متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در خصوص پاسخ ۲۵۳۴۷ هدفم بحث کردن و یا جدل نیست صرفا برای روشن شدن موضوع هستش چرا که تحلیل بسیاری از مردم جامعه به این سمت و سو کشیده شده است. بابت کش دادن موضوع عذر خواهی می کنم و اما بعد ...آیا این ذات استکباری را انگلستان، فرانسه، روسیه و حتی آلمان و چین ندارند؟ ژاپن تا پیش از نابود شدن ارتشش توسط آمریکا خودش یک استعمارگر نبود؟ فقط آمریکا بد است؟ مثلاً چین دوست مسلمانان است؟ یا مسلمانان چین هم توسط آمریکا دچار تبعیض و نسل کشی هستند؟ آنچه هند در کشمیر میکند چطور؟ آیا فقط سفارت آمریکا فتنهانگیزی میکرد؟ سفارت فرانسه در کودتای ۲۸ مرداد از مهرههای کلیدی نبود؟ سفارت انگلستان هنوزم مرکز توطئه نیست؟ حزب توده مجری منویات سفارت شوروی نبود؟ آنچه مسلم است انگلیس و آمریکا بهطور اخص و دول متحد غربی بهطور اعم (و از طرف دیگر شوروی (روسیه) و دول متحدش) هرگز نمیگذارند جای خالی یکدیگر در جاسوسی و توطئه در کشورهای هدف خالی بماند مثلاً فردوست گفته که سفیر برزیل دورهاش تمدید شد چون مأمور سیا بود! اما در مورد پاسخ آن دوست محترم:
اگر بنا به ارتباط باشد امام راحل حتی فرانسهٔ متحد آمریکا و انگلیس را به کشور دوست و برادری مثل سوریه که مرکز مقاومت و اجتماع مبارزان انقلابی بود ترجیح دادند یا حتی به کشور بیطرفی مثل سوئیس نرفتند آیا همه مثل کویت مانع شدند؟ کسی نمیگوید آمریکا دشمن و جانی نیست و خیانت نمیکند ولی سرنوشت اشغالگران سفارت و آنچه امروز میکنند و بهانههایی که هنوز دست دشمن است جایی برای احساسات نمیگذارد! چگونه است ارتباط با شهید بهشتی بهخاطر تدین اوست ولی با بازرگان چیز دیگری است؟ تأخیر بازگشت به ایران هم که صرفاً بهخاطر ممانعت بختیار بود و البته لزوم اطمینان انقلابیها از سلامت ایشان چون درهرحال برنامههایی برای ترور یا ربایش مطرح بود که یک نمونهٔ کوچکش توسط جانشین رکن دوی هوانیروز کرمانشاه لو رفت. ما طوطیوار بازرگان و یارانش را به لیبرالیسم متهم میکنیم همانگونه که زمانی تحت تأثیر همین رسانه ها بخش مهمی از ملت و حتی علما مصدق را کمونیسم میدانستند! اما بازرگانی که حتی مخالف بورس بود و از نخستین اقداماتش ملیسازی صنایع بود لیبرال بود یا رفسنجانی که افتخارش خوداکتفایی خدمات مرتبط به دستگاههای دولتی و تعدیل اقتصادی (برنامهٔ بانک جهانی) بود و امروز مریدانش با افتخار از نوع اسلامی لیبرالیسمشان میگویند؟ اول مکاتب و برنامهها و اهداف و نتایجشان را بشناسیم بعد مرگ بر... درود بر... بفرستیم. اگر فکر کنیم آمریکا برای حفظ یا بازگشت مهمترین متحدش برنامه نداشته بچهگانه فکر کردهایم و اگر فکر کنیم آمریکا شاه را به صرف حفظ همپیمانی با انگلستان به یک رئیسجمهور نظامی ترجیح نداده است باز هم سادهلوحانه اندیشیدهایم! حالا اگر فکر کنیم یک ابرقدرت نمیداند باید همیشه روی آنچه واقع شده سرمایهگذاری کند و مطلوبها را برای روز مبادا بگذارد که دیگر باید گفت هیچ از سیاست و روابط بینالملل و سازمانهای جاسوسی و استکبار نفهمیدهایم! اما بینی و بینالله ما دشمن آمریکا هستیم یا کشوری مثل کوبا؟ آیا غیر این است که حتی مجتهدان ما مدافع سرمایهداران و مناسباتی هستند که حتی در کشورهای سرمایهداری تعدیل شده یا در حال تعدیل شدناند؟ قدری مطالعات مقایسهای داشته باشیم متوجه میشویم ساختار سیاسی و اقتصادی ایران شباهت بیشتری با آمریکا دارد تا کوبا و این کوباست که هر روز موفقیتش شکست آمریکاست وگرنه ایران آمریکا را هم نابود کند فقط یک دولت سرمایهداری جای دولت سرمایهداری دیگر را گرفته است نه بیشتر! مثلاً همین الآن سرمایهداران ایرانی با حمایت دولت و سکوت (اگر نه تأیید) علما و رهبری کالاهای تولید داخل را صادر میکنند ولی پولش را برنمیگردانند این دقیقاً همان کاری است که انگلستان با کشوری مثل هند میکرد و اکنون نمونههای آن در آفریقا و آمریکای لاتین کم نیست. برای مردم دنیا چه فرقی میکند آمریکا بر سرنوشتشان دستدرازی کند یا ایران؟ آمریکا به بهانهٔ حفظ امنیت نفتشان را ببرد یا ایران در پاداش حفظ اسد معاندشان را (رجوع به سخنان سردار رحیم صفوی دربارهٔ استفادهٔ ایران از منابع سوریه) کوبای کمونیسم با کدام یک از کشورها چنین مناسباتی دارد؟ حالا ما دشمن آمریکا هستیم یا کوبا؟ ما برای کلیت و ماهیت نظام سلطه مضر هستیم یا کوبا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بسیاری از موارد مذکور، بنده با جنابعالی مشترک هستم. ولی پیشنهاد بنده آن است که در موضوع نحوهی تحقق یک تمدن در تاریخ و فرایند به ظهورآمدنِ آن، با شاخصههای خاصی که به میان میآورد، فکر کنید. زیرا وقتی تمدنی بخواهد به جای تمدن دیگری بیاید به راحتی از آلودگیهای تمدنِ قبلی پاک نمیشود و لذا فرایندی نیاز است تا چنین جابجایی صورت گیرد. انقلاب اسلامی چیزی در خود دارد که میتواند به آن هویتِ تمدنی بدهد و در این هویت تمدنی است که از آن نقصها مبری میشود و از نحوه بودنی که هنوز در بستر فرهنگ مدرن قرار دارد، جدا میشود. ولی کشور کوبا با همهی ارزشی که برای بزرگانِ آن کشور و مردمِ سختکوش آن قائل میباشم؛ یک جزیرهای است در همین جهانِ مدرن و با اصالتدادن به همان ارزشها. موفق باشید