کربلا؛ بازجُستِ سعهی صدرِ گمشده
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ»
از آنجایی که حضرت محمد(ص) غم ملتی را میخوردند که در زمان جاهلیت کینه و دشمنی سراسر وجودشان را فرا گرفته بود و این حالت در سراسر جهان حاکم بود و از آنجایی که خداوند به حکم ربوبیتاش خواست بشریت را هدایت کند و رجوع به حقیقت را به جای دشمنی و کینه بنشاند تا انسانها متوجهی گوهر وجودی خود شوند و به همدیگر محبت بورزند؛ خداوند حضرت محمد(ص) را به پیامبری برگزید.
با اسلامآوردنِ مردم جزیرة العرب صمیمیت و محبت سراسر وجود مردم را فرا گرفت ولی متأسفانه با رحلت رسول خدا(ص) آرامآرام آن صمیمیتها و ایثارها رفت و با حاکمیت بنیامیه کینه و دشمنی در جامعهی اسلامی به اوج خود رسید. اینجا بود که اصحاب رسول خدا(ص)بهخصوص اهلالبیت آن حضرت(ص)به فکر چاره بودند که چگونه تاریخ اسلام را به بستر اصلی خود برگردانند.
حال در رابطه با «صمیمتِ از دسترفته» و «بازجُستِ سعهی صدر گمشده»، مطالب زیر تقدیم میگردد:
1- در کربلا دو جبهه در مقابل یکدیگر ایستادهاند که هر دو خود را مسلمان میدانند با این تفاوت که یک جبهه تنها فهم خود از اسلام را حق میداند و هر فهم دیگری غیر از فهم خود از اسلام را به شدت نفی و تکفیر میکند، و آن جبههای است به فرماندهیِ عمر سعد، یعنی امام جماعت مردم کوفه. جبههی دیگر جبههای است که غم گمراهیِ مخالفان را میخورد و تلاش دارد آنها را متذکر انحرافشان بکند، و آن جبههای است به فرماندهی حضرت امام حسین«علیهالسلام» فرزند پیامبر خدا«صلواتاللّهعلیهوآله».
2- جبههی عمر سعد تحمل غیر خود را ندارد و تنها فهمِ خود از اسلام را اسلام میداند و جبههی امام حسین«علیه السلام» غیرِ خود را با همهی افراطکاریهایش، فریبخورده میداند و معتقد است با نظر به سعهی اسلام، امید آن هست که آنها اصلاح شوند، هرچند تأییدشان نمیکند، ولی تا آنجا که ممکن است آنها را تحمل مینمایند.
3- جبههی عمر سعد گمان میکند حقیقتاً بر حقّ است و بر حقّ دارد تأکید میکند، در آن حدّ که حضرت سجاد«علیهالسلام» در این رابطه میفرمایند: سی هزار نفر در كربلا جمع شدند «وَ كُلٌّ یَتَقَرَّبونَ اِلَی اللّهِ بِدَمِهِ» و همه به قصد قربت، فرزند پیغمبر را كشتند. و یا خود عمر سعد به لشکر خود میگوید: «یا خَیْلَ اللّهِ ارْكَبی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِری» ای لشکر خدا قیام كنید، بشارت باد شما را به بهشت. یا در مورد عبداللّه جویره داریم؛ روز عاشورا، امام حسین«علیهالسلام» را صدا زد. امام فرمودند: «چه میگویی؟» گفت: «تو را به آتش جهنم بشارت میدهم». امام فرمودند: «من نزد پروردگاری آمرزنده و شفیعی بزرگ، و از خیری به سوی خیری دیگر خواهم رفت. تو کیستی؟» گفت:...
برای مطالعه متن کامل فایل pdf یا docجزوه را دانلود نمایید