متن پرسش
سلام علیکم:
استاد عزیز در اینکه فلاسفه شک گرای غربی در انحراف فکری و عقیدتی هستند شکی نیست و در اینکه مسیری که در تفکر خود طی کرده اند به این انحراف منجر شده در اینهم شکی نیست، و اینکه حق و حقیقت و واقعیت کاملا واضح و آشکار است و کسی که در درک ادراکات بدیهی خود دچار مشکل و شک است دچار نوعی مرض فکریست هم شکی نیست، که به قول روانشناس دچار وسواس یا هذیان است، حال میخواهد اسمش هیوم باشد یا کانت یا ...، در کل مسیر فکری که به حق و حقیقت ختم نشود دچار انحراف و بیماریست که فلسفه شک گرای غرب نمونه بارز این انحراف و بیماریست، و به هیچ وجه قابل تایید نیست، و باید به این تفکر شک گرا که در انتها به سفسطه می انجامد به عنوان بیماری نگاه کرد و در پی داروی فکری مناسب جهت درمان این بیماری فکری بود، که البته حکمای اسلامی با طرح حکت متعالیه که به حق داروی فکری این بیماریست توانستند بر این تفکر شک گرای بیمارگونه غلبه کنند، درود خدا بر ملاصدرا و حکمایی که راه او را ادامه دادند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه حکمت صدرایی راهِ گشودهای در این تاریخ است، برای حضور در چنین جهان پرآشوب و تأکید حضرت امام نیز بر همین اساس است؛ شکی نیست. ولی امثال شهید مطهری در برخورد با فیلسوفان غربی اینطور که شما برخورد میکنید، برخورد نکردند و به قول آقای دکتر طالبزاده از اساتید فلسفهی دانشگاه تهران، با رجوع به فیلسوفان غربی و برگشت به فلسفهی اسلامی میتوانیم نشاط و طراوتِ از دسترفتهی فلسفهی اسلامی را به آن برگردانیم. موفق باشید