سلام: آقای صمدی آملی در جایی میگوید اصل جمله دکارت که «من فکر میکنم پس هستم» مربوط به ابن سینا هست که به نظر ایشون دکارت باید ذکر میکرده که بوعلی این جمله را گفته حال سوال من اینست که اگر این حرف درست باشد پس تاریخی با دکارت شروع نشده و روح جدیدی در تاریخ با آقای دکارت دمیده نشده نظر شما چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه اینطور نیست. آنچه ابنسینا میگوید اساساً با جمله دکارت متفاوت است. جناب ابنسینا در اینکه انسان با نظر به علم به خود به صورت حضوری امکان شک برایش منتفی است، سخن به میان آورده. و این غیر از آن است که جناب دکارت بنا دارد مبنای سوبژگیِ انسان را به میان آورد که از طریق کانت به رشد کامل رسید و عملاً تاریخ جهان انسان مدرن پیش آمد. درک سخن دکارت با فهم تاریخی که او در آن است ممکن است. نباید سخن متفکران غربی را در دل فلسفه خود تفسیر کرد زیرا در این صورت باز در محدوده فلسفه خود میمانیم و توصیه بنده به رفقایی که فلسفه اسلامی میدانند آن است که گمان نشود فقط یک فلسفه داریم، غافل از آنکه فلسفهها داریم. موفق باشید