متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: حضرت استاد اینکه بنده در ۲۰۰۰۹ بحث کفر و ایمان در عین ثابته را به میان کشیدم از این جهت بود که فکر می کنم سوال همه ی ما این است که چطور یک نفر، رحم زناکار، طلاق، فقر و منفی ها را با رضایت انتخاب کرده؟ بحث بر سر دوست داشتن و رضایت است که چطور باید این را حل کرد کسی الان از وضعیتش ناراضی است و در عین حال میگن تو با رضایت قبلا انتخاب کردی! بنده فکر می کنم کسی که وظیفه اش مثلا حفظ زندگی مشترک بوده ولی طلاق گرفته اولا قطعا رضایت داشته و طلاق گرفته و ثانیا طلاق در این شرایط صورت کفر بوده پس به کفر رضایت داده. چون کفر را دوست داشت صورتهای کفر را هم یقینا دوست داشته همانطور که وقتی کسی را دوست داریم یادگاریها و آثارش را هم یقینا دوست داریم پس باطن همه ی ما از وضعیت فعلی دوست داشتن است و ظاهرش نارضایتی یکی می رود توی چاه حین رفتن می گوید شاهد باشید من چاه را دوست نداشتم!! باطن این نارضایتی رضایت است. درست است جناب استاد؟ ۲. اینکه جناب لاهیجی در شرح گلشن راز فرموده اند: «اعیان مجعول به جعل جاعل نیستند چون جعل در موجودات خارجیه استعمال می شود نه صور علمیه» به چه معناست؟ ۳. کتاب مقالات را مطالعه شده اما سالک در تشخیص صحت و سقم مکاشفه همچنان مشکل دارد ضمن اینکه برخی مطالب در خواب حل می شود اما در بیداری چیزی یادمان نمیاید که در جزوه آن بحث یادداشتش کنیم یا بسیار کم یادمان نمیاید چه کنیم؟ چه فایده از این عنایات وقتی چیزی در خاطرمان نمی ماند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال انتخابهایی که انسان میکند به یک معنا برایش مقبول است. مگر انتخابهای امروزینِ ما که با سختی روبهرو میشویم، همینطور نیست؟ 2- اعیان ثابته به اعتبار امکانِ ذاتیِ موجودات مربوط به وجودِ امکانیِ خودشان است و خداوند در علم خود، عالِم به نحوهی امکانیِ آنها است. لذا جعلِ به جاعل نیست، و به تعبیر محیالدین «ما شمّت رائحة الوجود» یعنی وجودی به عنوان پدیدهی خارجی ندارد، مگر آنکه خدا به آنها وجود دهد 3- کشف، یک موضوعِ حضوری است ولی آنچه در حافظه میماند، موضوعِ حصولی است. موفق باشید