متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله ... جناب استاد ببخشید که این سوال رو مطرح می کنم اما هرچی فکر کردم به نتیجه نرسیدم و عاقبت به شما پناه آوردم. چند وقتیه که یک فایل صوتی از حجت الاسلام صمدی املی در فضای اینترنت پخش شده که ایشان در ان اظهار میدارند: "آقای حسن زاده اعتقاد دارند که ماهیت هم تشکیکی است . که منشا این سخن اسفار ملاصدرا است . اگر این قضیه که می فرماید عین ثابت را می شود عوض کرد ثابت باشد ، آنوقت می بینیم قبل از اینکه ما برویم بهشت ، یزید و یارانش رفته اند. حتی آیه قرآنی که با این معنا در تضاد است با تفسیر انفسی حل می شود . مردم بیچاره دارند آنها را لعنت می کنند. همه می خواهند شمر و قاتلین را دور کنند ولی امام حسین علیه السلام می گوید بیا! ای عزادار این لعنت کردن ، کمال برای خودت است. با لعن کردن ، خودت به کمال می رسی. آنها(شمر و یزید و…) که دین و ناموس خدا را نابود نکردند . آنها در روز قیامت برهان اقامه میکنند! و می گویند: اگر من نبودم شما عزاداری نمیکردید.الان ما چقدر باید متشکر شمر باشیم . اگر شمر قتال با سید الشهدا (علیه السلام) را رها می کرد چه میشد؟ حالا حضرت (علیه السلام) چند سال بیشتر عمر میکرد! جناب نوح ۹۰۰ سال زحمت کشید ۷۰ نفر و امام حسین ۷۲ نفر ولی شمر با این کارش این همه خیل عزادران را جذب کرد!حالا می بینید حق شمر هم هست اینهمه بالا بیاید. استعدادهایی در آنها (شمر و یزید و…) دیده میشود که معلوم میکند آنها هم چیزهایی دارند! بله بله؛ منتها آن که در ذهن ما هست که جهنم آنها، این حرفی نیست؛ آری این عین ثابتش تا عوض بشود جان را به لب می آورد؛ …"
آیا واقعا چنین تفاسیری جایی در تفکر شیعی دارند؟ . ممنون از لطف شما
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام
بنده هم آن فایل را گوش دادم و به رسم آزاداندیشی که باید هر سخنی نقد و بررسی شود تا جای خود را بیابد، عرض میکنم که ظاهراً در آن سخنان بین «ماهیت» به معنای «عین ثابته» با «ماهیت» به معنای چیستی شیئ که در مقابل وجود قرار دارد، خلط شده. ماهیت به عنوان عین ثابته همان وجودِ علمی هرکس است نزد خدا با اختیار ذاتی که انسان در مقام امکان ذاتیِ خود دارد و از آنجایی که هر انسانی در ذات خود مختار است میتواند هر نوع شخصیتی را که خواست انتخاب کند و در ادامه در زندگیِ دنیایی، آن انتخاب را شدت ببخشد و ماهیت به این معنا میتواند تشکیکی باشد ولی این معنا برای ماهیت هیچ ربطی با ماهیت به معنای چیستی شیئ ندارد که جنبهی عدمی شیئی است و عدم، چیزی نیست که تشکیکبردار باشد. عین همین خلط بین وجود تکوینی و تشریعی شیطان و شمر شده است. آری وجود شیطان از نشانههای حکمت الهی است تا انسانها از یک طرف در معرض وسوسههای شیطان قرار گیرند و از طرف دیگر در معرض الهامات الهی فرشتگان باشند و در این مسیر آنچه را خواستند انتخاب کنند و گوهر خود را بنمایانند. در این رابطه باید از خدا تشکر کرد که چنین نظامی را بهوجود آورده که شیطان در آن قرار دارد، نه اینکه از شیطان تشکر کنیم. اتفاقاً همواره باید از شیطان به عنوان «عَدُوٌّ مبین» متنفر بود زیرا همهی زشتیها از اوست به قول شهید مطهری«رحمةاللهعلیه» اشاعره به جای آنکه خدا را تنزیه کنند، جبّاران و ظالمان را تنزیه کردند. چون اشاعره از توحید افعالی اینطور نتیجه میگرفتند که همهی فعلها، فعل خدا است و در نتیجه فعل جباران نیز فعل خدا است، غافل از اینکه فعل خدا در انسان، اختیار انسان است که اقتضای انجام فعل و ترک فعل را دارد و در نتیجه اگر انسان به میخانه رفت چون می توانسته است به مسجد هم برود، آن فعل، فعل انسان است. در مورد شمر و عمر سعد نیز قضیه از همین قرار است. آری این طور نیست که آن دو ملعون مقابل ارادهی تکوینی الهی عملی انجام داده باشند خداوند تکویناً آنها را مختار آفرید و تکویناً خواست تا هرطور خواستند بتوانند عمل کنند هرچند به ارادهی تشریعی از طریق شریعت الهی بهترین عمل را به آنها تذکر داد. و این از حکمت الهی است که آنها به ارادهی تکوینیِ الهی آنچه میتوانند بکنند و خداوند با این کار با نمایش ایمانِ امام حسین«علیهالسلام» زیباترین صحنه را بهوجود آورد و امام حسین«علیهالسلام» با علم به این مسئله با اختیار خود به صحنه آمدند و به بهترین شکل دین خدا را نمایاندند ولی کار شمر و عمر سعد تماماً مطرود است و با شهادت ولیّ خدا برای همیشه در اسفل درکات جهنم قرار دارند زیرا مقابل فطرت خود عمل کردند و شخصیت خود را در دنیا در مسیر پشتکردن به فطرت خود شکل دادند و در قیامت که حجابهای نفس امّاره به کنار میرود حالت تقابل با فطرتشان برایشان ظهور میکند و برای همیشه عذابِ زیر پاگذاردن فطرت گریبان آنها را میگیرد که صورت بیرونی آن عذاب همان آتشی است که آنها را«فی عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ » احاطه کرده.
در روایت داریم که حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» در ابتدای نهضت کربلا در مدینه رسول خدا«صلواةاللهعلیهوآله» را در خواب دیدند که به حضرت فرمودند: « یَا حُسَیْنُ اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاکَ قَتِیلا» ای حسین حرکت کن، خداوند میخواهد تو را کشته ببیند. مرحوم شهید مطهری«رحمةاللهعلیه» میفرمایند این سخن هیچ تضادی با اختیار امام حسین«علیهالسلام» ندارد زیرا رسول خدا«صلواةاللهعلیهوآله» فرمودهاند خداوند تشریعاً میخواهد تو شهادت را انتخاب کنی همانطور که خداوند میخواهد ما به کسی ظلم نکنیم. در هر حال امام حسین«علیهالسلام» با انتخاب خود سعی کردند آنچه را خدا میخواهد عمل کنند و روایت را به ارادهی تشریعی خداوند ربط میدهند، ولی عدهای آن روایت را به ارادهی تکوینی خداوند ربط میدهند و نتیجه میگیرند که امام حسین«علیهالسلام» مجبور بودند شهید شوند چون خدا اراده کرده بود و این نیز یکی از مواردی است که بین ارادهی تکوینی و تشریعی خلط شده. فکر می کنم جواب شمارهی 1364در موضوع «عین ثابته» به فهم بحث کمک کند. موفق باشید