متن پرسش
سلام استاد. شوهرم علارغم ایمان قوی اش به من هیچ اهمیتی نمی دهد و حال من خیلی گرفته شده. آیا شما صلاح می دونید که با مطالعه ی پی در پی کتب شما و دیگر عرفا، سعی کنم ذهنم رو نسبت به بی توجهی همسرم به من ، بی تفاوت کنم و از بی توجهی و احیانا برخوردهای نامطلوب شوهرم، به عنوان ابزاری جهت کمال خود به سمت خداوند استفاده کنم ؟ آیا این مسئله باعث سقوط ایمانی همسرم نمی شه ؟
سوال دوم این که شوهرم اصلا من رو لایق حرف زدن با خودش نمی دونه و این مسئله خیلی من رو دپرس کرده، صلاح می دونید که من هم اصلا با او صحبت نکنم ؟ هرچقدر منطقی باهاشون صحبت کردم فایده نداره و حتی روزی یکی دوساعت هم حاضر نیست برای من وقت بذاره و البته منکر این مسئله است.
سوال سوم این که شوهرم موقع صحبت کردن خودش یا من ، اصلا به چهره من نگاه نمی کنن و این رو یک عادت بد در خودش می دونه که نمی تونه ترک کنه، من هم یک روز است که به هیچ وجه در چهره ی او نگاه نکردم ، به نظر شما این رفتارهای تقابلی برای فهماندن اشتباه طرف مقابل تا چه حد جواب میده ؟
سوال چهارم : درحالی که شما فرمودید حضرت آدم و حوا باهم در بهشت بودند و باهم از بهشت خارج شدن ، و نظر به سلوک معنوی هم زمان زن و شوهر ، آیا باز هم استفاده از کم توجهی شوهر در جهت کمال خودمان، مطلوب است و موجب سقوط او یا خودمان نمی شود ؟ خیلی متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- در هرحال انسان میتواند نظر به خدا را جایگزین سایر نقیصهها قرار دهد ولی نه از سر آنکه خدای ناکرده شما هم نسبت به همسرتان بیتوجه باشید 2- شما در هر حال با روی گشاده با همسرتان برخورد کنید و مقابله به مثل نکنید تا نورانیت لازم را بهدست آورید 3- شما به چهرهی همسرتان نگاه کنید تا ثواب لازم را ببرید 4- در هر صورت اگر زن و شوهر وظیفهای که به عهده ارند نسبت به همدیگر انجام دهند کمال لازم را بهدست میآورند. موفق باشید