متن پرسش
سلام و عرض ارادت خدمت استاد طاهرزاده عزیز:
استاد، یکی از مطالبی که در آثار مرحوم ملاصدرا به آن اشاره شده و برگرفته از عقاید عرفا می باشد، قاعده الظاهر عنوان الباطن است که این قاعده می گوید ظاهر هر چیز به نوعی نشان دهنده تمثیلی از باطن آن می باشد، آنچه که ظاهر نیکویی دارد، دارای باطن خوبی نیز هست (و بالعکس) این قاعده رو عرفا در بحث عشق عفیف هم مورد استناد قرار می دهند. در آثار شما در زمینه عرفان و معرفت النفس هم مطلبی به این مضمون دیدم. اما خودتان می دانید که برای مسئله مثال نقض زیاد وجود داره، مثلا مومنین زیادی بودند که چهره زیبایی نداشتند و بسیار هستند کسانی کافر و فاسد اما بسیار ظاهر خوبی دارند، البته در توجیه این حرف برخی می گویند شاید عواملی مانند امور مربوط به ژنتیک باعث این مسئله شده باشه اما برای این قاعده اینقدر مثال نقض وجود داره که نمیشه آن را قاعده نامیده، خودمان داریم به وضوح می بینیم که بسیاری از مومنین از نظر ظاهری چندان چهره زیبایی ندارند و در نقطه مقابل در میان کفار و معاندین افراد زیبا و خوش سیما فراوان هستند، آیا کثرت و تعدد این پدیده به نوعی باعث ابطال این قاعده نمیشه؟! لطفا در این خصوص توضیح کافی ارائه بفرمائید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان در این موارد دو وجه را در نظر گرفت ۱. آنجا که وجه باطنی انسان خوب است ولی جنین نتوانسته آن را به جهت موانع خارجی ظاهر کند، مثل آنکه غذای مناسب به جنین نرسیده؛ این موارد را نباید حمل بر عدم زیبایی نفس ناطقه نمود. ۲. بحث در زیباییِ تکوینی باطن است که در ظاهر هم نمایان میشود و این غیر از زیباییهای روحانی است که در کافر نیست. آری! بعضی از روحها از نظر تکوین خود، جهتگیریهایی دارند که منجر به زیباییهای خاص جسم میشود، ولی به خودی خود اگر عوامل دیگری که آن، روح را به سوی حضرت حق جهت میدهد، در میان نباشد برای صاحب آن ارزش ندارد هرچند که ممکن است چشم بصیرِ سالکی متوجهی آن زیبایی بشود و به مبداء آن منتقل گردد. موفق باشید