شرایط برای تصمیم گیری مردم سخت شده بود زیرا از یک طرف
هیئت حاکمه به عنوان صحابه ی پیامبر، خود را به رسول خداf منتسب می کردند
و در طرف دیگر فاطمه ای قرار داشت که از همه ی جهات حجت را بر
همگان تمام می کرد، چه در سخنان منطقی که بر زبان آورد و چه در
نسبتی که با رسول خداf داشت
و چه در سخنانی که رسول خدا (ص) در باره ی او به همگان گفته بود. مورخین نوشته اند: خلیفه ی
اوّل یک خانه ی محقری بیرون مدینه داشت. روزی که خلیفه شد، خواستند با شمع او
را همراهی کنند تا خطری تهدیدش نکند، گریه کرد و گفت: «وای بر
من! خلیفه شدم که از شمع بیت المال مصرف کنم؟! من هستم و یک بز». تا آخر عمرش هم
به ظاهر از بیت المال هیچ حقوقی نگرفت، یک بز داشت که شیرش را می خورد، در یک زمین
کوچک هم می کاشت، و از محصولش استفاده می کرد و حال مسلمانان در آن مرحله از
تاریخ باید بین او و فاطمهi یکی را انتخاب کنند و این
انتخاب، انتخاب آسانی نیست مگر آن که بتوانند متوجه رسالت
تاریخی خود بشوند و منشأ اعمال آن دو را بشناسند تا
دینداری افراد را در حدّ ظاهر اعمال آن ها دنبال نکنند و بدانند
دین باید به کامل ترین شکل در صحنه باشد تا آیندگان را
درست تغذیه کند و تنها با انسانی که معصوم باشد چنین
چیزی ممکن خواهد بود. و این شاخصه ی روح فاطمی است و
پیامبرf با این
نگاه مردم را متوجه فاطمه زهراi نمود، چون می دانست تنها اوست که می تواند
مردم را در چنین شرایط فتنه انگیزی نجات دهد. فاطمه ی زهراi زنده ماند تا
این پیام را به مردم برسانند و حجّت را برای همگان تمام كنند و وقتی مسئولیت
خود را به پایان رساند دیگر طاقت ماندن در این دنیا را در خود ندید.
از آن به بعد هرکس بخواهد خطا نکند راه را می شناسد و می داند سرچشمه ی
قدرت حقیقی در روحی است که به حقیقت متصل است، این
چیزی بود که شیخ فضل الله نوری با تأسی به
زهرای مرضیهi فهمید و بر مشروطه ی مشروعه تأکید کرد و خطر
اعدام شدن را چیز مهمی ندانست.
عرض کردم؛ فاطمه ی زهراi متوجه شدند هیئت
حاکمه اگر شخصاً مسلمان اند شخصیتاً در صدد تغییر اسلام اند که
نمونه های آن را می توان در تاریخ مشاهده کرد.[121] و فاطمهi فهمید
چیزی بنا است جانشین وَحی الهی شود و بر ارزش هایی
تأکید گردد که به حاشیه رفته بودند و اراده ی بشری بر
اراده ی الهی حاکم شود. در حاکمیت اراده ی الهی همه ی
خودخواهی ها می شکند تا همه خود را در دریای حق خواهی
غرق کنند و همه همان را بگویند که خدا می گوید و مردم با زبان
انبیاء با یکدیگر سخن بگویند، این آن
چیزی بود که زهرای مرضیهi برآن تأکید داشت، در چنین شرایطی اگر
كسی حیاتِ رازگونه ی فاطمه ی زهراi را نشناسد نمی تواند بین آن
کسی که بر اراده ی بشری تأکید دارد و بین آن
کسی که بر اراده ی الهی پای می فشارد تفاوت قائل
شود. چنین کسی به درك لیله القدری که سرنوشت یک ملت را رقم
می زند دست نمی یابد. اگر كسی توانست شخصیت
تاریخی فاطمهi را پیدا کند در شب های ظلمانیِ همه ی تاریخ بیدار
می ماند تا به مطلع فجر آن برسد.
آن که دغدغه ی تحقق ولایت خدا را در تمام ابعاد حیات
خود دارد، تمام تلاشش آن است که دین برپا شود و همه ی ابعاد
زندگی انسان ها را اشغال کند، تا ولایت خدا بر زندگی ها
سایه افکند.
مسلمانی که ولایت خدا را در جامعه نمی شناسد و اقامه ی
دین را در همه ی ابعاد آن به عهده نمی گیرد عملاً
سرپرستی امور مسلمانان را به یاوه می گیرد و رهبری
مردم را از دیگر امور عبادی جدا می داند و آن را امری
عادی و در اختیار هر فردی قرار می دهد و کرامتی
برای هدایت خلق و تدبیر امور آنان قائل نیست. چنین
مسلمانی در حقیقت انسان را نشناخته و خود نیز به حریم
ارزشمند انسانیت قدم نگذاشته در همین رابطه امام باقر(ع) در مورد
لبیک گویانِ بی امام می فرمایند: «أَ تَرَى هَؤُلَاءِ
الَّذِینَ یُلَبُّونَ وَ اللَّهِ لَأَصْوَاتُهُمْ أَبْغَضُ إِلَى اللَّهِ مِنْ
أَصْوَاتِ الْحَمِیر»[122] آیا ملاحظه
نمی کنید این هایی که در حال لبیک گفتن اند؟
به خدا سوگند خداوند از صدای آن ها بیشتر از صدای الاغ متنفر
است. زیرا آن کس که ولایت نیمه کاره ی خدا را برای جامعه ی
خود پذیرفت، ولایت مطلق خدا را نمی فهمد و از ولایت خدا
مطلقاً بی بهره است، چرا که ولایت خدا مطلق است.
دین امکانی است که به انسان داده می شود تا از
تنگنای خود فراتر رود و به حقیقت بپیوندد و حضرت فاطمهi متوجه این امر اند و متوجه اند این امر در حال
فراموشی است و در نیایش خود با رسول اللهf عرضه می دارند:
«یَا أَبَتَاهْ انْقَطَعَتْ بِكَ الدُّنْیَا
بِأَنْوَارِهَا وَ زَوَتْ زَهْرَتُهَا وَ كَانَتْ بِبَهْجَتِكَ زَاهِرَةً فَقَدِ
اسْوَدَّ نَهَارُهَا فَصَارَ یَحْكِی حَنَادِسَهَا رَطْبَهَا وَ یَابِسَهَا» پدرجان! بعد از رفتن تو
نورهاى دنیا منقطع شد، دنیا آن تر و تازگى را كه با بودن تو داشت از دست داد و روزگار
تیره و تار گردید، تاریكى هاىِ دنیا تر و خشك آن را فرا گرفت. «یَا أَبَتَاهْ مَا
أَعْظَمَ ظُلْمَةَ مَجَالِسِكَ فَوَا أَسَفَاهْ عَلَیْكَ إِلَى أَنْ أَقْدِمَ
عَاجِلًا عَلَیْك »[123] پدرجان! آن مجالسى كه تو
داشتى (با رفتن تو) دچار ظلمت بزرگى شده اند، چقدر نگرانم برای زحمات تو تا این كه
به همین زودى نزد تو بیایم .
حضرت فاطمه ی زهراi به عنوان رازی كه هم پیدا بود و هم ناپیدا، پیامشان را دادند و
رفتند. وقتی آن حضرت رحلت كردند، امیر المؤمنین(ع) ایشان را به طور پنهانی به خاك سپردند
و آثار قبر آن حضرت را از میان بردند، سپس رو به مزار پیامبرخداf كردند و گفتند:
«ای پیامبر خدا! از من و از دخترت كه به دیدن تو آمده و در كنار تو زیر خاك نهفته
است، بر تو سلام باد! خدا چنین خواست كه او زودتر از دیگران به تو بپیوندد، بعد از
او شكیبایی من به پایان رسیده و خویشتن داری من از دست رفته... اكنون امانت به
صاحبش رسید، زهرا از دست من رفت و نزد تو آرمید... او خواهد گفت كه امّتت پس از تو
با وی چه ستم ها كردند...»[124]
زندگی حضرت فاطمهi همراه با قبرش كه رازی است پیدا و ناپیدا، در
تاریخ جهان معنی خاصی به خود گرفته و همگان را دعوت می کند بدان
بیندیشند. او با قبر پنهان خود، خود را معنی كرد و خود را به ما گوشزد
نمود كه چگونه او را ببینیم. من رازی به پیدایی حضرت فاطمهi، آن فرشته ی
بشرگونه نمی شناسم، پس بی جا نفرمودند: «مَنْ عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتِها،
فَقَدأدْرَکَ لیله القَدرِ» هرکس فاطمه را آن طور که شایسته است بشناسد،
حقیقتاً توانسته است شب قدر را درک کند.
«والسلام
علیكم و رحمةالله و بركاته»
منابع
قرآن
نهج البلاغه
بحارالأنوار،
محمدباقر مجلسی«رحمه الله علیه»
الکافی،
ابی جعفر محمدبن یعقوب کلینی«رحمه الله علیه»
ممد
الهمم در شرح فصوص الحكم، فصّ حکمه عصمتیّه فی کلمه فاطمیّة، حسن حسن زاده آملی
فصوص الحکم،
محی الدین بن عربی
الحکمه المتعالیه فی
الأسفار العقلیه الأربعه، ملاصدرا«رحمه الله علیه»
مثنوی
معنوی، مولانا محمد بلخی
انسان شناسی در
اندیشه ی امام خمینی«رضوان الله تعالی علیه»، مؤسسه ی تنظیم و
نشرآثار امام خمینی
مصباح الهدایه الی الخلافه و والولایة، امام خمینی«رضوان الله تعالی علیه»
معاد
از دیدگاه امام خمینی«رضوان الله تعالی علیه»
تقریرات
فلسفه، امام خمینی«رضوان الله تعالی علیه»
شرح
دعای سحر، امام خمینی«رضوان الله تعالی علیه»
آداب الصلوات،
امام خمینی«رضوان الله تعالی علیه»
چهل
حدیث، امام خمینی«رضوان الله تعالی علیه»
تفسیر
سوره ی حمد، امام خمینی«رضوان الله تعالی علیه»
صحیفه ی
امام خمینی«رضوان الله تعالی علیه»
ولایت
فقیه، امام خمینی«رضوان الله تعالی علیه»
البیع،
مؤسسه اسماعیلیان، امام خمینی«رضوان الله تعالی علیه»
مقالات،
آیت الله محمد شجاعی
انسان
و خلافت الهی، آیت الله محمد شجاعی
معاد
یا بازگشت به خدا، آیت الله محمدشجاعی
پنج
رساله، آیت الله محمد شجاعی
روح
مجرد، آیت الله حسینی طهرانی«رحمه الله علیه»
امام شناسی،
آیت الله حسینی تهرانی«رحمه الله علیه»
توحید
عملی و عینی، آیت الله حسین حسینی طهرانی«رحمه الله علیه»
إقبال
الأعمال، سید بن طاووس
علامه ی
امینی«رحمه الله علیه»، الغدیر
شیخ
طوسی، كتاب الغیبة
کفعمی،
بلد الامین
كمال
الدین و تمام النعمة، محمد بن علی بن بابویه معروف به شیخ صدوق
شهید
مطهری، مرتضی؛ مجموعه ی آثار
اصول
فلسفه و روش رئالیسم ، علامه ی طباطبایی«رحمه الله علیه»
بدایه الحکمه و نهایه الحکمه، علامه ی طباطبایی«رحمه الله علیه»
معنویت
تشیع، علامه طباطبائی«رحمه الله علیه»
تفسیر
المیزان، علامه طباطبایی«رحمه الله علیه»
رساله الولایه، علامه طباطبایی«رحمه الله علیه»
احیاء
علوم الدین، ابوحامد غزال
ابن
سینا، شفاء، چاپ تهران
کتاب
محمدf از نظر دیگران
مسند،
احمد حنبل
صحیح
مسلم
عبقات
الأنوار، میر حامد حسین
تاریخ
طبری
منتخب
الاثر، تألیف لطیف الله صافی
مناقب
مرتضوی، کشفی ترمدی حنفی
شرح
نهج البلاغه ابن ابی الحدید
سید
نورالله حسینی مرعشی شوشتری، احقاق الحق
شهید
اول، اربعون حدیثنا
ابن
طاوس، الطرائف
جامع الاصول
صواعق
ابن حجر
موطأ
مالك
معرفت النفس
و الحشر، ترجمه ی جلد هشتم و نهم اسفار اربعه، طاهرزاده
راز
شادی امام حسین(ع) در قتلگاه،
طاهرزاده
خطر
مادی شدن دین، طاهرزاده
امام
و امامت در تکوین و تشریع، طاهرزاده
امام
و مقام تعلیم به ملائکه، طاهرزاده
کمالالدین
و تمام النعمه
دُرالمنثور
قطب
الدین راوندى، الخرائج و الجرائح،
تفسیر
نورالثقلین
تحف
العقول، ابن شعبه حرانی«رحمه الله علیه»
عبد
الواحد تمیمى آمدى ، تصنیف غرر الحكم و درر الكلم
رساله ی
لقاءالله، ملکی تبریزی
مصباح
الشریعة
التوحید،
شیخ صدوق«رحمه الله علیه»
الخصال،
شیخ صدوق
من
لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق
معانی الأخبار،
شیخ صدوق
اعتقادات
الإمامیه، شیخ صدوق
إرشاد
القلوب إلى الصواب
عدة
الداعی و نجاح الساعی، ابن فهد حلى
كتاب
سلیم بن قیس الهلالی
الخرائج
و الجرائح، قطب راوندى
وسائل
الشیعه، شیخ حر عاملی
تفسیر
نورالثقلین، شیخ عبدالعلى عروسى حویزى
علم الیقین،
فیض کاشانی
روضه الواعظین و بصیره المتعظین، فتال نیشابورى
محاسن،
برقی
فلاح السائل،
نجاح المسائل، سید بن طاوس
الإحتجاج،
طبرسی
معجم
صحیفه الزهراءi، شیخ جواد قیمی
طریحی،
مجمع البحرین
تاریخ
فلسفه ی غرب، فردریك كاپلستون
تاریخ
فلسفه در اسلام، م، م شریف
زندگانى
حضرت زهراi (روحانى)
زینب
فواز العاملی، معجم، اعلام النساء
آیت الله
جوادی آملی، سرچشمه ی اندیشه، قم، اسراء
شیخ
حسن فرزند شیخ طبرسى ، مكارم الأخلاق
محمد
باقر ساعدى ، فضائل پنج تنh در صحاح ششگانه ی
اهل سنت
تفسیر
نورالثقلین
مناقب
آل أبی طالب(ع) (لابن شهرآشوب)
فاطمه الزّهراi بهجه قلب المصطفی
آثار منتشر شده از استاد طاهرزاده
·
معرفت النفس و الحشر (ترجمه و تنقیح اسفار جلد 8 و 9)
·
گزینش تكنولوژی از دریچه بینش توحیدی
·
علل تزلزل تمدن غرب
·
آشتی با خدا ازطریق آشتی باخود راستین
·
جوان و انتخاب بزرگ
·
ده نكته از معرفت نفس
·
كربلا، مبارزه با پوچی ها (جلد 1و2)
·
زیارت عاشورا، اتحادی روحانی با امام حسینu
·
فرزندم این چنین باید بود
·
فلسفه حضور تاریخی حضرت حجتg
·
مبانی معرفتی مهدویت
·
از برهان تا عرفان (شرح برهان صدیقین و حركت جوهری)
·
جایگاه رزق انسان در هستی
·
زیارت آل یس، نظر به مقصد جان هر انسان
·
فرهنگ مدرنیته و توهّم
·
دعای ندبه، زندگی در فردایی نورانی
·
معاد؛ بازگشت به جدّی ترین زندگی
·
بصیرت حضرت فاطمهi
·
جایگاه و معنی واسطه فیض
·
آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود
·
صلوات بر پیامبرf؛عامل قدسی شدن روح
·
عوامل ورود به عالم بقیت اللهی
·
اسماء حسنا، دریچه های نظر به حق
·
امام خمینی و خودآگاهی تاریخی
·
امام و امامت در تکوین و تشریع
·
امام و مقام تعلیم به ملائکه
·
خویشتن پنهان
·
جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم
·
مبانی نظری و عملی حب اهل بیتh
·
ادب خیال، عقل و قلب
·
عالم انسان دینی
·
جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر در عالم
·
هدف حیات زمینی آدم
·
زن، آن گونه كه باید باشد
·
خطر مادی شدن دین
·
چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی
·
هنر مردن
·
راز شادی امام حسین(ع) در قتلگاه
·
تمدن زایی شیعه
·
حقیقت نوری اهل البیت
·
بصیرت و انتظار فرج
·
آخرالزمان؛ شرایط ظهور باطنی ترین بُعد
هستی
·
سلوک ذیل شخصیت امام خمینی
·
رمضان دریچه رؤیت
·
چه نیازی به نبی
[121] - به کتاب «معنویت تشیع» از
علامه طباطبائی«رحمه الله علیه» و
یا به کتاب «خطر مادی شدن دین» از همین مؤلف و یا
به کتاب «الغدیر علامه ی امینی» و بدعت هایی
که خلفاء مطرح کردند، رجوع شود.
[122]
- الكافی، ج 4، ص 541.
[123]
- بحارالأنوار، ج 43، ص 176.
[124]
- «اصول كافی»، ج2، ص459.