باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید هرگز بنا نبود کار به کشتنِ عثمان بینجامد. شواهدی در میان است که این قتل یا توسط خود مروان انجام شده، و یا توسط طلحه، تا حرکت را از مسیر معقول آن منحرف کنند. در دورهی عثمان، اقوامِ عثمان یعنی امویان در حاکمیتاند و مردم به جهت بیبند و باریهای حاکمانِ اموی با آنها درگیر میشوند. مردم مصر به مدینه میایند و از حاکم مصر شکایت میکنند. وقتی نامهی عزل حاکم مصر را از عثمان میگیرند تا به مصر برگردند؛ در راه پیکی را میبینند که به سوی مصر در حرکت است، متوجه میشوند نامهای از عثمان دارد خطاب به حاکم مصر که این افراد که به مصر برمیگردند را تنبیه کند؛ لذا آن افراد به مدینه برمیگردند و کاخ عثمان را محاصره میکنند. معاویه سپاهی را از شام در نزدیکی مدینه گسیل میکند ولی دستور میدهد وارد مدینه نشوند. طلحه و زبیر و عمروعاص جزء شورشیان اطراف کاخ عثماناند، همچنان که مالک اشتر و محمدبن ابابکر که از یاران علی (ع) اند نیز جزء محاصرهکنندگان آن کاخاند. حضرت علی (ع) سعی میکنند قائله را بخوابانند ولی از یک جای دیگر که مسلّم توطئهای بوده تا عثمان کشته شود؛ کار از دست همه در میرود و علی (ع) میفرمایند: مرگ عثمان نه مرا خوشحال کرد و نه ناراحت.
بنیامیّه متوجهاند عمر سیاسی عثمان تمام شده و حضور عَمْروعاص در بین شورشیان هرچند صورت خود را میپوشانده، بیحساب نیست. طلحه و زبیر خودشان با امکاناتی که داشتند بیحساب در بین شورشیان نیستند. یاران علی (ع) هم در آن صحنه هستند تا اگر عثمان کشته شد کار به دست معاویه که لشکرش بیرون مدینه است نیفتد. موفق باشید