متن پرسش
سلام. من یک دانشجو هستم که به تارزگی با کتابهای شما آشنا شدم. بعد از خوندن کتاب جوان و انتخاب بزرگ واقعا به هم ریختم. من به مطالعه علاقه ای ندارم ولی کتابهای شمارو دوست دارم بخونم.
ازدواج کردم و با اینکه شوهر بسیار خوب و اهل علمی دارم باز هم احساس میکنم زندگی پوچی دارم. دلم میخواد تفکر کنم اما نمیدونم روی چی باید فکر کنم. وقتی فکر میکنم سریع خسته میشم. اگر به کاری علاقه داشتم حاضرم یک شبانه روز نخوابم و اون کار رو انجام بدم. دلم میخواد این علاقه م، علاقه به مطالعه باشه. چی کار باید بکنم؟میدونم این زندگی که من دارم اونی نیست که "باید" داشته باشم.
دیگه خسته شدم لطفا راهنماییم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک کند. موفق باشید