متن پرسش
سلام استاد:
چند وقتی است درگیر افکاری شده ام که در تفکر فلسفی و از عمق جانم، هرگز احتمال صحت آنها را هم نمی داده ام .(یکی از عوامل عدم ورود احتمال، انس با کتاب های حضرتعالی بود.) از علل تحقق این بحران جدید، آشنایی با دنیا و افرادی بود که در عین قدرتمندبودن، ناامید نبودن و فعال بودن، چنین تفکراتی هم داشتند. در صورتی که نقد این افکار را بسیار در کتب سنت گرایان مطالعه کرده بودم. به نظر خودم، چون اولین برخوردهایم با این عوالم مادی گرا و انسان مدارانه بود، فهمیدم که بسیار با تصوری که از آنها داشتم متفاوت بود. استاد بین این دو عالم گیر کردم. استاد شما راهنمایی دارید؟ فرض خود بنده این است که می تواند برای شناخت بهتر این عالم پذیرای موقت این افکار در درون خود باشم. به راهنمایی های مستدل و متنبهانه شما بسیار نیاز مندم. با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شمارهی ۲۶۱۸۲ و در بحث «جامعیت توحید و ظهور یوم الفصل» که در این هفته در جلسهی «سُها» عرض شد، باید جهانی بود ولی با هویت فطرت الهی. عقلی که جهانی میاندیشد، ارزشمند است. مشکل وقتی است که از «احسن التّقویمِ» خود به جهت ردّ به سوی «اسفل السافلین» غافل بمانیم. ولی اگر در عین آنکه ما در «اسفل السافلین» قرار داده شدهایم عهدِ خود را با «احسن التقویم» پایدار بداریم، انسانی میشویم فرا انسانِ دیروز، و فرا انسانِ غربزده؛ و این قصّهی انسان اصیل این دوران است. موفق باشید