باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. هگل بر مبنای آموزههای مسیحیت به حضرت عیسی «علیهالسلام» فلسفهی خود را تدوین کرده است و سعی نموده آن عقاید را که عیسی «علیهالسلام» به یک معنا خودِ خداوند است که متعیَّن شده، عقلانی نماید. عمده دغدغهی اوست جهت حضور بشر در جامعهی مدرن در عین اخلاقیبودن و رساندن بحث به انسانیت که همان عیسی «علیهالسلام» است و اینکه همه باید با احساس عیسیبودنِ خود انسانیت را در جامعه مدّ نظر قرار دهند. هوشیاری او در توجه به جامعهی مدرن است که چگونه از آفاتی که در دل جامعهی مدرن پیش میآید، رها شد. آن دغدغه را باید فهمید و با آموزههای خودمان بدون فرار از جامعهای که خواسته یا ناخواسته با آن مواجه خواهیم بود؛ راههایی را پیشنهاد کنیم. در حالیکه آموزههای دینی ما و یا به اعتباری، قرائتی که از دین در قبل داشتهایم، برای چنین حضوری کافی نیست ولی دیانت اسلام در ذات خود چنین تواناییهایی را دارد و امید بیش از حدّ هگل به آموزههای مسیحیت منجر شد که طرح او موفق نباشد، هرچند دغدغههای او و طرح کلّی او قابل توجه و قابل تأمّل است. موفق باشید