متن پرسش
سلام علیکم: متشکر از وقتی که می گذارید. یکی از علماء در درس خارج فرمودند که «عطار نیشابوری» و نیز «مولوی» و «ملا رومی» از صوفیان هستند و آراء واقعا بدی دارند. ایشان استناد به مقدس اردبیلی (ره) کردند که خود در آن زمان بوده اند و فرمودند که ایشان در کتاب «حدیقه الشیعه، صفحه ۵۶۷ تا ۵۶۹» در مورد صوفیان نکاتی را ذکر کرده اند. همان طور که مستحضرید صوفیان قائل به «وحدت وجود» و «حلول» هستند. ایشان نیز بیان کردند که شیخ عطار خیلی گناهش بزرگ است، او در کتاب تذکره الاولیاء بسیار از صوفیان سخن گفته و حتی روایاتی از اهل بیت (ع) را به نام صوفیان قالب می زند. ایشان فرمودند که: شیعه و سنی نقل کرده اند که شیخ عطار هنگام مرگ به دست یکی از مغولان، می گوید: کلاه تتاری بر سر می گذاری و در این صورت خود را به من می نمایی و قصد قتلم می کنی، گمان داری که من تو را نمی شناسم، بکش که هزاران جان من فدای شمشیر تو باد. این قضیه به وضوح اعتقاد باطل شیخ عطار را بیان می کند.
یا مثلا مولوی گفته است:
چون که بی رنگی اسیر رنگ شد / موسی با موسی در جنگ شد
چون به بی رنگی رسی کان داشتی / موسی و فرعون دارند آشتی
(یعنی حضرت موسی را با فرعون، یکی می دارند)
باز خود مولوی می گوید:
ما همه شیران ولی شیر علم / حملشان از باد باشد دم به دم
حمله شان پیدا و نا پیداست باد / جان فدای آنکه نا پیداست باد
(ممکن است شعر را اشتباه نوشته باشم).
با این تفاسیر، لطفا نظرتان را مستدل بفرمائید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار زیاد است. دلیل شیعهبودن عطّار آنقدر است که حتی او را به اتهام شیعهبودن از شهر هرات اخراج کردند. در مورد مولوی میتوان همان نظری را داشت که برای محیالدین هست. آقای بدیعی در کتابی که در مورد محیالدین نوشتهاند، نظر علمای مختلف را در مورد شیعهبودن و تقیّهکردن و یا سنیبودن آوردهاند. در قسمت ارشیو سوالات نکاتی در مورد محی الدین هست. موفق باشید