متن پرسش
در سؤالات گذشته ما از شما پرسیدیم: «به نظر ما کسانی که فتنة88 را برپاکردند، معتقد به بیتقوایی بودند. آیا به نظر شما هر کسی که معتقد به بیتقوایی باشد، مبتلا به فکر غربی است؟»، و شما در پاسخ فرمودید: «انسانهایی که به امیال نفسانی خود اصالت دادند، فرهنگ غرب را انعکاس آن امیال مییابند و لذا گریزی از پذیرفتنِ عقل غربی ندارند.»، ما از این پاسخِ شما برداشت میکنیم که پاسخِ آن سؤالمان مثبت است و هر کس به میزانی که تابع امیال نفسانیاش است، مبتلا به فکر غربی است. من نفهمیدم شما چگونه بین «بیتقوایی» و «عقل غربی» تلازم میبینید؟ و از طرف دیگر تمدن غرب را هم مبتنی بر «تغییر طبیعت» میدانید؟!
1- آیا مردمِ تمدنهای گذشته که بیتقوایی داشتهاند، مبتلا به «فکر غربی» (یعنی تغییر طبیعت) بودهاند؟!
2- پس آیا تمام تمدنهای گذشته بر پایة تغییر طبیعت بودهاست؟ حتی تمدنهایی که مثل تمدن فراعنه سعی میکردهاند نیروهای طبیعت را به طور طبیعی در اختیار بگیرند؟
3- آیا شما تمدن غرب را ادامة همان تمدن مصر میدانید و هر دو را بر پایة «تغییر طبیعت» میدانید؟
(سؤال 2 و 3 درواقع یک سؤال است به دو عبارت متفاوت.)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هر نوع تغییر طبیعت بیتقوایی نیست، آن نوع نگاهی که برای طبیعت ساختاری حکیمانه قائل نیست و در این راستا بر اساس میل خود به تغییر طبیعت میپردازد تا صرفاً نفس امّارهی خود را ارضاء کند، گرفتار بیتقوایی است و از این جهت نمیتوان بگوییم چون تمدن غربی معتقد به تغییر طبیعت است پس هر تمدنی که معتقد به تغییر طبیعت است غربی است و معتقد باشیم از آنجایی که طرفداران فتنهی 88 نگرش به غرب دارند پس هرکس در فتنهی 88 بوده معتقد به تغییر طبیعت است. زیرا ممکن است اساساً طرف در فتنهی 88 باشد بدون آنکه متوجه رویکردغرب به طبیعت باشد. بنده فکر می کنم با توجه به این که می توان یک موضوع را «من وجه» قبول داشت و نه باالکل پس نمی توان گفت: اگر جریانی غرب را پذیرفت تمام لوازم فلسفی آن را هم پذیرفته است و بعد بخواهیداین نتیجه را مبنای تفکر خودتان برای ادامه فکر روی موضوع قرار دهید.موفق باشید