متن پرسش
سلام علیکم:
استاد عزیز، من مطلبی رو با مطالعه آثار غرب شناسی حضرتعالی متوجه شدم که می خواستم در این باره از خودتان هم سوال بکنم. آیا این را می شود گفت که غرب جدید و نئولیبرالیسم که جدیدترین نحله فکری جبهه مدرنیته است، به جهت تبعیت و اسلوب سازی از آن سخن بیکن که بشر مدرن را به ارضای امیال و حال درونی با تغییر طبیعت و تثبیت معرفت و درک خودمان بر جهان هستی ترغیب می کرد و می گفت جهان مطابق میل و تفکر منهای دین باید تغییر کند و بر مبنای بیکن انتظار ما از حکمت نظام خلقت، خیلی متوقعانه و بدور از واقعیت است، بشر درگیر یک نوع اسارت فکری و یا حتی شرک و تکثرگرایی بدون اتصال به اصل وحدت و بودن، گشت و رگه های شرک و اسارت فکر دیده می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم متوجهی نکتهی خوبی شدهاید بهخصوص که از عالَم در تفکرِ مدرن، چیزی را توقع دارند که خارج از واقعیتِ این دنیاست و به همین جهت موجب اینهمه بحران شدهاند. موفق باشید