متن پرسش
سلام دوباره ادامه بحث حجاب:
2.می خواستم نظرتون رو درباره این مطالب بدونم به عنوان مطلب روز وراه حل آن ها
خیلی ممنون اگرحوصله کنید وبخوانید.؟؟
الف:
وحید یامین پور نوشت:
درباره ی «ساپورت»:
از زیبایی پوشش تا زیبایی اندام...
زنان ایرانی همیشه اصول زیبایی شناختی را در پوشش و آرایش رعایت کرده اند. مساله ی امروز ما این است که درگاه درک زیبایی برای زنان گویا عوض شده است. زن ایرانی زیبایی را در رنگ و طرح پوشش جستجو می کرد نه در نمایش تن. برای همین چشمی که به زن ایرانی می افتاد روی طرح و رنگ های پوشش می لغزید نه روی اندام و پوست و چهره اش. ولی زیبایی در زمانه ی ما در «تن نمایی» است. لباس خودش موضوعیتی ندارد بلکه باید بتواند هرچه بیشتر تن انسان را بنمایاند یا زوایای بدن را یا پوست بدن را. لباس در معنای مدرنش پوشش نیست بلکه رهنمای نگاه به زیبایی های تن است. این قاعده در طراحی لباس چسبان مردانه هم رعایت می شود.
آنچه امروز آنرا ساپورت می نامیم ادامه ی همین «تن نمایی» است و عجیب است که دخترکان ایرانی، زیبایی را در تن نمایی جستجو کنند چراکه در هیچ کجای تاریخ این سرزمین حتی پیش از اسلام، «تن» محل ارجاع نگاه و زیبایی نبوده است بلکه تلاش هنرمندان در زیبانمایی پوشش بوده است...
پ ن: برای مذهبی ترها، چادر، پوششی ضد ارتباطی است که هم اندام را از نگاه دیگران می پوشاند و هم جلوی لغزیدن نگاه روی زیبایی های پوشش را می گیرد. هرچند در انواع چادری های امروزین، دختران چادری چه در نقشهای ریز روی چادر چه در جنس آن و چه در پوشیدن روسری های رنگی قابل مشاهده زیر چادر باردیگر به زیبایی های پوشش روی آورده اند.
ب:نقد:
علی ابوطالبی نوشت: «دربارهی ساپورت»، متنیست به قلم دکتر وحید یامین پورکه در آن از «بابشدن تننمایی» مینویسد
در این مقال، قصد ندارم تاریخ پوشاک را بکاوم یا از منظر زیباییشناسی (و حتی جامعهشناسی) مقولهی «ساپورتپوشی» را نقد کنم... که این هر دو میتواند موضوع بحثها و فحصهای مفصل و جذاب باشد.
نقدم متوجه پینوشت دکتر یامینپور است؛ آنجا که از اصطلاح غریب و نامأنوس «مذهبیترها» استفاده میکند و گواه و سند «مذهبیتر»بودن را «چادر» میداند؛ آنجا که ملاک و معیار دینداری را به «شمایل» و «ظاهر» فرومیکاهد؛ آنجا که با متر و خطکش میکوشد قوارهی دیانت را اندازه بگیرد...
بیایید فرض کنیم چادریها مذهبیترند؛ فرض کنیم متر و مقیاس دینداری میزان فشاری است که پیشانی بر مُهر وارد میکند؛ فرض کنیم کشیدگی مد «ولاالضآلین» با امکان رستگاری نسبت مستقیم دارد...
برادرم،
آقای یامینپور،
تکلیف ما با آن بانوی چادری که صبح انتخابات ۸۸ فرمان شورش خیابانی صادر کرد چیست؟ آن بانوی چادری را که آن روزها کوشید از آب گلآلود خویشاوندی با تُرک و لُر ماهی بگیرد چه خطاب کنیم؟ اینها مذهبیترند از آن شیرزنان غزه، که روسری و لباس رنگین به تن دارند اما زیر بار ننگ اطاعت از اسرائیل نرفتهاند؟ اینها مذهبیترند از زنان محجبهی آراستهی حاضر در سخنرانیهای سیدحسن نصرالله (که خداوند پشت و پناهش باشد)؟
محجبههای رنگینپوش مالزی و اندونزی را کجای این طیف قرار دهیم برادر؟ به صفر نزدیکند یعنی با سنجه و مقیاس شما؟ از راشل کوری، دختر شجاع (اما بیحجاب)ـی که در برابر تانکهای اسرائیل سینه سپر کرد حرفی نمیزنم، که قرار هم نبود از «بیحجابها» سخنی به میان آید. بحث بر سر مذهبیها و مذهبیترهاست...
از کدام مذهب سخن میگوییم، وقتی متر و معیارمان، پارچهایست؟
----------------
این مقاله ای ونقد آن بود ونظروراهکارحضرت عالی که همیشه پدرانه وسطحی نبوده؟
ودرآخر نظر راه حل فردی دیگر اگروقت داشتید بخونیدجالبه نگاهش:
(الیاس قنبری نوشت:
هنجارها، نمود بیرونی ارزش ها هستند. هنجاری به نام حجاب مبتنی بر ارزشی درونی به نام عفاف عمل می کند. پوشش، در درجه اول باید شرعی باشد. دوم اینکه باید منطقی باشد یعنی راحت باشد ( مثلا به نظر من پوشیدن لباس تنگ و کفش پاشنه بلند یا پوشیدن چادر بدون آستین و جلو باز که عملا دست را فلج می کند یک کنش غیر منطقی است) سوماً لباس باید با هنجارهای اجتماعی سنخیت داشته باشد و چهارم اینکه پوشش باید قانونی باشد. لباس های جلف و زننده از نظر من لباسی است که این چهار ویژگی در آن رعایت نشده باشد. یعنی شرعی و منطقی و هنجارمند و قانونی نباشد.
اما بحث حجاب اجباری توسط قرتی ها صرفاً یک بهانه و آدرس غلط دادن و نوعی حمله پیش دستانه است. احتمالا همین حجاب اجباری باعث شده این لباس های احمقانه و غیر منطقی تنگ را بپوشند. شاید دیده باشید که وقتی روسری دختری از سرش می افتد سریع آن را به سر می کند. این اقدام او هیچ ربطی به حجاب اجباری و جنبه قانونی آن ندارد بلکه او می داند که اگر روسری اش را بردارد هزاران چشم به او خیره خواهد شد. در واقع این جنبه هنجاری است که رعایت حجاب را ایجاب می کند. آن چشم هایی که به بی حجاب و کسی که با پوشش جلف و زننده وارد محیط عمومی می شود خیره می شود نقش نظارت و کنترل هنجارها را بر عهده دارند. ما با نگاه نکردن به پوشش های جلف در واقع عمل انها را تأیید می کنیم. با نگاه نکردن می گوییم که عمل انها کاملاً طبیعی و معمولی است. با نگاه نکردن و بی توجهی به آنها می گوییم که پوشش شما هیچ هنجاری را نشکسته است. به این موجودات باید نگاه کرد. باید به آنها خیره شد. همان طوری که در خیابان اگر دلقکی ببینیم به او نگاه می کنیم. همان طور که اگر کسی توی خیابان داد و بیداد راه می اندازد نگاهش می کنیم. به نظرم بزرگترین وظیه ما حفظ جنبه هنجاری حجاب است. بهترین راه نهی از منکر هم نگاه متعجب است. البته پیشاپیش از علما و فقها به خاطر تجویز چشم چرانی عذرخواهی می کنم.)
آیا این نگاه درست است واسلامی یاراه حل اکل میتی است؟
ببخشید طولانی شد.
تشکرفروان.
یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از ارسال نظر اندیشمندان جامعهی امروز ما در مورد حجاب. باید تعجب کرد از آقای علی ابوطالبی که نتوانست با نظر بسیار دقیق و عالمانهی جناب آقای یامینیور همدلی کند و سعی کرده موارد نقضی برای آن پیدا کند گویا آقای ابوطالبی گمان کردهاند آقای یامینپور تنها علت مذهبیبودن را چادر میدانند و از بحث بهکلّی پرت شدهاند، حرف آقای الیاس قنبری درست است مگر طنزی که در آخر آورد و به قول خودش مجوز چشمچرانی صادر کرد. موفق باشید