ما و زندگیهای ضعیف، چرا؟
(تفسیر سوره اعلی)
باسمه تعالی
«سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى وَنُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرَى فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرَى سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى و َ َتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى الَّذي يَصْلَىالنَّارَ الْكُبْرى ثُمَّ لا يَمُوتُ فيها وَ لا يَحْيى قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى»
وجود انسان، همان حضور اوست نزد خود
1- با تدبّر در آیه «سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى» میفهمیم ما در آینده برای درک عمیقتر خود و برای حضوری ماورای دوگانههای اثبات و نفی جبهههای سیاسی که عموماً ما را به بنبستها سوق میدهند، به صحنههای حضور تاریخیِ خود و درک جهانیِ آن حضور نیاز داریم، تا نه گرفتار غربزدگی روشنفکران کشورهای جهان سومی باشیم و نه گرفتار تحجّر و نفی هر آن کسی که مانند ما نباشد. در حالیکه مردم ما در اصالت حضور تاریخی خود و با نظر به قامت بلند حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعلیه»، در وجدان تاریخی خود، خود را انسانی حاضر در جهان جدید میفهمند و نه انسانهای محدود به قبیله و حزب و گروه، و در این راستا به خوبی یافتهاند، راه نجات، نه حضور در جهانی است که غرب با توهّمات خود در دل رنسانس با هزار امید مقابل خود گشود و نه راه نجات به بهانه دینداری و زهد، فرارکردن از زندگی است. آنچه غرب مدّ نظر انسان آورد کار انسان را به نیستانگاری کشاند و آنچه به بهانه زهدِ مصطلح مطرح است نوعی فرارکردن از زندگی است، در حالیکه حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعلیه» ما را به اصالتهای خود برگرداند و به حضور اکنون بیکرانهای که معنای بودن ما است وارد نمود. حضوری که اضطراب را از انسان میزداید، زیرا وجود انسان همان حضور او است در نزد خود، در عین قرب به حقیقتِ مطلق که همان «وجود» است و نیز گشوده شدن نسبت به هر آنچه آینه نمایش حقیقت است. امری که در شخصیت شهید آیت الله رئیسیو آیندهای که او مدّ نظر داشت، ملاحظه کردیم تا فردای خود را در همین رابطه دنبال کنیم و نه در بستری که سیاسیونِ بیرون از سجایای اخلاقی به میان میآورند.
2- در راستای آیهای که میفرماید: «سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى» باید گفت اگر متوجه و متذکر امکانهایی که با انقلاب اسلامی پیش آمده نباشیم که آن تولد دیگری است از معنایی که از خود داریم؛ «فردا»، تکرارِ بسترِ احساس پوچیها و بیثمریها و نیستانگاری است، برای بشری که ظرفیت حضور در تاریخی را دارا است که مدّ نظر مردانی همچون شهید ابراهیم رئیسی و یارانش بود که میدانستند چگونه ظرفیتهای روی زمینمانده را با این حضورِ تاریخی به ظهور آوردند، آنطور که با ظهور انقلاب اسلامی، دینداری تا میدان استکبارستیزی اوج گرفت و توحید الهی به زندگی برگشت، به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب فرمودند:
«حج؛ فراخوانی برای تمدنسازی است و همین که نام حج میآید جوان ایرانی باید یاد ظلمستیزی بیفتد.»
3- آری! خارج از حضور در تاریخ انقلاب، نهتنها حج و نماز و روزه و اشک و مناجاتِمان ناتمام خواهد بود حتی خطر آن است که از آینده فوقالعاده معنوی که در پیش میباشد، محروم شویم و لذا خداوند در ادامه سوره به ما عتاب میکند: «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا»، شما را چه شده است که در پی دویدن به دنبال دنیا هستید؟ در حالیکه «وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى» آیندهای بس نیکو و پایدار در پیش دارید و تمدنی که جوابگوی ابعاد گسترده انسانِ آخرالزمانی است. امری که «إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى» در آغازین صحیفهها تا اکنون مطرح بوده و هست. «صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَی» که نهتنها در صحیفه آخرین پیامبر و برای آخرین انسان، بلکه در صحیفههای حضرت ابراهیم و موسی«علیهماالسلام» به اعتبار پایداریِ سنتی که در پیامبران نیز جاری بوده، در میان است. پس ای پیامبر حضور در چنین تاریخی را بازگو کن و متوجه آن حضور باش که جوابگوی اصیلترین ابعاد انسانی میباشد، این است راز عبور از سیطره استکبارِ این دوران که اگر کوتاهی کردید و گرفتار زندگیهای ضعیفِ این دوران شدید، باید خود را ملامت کنید.
آری! با نظر به ناکارآمدیِ امروزینِ آنچه تا حال در دلبستن به غربزدگان ناکارآمدیِ آن را تجربه کردیم، اگر با حضوری برتر و در ساحتی بس متعالی در ادامه دینداری در حیات فردی و اجتماعی خود حاضر نشوید، میتوان پیشبینی کرد با نوعی برهوت روبهرو خواهید شد که بسی خطرناک است ولی اگر به تقابلی که بین درخشش «مَنْ يَخْشى» و ظلماتِ فراگیر «الْأَشْقَى» بیندیشیم با نظر به چنین حضوری میتوان به آیندهای بس پر بارتر نظر کرد، امری که آیه «وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى» از آن خبر داد.
والسلام