متن پرسش
من در این بادیه صٰاحبنظری می جویم
راه گُم کرده ام و راهبری می جویم
از وَرق پارۀ عرفان خبری حٰاصل نیست
از نهانخانۀ رندان خبری می جویم
مسند و خرقه و سجّاده ثمربخش نشد
از گُلستان رُخ او ثَمری می جویم
ایمنی نیست دَر این وادی اَیمن ما را
من دَر این وادی اَیمن شجری می جویم
ترک میخانه و بُتخانه و مسجد کردم
دَر ره عشق رُخت رهگذری می جویم
سفر از هیچ به سوی همه چیزم در پیش
لنگ لنگان رَوم و همسفری می جویم
گفته بودی که رَه عشق، رهِ پُرخطری است
عاشقم من که ره پُرخطری می جویم
اندر این دیر کُهن ریخته شد بال و پرم
بهر منزلگه خود بال و پَری می جویم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با این علوم رسمی و این عباداتِ عادتی، راهی گشوده نمیشود. باید از گلستان رُخ او بهرهای بیابیم و این در صورتی است که چشماندازِ حضور خود در عالَم را حقیقتی بدانیم که از آن دور دورها به ما چشمک میزند در عین حال که: «در راه عشق، مرحلهی قرب و بُعد نیست». موفق باشید