متن پرسش
سلام علیکم:
پیش از این، اگر با کسی سر انقلاب و نظام بحثی پیش می آمد، برآشفته میشدم و حتی فشار جسمی و دل مشغولی پیدا میکردم و از اینکه سخنانم تاثیر ندارد، ابراز ناراحتی میکردم. چند وقتی هست که بتدریج الحمدلله در صحبت سر این مسائل، گویی ظرفیت و صبر و تحلیل ام با آرامش و تانی بیشتر است و ممکن است با بسیاری سخنان مخالفت کنم ولی دیگر سخنان خودم را حد تذکر و باز کردن مسیری برای تدبر و اینکه خواه فرد دریابد مفهوم سخنم را یا نه و اگر قبول هم نکرد، من ناراحت نشوم و با خود چالش نکنم که دوست داشتن انقلاب غلط است و جای دفاعی نیست و ظاهری عاری از روح انقلاب مانده و از این دست حرفها. البته امیدوارم این آرامش و اعتماد، از نوع چشم پوشی بر حقایق و توجیه گری و پافشاری های بیجا و بی جهت نباشد و نوعی از فرار پاسخ در برابر دفاع و دوست داشتن انقلاب باشد و کمی نگرانم به این حالت برسم و نکند این آرامش همین بی توجهی و چشم پوشی است و باعث میشود خود را در راه راست و هدایت که از بقیه فاصله گرفته و در مسیر میخواهد برود و همان فضا را دریابد، باشد. ولی استاد، واقعاً حتی اگر کمی حالتم و اصول اعتقادی و زیربناهای تعقل و تدبر ام درباره ارادت و دوست داشتن و حضور در انقلاب به هم بخورد و متزلزل شود و فکر کنم که دیگر انقلاب محبوبیتی ندارد و آن شمع سوزان، خاموش شده، باز به خودم میگویم راهی مگر غیر انقلاب اسلامی برای شناخت و تحقق عملی اسلام هست و مگر جایی غیر از ذیل مدیریت ولی فقیه، روند جامعه روند حریت و توکل و پذیرش ولایت الهی و اولیاء اش و نجات جان و نفس ما از سرگردانی میشود؟ واقعا گویی نفسم با انقلاب گره خورده و حس میکنم گسستنی نیست و نمیتوانم رهایش کنم و بشدت میخواهم در آن راه باشم و اگر رهایش کنم غم بزرگی برای خودم هست که به نظر خودم انقلابی را رها کردم که بین الطلوعین تاریخ و نقطه عطف مبارزات انبیا و اولیا است و ثمر آن زحمات و خون دل خوردن ها و هدایتگری هاست و مگر میشود شریعت را بعنوان مسیر بزرگ زندگی انتخاب کرد و آنوقت انقلابی را با تمام جان نسبت به آن محبت و مودت نداشت که همان نور در آن است و صبح صادق همان طلوع تاریخی حق و بعثت تاریخی انسانها است. نمیدانم شاید این حرفهایم هم که نوعی تسکین خود باشد ولی واقعا از عمق وجودم برآمده و با تمام محبت گفتم و جانم واقعا گره خورده با انقلاب است. امیدوارم تسکین و به خود القا کردن و توجیه نباشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «شکر بسیار که ما عاشق این انجمنیم». به همان اندازه که نمیتوانیم بدون خدا زندگی کنیم، با خدایِ مفهومی هم نمیتوان بهسر برد و باید با خدا در مظاهرش مأنوس بود و امروز، یکی از عالیترین مظاهر حضرت محبوب، انقلاب اسلامی است و ملاحظه کردهایم و کردهاید چگونه شهدای عزیز برای درآغوشگرفتنِ خدا، خود را در این عالیترین مظهر فدا کردند؛ یقیناً امروز تنها راهی که برای اُنس با خدا نمیتوان از آن غفلت کرد، رجوع و نظر به انقلاب اسلامی است و همچنان که عرض شد: «شکر بسیار که ما عاشق این انجمنیم».
در رابطه با گفتگو با بقیه، ما متوجهی راهی هستیم که به سوی حقیقت گشوده شده است و سعی میکنیم به عنوان چشماندازی جهت تفکر در این زمانه متذکر آن باشیم. حال اگر «از همه محرومتر خفاش بود/که عدوی آفتابِ فاش بود» خود دانند! موفق باشید