باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انوار الهی در مظاهر است ولی گاهی مصلحتهایی و حکمتهایی در میان است که ظاهر بعضی از انسانها باید به اعتبارِ مصلحتی دیگر دیده شود. مثل جهاد که خوب نیست ولی بنا به مصلحت حفظ اسلام باید به آن تن داد و نوعی از زیبایی که ماوراء زشتیِ ظاهری آن است را دنبال کرد.
حضرت عیسی(عليه السلام) روزی از راهی می گذشت که چشمش به جمعیتی از مردم افتاد. آن جمعیت در گوشه ای ایستاده بودند و به چیزی نگاه می کردند. عیسی به سوی آن جمعیت رفت تا ببیند چه چیزی توجه آن عده را جلب کرده است. وقتی نزدیک رفت دید که سگ مرده ای روی زمین افتاده است و آن جمعیت به دور آن جسد جمع شده اند.
هرکس از آنان درباره ی آن سگ مرده حرفی می زد یکی می گفت:
- عجب حیوان پست و بی ارزشی است. خوب شد که مرد.
- اگر هم کسی این سگ را کشته باشد حق داشته است زیرا این حیوان زشت و بد قواره است.
- چشمش کور که مرده است. این حیوان چقدر زشت رو و پلید است.
عیسی (عليه السلام) هر چقدر گوش داد از حرف های مردم غیر از بد گویی درباره ی سگ چیزی نشنید.
وقتی آن جمعیت هر چه دلشان خواست درباره ی آن سگ مرده بدگویی کردند نوبت به عیسی (عليه السلام) رسید. آن مردم می خواستند از دیدگاه پیامبر خدا آگاه شوند.
حضرت عیسی (عليه السلام) فرمود:
- خوب نگاه کنید دندان های سفید این سگ را مشاهده کنید و ببینید که چه دندان های سفید و قشنگی دارد. آیا درّ گرانبها به سفیدی دندان های او هست؟
مردم به دهان نیمه باز سگ مرده نگاه کردند دندان های حیوان به راستی سفید و درخشان بود. دندان هایی سالم که شاید نظیرش در دهان هیچ کدام از آنان نبود.
حضرت عیسی (عليه السلام) که سکوت آن مردم را مشاهده کرد با سخن دیگری که بر زبان آورد آنها را بیشتر به اندیشه برد.
موفق باشید