متن پرسش
سلام: در مورد جریان حضرت ابراهیم (ع) که ستاره و ماه و خورشید را رب خود معرفی کردند، بنده اکثر تفاسیر معتبر شیعه از جمله المیزان و... را مطالعه کردم ولی هیچ کدام قانع کننده نبود. تا اینکه به این متن از یکی از علمای گمنام عراق برخورد کردم، می خواستم نظر شما را درباره آن بدانم:
سوال: چگونه ابراهیم میگوید ستاره، ماه و خورشید پروردگار من است؟
چگونه سزاوار است که پیامبری از پیامبران اولو العزم همانند ابراهیم (ع)، ستاره، ماه یا خورشید را پروردگار خود بخواند؟!
جواب: کسیکه گمان کند این سخن در عالم شهادت یعنی در این دنیا از ابراهیم (ع) حاصل شده، دچار پندار و توهّم است، هرچند ممکن است ابراهیم (ع) آن را در زندگی این دنیا تکرار کرده باشد؛ به جهت نکوهش قومش که این ستارگان یا ارواح حرکت دهندهشان را میپرستیدند.(1)
واقعیت آن است که انوار قدسیِ محمد و آل محمد، صاحبان عقلهای کامل از انبیای بزرگوار و ملائکهی کرام را حیرتزده کرده است (2) تا حدّی که گمان بردند ایشان (ع) خدای دانای سبحان میباشند. (3)
هنگامیکه ملکوت آسمانها برای ابراهیم (ع) گشوده شد، و نور قائم (ع) را دید گفت: این پروردگار من است، و هنگامیکه نور علی (ع) را دید گفت: این پروردگار من است، و هنگامیکه نور محمد (ص) را دید گفت: این پروردگار من است. ابراهیم (ع) نتوانست بفهمد که اینها بندگاناند، مگر پس از آنکه حقایق آنها برایش کشف شد. (4)
و اُفول آنها و غیبتشان از ذات الهی و بازگشتشان به منیّت در لحظههایی، نمودار گشت. فقط در آن هنگام بود که به آنکه آسمانها را پدیدار ساخته است روی آورد و آنگاه دانست که ایشان (ع) «مخلوقات خداوند هستند و خلق پس از خلقت ایشان میباشد»، همانطور که در حدیث از ایشان (ع) روایت شده است. (5)
ابراهیم (ع) را عذری است. در دعای ایام رجب از امام مهدی (ع) در توصیف محمد و آل محمد (ع) چنین وارد شده است: «میان تو و آنها جدایی نیست؛ جز اینکه آنان بنده و مخلوق تو هستند».(6) پس منزّه است پروردگارت، پروردگارِ عزت، از هر آنچه به وصفش میگویند، و سلام بر محمد و خاندان طاهر او، و ستایش خاص پروردگار جهانیان است.
خداوند متعال میفرماید:
«وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ * فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ الليْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَـذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ (7) * فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَـذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ * فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـذَا رَبِّي هَـذَآ أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ * إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (8)
«و اینچنین ملکوت آسمانها و زمين را به ابراهیم نشان داديم تا از اهل يقين گردد * چون شب او را فرو گرفت، ستارهای ديد. گفت: اين است پروردگار من. چون فرو شد، گفت: فروشوندگان را دوست ندارم. * آنگاه ماه را ديد که طلوع میکند، گفت: اين است پروردگار من. چون فرو شد، گفت: اگر پروردگار من مرا راه ننمايد، از گمراهان خواهم بود. * و چون خورشيد را ديد که طلوع میکند، گفت: اين است پروردگار من، اين بزرگتر است و چون فرو شد، گفت: ای قوم من، من از آنچه شريک خدايش میدانيد بيزارم).
تفسیر سخن ابراهیم به اینکه در این زندگانی دنیا و در عالم شهادت و برای احتجاج بر پرستشکنندگان ستارگان یا بندگان خورشید به طور خاص بوده است، با آنچه پیشتر گفته شد منافاتی ندارد. همانطور که در روایت وارد شده در تفسیر این آیه اشاره دارد به اینکه ماجرا در همین زندگی دنیوی بوده است؛ تفسیری که از امام رضا (ع) روایت شده است برای احتجاج بر مأمون عباسی (لعنت الله علیه) بوده مبنی بر اینکه پیامبران معصوم میباشند. اگر امام (ع) دربارهی ملکوت سخن میگفت، مأمون عباسی کجا میتوانست سخن امام را بفهمد و دریابد؟! علاوه بر این، مأمونِ ستیزهجو، جدلپیشه بود و میخواست با این پرسش بر امام احتجاج کند و قصد وی فهمیدن مطلب نبود. درضمن اگر به امام رضا (ع) میگفت بیشتر بفرماید، امام رضا (ع) بیشتر سخن میفرمود.
علاوه بر این، سبْک و سیاق قرآن دلالت دارد بر اینکه دیدن ستاره، ماه و خورشید توسط ابراهیم (ع)، رؤیتی ملکوتی بوده است؛ سخن در این خصوص پس از سخن در مورد نشان دادن ملکوت آسمانها به ابراهیم (ع) آمده است.
در تفسیر قمی آمده است: گفت: از امام صادق (ع) دربارهی سخن ابراهیم که به غیر خدا گفت «هذا ربّی» پرسیدند؛ آیا او با این گفته مشرک شد؟ فرمود: «هرکس امروز چنین بگوید مشرک است ولی از ابراهیم شرکی سر نزده است؛ چرا که ابراهیم در جستوجوی پروردگارش بوده است، ولی بیان این جمله از دیگری، شرک محسوب میشود».(9)
عیاشی نیز این حدیث را روایت کرده و به نقل از یکی از آن دو چنین افزوده است: «او فقط در طلب پروردگارش بود و به کفر نرسید و اگر هر انسانی در چنین شرایطی چنین تصوری کند در جایگاه او قرار میگیرد».(10)
اگر این گفتهی «هذا ربّی» در عالم شهادت یعنی در این حیات دنیوی میبود و از جستوجوی پروردگار ناشی میشد، به طور قطع شرک به حساب میآمد، و فرقی در صادر شدن آن از ابراهیم (ع) یا شخصی دیگر وجود نداشت. آری، صادر شدن آن از ابراهیم (ع) شرک محسوب نمیشود؛ چرا که پس از کشف شدن ملکوت آسمانها و زمین برای ابراهیم (ع)، این عمل، جستوجویی ملکوتی و روحانی بود؛ ولی اگر از غیر ابراهیم (ع) سر بزند شرک محسوب میشود؛ چرا که جستوجو در عالم شهادت در این زندگی دنیوی و اجسام موجود در آن میباشد.
سپس امام (ع) بیان میفرماید کسیکه در ملکوت به دنبال پروردگار است مشرک نیست بلکه او در جایگاه و مقام ابراهیم (ع) میباشد. «به طور قطع امر ما سخت و چالشبرانگیز است که کسی جز نبیّ مرسَل (فرستادهشده) یا مَلَک مقرّب یا مؤمنی که خداوند قلبش را برای ایمان آزموده است، نمیتواند تحمّلش کند».([11]) آری، چرا که او مؤمنی بود که خداوند قلبش را برای ایمان آزموده بود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی نیز نظرشان همین است که حضرت ابراهیم علیه السلام ملکوت ستاره و ماه و خورشید را رؤیت کردند به اعتباری که قرآن میفرماید: (وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْض) حال مراد، مصداق ستاره و ماه و خورشید را در این سخنی که میفرمایید، اولیاءمعصوم گرفتهاند که به نظر میآید همینطور باشد. موفق باشید