توحید زعمای دین؛ توحید تمدن اسلامی ( بمناسبت بزرگداشت یکصدمین سالگرد رحلت آیت الله آقا نجفی )
بسم الله الرّحمن الرّحیم
1- الطاف خاص الهي در زمان غيبت به علماء دین: حاکميت و زعامت بر جامعهي اسلامي در زمان غيبت، به إذن الهی بر فقها واجب کفايي است و ائمهی معصومین«علیهمالسلام» فقها را بر جامعهي اسلامي حاکم کردند و بر آن فقيهي که در خود توانايي ادارهي جامعه را مييابد، واجب است به ميدان بيايد. او نميتواند از زير بار آن مسئوليت شانه خالي کند، هرچند کار به خودي خود مشکل باشد زیرا خداوند در این امر به آن ها مدد خاص خود را میرساند. حضرت امام رضا«علیهالسلام» می فرمایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» و اگر خداوند بندهاي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينهي او را گشاده ميگرداند. تا در مديريت خود کوچکترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا ميشود که در جوابگویی به هیچ نیازی در نمیماند و غیر از صواب از او نخواهي يافت و به خوبي مصلحت مردم را در نظر ميگيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ» (تحف العقول ، ص 443) پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است. و این راز اقتدار زعمای جوامع اسلامیِ شیعه است که نمیتوانند نسبت به مسائل کشور و جهان بیتفاوت باشند.
2- برکات دینداری فقط در ذیل حاکمیت دین و ولایت اولیاء الهی در جامعه ارزش دارد و انسان را در دنیا و آخرت به سعادت میرساند. مردی خدمت رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» آمد و راه سعادت خود را سؤال کرد، رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» فرمودند: «فَوَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَوْ صَلَّيْتَ أَلْفَ عَامٍ وَ صُمْتَ أَلْفَ عَامٍ وَ حَجَجْتَ أَلْفَ حَجَّةٍ وَ غَزَوْتَ أَلْفَ غَزْوَةٍ وَ أَعْتَقْتَ أَلْفَ رَقَبَةٍ وَ قَرَأْتَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ وَ لَقِيتَ الْأَنْبِيَاءَ كُلَّهُمْ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ تَعَالَى مَعَ كُلِّ نَبِيٍّ أَلْفَ عَامٍ وَ جَاهَدْتَ مَعَهُمْ أَلْفَ غَزْوَةٍ وَ حَجَجْتَ مَعَ كُلِّ نَبِيٍّ أَلْفَ حَجَّةٍ ثُمَّ مِتَّ وَ لَمْ يَكُنْ فِي قَلْبِكَ حُبُّ عَلِيٍّ«علیهالسلام» وَ أَوْلَادِهِ أَدْخَلَكَ اللَّهُ النَّارَ مَعَ الْمُنَافِقِينَ» (إرشاد القلوب إلى الصواب، ج2، ص: 253) به خداوندى كه مرا به حق برانگيخت اگر يك هزارسال نماز بخوانى، هزارسال روزه بگيرى، يك هزار بار حج بهجاى آورى، هزارمرتبه در راه خدا بجنگى، يك هزار بنده در راه خدا آزاد كنى، تورات و انجيل و زبور و قرآن را بخوانى، تمام پيامبران را ملاقات كنى و با هر پيامبرى خدا را يك هزار سال عبادت كنى و در ركاب هر پيامبرى هزار بار در راه خدا پيكار كنى، با هر كدام هزار مرتبه حج بجا آورى بعد بميرى و در دل تو دوستى على و اولادش نباشد خداوند ترا وارد جهنم كند با منافقان. ملاحظه کنید چگونه رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» تأکید میفرمایند آنهمه عبادات اگر بدون جهتگیری به سوی علی«علیهالسلام» باشد سرنوشت انسان با جهنمیان و در کنار منافقان است. از آن طرف کمی روی این روایت از رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» تأمل بفرمایید که میفرمایند: «حُبُّ عَلِيٍّ حَسَنَةٌ لا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»(علامه حلّی، نهجالحق و کشف الصدق، ص 259) دوستی علی«علیهالسلام» به خودی خود نیکی است و در کنار آن، سیئه و گناه به شخصی که دوستی علی«علیهالسلام» را دارد ضرر نمیرساند و دشمنی با علی«علیهالسلام» به خودی خود سیئه است و در کنار آن دشمنی، هیچ کار نیکی فایده ندارد. معلوم است که این روایت در صدد آن نیست که بگوید تو دوستی علی را داشته باش و هر گناهی میخواهی مرتکب شو، بلکه میخواهد ما را متذکر این نکتهی مهم بنماید که اگر جهتگیری شما درست باشد و نقطهی اصلی رجوع شما به امام معصوم باشد لغزشهای جزیی آنچنان نیست که کار را خراب کند و انسان را از تعادل خارج نماید و بدیها را به رسمیت بشناسد.
وقتی زندگی دینی در ذیل ولایت اهل بیت«علیهمالسلام» - که صورت تامّ و تمام ولایت الهی است- نباشد عملاً انسان گرفتار حاکمیت انواع ظالمان میشود و به تعبیر امام خمینی«رضواناللهعلیه»: «به جان دوست که تصریح و تنصیص خلافت بر پیامبر از بزرگترین واجبات الهی بوده و تضییع این مسئله، خطرناک یا بیاننکردن آن باعث تشتت و اختلال آثار نبوت و از بینرفتن آثار شریعت میشود».(امام خمینی«رضواناللهعلیه»، تعلیقات علی الفصوص الحکم، فص داودی، ص 197)
3- ولایت اهل بیت«علیهمالسلام» صورت ولایت الهی است که قرآن در مورد آن فرمود: «فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ»( سورهی شوری، آیه9) پس فقط خدا است که ولایت دارد و علماء دین در ذیل ولایت امامان«علیهمالسلام» مسئول تحقق همین ولایتاند. شاخصهی این ولایت حاکمیت «الله» است که جامع همهی اسماء الهی است و لذا خداوند در این ولایت با همهی اسماء خود حاکم است و جایی برای حاکمیت غیر نمیگذارد و خداوند به رسول خود میفرماید: « قُلْ هذِهِ سَبيلي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصيرَة » بگو این است راه من که به «الله» دعوت میکنم و حضرت امام سجّاد«علیهالسلام» می فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَي قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَي قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»(کافي، ج 1، ص 91) به راستي خداي عزّ و جلّ ميدانست كه در آخرالزمان مردمي كاوشگر و ژرفنگر ميآيند، از اينرو سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و آياتي از سوره حديد تا آنجا كه ميفرمايد: «وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» را نازل كرد.
طبق روایت فوق توحید اسلامی که در آخرالزمان به طور کامل ظهور میکند موجب میگردد تا هیچ نحوه حاکمیتی در تشریع برای غیر حق نماند. بنا به فرمایش امام خمینی«رضواناللهعلیه»؛ «آنکه به تمام اسماء و صفات رسیده است، نبوت ختمیه دارد و آنکه از طریق صفت محدود و خاصی رسیده است، نبوت محدود پیدا میکند و از طریق همان صفتی که او رسیده مردم را به حق دعوت میکند، مثل حضرت یحیی که از راه خوف رسیده بود و مردم را از راه انذار و تخویف دعوت مینمود و حضرت موسی و عیسی از راه اسمی جامعتر از آن، تا وجود ختمی مرتبت که از تمام اوصاف و اسماء رسیده بود، نبوت ختمیه پیدا نمود و جامعیت هر نبوتی به هر اندازه که باشد، امامت و نیابت آن هم به اندازهی جامعیت او میباشد».(پرینت حاشیهی امام بر منظومه، ص 219)
4- با توجه به نیابت جامع فقها در زمان غیبت در ذیل نبوت حضرت ختمی مرتبت و ولایت امامان«علیهمالسلام» فقها مأمور حاکمکردن همهی اسماء الهی در جامعه هستند و توحیدی را باید حاکم کنند که در عالم تشریع همهی ابعاد زندگی انسانها را در بر بگیرد و این است راز اینکه توحید فقهای اسلامی با هر تمدنی غیر از تمدن اسلامی در تعارض است و در همین راستا علماء اسلامی در ذیل غرب قرار نمیگیرند و نمیتوانند نسبت به مسائل کشور و جهان بیتفاوت باشند.
5- در زمان غیبت باید فقها، زعیم جامعه باشند زیرا در ذیل حاکمیت و اذن انسان کامل به نور الله در همهی عالم حق تصرف دارند و حضور تاریخی آیتالهی محمدتقی نجفی اصفهانی مشهور به آقانجفی در صحنههای اجتماعی زمان خود بر همین مبنا است، مثل مقابله با فرقهی بهائیت و مبارزه با استعمار اقتصادی و مقابله با اولتیماتوم روس و مقابله با ظلّ السلطان و ظلم و استبداد بختیاری و... (برای بررسی کامل فعالیتهای آن فقیه بزرگ به کتاب «حکم نافذ آقا نجفی» از جناب آقای دکتر موسی نجفی رجوع فرمایید). با ظهور هر زعیمی در تاریخ اگر ملت از او تبعیت کنند، تاریخ آن ملت در شرایط خود ورقی جدیدمیخورد. دوران آیتالله محمدباقر نجفی دورانی بود که باید به جهت شرایط خاص زمانه و اندیشههایی که آن زعیم بزرگ در سر داشت، ورقی جدید میخورد و مردمسالاری دینی و الهیات رهاییبخش و قدرتِ معناگرا ظهور میکرد و موجب زایش قدرت و ثروت بومی میشد ولی به دلایل مختلف مردم آنطور که باید و شاید همراهی نکردند. شیفتگی خانوادهی قاجار و تحت تأثیربودن روشنفکران آن زمان از غرب و تَمنیّات غربی از دلایل مهم این عدم همراهی بود.
حضرت صادق«علیهالسلام» میفرمایند: «فَوَ اللَّهِ لَقَدْ قَرُبَ هَذَا الْأَمْرُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَأَذَعْتُمُوهُ- فَأَخَّرَهُ اللَّهُ وَ اللَّهِ مَا لَكُمْ سِرٌّ- إِلَّا وَ عَدُوُّكُمْ أَعْلَمُ بِهِ مِنْكُم»(تحف العقول عن آل الرسول«صلّیاللهعلیهوآله»، ص: 310) به خدا قسم اين امر سه مرتبه نزديك شد و شما شیعیان افشا كرديد خداوند آن را تأخير انداخت، خدا را سوگند ياد ميكنم كه شما اسرارى نداريد مگر اينكه دشمنِ شما بهتر از آن اطلاع دارد – این یک نوع شیفتگی نسبت به دشمنان اسلام در آن تاریخ بود- و نیز فرمودند: «قَدْ كَانَ لِهَذَا الْأَمْرِ وَقْتٌ وَ كَانَ فِي سَنَةِ أَرْبَعِينَ وَ مِائَةٍ فَحَدَّثْتُمْ بِهِ وَ أَذَعْتُمُوهُ فَأَخَّرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل»(بحارالأنوار، ج52، ص: 117) ظهور دولت آل محمد وقت معينى داشت كه سال يكصدوچهل بود، ولى شما آن را بازگو كرديد و منتشرساختيد خداوند هم آنرا به تأخير انداخت.
6- هم اکنون که تاریخ ما نسبت به آن زمان چند ورق خورد و به اهداف خود نزدیکتر شده، لازم است با بازخوانی دورهی مرحوم آقا نجفی و شهید مدرس و آیتالله کاشانی نسبت به قدمهای بعدی به تأمل بنشینیم. راستی اگر روشنفکران زمان آیتاللهآقانجفیاصفهانی متوجه آن توحیدی شده بودند که در ذات خود هرگونه تمدن غیر توحیدی را نفی میکند دیگر به ایشان اشکال نمیکردند چرا غرب را بهکلی نفی مینماید و تهمت مخالفت با پیشرفت به او نمیزدند.
7- امروز هم در شرایطی هستیم که تاریخ ما آماده است ورق دیگری بخورد و با نهضت نرمافزاری و جهاد علمی به جای شیفتگی نسبت به تکنولوژی غربی و ایدئولوژی علمگرایی(سیانتیسم)، بر یکپارچگی علم و دین و نهضت نرمافزاری تکیه کنیم تا نه غربزده باقی بمانیم و نه تمدنگریز گردیم بلکه تاریخساز شویم روحی به جهان بیروح بدمیم. ما هنوز با اینهمه تأکید از طرف مقام معظم رهبری«حفظهالله» از تاریخ دوران سازندگی جلوتر نیامدهایم و هنوز زبان رهبری را نسبت به طرح تغییر کاربردی نمیفهمیم تا با ظهور «الله» و نفی هرگونه تمدنی غیر از تمدن اسلامی، سخنان ایشان را بهکار بگیریم و تاریخ امروز خود را به تاریخ گذشتهای متصل گردانیم که آیتالله آقانجفیها با نفی هرگونه تمدنی، به تمدن اسلامی میاندیشیدند تا ولایت الهی را با جامعیت نبوت و امامت اسلامی به ظهور آورند. به امید آنکه از تلاشهای بیوقفهی آن مرد بزرگ در زمان خودش درس بگیریم و از خود بپرسیم او به کدام افق چشم دوخته بود که اینچنین پر تلاش در صحنهی تاریخ خود حاضر شد، به یک ژاپن اسلامی چشم دوخته بود یا به تمدنی که زندگی زمینی را به آسمان معنویت متصل مینمود؟ چیزی که روشنفکران زمان او نفهمیدند و امروز هم ما از همان نقیصه رنج میبریم. باید به توحید تمدن اسلامی بیندیشیم تا با عالمان دین به یک افق چشم بدوزیم.
والسلام