متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز
تعریف شما از دین چیست؟ با توجه به این که دین وحدت حقیقی ندارد و وحدت آن اعتباری است.
آیا می توان دین را به وسیله عوارض ذاتیه تعریف کرد یا باید به راه های تعریف به وسیله غایت یا تعریف به وسیله روش شناسی مراجعه کرد؟
همچنین توضیحی در رابطه تعریف به وسیله علل اربعه (فاعلی، غایی، صوری، ...) بفرمایید.که ارسطو نیز در باره ی این تعریف در کتاب ((درباره ی نفس)) نکات جالبی فرموده است.
بنده در حال فراهم کردن مقدمات ازواج هستم اگر میشود برایم دعا کنید.
در ضمن بنده تهران هستم برای توفیق پیدا کردن برای دیدن حضوری شما هم دعا کنید.
ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی متوجه هستیم هرآنچه به صورت وَحی بر قلب مبارک رسول خدا«صلواةاللهعلیهوآله» نازل میشود ریشه در اُمُ الکتاب دارد و منشأ آن یک حقیقت نفسالأمری است نمیتوانیم وحدت آن را اعتباری بدانیم بلکه کثرتی است که عین وحدت است در عین حال اشکال پیش نمیآید که از طریق عوارض ذاتیهی آن متوجه حقیقت آن شویم. به تعبیر علامه طباطبایی«رحمةاللهعلیه» دین الهی از توحید شروع میشود و به عقاید و اخلاق و احکام تقسیم میگردد و باز از طریق همان عقاید و اخلاق و احکام به توحید رجوع داده میشود. به همین جهت میتوان دین را با نظر به غایتی که دارد – که همان توحید است - تعریف نمود و معلوم است در این رابطه روش دین نیز نظر به غایت خود دارد. با این توضیح میتوانید علل اربعهی آن را تبیین بفرمایید و علل فاعلی آن را ربوبیت خداوند در نظر بگیرید و علت صوری آن را احکام الهی بدانید. موفق باشید