متن پرسش
شما معتقدید که هر حدسی از جنس اشراق و علم حضوری است؛ ظاهراً طبق این فرمایش شما، باید حدسزدنِ کرویبودنِ زمین از طریق دیدنِ دودکش کشتی را حدس ندانیم؛ چون این مثال تماماً استدلال دارد، الا این که آن شخصی که این حدس را زده، این استدلالهای من را نداشته (که یا باید نور کج شدهباشد یا زمین منحنی باشد) و همینجوری به ذهنش رسیدهباشد. اما این فرمایش شما (که به انسان اشراق میشود)، در مورد کشف حلقویبودن مولکول بنزن کاملاً صادق است، خصوصاً که با دیدن یک خواب به این جواب رسید. اما آنچه در این مثال باز هم مشکل است، حضوریبودنِ حدس است؛ در این مثال، کرویبودن مولکول بنزن، نزد آن دانشمند حاضر نبوده تا علمش به این مسأله حضوری باشد. در این مثالِ حدسِ کرویبودنِ مولکول بنزن، «معلوم به علم حضوری» چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بحث حدس در میان باشد حتماً آن موضوع به صورت اشراقی بر نفس انسان تجلی میکند ولی یک وقت موضوع حدس حساب نمیشود بلکه با تفکر و صغری و کبری بهدست میآید که از حوزهی حدس بیرون است. همچنان که قبلاً عرض شد زمینههای اشراقی موضوع مورد بحث در آن فرد باید فراهم باشد ولی مستقیماً از آن زمینهها نمیتوان آن نتیجه را به صورت استدلالی گرفت، هرچند بعد از اشراق آن موضوع آن دانشمند میتواند برای ارائه و اثبات آنچه به او اشراق شده دلایلی تنظیم کند. از طرفی وقتی معلوم شد آن حدس بر اساس مقدمات حصولی بهدست نیامده مگر جایی جز حضوریبودن برای آن علم میماند؟ موفق باشید