متن پرسش
سلام علیکم:
هگل به ذات انسان و روح کلی بشر بدبین است و خوشبینی و دیدگاه مثبت ندارد؟ در بحث فلسفه تاریخش هم بنام گایست مطرح می کند علیرغم اینکه می فمهد حوادث تاریخ یک جایگاه و سیر و روح خاصی دارند و یک سری سنن و اصول در تاریخ و حوادث هست، ولی این نگاه بدبینانه به ذات بشر و انسان غلبه دارد که خب او مسیر تاریخ سازی در سه محور انتقال گرایی، جبر گرایی و بودن و قرار گرفتن در بستر زمان و تاریخ خاص خود خلاصه می کند در صورتیکه مثلا در نگاه توحیدی اسلام ما بشر را خلیفه الله دانسته و دارای ظرفیت روحی مجرد و وحدانی میدانیم که با اختیار میتواند آنرا به شادابی و تعالی برساند پس تاریخ سازی، بسته به جبرگرایی نیست بلکه بر اساس اختیار بشریت است که اگر در هر عصری متوجه عهد بشود و عهد الهی را در آن تاریخ پیاده کند، به روح متعالی تاریخی میرسد که تاریخ ساز میشود و به استعلا میرسد و خب با این نگاه شخصی مثل هگل مغایر است به نظرم و با نظر او به ذات بشر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهیم هگل را با اسلام مقایسه کنیم، میتوان آنطور که فرمودید اندیشه را ادامه داد ولی اگر معتقد باشیم تفکر، تاریخی است و باید ظهور وجود را در اعصار مختلف دنبال نمود، هگل متذکر امری از نحوهی نگاه تاریخی به عالم میشود که پس از آن، هایدگر و گادامر در پرتو نگاه تاریخی هگل توانستند تا اینجاها پیش بیایند که «فاهمه به نحو ریشهای تاریخی است» و یک قدم از آنکه انسان ابژه باشد، جلوتر آمدند که البته این نوع بحث ها باید در حقیقت و روش گادامر دنبال شود که چگونه از یک طرف از هگل استفاده کردهاست و از یک طرف نظر را بیشتر به «وجود» انداختهاست. موفق باشید