انتخاب زیباترین زندگی در سایهی انقلاب اسلامی
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
ای شمایی که یاریتان بس مهم است در این امر دشوار که فهم حقیقت تاریخیِ این عصر است، آیا به یاری همدیگر خواهیم آمد تا برای خشنودی مردمی که رسالت جهانی هدایت بشریت را در زیر سایهی مهدویت به عهده دارند، کاری بکنیم؟ هرچند تا امروز به لطف پروردگار کارها جلو رفته است، ولی حقایق و معانیِ بس والایی باید در میان آید تا مردم متوجهی رخدادِ بزرگ انقلاب اسلامی در این دوران باشند و قلب خود را با آن تسلی بخشند. تسلی با سرودی که شهداء و امام شهداء سرودند. سرودی که هرگز در غرقاب فراموشی فرو نمیافتد. نغمهای که در این دوران هرگز بهتر از آن به گوش نرسیده تا گوش آیندگان را به بهترین شکل نوازش دهد و بدانند زندگی در زیر سایهی انقلاب اسلامی چه اندازه زیباست حتی برای آنهایی که جانبازی و اسارت را، و یا همسر و پدر از دستدادن را برای این انقلاب تجربه کردند. آیا همهی ما متوجهی این تاج افتخار که با گذشت زمان هر روز گرانمایهتر میگردد خواهیم شد؟
امام شهداء و شهدای آن امام هر آنچه از دستشان برمیآمد برای طلوعِ آیندهای بس قدسی بهکار بستند، تا زندگی پی در پی به مقصد اصلی خود دست یابد و ما دنیایی را به مردم جهان نشان دهیم که معنای دیگری از زندگی را دنبال میکند. همانهایی که به دنبال آن زندگی هستند ولی به خطا، آن زندگی را یا در کتابهای قطور و یا در میهمانیهای اشرافی جستجو میکنند -آنجایی که مردها برای دیدن، و زنها برای دیدهشدن میآیند - .
در این دنیا برای چه پای به کوهسارِ زندگی گذاشتهایم؟ آیا برای پسندافتادن در چشمِ دیگران، اینهمه دردسر برای زندگی لازم است؟ یک دم جرأت باید کرد و به این دورانِ بس سهمگین فکر نمود تا فرشتهی الهامبخشی به میان آید و با ما از چیزهای تازهای بگوید. به ما بگوید زندگی زیر سایهی انقلاب اسلامی را کم نشمارید و جهان را در ژرفای دلهای خونشده، از نو بسازید تا بشریت به تعادلی که هدیهی خدا است آشنا شود و دلهای پژمرده به نشاط آیند و راههای باریک تاریک زندگی با زیورهای امید، پر رنگ و تاب گردند. چه کسی آماده است تا با زندگی خود پیام شهیدان را پاس دارد و خانوادههای آنان را به آیندهی راه شهداء دلگرم کند؟ چه کسی آماده است پیام خونِ دلهای امثال «دختر شینا» را برای بشریت امروز تبیین نماید؟
زندگی سراشیبی نرمی است که انسانها را با ارادهی الهی جلو میبرد مگر اینکه آنها به تقدیر الهی راضی نباشند، که در آن حال غم فرا میرسد و زندگی پایان مییابد.
در دریایِ زندگی هر کسی سهمی دارد، هرچند او نداند. مشکل از آنجا شروع میشود که انسانها از سهم خود راضی نگردند و حقیقت زندگی را با خیالات واهی آشفته کنند. ما نیاز به آینده داریم و نه به تابلوی نقاشی، تا در آینهی آینده تماشایِ حقیقت خود را در آن زندگی ادامه دهیم و با «المؤمنُ مِرآتُ الْمُؤمن» در جامعهی ایمانی خود، هرکس آینهای شود برای برادرش تا خود را درستتر ببیند، نه آنکه برادران، وسیلهی فریب دیگر برادران شوند و آرزوهای ناگشودنی را برای همدیگر ترسیم نمایند.
انقلاب اسلامی کانونِ به خودآمدنِ جوانانی شد که با شعلههای آن سوختند و زندگی بخشیدند و غم عمیقی که زیباترین غم دنیا بود را بر جان مادر و همسر و فرزندان خود گذاشتند و با سالروز رحلت حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» آن سالها و آن سوختنها و آن زیباترین غمها، دوباره بازخوانی خواهد شد بدون آنکه کهنه شود. آن اندوههای سهمگینی که در حسرت آن میسوزیم و در زیر سایههای آن برای رسیدن به اهدافی بزرگ هیچ سستی را در خود نمییابیم. راستی اگر آن راه را ادامه ندهیم و آن حسرت را تجربه نکنیم و آن خونِ دلها را احساس نکنیم، در این تاریخ به چه درد میخوریم؟! چگونه از دوزخ به سوی بهشت حرکت نماییم؟
خداوند به حکم «وَ اصْبرِْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِین» مسلّم نتایج کار امامِ شهداء و شهداء و خونِ دل مادران و همسران آنها را حتماً به صحنه میآورد و عالَم دیگری را ظهور میدهد و حال؛ مائیم و استقبالی که باید نسبت به آن عالَم داشته باشیم و یا به آن پشت کنیم، و به حرفهای کهنهی گذشته مشغول باشیم، و در نتیجه هیچچیز جز گلهکردن از زندگی نخواهیم داشت.
چرا از زندگی، زیباترینها و شادیآفرترینها بر نگزینیم تا در آخرین روزهای زندگی مانند امام شهداء چنین سرودی را سر دهیم که:
«با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم»[1].
راستی را! او این دلِ آرام و ضمیر امیدوار را در کجا یافت؟! سرچشمهی چنین روحانیتی را در کدام راه باید دنبال کرد؟! جز آن است که او توانست در مسیر ایمان به خدا و کفر به طاغوت و در زیر سایهی مرزهای دلنوازِ عشقِ به حقّ و با نیروی تنفر از طاغوت، این راه را در مقابل خود بگشاید؟ آیا ما میتوانیم برای رسیدن به چنین چشمهای از حضور زیر سایهی انقلاب اسلامی شانه خالی کنیم؟ و در سالگرد رحلت آن امام بزرگوار زندگی را که مزمزهی ادامهی راه شهدا است، معنای دیگری جز ادامهی راه شهداء بخشیم؟ آنگاه بدون آنکه حقّ زندگی را اداء کنیم، خواهیم مُرد.
تقدیم به روح پاک «دختر شینا» که میدانست «صمد» اگر در دنیا زودتر به لقاء الهی پیوست، در ورود به بهشت قسم خورده بود تا همسرش نیاید وارد نشود، و لذا «دختر شینا» با عجله دنیا را ترک کرد تا صمدش را منتظر نگذارد.
والسلام
[1] - فرازی از وصیتنامهی امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه»