانها محترم شمرده شود. آیا انقلاب اسلامی ادامه حضور زهرای مرضیه(سلام الله علیها) در این تاریخ نیست؟