بسم الله الرّحمن الرّحیم
1- آن وقتی که عدهای مقدسمآب در تنهاییهای خود به جهت حذف خداوند از مناسبات اجتماعی و سیاسی از سیاست و فعالیتهای اجتماعی فراری بودند، حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» متوجه شدند خداوند به حکم «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْن» با شأن دیگری به تاریخ برگشته و انقلاب اسلامی متذکر آن شأن از حضور خداوند شد. خداوندی که نه خدای مقدسمآبان نادان است و نه خدای جهان سکولار، و در این فضا حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» فرمودند: «والله، همه اسلام سیاست است». این همان گشودن راهی است که انبیای الهی در مقابل بشر گشودند.
2- مسئله و طلب بشر امروز در هویت اجتماعیاش برگشت به سیاست قدسی است به همان معنایی که میشل فوکو در انقلاب اسلامی متوجه آن شد، تا انقلاب اسلامی حجتی باشد برای بشر امروز، به همان معنایی که امامان(ع) حجت بشریت هستند تا هرکس متوجه باشد راهی در میان است تا انسان بتواند خود را به وسعت جهان معنویت، احساس کند و در همین راستا در امور اجتماعی نیز خود را بسط دهند.
3- به نظر میآید میتوان گفت بشرِ جدید به نحوی با روحیه نیچهای در صدد نوعی بازخوانی نسبت به ناکامیهایی است که مانع حضور او در جهان اُنس و اشراق شد، و دیگر نمیخواهد آن موانع را تحمل کند و به دنبال صدایی است که صدای دیروز نباشد، به دنبال صدایی است از جنس صدای انبیای الهی و نه از جنس صدای مدعیان پیشرفت غربی که هر روز انسان را از ترس مرگ، میمیرانند.
4- بزرگترین خطر برای تمامی آینده بشر در وجود مدعیانی است که به حماقت انسانها امید دارند. آنان هرکس را که از تحول و گامزدن بر جادههای جدید سخن بگوید به صلیب میکشند. جوانان آینده را قربانی خود میکنند. آنان تمامیِ آینده بشر را به صلیب میکشند و حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» آمدند تا ما ادامه راه پیشین نباشیم و در مسیری که غیر از مسیر پیشین است به وعدههای الهی نزدیک شویم.
داستان جناب اباذر را حتماً شنیدهاید که چگونه جرأت کرد و مقابل بتپرستی منطقه خود - يعنی در غفار- ایستاد و راه او به سوی پیامبر خدا«صلّیاللهعلیهوآله» به جهت مقاومتی که در مقابل فرهنگ بتپرستی نشان داد، گشوده شد. جوانان ما متوجه هستند خاکِ آینده آنها از جنس دیگری است و در آن خاک میتوانند قامت بکشند و مزه زندگی را بچشند و وجود خود را عین حضور احساس کنند. این با فلسفهبافیِ فیلسوفان و یا توصیههای اخلاقیِ صرف حاصل نمیشود، باید سرودی باشد از جنس سرود انبیاء الهی تا گوشهای ما را بنوازد و جانهای ما را در درون خود به شعف و به رقص آورد. گوشها دیگر در این تاریخ نمیخواهند به صداهایی گوش فرا دهند که ادامه جهان استکباری است. آنها به دنبال خدایی هستند که جان رزمندگان را در بر گرفت و با دست آنها خرمشهر را آزاد کرد. و دیگر از آن به بعد انسانها در برابر آن صدا نمیایستند، بلکه به دنبال آن هستند تا آن صدا را بشنوند و خود را ادامه دهند.
5- امروز بشر میخواهد خود را در هستی و در جهان احساس کند، اباذروار به دنبال صدای حضرت محمد(ص) است که نیوشای صدای فرشتگان الهی بود، تا جهانی را آغاز کند. به دنبال خدایی است که بتواند به وسعت او و ذیل حضور او در عالم حاضر شود. آماده است به این خدا گوش فرا دهد، نهتنها منکر این خدا نیست، بلکه سخت به دنبال او میباشد تا ربط خود به او را در خود احساس کند، احساسی بسیار بالاتر از آن بودنی که زندگی را از آنِ دنیاداران کرده، بشرِ دیگری متولّد شده که نسبت خود را با معنابخشیدن به جهان خود دنبال میکند، این نوع ارتباط با خود اگر وسعت یابد طلیعه حضور در جهانی خواهد بود که از یک جهت، جهان خداوند است و از جهت دیگر جهان انسان.
6- با 15 خرداد اتفاقاً در بستر همان تاریخی که آن اتفاق بزرگ در روح بشر رخ داد، شواهدی پیدا شد که نشان میداد روح تشیع، استعدادِ به ظهورآوردن انسانیت جهان جدید را دارا میباشد، و علت آنکه میتوان بر چنین حضوری در آینده تاریخ انقلاب اسلامی امیدوار بود، اولاً: شروع این انقلاب است توسط عارف وارستهای که جانش تحت تأثیر اشراقات الهی بود. ثانیاً: روحیه شهادتطلبی فوقالعادهای که شهدا با بصیرت خود برای تحقق این تاریخ به میان آوردند تا معلوم شود کار بزرگی در حال وقوع است و ارزش آن را دارد تا چنین انسانهایی با بصیرتِ قدسی خود، خود را فدای آن کنند، تا به ظهور آید.
7- شهدا به خوبی متوجه شدند ظهور حقیقت در این تاریخ به قدری جدّی است که میتوان برای تحقق آن، جانها را فدا کرد، تا آنجایی که در شهادتطلبی از همدیگر سبقت میگرفتند و تاریخی که در غرب شروع شد ولی مستکبران آن را نادیده گرفتند، در چنین شرایطی دارد از آنِ ما میشود، با چشماندازی از نور توحید، و از آن طریق زبانی و گفتوگویی آغاز شود که مربوط به این تاریخ است و حکایت از احساس حضوری دارد که انسانها خود را در آغوش خدا مییابند، به طوری که در آن حضور اشک و لبخند در هم میآمیزد، گریستنی که حکایت از اُنس دارد و بشر امروز به کمتر از آن اُنس قانع نیست، گویا زورق وجود او در دریای حضور خداوند مشتاقانه شناور است. زورق احساسِ آزادی، تا انسان با خویشتن خود باشد ولی در بیکرانگی «وجود» و آیندهای که با این نحوه بودن در مقابل او است و امروز تشنهکام آن روز است که به انقلاب اسلامی عشق میورزد و در حفظ آن در هر صحنهای که باید، حتی صحنه انتخابات، تلاش میکند.
8- مسلّم ما در شرایطی هستیم که انقلاب اسلامی و حضور تاریخی حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» دچار سوء فهم و سوء تعبیر شده، مثل آنکه بعضاً آزادی و یا دینداری دچار سوء فهم و سوء تعبیر گشته و وظیفه ما است که در این شرایط تاریخی به بازخوانی آن انقلاب بزرگ دست بزنیم وگرنه با غفلت از حقیقت انقلاب اسلامی، در زندگی گرفتار افراط یا تفریط خواهیم شد. افراط در تجدد و تفریط در تحجّر.
9- حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» اراده کرده بودند تا در مقابل افراطِ متجددین سکولار و متحجّرینِ اسیر مناسک، دیانت را به زندگی پیوند دهند، تا زندگی از شورمندی واقعی بهرهمند گردد و معنا پیدا کند و بشرِ جدید از پوچی و نیهیلیسم عبور نماید، زیرا اسلام و مسلمانی هنر خوب زندگیکردن و خوب مردن است.
10- رستگاری در کجا ظهور میکند وقتی فرهنگ مدرنیته با روحیه کمّیّتگرای
افراطی در صدد نفی هر امر قدسی است و تحجّر نیز زندگی را منجمد میکند و حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» متذکر این امر شدند که دیانت، شیوهای از زیستن است که با تقوا حاصل میشود وگرنه رنج زیستن، انسانها را از پای در میآورد. همه لازم نیست نجّار یا مهندس باشند، ولی همه نیاز به رستگاری و بهترین زیستن دارند و حضرت امام خواستند ما راهی را در این تاریخ پیدا کنیم تا زندگی در این دوران با حضور در «جهانی میان دو جهان» گم نشود.
11- حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» متذکر وضعیت مطلوب در مقابل ما شدند تا ما با انتخاب خود، خودمان نسبت به تحقق وضعیت مطلوب اقدام کنیم و آن دیانتی است که افق میگشاید و عشقورزیدن را یاد میدهد و از این جهت راه او غیر از راه متدینینی است که برای دوستداشتن وقت ندارند و شورمندی را نمیشناسند.
12- انتخاباتی که در پیش رو داریم راه ورود در تاریخی است که حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» در مقابل ما گشودند تا از بیگانگی نسبت به سرنوشت خود که موجب سردی زندگی میشود، رهایی یابیم. حضور در انتخابات در این تاریخ عامل بسط وجود ما در حیات تاریخیمان میباشد. دروغ میگویند که شعار میدهند رقابت در صحنه نیست. آری! بحمدلله در مناظرات انتخاباتی میدان غربزدگان جهت نفی عظمتهای انقلاب اسلامی تنگ شده است تا مردم در بستری آرام نامزد مطلوب خود را انتخاب کنند، بدون قرارگرفتن در فضایی تشنجزا.
توصیه ما تأمّل عمیق به راههایی است که نامزدهای ریاست جمهوری در مقابل ما میگشایند. مهم نیست به کدامیک رأی میدهیم، مهم آن است که نسبت به شخصیت این افراد خوب فکر کنیم، زیرا بالاخره هر کدام نسبت به وضع موجود و وضع مطلوب فکر کردهاند. در چنین بستری است که انسان از تقلید کورکورانه عقل غربزدگان رها میشود. اینان بنا نیست چیزی به ما بدهند، باید ببینیم کدامیک بهتر میتوانند کاری بکنند که ما از موانع ساختهشده توسط صاحبان قدرت آزاد شویم. امام عزیز ما مانند هنرمند سنگتراشی بود که خواست از درون تخته سنگ این تاریخ، مجسمه ظریف زندگیکردن در این تاریخ را به ظهور آورد و لذا بیش از آنکه بر آن سنگ چیزی بیفزاید، زوائد آن سنگ را تراشید و این شجاعتی میخواهد مانند شجاعت او تا جهانمان را وسیع کنیم و میلههای زندان خود را ببینیم تا خودمان در سنتی که در دل انقلاب اسلامی به ظهور آمده، انتخابی مناسب این تاریخ داشته باشیم.
«والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته»