سلام و نور: امیدوارم حال شما خوب باشه. من ده سال است که در حال امتحان الهی هستم، قبلا خیلی پر شور و شاداب بودم، رفته رفته این امتحان و رنج بسیارش مرا رشد داد، به سمت مطالعه و کتاب کشیده شدم، وویس گوش میکنم، سعی کردم خود شناسی و خدا شناسی را پی بگیرم فلسعه میخوانم و دروس معرفت نفس. بیشتر از کتاب ها رنج آن امتحان خیلی مرا رشد داد و بزرگ کرد، صبور شدم برای حوائجم مثل قبل بی قراری نمیکنم گویی در ذهن من یک سکون و یک سکوت است که مرا به صبر بر این رنج فرمان میدهد، عمیق فکر میکنم، عمیق نگاه میکنم، مثل صبورانه در انتظار مقدراتم نشستهام و سعی میکنم خودسازی کنم. سوالم راجع به این سکوت ذهنی من است این سکوت ذهن چیست؟گاهی حس میکنم شاید نیاز به مشاور باشد. گاهی میگویم این سکوت ذهن، آرامش بی نظیر پس از آن ابتلائات است همه میگویند خیلی تغییر کرده ای، درون گرا شده ای اما عمیق.
باسمه تعالی: سلام علیکم: گمان میکنم این همان حالت حضور در «وجود» باشد . حضوری که در نسبت با «وجود»، انسان با هیچ چیز خاصی روبرو نیست زیرا «وجود» چیزی نیست مگر خود وجود در عین آشکارگی در جلوه مخلوقات. موفق باشید