متن پرسش
سلام - تو سه چار سال اخیر ارادت قلبی نسبت به استاد طاهر زاده بخاطر خوندن بعضی کتابها وگوش کردن بعضی فایلها از ایشون برام حاصل شده-بعد از خمینی کبیر این یگانه ابر مرد عصر غیبت کبری (الله اکبر!) اگر بخوام 5-6نفر را نام ببرم که درشکل گیری شخصیت دینی واخلاقیم تاثیر داشتند یکیش اصغر طاهر زاده است وچه دلنشین حرف میزند این مرد خدا.هر چند که من هرگز دربرابر اندیشه های ایشون تسلیم نخواستم باشم وازاد اندیشی وعقل را تعطیل نکردم وحرف امثال عبدالله جوادی وامام خامنه ای برام حجت بوده تو مسائل دینی وسیاسی-( بعد علامه حسن زاده، مصباح وجوادی را جامع علوم عقلی ونقلی وقابل اتکا میبینم وبس.هرچند تعطیلی فکر وتبعیت محض را اینجا هم جایز نمیدونم- خدا رحمم کنه با این غرور وخودمحوری)بماند
مشکل بزرگی دارم که در نگاه اول بزرگ بنظر نمیرسد باید هر کس خودشو تو شرایط من بذاره تا بفهمه این مسئله که بخاطر بی نظمی در مقطعی از زندگیم درست شده خاص است و بعیده کسی به این شرایط مبتلا باشه(عشق به ادامه تحصیل با وجود بی پولی وسن بالا)
خواهش میکنم جواب بدین هرچند فکر میکنم جوابی وراه حلی نداشته باشه
از سال کنکور افت کردم کنکور ندادم (80)میگفتم من بهتر ازاین حرفام که برم کنکور راخراب کنم باید سال بعد کنکور بدم وبرم فلان دانشگاه -بخاطر این غرور و خود محوری تو تصمیم گیری خیلی دچار مشکل شدم الانم به همین علت اینجام هرچند تصمیمم را گرفته ام اما...
پدر ومادرم حریفم نشدند ببرندم پیش روانپزشک یا مشاوره برای بهبود افت تحصیلیم-میگفتم هرکسی باید خودش مشکل خودشو حل کنه-مشاور سیخی چند.(متاسفانه)
سال بعد امتحان دادم81 وفقط یکی دوماه خوندم افتادم پیام نور (ازش متنفرم) رشته فیزیک از همون 18سالگی هدف تحصیلیم کاملا مشخص بود فیزیک وفیزیک وفیزیک تا بالاترین مقطع ودیگر هیچ.
از اون سال تا چند سال بعدش همچنان افت داشتم چون دانشگاه مورد نظر من نبود وکار هم میکردم دوسال بعد آغام(پدر) فوت کرد سال 83 -در این مدت وتا سال85 کانون زبان ایران را تمام کردم وزبانم را تا حد تسلط نزدیک کردم تنها امیدواریم به این بود که تو کنکور ارشد انتقام خودم را از خود تنبلم میگیرم- امثال استاد شایق-اصغر طاهرزاده-فاطمی نیا-علامه حسن زاده-بهاالدینی -شعرانی وقاضی واستاد ما علامه طباطبایی خیلی وقت مرا گرفتند وخدا راشکر اینا وقت من را گرفتند نه قلیون وپاسور وحقه بازی ودختربازی-اما متاسفانه جمع نبستم بین درس وکار وساختن مبانی قوی دینی- افراط تفریط افراز تفریط (هم تو دنیا هم تو آخرت) لنگان لنگان اومد تا 86 -87 در این مدت حتی یکی دوسال به همه چی شک کردم مثل غزالی- حتی بخدا چه برسه به موالی ومعشوق هایمان ائمه معصومین-ولایت فقیه که جای خود را داره -اینم گذشت وبنظرم توحیدم قویتر شد وامامت و ولایت -هرچند دیگه مثل 20سالگیم برای امیرالمونین باشنیدن نامش اشکم جاری نمیشه وندبه هام مثل ابتدای جوانی با عشق واشک همراه نیست وبجاش تمرکز برای کسب ماشین وخونه وزن خوب وپول وموفقیت تحصیلی است تا خود حضرت حجت وخود خدا. بماند
سال 87 کنکور ارشد دادم- واحد هم داشتم نتیجه خوب نبود چند واحد مونده رها کردم رفتم خدمت میخواسم بعد خدمت از نو کنکور بدم سراسری-به هرحال بعد دوسال برگشتم و تموش کردم(اینم از کرامات من وپیام نوره که میشه -2010سال درس را طول داد) نزدیک دوسال سر کار بودم حقوقم روز به روز بیشتر میشد وارتقا پست میگرفتم اما یک لحظه از هدفم دور نمیخواسن بشم حداقل تو فکر -بالاخره با هزار مکافات وبهانه استعفا دادم(اینقد خوب بودم اونجا که تا استعفا میدادم مبلغی به حقوقم اضافه کیردن ونمیذاشتن برم) نشستم تو 28سالگی(پارسال مهر) برای ارشد 5ماه تو خونه خوندن-خیلی سخت بود اما به لطف خدا واستجابت دعای پیسن عرفه وشب 23ام تمام سالهای گذشته ام نتیجه خوب بود-وخیلی خوب قبول شدم نتیجه تا شهریور میاد در حالیکه من به لطف خدا ان شا الله روزانه امیرکبیر یا روزانه بهشتی یا تربیت مدرس قبول میشم تو گرایش مورد نظر خودم(اتمی مولکولی)
حالا مشکل من چیه؟ 29سالمه- زن ندارم پول ندارم خونه ندارم ماشین ندارم اما از اون طرف خودم را به چیزی که سالیانی دراز حسرتشو میکشیدم(خوندن فیزیک تو دانشگاه تراز اول ایران) نزدیک میبینم اما خیلی دیر!!! فشار خانواده واطرافیان برای ازدواج زیاده رها کردن کار تو این سن وسال و وجود گرانی ها اونم دم ازدواج اراده فوق العاده ای میخواد (ومیخواست) الان مادرم میگه حداقل داماد بشو برو تهران دنبال درست اما مگه میشه؟
چه خرجی ؟ چه پولی؟ چجور هزینه زندگیم تامین کنم؟ نظر شما چیه که دوسال دیگه صبر کنم وتو32سالگی ازدواج کنم (سال اول دکتری)
یا اینکه دلو به دریا بزنم وبا توکل برخدا (درحقیقت تفویض امر)داماد بشم ودرس هم ادامه بدم(که تقریبا با توجه به فوت پدرم وعدم پشتیبان مالی محاله مگر خدا بخواهد)
یا شایدم توصیه به انصراف از ادامه تحصیل دارید که البته محاله من پذیرا باشم ولو اینکه هرگز ازدواج نکنم اما بابد به هدفم برسم و خواهم رسید ان شاءالله
منتظر راهنمایی شما هستم-خیلی حرف زدم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عقلم به کارهای شما نمیرسد، مگر نمیشود در کنار فوق لیسانس و دکتری یک کاری هم داشت و یک زندگی ساده را اداره کرد؟ موفق باشید